جمعه شب (۲۸ ژوئیه - ششم مرداد)، از کاخ سفید خبر رسید که رئیسجمهور این کشور «قانون مقابله با اقدامات بیثبات ساز ایران را که سهشنبه ۳ مرداد (۲۵ ژوئیه) از سوی کنگره آمریکا به تصویب رسیده بود را امضا خواهد کرد.
بدین ترتیب این مصوبه که شامل وضع تحریمهایی در ارتباط با برنامه موشک بالستیکی، ارتباط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با «اقدامات تروریستی«و نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی است، به قانون بدل شد.
همزمان وزارت دارایی آمریکا اعلام کرد که شش شرکت دیگر که از زیرمجموعه گروه صنعتی «شهید همت «متعلق به سپاه پاسداران و یکی از «نهادهای کلیدی«در برنامه موشکهای بالستیک رژیم ایران است را به فهرست تحریمها اضافه کرده است.
و تنها پس از گذشت ساعتی از وضع تحریمهای جدید وزارت دارایی آمریکا علیه شش شرکت ایرانی، چهار کشور عضو گروه ۵+ ۱ که توافق هستهای با ایران را امضاء کردهاند، با انتشار بیانیهای مشترک از رژیم تهران خواستهاند برنامه موشکهای بالستیک خود را متوقف کند.
در این بیانیه که عصر جمعه (۲۸ ژوئیه - ششم مرداد) منتشر شده این چهار کشور غربی، پرتاب موشک سیمرغ که ایران آن را ماهوارهبر و غیرنظامی معرفی کرده، ناقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد ارزیابی شده است.
لازم به یادآوری است که قطعنامه شورای امنیت در تائید برجام از ایران میخواهد «از فعالیتهای مرتبط با موشکهایی اجتناب کند که با قابلیت حمل سلاح هستهای طراحی شدهاند، از جمله پرتابهایی که از فناوری موشکهای بالستیک استفاده میکنند».
اما اعمال این تحریمهای هدفدار که سپاه تروریستی پاسداران را، به عنوان مافیای قدرت، هدف قرارمیدهد، بدون شک سیاست درست و گامی ضروری در مقابله با دیکتاتوری آخوندی است که ارگان اصلی سرکوب داخلی در جهت حفظ رژیم فاشیستی مذهبی، عامل اصلی جنگافروزی و بحران در منطقه و همچنین صدور تروریسم و افراطیگری، نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهان میباشد.
در صورت اعمال و عملکرد درست غرب این تحریمها شاهرگهای حیاتی این اختاپوس هزارپا را که با سیاستهای تجاوزکارانه به دنبال اجرای خط بنیادگذار جلادشان «خمینی» برای ایجاد یک «حکومت اسلامی» در جهان است قطع خواهد شد.
برای اثبات این گفتهها کافی است به سوز گداز و بعضاً تهدیدهای توخالی ولیفقیه رژیم، البته از روی استیصال، نگاهی بیندازیم. اگرچه خامنهای، ولیفقیه ارتجاع، سعی دارد که صورت خود را با سیلی دیگران سرخ نگهدارد.
اگرچه وی در طول مذاکرات برجام در انظار عموم به عدم تاثیر تحریمها داد سخن میداد و میگفت: اگر تحریمهای جدیدی وضع شود، اتفاق جدیدی برای ایران نخواهد بود چون قدرتهای جهانی در گذشته هم «هر جا توانستهاند، این تحریم را اعمال کردهاند». اما در سخنانی متناقض هم اعلام کرد: اگر قرار است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای هم در کار نخواهد بود، بنابراین باید تکلیف این موضوع مشخص شود.
حسن روحانی نیز که اکنون «کلید تدبیر و امیدش» به قعر چاه افتاده است، با یک واکنش احمقانه رجزخوانی از روی وحشت، به همراه نوچههایش، از کارایی «حربه تهدید «ابراز تردید کرده و تهدید میکند که «دولت وی دست به عمل متقابل خواهد زد و بدون توجه به خواست دیگران به تقویت قدرت دفاعی کشور ادامه خواهد داد».
چند روز پیشتر محمدعلی جعفری سرکرده کل سپاه پاسداران هشدار داده بود که «آمریکا در صورت تحریم سپاه باید پایگاههای خود را تا عمق هزار کیلومتری در اطراف ایران جمعآوری کند».
از دیگر پیامدهای این تحریمها رشد جنگهای درون رژیم است که به تدریج سمت و سوی تضادهای آشتیناپذیر به خود میگیرد و رژیم را هرچه بیشتر به سمت بیثباتی داخلی پیش برده، ضعیفتر و ضربهپذیرتر میکند.
در همین رابطه به سخنان امامهای جمعه بازار رژیم در شهرهای مختلف میتوان اشاره کرد که علاوه بر محکومیت این اقدام آمریکا، از سیاستهای دولت حسن روحانی نیز انتقاد کردهاند.
-کاظم صدیقی در نماز جمعه تهران گفت: آیتالله خامنهای «در همان اولین روزهای مذاکرات» به دیپلماتهای ایرانی توصیه کرد به آمریکا اعتماد نکنند و «اگر امروز آن شرایط رعایت میشد این مشکلات را نداشتیم».
-در نماز جمعه مشهد هم احمد علمالهدی از کسانی انتقاد کرده که «در داخل نظام«راه را برای تحریمهای آمریکا هموار میکنند.
دیگر حتی شرکای جنایت پیشه دیروز رژیم امروزه در راستای تضادهای خود پیشبینی سرنگونی زودهنگام رژیم را نوید میدهند. بقایی پس از آزاد شده از زندان (ما میدانیم که به زودی سرنگون می شن).
البته در میان جبهه مماشات نیز در کُری همآهنگ با ایادی رژیم، مثل همیشه، بازهم به این نظریه اتکا میکنند که «با اجرای تحریمهای جدید امکان تغییرات مثبت در درون سیستم به شدت لطمه میخورد و آنچه که به تعبیر رئیسجمهوری «دولت با تفنگ«نامیده شده قدرت میگیرد. به این ترتیب بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ایران تحت کنترل دولت با تفنگ قرار میگیرد که به احتمال زیاد با تغییرات تاکتیکی به شکل نوینی در عرصه سیاسی – اداری ظاهر خواهد شد. از هم اکنون اولین نشانههای این تغییر در ترکیب کابینه آینده روحانی قابلرؤیت است و از هم اکنون عناوین روزنامههای تندرو را پر کرده است.
اما این ایادی خُرد و درشت رژیم و لابیهای آنها و سوداگران سرمایه هیچگاه به روی نامبارک خود نمیآورند که چه قبل از اعمال تحریمها که رژیم را به کشانده در پای میز مذاکره با غرب مجبور کرد و چه لغو همین تحریمها بعد از برجام، به چه تغییر مثبتی در روند سیاسی-دموکراتیک راه برده است و چه سودی را عاید مردم ایران و بهبود وضع اقتصادی تنها را سبب شده است که اکنون در اثر این تحریمها «لطمه میخورند.
کسی نیست از این حضرات دلسوز مردم بپرسد که اگر درآمدهای سرشار و هنگفت ایران اگر از طریق همین حاکمیت خرج تروریست و جنگطلبی نشده و یا از سوی تنها به چپاول نشده و به غارت نرفته است پس پدیدههای فروش کودکان، کارتنخوابی، خرید و فروش اعضاء بدن، خودفروشی... از کجا ناشی میشود و چرا، بازهم به اعتراف رژیم بیش از ۶۵ درصد از مردم ایران در زیر خط فقر زندگی میکنند.
راستی ۴۰۰ میلیون دلار پول سیاه که از طرف دولت اوباما که در جعبههای چوبی و به صورت نقدی بسته بندی شده و با هواپیما به ایران منتقل شد و تقدیم رژیم شد به کجا رفت؟.
گفتنی است در لایحه بودجه سال ۹۶ بیشترین میزان رشد بودجه مربوط به بودجه سپاه میشود که بالغ بر ۲۲ هزار و ۲۴۵ میلیارد تومان پیشبینی شده است که در قیاس با سال ۱۹۹۳، یعنی نخستین سال زمامداری دولت «تدبیر و امید» رشدی معادل ۱۰۰ درصد داشته است؛ و بودجه ستاد مشترک ارتش رشدی ۴۰ درصدی داشته و به ۷۷۷۲ میلیارد تومان در لایحه سال آینده رسیده است. بودجه ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و همچنین بودجه سازمان بسیج مستضعفین نیز در همین بازه زمانی دو برابر شده است.
سپاه پاسداران بهعنوان یک مافیای نظامی اقتصادی بخش عمده و اساسی اقتصاد و سیاست ایران را تحت کنترل گرفته است، سازمان اطلاعات و جاسوسی موازی مخصوص به خود را دارد و رسانههای غیرقابل کنترل و نظارت مخصوص به خود را در دست دارد.
علاوه بر موارد فوق بخش قابل توجهی از مقامات دیگر حکومت آخوندی در ایران، از جمله مجلس شورای «اسلامی«و هیئت دولت و بنیادهای اقتصادی و سیاسی حکومت و …. را فرماندهان قبلی و فعلی سپاه پاسداران پر کردهاند و کنترل تنها را در دست دارند. از جمله اعضای مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه مقننه، ریاست صدا و سیما، ریاست زندانها، بسیاری از استانداران و فرمانداران و…. تماماً تحت کنترل و تسلط فرماندهان سپاه است.
با اتکا به همین نکات فوق که تنها بخشی از قدرت و نفوذ سپاه را نشان میدهد، متوجه خواهیم شد که آنچه در واقع در ایران امروز حکومت میکند سپاه پاسدارانِ حکومتی فاشیستی است که قدرتی غیرقابل کنترل است که حسابرسی در همه امور کشور را در دست دارد و به هیچ کس پاسخگو نیست.
این ارگان نظامی قدرت و کنترلش تنها در محدوده داخلی و تسلط بر ارگانهای داخل کشور نیست. امروزه برای همهگان واضح و آشکار است که سیاست خارجی «جمهوری اسلامی» اساسا بهوسیله سپاه پاسداران رهبری و هدایت میشود. سپاه قدس به عنوان بخش خارج کشوری سپاه پاسداران نمونه بارزی از این سیاست را به اجرا گذاشته است. چنانچه اکنون سپاه نه تنها در عرصه نظامی مانند کمک به حزبالله و حماس و اسد و گروهای مختلف تروریستی در عراق مانند حشد شعبی و حوثیهای یمن و دهها جریان تروریست مذهبی دیگر مانند طالبان در افغانستان وارد رابطه محکم و نزدیکی شده است. سپاه با اتکا به منابع اقتصادی و نظامی تحت کنترلش از یک طرف به جنگ در چندین کشور مشغول است و از طرف دیگر در حال سازمان دادن نیروهای شبیه خود در کشورهای منطقه است.
بیهوده نیست که رژیم آخوندی حاکم بر ایران به پدرخوانده داعش ملقب شده است.
در عرصه اقتصادی هم سپاه قدس بخش قابل توجهی از اقتصاد عراق و سوریه و یمن و لبنان و …. را در دست خود گرفته و بخش قابل توجهی از سرمایهگذاری در کشورهای عربی و دیگر کشورهای غربی را هم به کنترل خود درآورده است.
سپاه پاسداران همچنین به اعتبار بسیاری از گزارشها، بزرگترین کارتل قاچاق مواد مخدر به خارج از مرزهای ایران است و ایران را به کشور ترانزیت مواد مخدر مبدل ساخته.
بنا بر گزارشهای متعدد، سپاه پاسداران سالیانه حداقل مبلغی معادل با سه میلیارد دلار از طریق قاچاق مواد مخدر درآمد دارد که عهدهدار تأمین بخش کلانی از بودجه پروژه موشکی رژیم است. در راستای همین سیاستها است که امروزه بیش از نیمی از جمعیت جوان ایران نیز دچار عارضه اعتیاد شدهاند.
با این وجود صلح و ثبات منطقه و جهان در گرو یک تغییر دموکراتیک در ایران است. نه معقول است و نه برهانی که از یک حکومتی که پایههای اصلی حکومت خود را بر سرکوب داخلی و تروریسم بینالمللی پایهگذاری کرده است، به آسانی خواست که از اساس شیوه حکومتی خود دست بردارد.
این امر زمانی به سمت تکامل خواهد رفت که جهان غرب در گام بعدی شورای ملی مقاومت ایران را به عنوان جایگزین دموکراتیک این اختاپوس ترور و وحشت به رسمیت بشناسد. مقاومت خونباری که تا کنون در سایه تلاشهای بیوقفهاش تا کنون موفق شده جام زهر آتشبس جنگ هشتساله، جام زهر توافق ستهای (برجام) و جام زهر اعتراف به قتلعام هزاران نفر از مبارزان و مجاهدین راه آزادی را به حلقوم رژیم بریزد.
بدین ترتیب این مصوبه که شامل وضع تحریمهایی در ارتباط با برنامه موشک بالستیکی، ارتباط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با «اقدامات تروریستی«و نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی است، به قانون بدل شد.
همزمان وزارت دارایی آمریکا اعلام کرد که شش شرکت دیگر که از زیرمجموعه گروه صنعتی «شهید همت «متعلق به سپاه پاسداران و یکی از «نهادهای کلیدی«در برنامه موشکهای بالستیک رژیم ایران است را به فهرست تحریمها اضافه کرده است.
و تنها پس از گذشت ساعتی از وضع تحریمهای جدید وزارت دارایی آمریکا علیه شش شرکت ایرانی، چهار کشور عضو گروه ۵+ ۱ که توافق هستهای با ایران را امضاء کردهاند، با انتشار بیانیهای مشترک از رژیم تهران خواستهاند برنامه موشکهای بالستیک خود را متوقف کند.
در این بیانیه که عصر جمعه (۲۸ ژوئیه - ششم مرداد) منتشر شده این چهار کشور غربی، پرتاب موشک سیمرغ که ایران آن را ماهوارهبر و غیرنظامی معرفی کرده، ناقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد ارزیابی شده است.
لازم به یادآوری است که قطعنامه شورای امنیت در تائید برجام از ایران میخواهد «از فعالیتهای مرتبط با موشکهایی اجتناب کند که با قابلیت حمل سلاح هستهای طراحی شدهاند، از جمله پرتابهایی که از فناوری موشکهای بالستیک استفاده میکنند».
اما اعمال این تحریمهای هدفدار که سپاه تروریستی پاسداران را، به عنوان مافیای قدرت، هدف قرارمیدهد، بدون شک سیاست درست و گامی ضروری در مقابله با دیکتاتوری آخوندی است که ارگان اصلی سرکوب داخلی در جهت حفظ رژیم فاشیستی مذهبی، عامل اصلی جنگافروزی و بحران در منطقه و همچنین صدور تروریسم و افراطیگری، نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهان میباشد.
در صورت اعمال و عملکرد درست غرب این تحریمها شاهرگهای حیاتی این اختاپوس هزارپا را که با سیاستهای تجاوزکارانه به دنبال اجرای خط بنیادگذار جلادشان «خمینی» برای ایجاد یک «حکومت اسلامی» در جهان است قطع خواهد شد.
برای اثبات این گفتهها کافی است به سوز گداز و بعضاً تهدیدهای توخالی ولیفقیه رژیم، البته از روی استیصال، نگاهی بیندازیم. اگرچه خامنهای، ولیفقیه ارتجاع، سعی دارد که صورت خود را با سیلی دیگران سرخ نگهدارد.
اگرچه وی در طول مذاکرات برجام در انظار عموم به عدم تاثیر تحریمها داد سخن میداد و میگفت: اگر تحریمهای جدیدی وضع شود، اتفاق جدیدی برای ایران نخواهد بود چون قدرتهای جهانی در گذشته هم «هر جا توانستهاند، این تحریم را اعمال کردهاند». اما در سخنانی متناقض هم اعلام کرد: اگر قرار است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای هم در کار نخواهد بود، بنابراین باید تکلیف این موضوع مشخص شود.
حسن روحانی نیز که اکنون «کلید تدبیر و امیدش» به قعر چاه افتاده است، با یک واکنش احمقانه رجزخوانی از روی وحشت، به همراه نوچههایش، از کارایی «حربه تهدید «ابراز تردید کرده و تهدید میکند که «دولت وی دست به عمل متقابل خواهد زد و بدون توجه به خواست دیگران به تقویت قدرت دفاعی کشور ادامه خواهد داد».
چند روز پیشتر محمدعلی جعفری سرکرده کل سپاه پاسداران هشدار داده بود که «آمریکا در صورت تحریم سپاه باید پایگاههای خود را تا عمق هزار کیلومتری در اطراف ایران جمعآوری کند».
از دیگر پیامدهای این تحریمها رشد جنگهای درون رژیم است که به تدریج سمت و سوی تضادهای آشتیناپذیر به خود میگیرد و رژیم را هرچه بیشتر به سمت بیثباتی داخلی پیش برده، ضعیفتر و ضربهپذیرتر میکند.
در همین رابطه به سخنان امامهای جمعه بازار رژیم در شهرهای مختلف میتوان اشاره کرد که علاوه بر محکومیت این اقدام آمریکا، از سیاستهای دولت حسن روحانی نیز انتقاد کردهاند.
-کاظم صدیقی در نماز جمعه تهران گفت: آیتالله خامنهای «در همان اولین روزهای مذاکرات» به دیپلماتهای ایرانی توصیه کرد به آمریکا اعتماد نکنند و «اگر امروز آن شرایط رعایت میشد این مشکلات را نداشتیم».
-در نماز جمعه مشهد هم احمد علمالهدی از کسانی انتقاد کرده که «در داخل نظام«راه را برای تحریمهای آمریکا هموار میکنند.
دیگر حتی شرکای جنایت پیشه دیروز رژیم امروزه در راستای تضادهای خود پیشبینی سرنگونی زودهنگام رژیم را نوید میدهند. بقایی پس از آزاد شده از زندان (ما میدانیم که به زودی سرنگون می شن).
البته در میان جبهه مماشات نیز در کُری همآهنگ با ایادی رژیم، مثل همیشه، بازهم به این نظریه اتکا میکنند که «با اجرای تحریمهای جدید امکان تغییرات مثبت در درون سیستم به شدت لطمه میخورد و آنچه که به تعبیر رئیسجمهوری «دولت با تفنگ«نامیده شده قدرت میگیرد. به این ترتیب بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ایران تحت کنترل دولت با تفنگ قرار میگیرد که به احتمال زیاد با تغییرات تاکتیکی به شکل نوینی در عرصه سیاسی – اداری ظاهر خواهد شد. از هم اکنون اولین نشانههای این تغییر در ترکیب کابینه آینده روحانی قابلرؤیت است و از هم اکنون عناوین روزنامههای تندرو را پر کرده است.
اما این ایادی خُرد و درشت رژیم و لابیهای آنها و سوداگران سرمایه هیچگاه به روی نامبارک خود نمیآورند که چه قبل از اعمال تحریمها که رژیم را به کشانده در پای میز مذاکره با غرب مجبور کرد و چه لغو همین تحریمها بعد از برجام، به چه تغییر مثبتی در روند سیاسی-دموکراتیک راه برده است و چه سودی را عاید مردم ایران و بهبود وضع اقتصادی تنها را سبب شده است که اکنون در اثر این تحریمها «لطمه میخورند.
کسی نیست از این حضرات دلسوز مردم بپرسد که اگر درآمدهای سرشار و هنگفت ایران اگر از طریق همین حاکمیت خرج تروریست و جنگطلبی نشده و یا از سوی تنها به چپاول نشده و به غارت نرفته است پس پدیدههای فروش کودکان، کارتنخوابی، خرید و فروش اعضاء بدن، خودفروشی... از کجا ناشی میشود و چرا، بازهم به اعتراف رژیم بیش از ۶۵ درصد از مردم ایران در زیر خط فقر زندگی میکنند.
راستی ۴۰۰ میلیون دلار پول سیاه که از طرف دولت اوباما که در جعبههای چوبی و به صورت نقدی بسته بندی شده و با هواپیما به ایران منتقل شد و تقدیم رژیم شد به کجا رفت؟.
گفتنی است در لایحه بودجه سال ۹۶ بیشترین میزان رشد بودجه مربوط به بودجه سپاه میشود که بالغ بر ۲۲ هزار و ۲۴۵ میلیارد تومان پیشبینی شده است که در قیاس با سال ۱۹۹۳، یعنی نخستین سال زمامداری دولت «تدبیر و امید» رشدی معادل ۱۰۰ درصد داشته است؛ و بودجه ستاد مشترک ارتش رشدی ۴۰ درصدی داشته و به ۷۷۷۲ میلیارد تومان در لایحه سال آینده رسیده است. بودجه ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و همچنین بودجه سازمان بسیج مستضعفین نیز در همین بازه زمانی دو برابر شده است.
سپاه پاسداران بهعنوان یک مافیای نظامی اقتصادی بخش عمده و اساسی اقتصاد و سیاست ایران را تحت کنترل گرفته است، سازمان اطلاعات و جاسوسی موازی مخصوص به خود را دارد و رسانههای غیرقابل کنترل و نظارت مخصوص به خود را در دست دارد.
علاوه بر موارد فوق بخش قابل توجهی از مقامات دیگر حکومت آخوندی در ایران، از جمله مجلس شورای «اسلامی«و هیئت دولت و بنیادهای اقتصادی و سیاسی حکومت و …. را فرماندهان قبلی و فعلی سپاه پاسداران پر کردهاند و کنترل تنها را در دست دارند. از جمله اعضای مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه مقننه، ریاست صدا و سیما، ریاست زندانها، بسیاری از استانداران و فرمانداران و…. تماماً تحت کنترل و تسلط فرماندهان سپاه است.
با اتکا به همین نکات فوق که تنها بخشی از قدرت و نفوذ سپاه را نشان میدهد، متوجه خواهیم شد که آنچه در واقع در ایران امروز حکومت میکند سپاه پاسدارانِ حکومتی فاشیستی است که قدرتی غیرقابل کنترل است که حسابرسی در همه امور کشور را در دست دارد و به هیچ کس پاسخگو نیست.
این ارگان نظامی قدرت و کنترلش تنها در محدوده داخلی و تسلط بر ارگانهای داخل کشور نیست. امروزه برای همهگان واضح و آشکار است که سیاست خارجی «جمهوری اسلامی» اساسا بهوسیله سپاه پاسداران رهبری و هدایت میشود. سپاه قدس به عنوان بخش خارج کشوری سپاه پاسداران نمونه بارزی از این سیاست را به اجرا گذاشته است. چنانچه اکنون سپاه نه تنها در عرصه نظامی مانند کمک به حزبالله و حماس و اسد و گروهای مختلف تروریستی در عراق مانند حشد شعبی و حوثیهای یمن و دهها جریان تروریست مذهبی دیگر مانند طالبان در افغانستان وارد رابطه محکم و نزدیکی شده است. سپاه با اتکا به منابع اقتصادی و نظامی تحت کنترلش از یک طرف به جنگ در چندین کشور مشغول است و از طرف دیگر در حال سازمان دادن نیروهای شبیه خود در کشورهای منطقه است.
بیهوده نیست که رژیم آخوندی حاکم بر ایران به پدرخوانده داعش ملقب شده است.
در عرصه اقتصادی هم سپاه قدس بخش قابل توجهی از اقتصاد عراق و سوریه و یمن و لبنان و …. را در دست خود گرفته و بخش قابل توجهی از سرمایهگذاری در کشورهای عربی و دیگر کشورهای غربی را هم به کنترل خود درآورده است.
سپاه پاسداران همچنین به اعتبار بسیاری از گزارشها، بزرگترین کارتل قاچاق مواد مخدر به خارج از مرزهای ایران است و ایران را به کشور ترانزیت مواد مخدر مبدل ساخته.
بنا بر گزارشهای متعدد، سپاه پاسداران سالیانه حداقل مبلغی معادل با سه میلیارد دلار از طریق قاچاق مواد مخدر درآمد دارد که عهدهدار تأمین بخش کلانی از بودجه پروژه موشکی رژیم است. در راستای همین سیاستها است که امروزه بیش از نیمی از جمعیت جوان ایران نیز دچار عارضه اعتیاد شدهاند.
با این وجود صلح و ثبات منطقه و جهان در گرو یک تغییر دموکراتیک در ایران است. نه معقول است و نه برهانی که از یک حکومتی که پایههای اصلی حکومت خود را بر سرکوب داخلی و تروریسم بینالمللی پایهگذاری کرده است، به آسانی خواست که از اساس شیوه حکومتی خود دست بردارد.
این امر زمانی به سمت تکامل خواهد رفت که جهان غرب در گام بعدی شورای ملی مقاومت ایران را به عنوان جایگزین دموکراتیک این اختاپوس ترور و وحشت به رسمیت بشناسد. مقاومت خونباری که تا کنون در سایه تلاشهای بیوقفهاش تا کنون موفق شده جام زهر آتشبس جنگ هشتساله، جام زهر توافق ستهای (برجام) و جام زهر اعتراف به قتلعام هزاران نفر از مبارزان و مجاهدین راه آزادی را به حلقوم رژیم بریزد.