۱۳۹۶ تیر ۲۲, پنجشنبه

یک خبر و این همه وحشت!


پس از موضعگیری وزیر دفاع آمریکا مبنی بر ضرورت تغییر رژیم در ایران، شاهد بلوا و واکنش‌های شدید در رژیم هستیم. اما چرا؟ علت چیست؟

به دو دلیل این یک موضعگیری معمولی نیست.
   1-محتوای موضع‌گیری، یعنی تأکید بر «تغییر رژیم»
   2-سطح موضعگیری کننده


یعنی کسی که موضع گرفته، حتی یک نماینده کنگره یا سناتور نبوده، (هر چند آنها همچنین موضعی بگیرند بسیار مهم است) اما وقتی وزیر دفاع آمریکا، که عضو تیم امنیت ملی رئیس‌جمهور هم هست- یعنی تیمی که سیاست‌گذاری می‌کند- بر تغییر رژیم در ایران انگشت می‌گذارد، بسیار مهم است.

طبیعی است که این به ذهن بزند که چرا رژیم به‌جای این همه هیاهو و باد زدن به این موضعگیری، با یک موضعگیری توسط وزارت خارجه‌اش به این مسأله عکس‌العمل نشان نداد؟

واقعیت این است که پاسخ این سؤال را باید از خود رژیم پرسید. به راستی اگر به گفته سرکرده سپاه پاسداران خامنه‌ای، این رژیم یک قدرت منطقه‌یی است و الآن هم های و هوی به راه انداخته است که پیروزی موصل اصلاً کار رژیم ایران بوده، پس چرا در مقابل یک موضعگیری، این همه سر و صدا راه می‌اندازد؟ روشن است که برعکس ادعاهایی که رژیم می‌کند، اتفاقاً نظام ولایت خیلی لرزان است و این موضعگیری یعنی «تغییر رژیم» که اسم دیگر «سرنگونی» است و موارد مشابه آن درست به‌خال خورده و حساسترین نقطه رژیم که بی‌ثباتی و بی‌آیندگی اوست را هدف قرار داده است.

به‌ویژه ‌این‌که موضع وزیر دفاع آمریکا، جدید‌ترین حلقه از یک زنجیره‌یی است که پیام آن تغییر رژیم در ایران است.

لازم به ذکر است که اولین بار روز 25خرداد 96، تیلرسون وزیر خارجه آمریکا، بحث تغییر رژیم را مطرح کرد و گفت: «از تغییر صلح‌آمیز نظام ایران حمایت می‌کنیم». جان بولتن سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل هم روز 19تیر 96 گفت: «راه‌حل مشکل خاورمیانه، تغییر نظام ایران است».

در این میان مواضع سخت خود ترامپ و نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل هم بود که بسیار به همین موضعگیریها نزدیک است و حالا هم وزیر دفاع آمریکا روی تغییر نظام انگشت گذاشته است.

واقعیت این است که با مجموع مواضع و عملکرد دولت جدید آمریکا، که تنها 6ماه از عمرش گذشته، رژیم به خوبی نشانه‌هایی را می‌بیند و در رسانه‌هایش هم مرتباً نسبت به آنها ابراز نگرانی می‌کند. چون تا پیش از این، سیاست آمریکا به‌ویژه در دوران اوباما، کنار آمدن با رژیم بود، اما الآن حداقل این تفاوت سیاست کاملاً بارز است.

از نشانه‌های این تحول از جمله تحریم‌های سنگین سنای آمریکا است که با 98رای موافق تصویب شد و اگر نهایی بشود، طبعاً بسیار معنا دارد. تازه سخنگوی کاخ سفید دیشب در همین رابطه گفت: طرح کنگره هر طور هم بشود، ما خط افزایش تحریمها و فشارها بر ضد ایران را ادامه می‌دهیم.

با توجه به وضعیت سیاسی – اجتماعی ایران که لبریز از نارضایتی است، انزوای شدید جهانی رژیم، و وضعیت شقه و شکاف درونی نظام، این موضعگیری طبیعی است که رژیم را به‌شدت نگران کند، واقعیتی که آن را رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت روز 10تیر 96 در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، تشریح کردند و روی سه محور زیر دست گذاشتند:
     1-ضرورت سرنگونی این رژیم
     2-این ضرورت (سرنگونی) در دسترس است
     3-وجود یک آلترناتیو که می‌تواند این سرنگونی را محقق کند

جالب است که تلویزیون رژیم 20تیر 96، وقتی گزارشی از مواضع وزیر دفاع آمریکا پخش می‌کرد، به‌صورت بی‌قافیه صحبتهای چندی پیش روهرا باکر، یکی از نمایندگان کنگره آمریکا را هم پخش کرد که بر ضرورت پشتیبانی از مقاومت ایران انگشت می‌گذاشت. یعنی رژیم خودش خیلی خوب تهدید را احساس می‌کند و می‌داند که گام بعدی به کجا منتهی خواهد شد.