فکر میکردم فقط رژیم را از سر آشفتگی و سوزش تیزابی به تولید بیش از سیصد انعکاس رسانه ای ـ طی پنج روز اول پس از گردهمآیی ـ وادار نموده (از آمار بسیار بیشتر بعدی اطلاع دقیق ندارم)، غافل از اینکه در خوش سرای بیدارخفتگان سیاسی نیز از بابت همین یک قلم جشن کوچک حدود صد هزار نفری که چون سیل دشمن سوز بر روز و شب سردمداران مرگ و جهل جاری شد، دوباره نیز یاوه، یاوه...
بیشمار یاوه و کدهای استعماری و ارتجاعی یا هزارباره تکرار واژه های نشخواری رژیم و حامیان نه اما تنها از زبان مزدوران نشاندار وطنی بلکه از مدیای احزاب خانگی! گروه های تک نفری! و تشکلهای بی شمایل نیز چنان تراوید که ایکاش همه پرمدعیان محض رعایت ظاهر امر هم که شده با زبانی متفاوت با زوزه و زنجموره های آخوندی به صدا میآمدند و این را گرچه البته کسی تأیید آنها نسبت به جایگاه والای ارزشی مجاهدین در تاریخ مبارزات ایران، انسجام پولادین تشکیلات آنان پس از سی و هشت سال عبور از انواع گردنه های مرگبار و نقش آنان در انگیزش هسته های مقاومت داخل و زندانیان سیاسی ارزیابی نمیکرد ـ مشک خود بوید نه با گویش عطاران دکاندار ـ اما لااقل مردم محروم و دردمند ایران، هر آزاده زن و مرد شریف هموطن و هر انسان غیرسیاسی نیز ـ که انسان ذاتاً موجود سیاسی ست ـ صد باره به اینان به طعنه نمیگفتند: مدعیان پرگوی بیعمل تا چند با خیال خام، مردم فریبی و یاوه، یاوه نشخوار واژه های آخوندی که مجاهدین التقاطی اند، مذهبی و ضد زن با سابقه ی تروریستی و جنگ طلب، پایگاه داخلی هم ندارند ـ لابد آمارگیری هم توسط افراد و دسته های یاد شده مستقیماً در ایران انجام شده ؟!! ـ و تازه بعد از اینهمه همنوایی در انتقاد، رد و تقبیح ”جشن کوچک “مجاهدین و با همه لغت های جدید ساختگی !! توسط آدمهای ”جلبی“ باز هم کار سرانجام به قهر و قطع بده بستانهای سیاسی؟! در جامهای جهان نمای جوراجور انجامید ....
حالا که با اینهمه حرفها و یاوه ها اما جشن کوچک؟! مجاهدین به هر حال به عنوان یگانه آلترناتیو حاضر و فعال، توان تشکیلاتی و قدرت غول آسای سازماندهی آنان را نیز در معرض تماشای جهانیان و مردم ایران قرار داده است، خوشا روزی که نیروی رها شده ی خلق رنجدیده نیز برای سرنگونی تمام عیار جلادان بنیادگرای اسلامی و برپایی جامعه ای عاری از بی عدالتی، ستم و امتیاز مذهبی به یاری هسته های مقاومت بشتابد و در این راستا قیام کند و آن روز هم البته نه دور که پیش روست.
بیشمار یاوه و کدهای استعماری و ارتجاعی یا هزارباره تکرار واژه های نشخواری رژیم و حامیان نه اما تنها از زبان مزدوران نشاندار وطنی بلکه از مدیای احزاب خانگی! گروه های تک نفری! و تشکلهای بی شمایل نیز چنان تراوید که ایکاش همه پرمدعیان محض رعایت ظاهر امر هم که شده با زبانی متفاوت با زوزه و زنجموره های آخوندی به صدا میآمدند و این را گرچه البته کسی تأیید آنها نسبت به جایگاه والای ارزشی مجاهدین در تاریخ مبارزات ایران، انسجام پولادین تشکیلات آنان پس از سی و هشت سال عبور از انواع گردنه های مرگبار و نقش آنان در انگیزش هسته های مقاومت داخل و زندانیان سیاسی ارزیابی نمیکرد ـ مشک خود بوید نه با گویش عطاران دکاندار ـ اما لااقل مردم محروم و دردمند ایران، هر آزاده زن و مرد شریف هموطن و هر انسان غیرسیاسی نیز ـ که انسان ذاتاً موجود سیاسی ست ـ صد باره به اینان به طعنه نمیگفتند: مدعیان پرگوی بیعمل تا چند با خیال خام، مردم فریبی و یاوه، یاوه نشخوار واژه های آخوندی که مجاهدین التقاطی اند، مذهبی و ضد زن با سابقه ی تروریستی و جنگ طلب، پایگاه داخلی هم ندارند ـ لابد آمارگیری هم توسط افراد و دسته های یاد شده مستقیماً در ایران انجام شده ؟!! ـ و تازه بعد از اینهمه همنوایی در انتقاد، رد و تقبیح ”جشن کوچک “مجاهدین و با همه لغت های جدید ساختگی !! توسط آدمهای ”جلبی“ باز هم کار سرانجام به قهر و قطع بده بستانهای سیاسی؟! در جامهای جهان نمای جوراجور انجامید ....
حالا که با اینهمه حرفها و یاوه ها اما جشن کوچک؟! مجاهدین به هر حال به عنوان یگانه آلترناتیو حاضر و فعال، توان تشکیلاتی و قدرت غول آسای سازماندهی آنان را نیز در معرض تماشای جهانیان و مردم ایران قرار داده است، خوشا روزی که نیروی رها شده ی خلق رنجدیده نیز برای سرنگونی تمام عیار جلادان بنیادگرای اسلامی و برپایی جامعه ای عاری از بی عدالتی، ستم و امتیاز مذهبی به یاری هسته های مقاومت بشتابد و در این راستا قیام کند و آن روز هم البته نه دور که پیش روست.