.بواقع قمار روي منطق رهبران ايران و آنها را انتحاري نخواندن بقول اوباما در معامله اش براي برجام، بطور روزانه ثابت مي شود که کاري بيهوده بوده است. در هر صورت.. دو نکته روشن شده است اول اينکه شبه نظاميان فرقه يي ايران علاوه بر آنها که توسط تهران و سپاه پاسداران حمايت مي شوند در زمينه قساوت و فعاليتهاي بيرحمانه تخريبي چندان فرقي با داعش ندارند بخصوص که اين جنايات را با مشروعيت مذهبي انجام مي دهند.همين اخيرا بود که داعش که به ندرت عليه نيروهاي اسد مي جنگيد در عوض انتخاب کرد که مخالفانش يعني ارتش آزاد سوريه را مورد حمله قرار داد..
دوم اينکه چندان اختلافي بين افراط گرايي با پوش ديپلوماتيک آنطور که در پرزيدنت حسن روحاني و وزير خارجه اش جواد ظريف ديده مي شود که در سخنان رهبران سپاه پاسداران مانند محمدعلي جعفري و قاسم سليماني علاوه بر نوچه هاي آنها در عراق، لبنان، يمن و سوريه نيز منعکس مي شود..بااينحال تفهيم و تفاهم ها و معاملاتي بين ايران و القاعده بوده است و اين امري شناخته شده است و به اين دليل بوده که هيچگاه اين گروه تروريستي به اهداف ايران حمله نکرده است..امروز که رهبري ايران از تخريب شهرهاي سني عراق و سوريه بهره برده است اين سوال جدي مطرح است که آيا همزيستي با رژيم تهران امکانپذير است؟در پاريس هزاران نفر از تبعيديان ايراني علاوه بر ميليونها ايراني در داخل به اين سوال با صدايي بلند و رسا پاسخ دادند: نه! نه به همزيستي با اين رژيم.اگر اين چيريست که خود ايرانيها به آن معتقدند چطور ما عربها با آن مخالف باشيم؟
