نزدیک به چهار دهه پیش خمینی دجال با سوار شدن بر موج انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، انقلاب را از صاحبان اصلی آن که همانا نیروهای انقلابی و پیشتاز مردم ایران بودند به سرقت برد. حاکمیت ولایت سفیانی طی سالیان، ارمغانی جز ظلمت و سیاهی، فقر و فلاکت برای مردم ایران به همراه نداشته است.
یکی از تکاندهندهترین ثمرات این حاکمیت ضدمردمی داستان فروش اندام کودکان به قیمت مرگ دردناک آنها است.
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس 10تیرماه 96 تحت عنوان کودکان زیر تیغ اجاره و قاچاق اعضا/ سلاخی کودکان در سایه ضعف قانون بهنقل از فاطمه دانشور عضو شورای قلابی شهر تهران چنین نوشت: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است».
این کارگزار حکومتی در ادامه اعتراف تکاندهنده خود به حقایق تلخ دیگری در همین زمینه اذعان کرد و گفت: «بارها در خصوص فروش کودکان هشدار داده بودیم، در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم میشوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمیکنند. این افراد زندگیهای خاصی دارند، والدین این کودکان نسبت به نبود بچهها بیتفاوت هستند چون اصولاً والدین این کودکان دچار اعتیاد هستند».
وی در ادامه اعترافات گوشهی تاریک دیگری از این فاجعه را اینگونه بیان کرد: «خانوادهها، کودکان خود را برای کار اجاره میدهند و شاید هفتهها بچههایشان را نبینند آنها نگران هم نمیشوند و معتقدند که بالاخره باز میگردند. در این منطقه فروش کودکان بسیار به چشم میخورد».
فاطمه دانشور در نهایت با یک وارونه گویی و فرار به جلو احمقانه عامل اصلی فاجعه قاچاق اعضاء بدن کودکان را خانوادههای آنان معرفی و با وقاحت تمام اعلام کرد: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است. والدین بهشدت مراقب کودکان خود باشند و در صورتی که کودکانشان ناپدید شدند حتماً شکایت کنند. نهادهای نظارتی باید سلامت کودکانی که والدین آنها در محیطهای پرخطر زندگی میکنند را برعهده بگیرند، بسیار مشاهده شده که این والدین گاها کوچکترین حس مسئولیتی نسبت به فرزندانشان ندارند».
به این ترتیب مشاهده میشود که این کارگزار حکومتی بدون کوچکترین اشاره به نقش پلید حاکمیت آخوندی در ایجاد شرایطی که مادران را مجبور میکند عزیزان خود را برای یک لقمه نان به خیابانها بفرستند، با سلب مسئولیت از حاکمیت منحوس آخوندی. تمامی تقصیرات را به والدین این کودکان باز میگرداند.
با انتشار این گزارش تکاندهنده و وحشتناک در رسانههای حکومتی بود که ولولهای در میان جوانان آزاده و اقشار مختلف میهن بهوجود آمد و خشم و اعتراضات گسترده آنان در شبکهها مجازی تا آنجا بالا گرفت که سرکردگان پلید رژیم آخوندی مجبور شدند برای جلوگیری از گسترش این اعتراضات و پیامدهای بعدی آن یکی بعد از دیگری وارد صحنه شده تا با تکذیب این فاجعه ضدانسانی مانع پیامدهای احتمالی بعدی این جنایت بشوند.
بهعنوان نمونه ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم 10تیرماه 96بفاصله چند ساعت بعد از انتشار این گزارش در رسانههای حکومتی واکنش خود را که نشان از حقایق پشت پرده دارد اینگونه بیان کرد: «یک منبع آگاه در پلیس پایتخت در واکنش به اظهارات امروز یکی از اعضای شورای شهر مبنی بر قاچاق اعضای بدن کودکان در تهران، تأکید کرد: در سالهای اخیر کشف جسد کودکان بدون چشم و کلیه در تهران و یا حاشیه پایتخت سابقه نداشته و چنین موضوعی کذب محض است». ارگان تروریستی قدس از قضا در همین بیانیه خود وحشت و هراس خود از بازتاب وسیع این فاجعه و پیامدهای بعدی آن را نیز نتوانست پنهان کند و اضافه کرد: «این اظهارات کذب، امنیت روانی جامعه را به خطر میاندازد و پلیس پایتخت در سنوات اخیر به هیچوجه پرونده کشف جسد کودکان با چنین وضعی را نداشته و کشف اجساد کودکان در حاشیه پایتخت با چنین شرایطی به هیچوجه صحت ندارد». بهدنبال آن نیز سرپرست جنایتکار دادسرای تهران وحشت و هراس خود را اینگونه نشان داد: «اینکه گفته شده کودکان را به قتل میرسانند و بعد از برداشتن اعضای بدنشان، اجسادشان را در بیابانها رها میکنند، از اساس کذب است. مگر پنهان کردن چنین مسألهای از پلیس و دستگاه قضایی ممکن است؟. انتشار این اخبار کذب، میتواند باعث تشویش اذهان عمومی شود».
این نعل وارونه توسط ارگان تروریستی قدس و دیگر ارگانهای سرکوبگر رژیم ضدبشری در حالی صورت گرفت که تا پیش از این بسیاری از کارگزاران رژیم با صراحت تمام در مذمت این پدیده شوم دستساز آخوندها اعتراف کردهاند.
برای درک و استنباط بهتر از این وارونه گویی دجالگرانه، اشاره به گوشههای کوچکی از این اعترافات بسیار روشنگر است:
خبرگزاری حکومتی موسوم به ایرنا 20آذز 95 تحت عنوان درخواست خرید نوزاد در یک سایت این چنین اعتراف میکند: «خرید و فروش کودکان بین معتادان و سوءاستفاده کنندگان به خودی خود داستان پرغصهای است اما این پدیده، آنجا دردناک تر میشود که عدهیی بیمحابا در سایتها و فضاهای مجازی، نوزاد را همانند یک کالا در معرض تبلیغ خرید و فروش قرار میدهند.
یکی از سایتهای خرید و فروش کالا (نام این سایت در ایرنا محفوظ است) که اتفاقاً بهدلیل درخواستهای زیاد، طرفداران زیادی بین کاربران فضای مجازی پیدا کرده است، در یک اقدام ناباورانه، لینکی با عنوان 'سرپرستی' ایجاد کرده و آگهیهای خرید نوزاد را در آن قرار میدهد».
-خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس 19 اسفند 95 تحت عنوان ارقام نجومی این بار در حوزه خرید و فروش اعضای بدن بهنقل از عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و نایبرئیس مجلس ارتجاع مینویسد: «خرید و فروش اعضای بدن توسط مافیا محکوم است. این روش از ریشه اشتباه است در واقع طرح این موضوعات با تأکید حکم شرعی درست نیست، از این رو بهتر است لایحه یا طرحی برای ساماندهی وضعیت پیوند عضو ارائه شود».
-خبرگزاری مجلس ارتجاع موسوم به خانه ملت 2بهمن 95بهنقل از عضو کمیسیون قضایی مجلس ارتجاع مینویسد: «برخی کودکفروشی را نوعی تجارت برای خود قلمداد کردهاند که باید با اعمال قوانین جدید و به روز، حاشیه امن متخلفان را از بین برد تا این این پدیده شوم از میان برداشته شود».
-روزنامه حکومتی موسوم به سلامت نیوز 3اسفند 95تحت عنوان احیای باندهای گروگانگیری کودکان با هدف قاچاق اعضا بهنقل از نایبرئیس مجلس ارتجاع مینویسد: «ابعاد قاچاق اعضای بدن تا جایی پیش رفته که کودکان بهویژه کودکان خیابانی را شناسایی شده و پس از گروگانگیری و خارج کردن اعضای بدن، به فروش اعضا بهصورت قاچاق اقدام میکنند... گاهی افراد اعضای بدن خود را بهدلیل مشکلات اقتصادی میفروشند و همین اقدامات زمینه جولان قاچاقچیان را فراهم میکند، در این مسیر ما شاهد جرایم متعددی هستیم بهگونهیی که گاهی متخلفان برای رسیدن به مقاصد خود افرادی را گروگان میگیرند تا بتوانند برخی اعضای بدن وی را خارج کنند».
خبرگزاری حکومتی موسوم به ایلنا 11تیرماه 96تحت عنوان هشدار نسبت به رواج قاچاق اعضای بدن کودکان خانوادههای معتاد در واکنش به اظهارات عضو شورای شهرتهران بهنقل از عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ارتجاع مینویسد: «متأسفانه اجاره و قاچاق اعضای کودکان بهویژه در بین خانوادههای معتاد وجود دارد، از این رو در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تکلیف این افراد از حیث قانونی مشخص میشود. در شرایط فعلی قانون مشخص و بازدارندهای در رابطه با فروش، اجاره یا قاچاق اعضای کودکان وجود ندارد. یکی از دلایل افزایش این نوع جرم نیز بر همین مبناست».
بهدنبال بازتاب گسترده فاجعه فروش و اعضای بدن کودکان و تکذیب آن توسط سرکردگان رژیم، این موضوع بهصورت گستردهتری در جامعه مطرح شد تا جایی که بناچار رسانههای حکومتی را مجبور به اعترافات بسا تکاندهنده دیگری در این زمینه کرد.
-روزنامه حکومتی موسوم به آفتاب نیوز 10تیرماه 96تحت عنوان یک ماجرای تکاندهنده و واکنش عجیب مسئولان مینویسد: «خبر، خلاصه و کوتاه اما تکاندهنده بود. در یک ماشین حمل گوشت کانتینردار نارنجی، وسط اتوبان مدرس باز شد و چیزی حدود 50کودک در این ماشین دیده شد. این را شاهد عینی ماجرا بازگو کرده و گفته که این بچهها شبیه به کودکان کار بودند. در نهایت این ماشین، کودک دیگری را نیز سوار کرده و دوباره به راه افتاده است. باور کردنی نیست!
اولین سوالی که در ذهن متبادر میشود این است که چرا ماشین حمل گوشت؟ شاهد عینی ماجرا که شماره پلاک این ماشین را نیز برداشته پس از تماس با اورژانس اجتماعی و پلیس 110با بیتفاوتی آنها نسبت به دریافت شماره پلاک ماشین مواجه میشود و در نهایت این خبر را در اختیار رسانهها قرار میدهد تا شاید منجر به پیگیری شود. اما آنچه در نهایت از پیگیری این ماجرا حاصل میشود، پاسکاری مسئولان و بیتفاوتی است. اغلب سعی میکنند خود را متعجب نشان دهند، بعد میگویند بعید میدانند چنین خبری صحت داشته باشد. در ادامه سؤالات عجیب و غریبی در راستای کم اهمیتترین جنبههای موضوع میپرسند و دست آخر یا موضوع را به مسئولان دیگر پاس میدهند یا قول سرسری برای پیگیری میدهند و تمام. اما یک نکته بین تمام این افراد مشترک است؛ اینکه هیچ کس واقعاً از شنیدن این خبر متعجب یا نگران نمیشود. گویا که چنین اتفاقی هر روز در پایتخت در حال وقوع است و مسئولان طوری برخورد میکنند که گویی میخواهند بگویند: «خب! که چه؟! دنبال چه میگردید؟». مسلم است؛ دقیقاً بهدنبال اینکه این تعداد کودک در کامیون حمل گوشت چه میکنند؟ رد پای مافیای قاچاق داخلی کودکان کار در این موضوع بهوضوح به چشم میخورد و کسی به روی خود نمیآورد. کودکانی که بهطور حتم از کمترین حقوق انسانی بهرهمند نیستند و برای کسی مهم نیست داخل این کانتینرها به آنها چه میگذرد و قرار است به کجا بروند».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: اغلب کودکان کار دارای خانواده هستند و طبق آمارها بالغ بر 90درصد این بچهها در کنار خانواده زندگی میکنند. اما وضعیت کودکان کاری که هیچ خانوادهای ندارند بسیار وخیم است و همین کودکان اغلب در اختیار مافیای قاچاق قرار دارند
-روزنامه حکومتی موسوم به بهار 12تیرماه 96 در ادامه این اعترافات تحت عنوان ویژگیهای اصلی قربانیان قاچاق در ایران مینویسد: «روز گذشته نیز محمدعلی پورمختار، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس نسبت به رواج قاچاق اعضای کودکان خانوادههای معتاد هشدار داد و گفت: متأسفانه اجاره و قاچاق اعضای کودکان بهویژه در بین خانوادههای معتاد وجود دارد، از این رو در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تکلیف این افراد از حیث قانونی مشخص میشود.
این در حالی است که فاطمه دانشور به مسئولان امر هشدار داده بود که «در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم میشوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمیکنند.» و در ادامه اظهاراتش عنوان کرده بود: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است.» اما با وجود تکذیب ادعاهای این نماینده اسبق شورای شهر باز هم امنیت روانی جامعه با تنش روبهرو شده است. همین بهمن ماه سال گذشته بود که با یک جنایت هولناک در رابطه با قاچاق اعضای بدن در کرمان روبهرو بودیم که دخترک ۷ساله، در کوچهای در حوالی خیابان ابوحامد کرمان به قصد بازی از خانه خارج میشود و وقتی هم بازیهایش را درون کوچه نمیبیند به منزل خالهاش که در امتداد همان کوچه بوده، میرود و بعد از خروج از آنجا، بعدازظهر همان روز ناپدید میشود و دیگر به خانه برنمی گردد. بهرغم تلاش و جست و جوهای زیاد خانواده خبری از این دختر نمیشود و شب همان روز موضوع را به پلیس اطلاع میدهند. جست و جوها همچنان بیاثر بوده تا اینکه مادر دخترک صبح دوشنبه وقتی برای چندمین بار به یکی از خرابههای اطراف خانه به امید یافتن دخترش سرکشی میکند با صحنهای دلخراش و غیرقابل تصور روبهرو میشود. به گفته این مطلع و بنا به روایت شاهدان، جسد دخترک در حالیکه یکی از دستانش قطع و دو چشمش را از حدقه درآورده و سینهاش شکافته شده بود و پاهایش را به وسیله پارچهای پوشانده بودند، پیدا میشود. خانواده این دختر بلافاصله پلیس را در جریان قرار میدهند و نیروهای انتظامی پس از حضور در محل و انجام تحقیقات جسد مقتول را جهت تکمیل و ارائه گزارش کامل در اختیار پزشکی قانونی قرار میدهند. جزئیات بیشتری از این حادثه هنوز منتشر نشده اما گفته میشود این کار بهوسیله قاچاقچیان اعضای بدن انسان انجام شده و جنایتکاران پس از برداشتن اعضای قابل فروش بدن او، جسد او را در این محل رها کردهاند.
یا تابستان دو سال پیش که از انهدام یک باند قاچاق اعضای بدن در ایران خبر دادند که بر اساس اعترافات متهمان، اعضای این باند با جعل اسناد هویتی اقدام به فریب مسئولان مراکز مربوطه میکردند و از این طریق به اهداف و مطامع غیرقانونی خود دست مییافتند. پس نگرانی در این باره بعد از شنیدن سخنان دانشور یک امر طبیعی است اما اینکه با این پیشینه قاچاق اعضای بدن در ایران، تا چه اندازه ممکن است صحبتهای دانشور کذب باشد و تکذیبیه اداره پلیس صحت داشته باشد مشخص نیست».
این منبع در ادامه اضافه میکند: «قربانیان در ایران برای قاچاق اعضای بدن در همان سن کودکی و برای قاچاق دختران عموماً بین 14تا 25سال هستند و از نظر اقتصادی و اجتماعی، در اکثر موارد کشمکشهای درون خانواده، اعتیاد والدین، طلاق، فقر، مسکن نامناسب، سکونت در مناطق پرجمعیت و حاشیهنشینی شهرهای بزرگ موجب میشود تا از این خلع خانوادگی برای دزدیدن بچهها و کشتن و فروش اعضای بدن آنها استفاده شود یا دختران محیط نامساعد خانواده را ترک کرده یا پدر خانواده مجبور به فروش دختران خود میشود. همچنین از آنجا که اغلب قربانیان از اقشار فقیر و دختران فراری هستند، از نظر تحصیلی، در سطح راهنمایی و دبیرستان و از فقر فرهنگی و ضعف اعتقادات رنج میبرند».
روزنامه حکومتی بهار در پایان اعترافات خود ضمن تأکید به گستردگی مافیای قاچاق کودکان که تماماً وابسته به باندهای جنایتکار حاکمیت آخوندی است اضافه کرده است: «در آخر… ! با استناد به صحبتهای فاطمه دانشور و پور مختار میتوان گفت خطر در بیخ گوشمان است. قاچاق اعضای بدن در همین نزدیکیها بین کودکان حاشیه نشین و کودکان کار و زباله گرد اتفاق میافتد. بچههایی که کسی نگران حضور یا غیبتشان نیست. سخت است باور اینکه در منطقه هرندی کودکان نه در خانه از اعتیاد والدینشان آرامش داشته باشند نه در محیط خارج از خانه از قاچاقچیانی که لحظه به لحظه جانشان را تهدید میکنند. کودکان در هیچ جای دنیا لایق اینگونه زندگی همراه باترس و واهمه نیستند