"نانآور" این نوشته، آن نانآوری نیست که در فرهنگ ما ایرانیان بکارگیری و اطلاق آن، درباره فردی و یا کسی، مفهومی با ارزش و مثبت دارد.
این "نانآور "، آن که در لغتنامه دهخدا بمعنی "متکفل معاش اهل بیت" و یا بعبارتی "کسی که برای خانهای نان ببرد"، آورده شده است که مقامش گرامی و ارج و قربش نزد همگان بسیار و تکریم و احترام به آن توصیه شده، نیست.
"نانآور" این نوشته (در اینجا بمعنی کسی که برای خانهای نان میخرد و میآورد)، در فرهنگ منحطی چون فرهنگ آخوندی، فرهنگی که در آن تمام کلمات از معنای خود تهی و وارونه شدهاند، کارش خلاف شرع است و مجازاتش مرگ و ریختن خونش مباح.
علی فلاحیان:
"ما همه مجاهدین را اعدام کردیم. حتی آنهایی که فقط روزنامه داشتند یا برای خانه تیمی "نان" میخریدند ".
به همین سادگی!
اعترافات اخیر آخوند جنایتکار علی فلاحیان، وزیر اطلاعات رفسنجانی و عضو مجلس خبرگان نظام، درباره جنایات و ظلم و جوری که بر مجاهدین، این پاکترین فرزندان خلق، رفته است، بسیارگویاست.
اعترافی چند جمله ای که در پس آن بهخوبی میتوان اوج دنائت و شقاوت رژیم سفاک آخوندی را بازخوانی کرد.
البته موارد مشابه چنین اعترافی صریح درباره تمامکش کردن مجاهدین در گذشته نیز وجود داشته، بطور نمونه در فایل صوتی آقای منتظری در دیدارش با اعضای هیئت مرگ اعدامهای سال ۶۷ که در آن به درخواست احمد خمینی، مبنی بر اعدام "روزنامهفروش، روزنامهخوان و مجلهخوان" هم اشاره شده است.
این گونه اعتراف کردن در برابر دوربین تلویزیون از سوی چنین حیوان درندهخویی، هم نشان از خباثت وی دارد و هم این که دلیلی بر استیصال و ترس کلیت نظام در برابر اوجگیری "جنبش دادخواهی" کشتار مردادماه ۱۳۶۷ میباشد، کشتاری که نقض آشکار رعایت موازین جزایی حقوق بینالملل درباره زندانی بیدفاع و اسیر دربند و مصداق بارز "جنایت علیه بشریت" است و باید آن در این راستا ارزیابی کرد.
چنین اعترافی در برابر انظار عمومی بهواقع یک باردیگر این حقیقت را نمایان میکند که سردمداران رژیم "همه باهم"، از خمینی ملعون بهعنوان "آمر" که مجاهدین را محارب خواند و جان و مال آنان را حرام اعلام کرد تا پسر جنایتکارش احمد و تا بالاترین و ارشدترین مقامات کشوری و امنیتی آن زمان که بعضا و همچنان تا به امروز درمصدرامورهستند و به مال و ثروت و مکنتی افسانهای رسیدهاند، شریک در این جنایات میباشند.
"همه با هم" سفره خود را از خون پاک این سربداران رنگین کردند، چه آن خمینی جلاد که "فرمان" به نابودی داد و چه آن که در چرخه قدرت نظام تمامقد از آن "دفاع" کرد و چه آن امام جمعه جنایتکار که با جعل احادیث و روایات، فرمان مرگ دجال را "رأی به تفسیر " کرد.
چماقدار وبسیجی ضد خلق هم، این پستترین و فرومایهترین حیوانات انساننما، "زخمی کرد و دستگیر"، بازجوی دژخیم (که امروز ردا و عبای اصلاحطلبی بر تن کرده) با "وضو شکنجه کرد و شمع آجین" و آن دیگر پس فطرت دنی که برای تسریع در تمامکش کردن از پیکر پاک مجاهد بردار "آویزان" شد و برای اطمینان یافتن از پایان کار "تیر خلاص " زد.
علی فلاحیان بهدرستی به بازگویی حقیقتی مجبورمیشود (حقیقت فرمان تمامکش کردن مجاهدین توسط خمینی ملعون) که طی این سالیان حکومت سعی در "راز نگشودن " از آن و سرپوش گذاشتن بر آن جنایات را داشته است اما "حقانیت جنبش دادخواهی مردم ایران "، جنبشی که هر روز گستردهتر و فراگیرترمیشود، آنچنان گواه و روشن است که جانیان را به مرز وحشت و هراس از دادخواهی بهحق مردم ایران کشانده است.
آدولف آیشمن یکی از صدها جنایتکار و مسئول کشتار یهودیان در دوران نازیسم هیتلری، طی محاکمه خود تلاش بسیار کرد که در دفاع ازاعمالش، خود را تنها "فرمانبر" نشان دهد تا بلکه از مجازات سنگین رهایی یابد، اما در نظام پلید آخوندی جنایتکارانی همچون فلاحیان با "دنائت و افتخار" از جنایات خود بدون کمترین احساس "شرم و یا پشیمانی" سخن میگویند و برای روحیه دادن به دیگر جانیان مرتکب "خودزنی" میشود و آخوند خاتمی امام جمعه و نماینده ولیفقیه ارتجاع در تهران هم خواهان آن میشود که به تمام کسانی که در این جنایات رژیم نقش مستقیم داشتهاند، "مدال شجاعت" داده شود.
این است همان "روح پلید خمینی " که در کالبد جانیان نظام ازسرتا ذیل، همچنان زنده میباشد.
اگر به قانونمندی، متلاشی شدن حکومتهای دیکتاتوری و فاسد از درون خود، به دلیل جنایات افسارگسیخته باور داریم، یقین داشته باشیم که اعترافاتی ازاین دست همان نشان و بینهای است از "اضمحلال و زوال" حکومت ضد بشری آخوندی که برای حفظ قدرت خود و به اعتراف صریح آخوند شیاد روحانی ۳۸ سال دست به "اعدام و کشتار" زده و بنا بگفته، صادق زیباکلام کارگزار رژیم، مجاهدین را مانند شمرکشته که این امر بدون شک سرنگونی آن را نوید میدهد.
به آمدن روز دادخواهی مردم ایران، روزی که جنایتکاران در براب ردادگاهی صالحه پاسخگوی اعمال جنایتبار خود شوند، امید و ایمان داشته باشیم که دیر نیست آن روز.
این "نانآور "، آن که در لغتنامه دهخدا بمعنی "متکفل معاش اهل بیت" و یا بعبارتی "کسی که برای خانهای نان ببرد"، آورده شده است که مقامش گرامی و ارج و قربش نزد همگان بسیار و تکریم و احترام به آن توصیه شده، نیست.
"نانآور" این نوشته (در اینجا بمعنی کسی که برای خانهای نان میخرد و میآورد)، در فرهنگ منحطی چون فرهنگ آخوندی، فرهنگی که در آن تمام کلمات از معنای خود تهی و وارونه شدهاند، کارش خلاف شرع است و مجازاتش مرگ و ریختن خونش مباح.
علی فلاحیان:
"ما همه مجاهدین را اعدام کردیم. حتی آنهایی که فقط روزنامه داشتند یا برای خانه تیمی "نان" میخریدند ".
به همین سادگی!
اعترافات اخیر آخوند جنایتکار علی فلاحیان، وزیر اطلاعات رفسنجانی و عضو مجلس خبرگان نظام، درباره جنایات و ظلم و جوری که بر مجاهدین، این پاکترین فرزندان خلق، رفته است، بسیارگویاست.
اعترافی چند جمله ای که در پس آن بهخوبی میتوان اوج دنائت و شقاوت رژیم سفاک آخوندی را بازخوانی کرد.
البته موارد مشابه چنین اعترافی صریح درباره تمامکش کردن مجاهدین در گذشته نیز وجود داشته، بطور نمونه در فایل صوتی آقای منتظری در دیدارش با اعضای هیئت مرگ اعدامهای سال ۶۷ که در آن به درخواست احمد خمینی، مبنی بر اعدام "روزنامهفروش، روزنامهخوان و مجلهخوان" هم اشاره شده است.
این گونه اعتراف کردن در برابر دوربین تلویزیون از سوی چنین حیوان درندهخویی، هم نشان از خباثت وی دارد و هم این که دلیلی بر استیصال و ترس کلیت نظام در برابر اوجگیری "جنبش دادخواهی" کشتار مردادماه ۱۳۶۷ میباشد، کشتاری که نقض آشکار رعایت موازین جزایی حقوق بینالملل درباره زندانی بیدفاع و اسیر دربند و مصداق بارز "جنایت علیه بشریت" است و باید آن در این راستا ارزیابی کرد.
چنین اعترافی در برابر انظار عمومی بهواقع یک باردیگر این حقیقت را نمایان میکند که سردمداران رژیم "همه باهم"، از خمینی ملعون بهعنوان "آمر" که مجاهدین را محارب خواند و جان و مال آنان را حرام اعلام کرد تا پسر جنایتکارش احمد و تا بالاترین و ارشدترین مقامات کشوری و امنیتی آن زمان که بعضا و همچنان تا به امروز درمصدرامورهستند و به مال و ثروت و مکنتی افسانهای رسیدهاند، شریک در این جنایات میباشند.
"همه با هم" سفره خود را از خون پاک این سربداران رنگین کردند، چه آن خمینی جلاد که "فرمان" به نابودی داد و چه آن که در چرخه قدرت نظام تمامقد از آن "دفاع" کرد و چه آن امام جمعه جنایتکار که با جعل احادیث و روایات، فرمان مرگ دجال را "رأی به تفسیر " کرد.
چماقدار وبسیجی ضد خلق هم، این پستترین و فرومایهترین حیوانات انساننما، "زخمی کرد و دستگیر"، بازجوی دژخیم (که امروز ردا و عبای اصلاحطلبی بر تن کرده) با "وضو شکنجه کرد و شمع آجین" و آن دیگر پس فطرت دنی که برای تسریع در تمامکش کردن از پیکر پاک مجاهد بردار "آویزان" شد و برای اطمینان یافتن از پایان کار "تیر خلاص " زد.
علی فلاحیان بهدرستی به بازگویی حقیقتی مجبورمیشود (حقیقت فرمان تمامکش کردن مجاهدین توسط خمینی ملعون) که طی این سالیان حکومت سعی در "راز نگشودن " از آن و سرپوش گذاشتن بر آن جنایات را داشته است اما "حقانیت جنبش دادخواهی مردم ایران "، جنبشی که هر روز گستردهتر و فراگیرترمیشود، آنچنان گواه و روشن است که جانیان را به مرز وحشت و هراس از دادخواهی بهحق مردم ایران کشانده است.
آدولف آیشمن یکی از صدها جنایتکار و مسئول کشتار یهودیان در دوران نازیسم هیتلری، طی محاکمه خود تلاش بسیار کرد که در دفاع ازاعمالش، خود را تنها "فرمانبر" نشان دهد تا بلکه از مجازات سنگین رهایی یابد، اما در نظام پلید آخوندی جنایتکارانی همچون فلاحیان با "دنائت و افتخار" از جنایات خود بدون کمترین احساس "شرم و یا پشیمانی" سخن میگویند و برای روحیه دادن به دیگر جانیان مرتکب "خودزنی" میشود و آخوند خاتمی امام جمعه و نماینده ولیفقیه ارتجاع در تهران هم خواهان آن میشود که به تمام کسانی که در این جنایات رژیم نقش مستقیم داشتهاند، "مدال شجاعت" داده شود.
این است همان "روح پلید خمینی " که در کالبد جانیان نظام ازسرتا ذیل، همچنان زنده میباشد.
اگر به قانونمندی، متلاشی شدن حکومتهای دیکتاتوری و فاسد از درون خود، به دلیل جنایات افسارگسیخته باور داریم، یقین داشته باشیم که اعترافاتی ازاین دست همان نشان و بینهای است از "اضمحلال و زوال" حکومت ضد بشری آخوندی که برای حفظ قدرت خود و به اعتراف صریح آخوند شیاد روحانی ۳۸ سال دست به "اعدام و کشتار" زده و بنا بگفته، صادق زیباکلام کارگزار رژیم، مجاهدین را مانند شمرکشته که این امر بدون شک سرنگونی آن را نوید میدهد.
به آمدن روز دادخواهی مردم ایران، روزی که جنایتکاران در براب ردادگاهی صالحه پاسخگوی اعمال جنایتبار خود شوند، امید و ایمان داشته باشیم که دیر نیست آن روز.