روز سهشنبه 27تیر اعلام شد که وزارتخارجه آمریکا پایبندی رژیم ایران بهاجرای برجام را مورد تأیید قرار داده است و بهاین ترتیب ادامه برجام بهمدت 3ماه دیگر را تأیید نموده است؛ اقدامی که مورد استقبال رژیم قرار گرفت، چرا که روحانی و دولتش را که نگران سرنوشت برجام بودند، دستکم تا 3ماه دیگر آسوده خاطر کرد.
اما همزمان با تأیید برجام، 16فرد و نهاد رژیم آخوندی توسط وزارت خزانهداری آمریکا و دو سازمان دیگر رژیم توسط وزارتخارجه آمریکا بهخاطر برنامه موشکهای بالستیک، لیستگذاری و تحریم شدند.
از سوی دیگر همزمان با تأیید برجام، هم «مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید و هم محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت روحانی، با زبانی یکسان، طرف مقابل را بهنقض روح و متن برجام متهم کردند... و شان اسپایسر سخنگوی کاخ سفید هم گفت، ترامپ همچنان تأکید دارد توافق با ایران توافق بدی است.
این موضعگیریهای بهظاهر متناقض که از یک سو آمریکا قرارداد برجام را بد و حتی بدترین میداند، اما در عینحال اجرای آن را برای ۳ماه دیگر مورد تأیید قرار میدهد و از سوی دیگر رژیم آخوندی و وزیر خارجهاش از تأیید و تمدید برجام ابراز خوشحالی میکنند و در عینحال از نقض متن و روح برجام سخن میگویند، سؤالها و ابهاماتی را مطرح میسازد؛ از جمله این که:
آیا مواضع آمریکا، بیانگر ادامه سیاست مماشات دوره اوباما نیست؟
باید دانست که بهرغم تأیید برجام از سوی آمریکا اما هنوز هیچ گام عملی در جهت اثربخشی مثبت برجام برای رژیم برداشته نشده؛ یعنی تحریمها و بهخصوص تحریمهای بانکی بهمثابه مادر تحریمها، بهقوت خود باقی هستند و این امر هر قراردادی را که رژیم با کشورها و شرکتهایی مانند توتال منعقد کند، بینتیجه میسازد؛ چرا که بهدلیل تحریمهای بانکی رژیم قادر نیست پول حاصل از این قراردادها را بهداخل کشور منتقل کند و مورد استفاده قرار دهد.
سؤال دیگر اینکه تحریمهای جدید چه میزان بر رژیم مؤثر است؟ و آیا بیشتر نقش سمبولیک (یعنی بدون اثر عملی) ندارد؟
ارزیابی کم و کیف تأثیرات عملی این تحریمها، آسان نیست و همواره میتواند مورد مناقشه باشد، اما معنا و تأثیرات منفی سیاسی آن بر رژیم غیرقابل تردید است و از جمله اثر بازدارنده جدی بر همه طرفهایی دارد که میخواهند با رژیم وارد معامله شوند و بهخصوص اقدام بهسرمایهگذاری در ایران کنند. بهاین ترتیب ادامه این تحریمها روشن میسازد که شرایط سیاسی با شرایط دوران اوباما که سیاست بر مدار مماشات میچرخید، بهکلی متفاوت است. واکنش محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت روحانی بهاین تحریمها نیز این واقعیت را نشان میدهد. وی روز دوشنبه طی مصاحبهیی گفت: 'در صورتی که تعرضی عمده رخ دهد یا همان چیزی که در برجام عدم اجرای قابلتوجه خوانده میشود، ایران گزینههای دیگری در اختیار دارد؛ از جمله خروج از توافق.
متقابلاً مقامهای آمریکایی هم روز دوشنبه گفتند: «ادامه توسعه برنامه موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم، همدستی با دولت بشار اسد و حمله بهمتحدان آمریکا در خلیجفارس، توافق اتمی را شدیداً تضعیف میکند. آیا میتوان از تبادل این اتهامات میتوان نتیجه گرفت که چشمانداز بقای برجام از دو طرف زیر سؤال رفته است؟ اما واقعیت این است که برجام بههر حال برای هر دو طرف دستاوردهایی داشته که نمیتوان از آنها صرفنظر نمود.
دستاوردهای برجام برای رژیم، مورد مناقشه دو باند حاکم است؛ باند خامنهای میگوید دستاوردهای برجام آنچنان که سیف رئیس بانک مرکزی روحانی یک بار در نیویورک اعتراف کرد، «تقریبا هیچ» و آنچنان که خود خامنهای گفت «خسارت محض» بوده است. باند روحانی منافع و تأثیر برجام را فراتر از هموار کردن راه سرمایهگذاران و فراتر از آثار تاکتیکی آن، دور کردن سایه جنگ از سر رژیم میدانند. بهنظر میرسد که باند خامنهای نیز اگر چه در لفظ و گفتار منکر آن هستند، اما از آنجا که در حال حاضر بهاندازه باند روحانی نگران برجام هستند، برجام را تضمینی برای موجودیت نظام که از هر سو با خطرات فزاینده تهدید میشود، میدانند.
اما دستاورد برجام برای کشورهای غربی و بهویژه آمریکا، روشن و بیابهام است؛ ممانعت از دستیابی رژیم به تسلیحات هستهیی و مهار و بلوکه کردن توان بمبسازی رژیم و مهمتر اینکه رژیم به اذعان خودش در «باتلاق برجام» گیر افتاده و قدرت هیچ واکنشی از جمله در برابر زنجیره تحریمها که بهعنوان مجازات اقدامات تروریستی و موشکی و دخالتهای منطقهیی رژیم، پیاپی وضع و تصویب میشوند، ندارد و تازه چشمانداز تحریمها برای رژیم، بسا تیرهتر است، چرا که در لیست قرار گرفتن سپاه پاسداران مطرح است و این در حالی است که با اعمال تحریمهای فراگیر جدید که توسط سنای آمریکا بهجریان افتاده، سپاه عملاً در شرایطی مشابه قرار گرفتن در لیست تروریستی بهحالت فلج درخواهد آمد. بنابراین غرب و مشخصاً آمریکا نه تنها نفعی در نفی برجام ندارند، بلکه با حفظ جسم و پوستة آن، عملاً دست و پای رژیم را بسته و عواقب ناشی از نقض برجام توسط رژیم را همچون شمشیر داموکلس بالای سر آن نگهداشتهاند.
اما همزمان با تأیید برجام، 16فرد و نهاد رژیم آخوندی توسط وزارت خزانهداری آمریکا و دو سازمان دیگر رژیم توسط وزارتخارجه آمریکا بهخاطر برنامه موشکهای بالستیک، لیستگذاری و تحریم شدند.
از سوی دیگر همزمان با تأیید برجام، هم «مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید و هم محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت روحانی، با زبانی یکسان، طرف مقابل را بهنقض روح و متن برجام متهم کردند... و شان اسپایسر سخنگوی کاخ سفید هم گفت، ترامپ همچنان تأکید دارد توافق با ایران توافق بدی است.
این موضعگیریهای بهظاهر متناقض که از یک سو آمریکا قرارداد برجام را بد و حتی بدترین میداند، اما در عینحال اجرای آن را برای ۳ماه دیگر مورد تأیید قرار میدهد و از سوی دیگر رژیم آخوندی و وزیر خارجهاش از تأیید و تمدید برجام ابراز خوشحالی میکنند و در عینحال از نقض متن و روح برجام سخن میگویند، سؤالها و ابهاماتی را مطرح میسازد؛ از جمله این که:
آیا مواضع آمریکا، بیانگر ادامه سیاست مماشات دوره اوباما نیست؟
باید دانست که بهرغم تأیید برجام از سوی آمریکا اما هنوز هیچ گام عملی در جهت اثربخشی مثبت برجام برای رژیم برداشته نشده؛ یعنی تحریمها و بهخصوص تحریمهای بانکی بهمثابه مادر تحریمها، بهقوت خود باقی هستند و این امر هر قراردادی را که رژیم با کشورها و شرکتهایی مانند توتال منعقد کند، بینتیجه میسازد؛ چرا که بهدلیل تحریمهای بانکی رژیم قادر نیست پول حاصل از این قراردادها را بهداخل کشور منتقل کند و مورد استفاده قرار دهد.
سؤال دیگر اینکه تحریمهای جدید چه میزان بر رژیم مؤثر است؟ و آیا بیشتر نقش سمبولیک (یعنی بدون اثر عملی) ندارد؟
ارزیابی کم و کیف تأثیرات عملی این تحریمها، آسان نیست و همواره میتواند مورد مناقشه باشد، اما معنا و تأثیرات منفی سیاسی آن بر رژیم غیرقابل تردید است و از جمله اثر بازدارنده جدی بر همه طرفهایی دارد که میخواهند با رژیم وارد معامله شوند و بهخصوص اقدام بهسرمایهگذاری در ایران کنند. بهاین ترتیب ادامه این تحریمها روشن میسازد که شرایط سیاسی با شرایط دوران اوباما که سیاست بر مدار مماشات میچرخید، بهکلی متفاوت است. واکنش محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت روحانی بهاین تحریمها نیز این واقعیت را نشان میدهد. وی روز دوشنبه طی مصاحبهیی گفت: 'در صورتی که تعرضی عمده رخ دهد یا همان چیزی که در برجام عدم اجرای قابلتوجه خوانده میشود، ایران گزینههای دیگری در اختیار دارد؛ از جمله خروج از توافق.
متقابلاً مقامهای آمریکایی هم روز دوشنبه گفتند: «ادامه توسعه برنامه موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم، همدستی با دولت بشار اسد و حمله بهمتحدان آمریکا در خلیجفارس، توافق اتمی را شدیداً تضعیف میکند. آیا میتوان از تبادل این اتهامات میتوان نتیجه گرفت که چشمانداز بقای برجام از دو طرف زیر سؤال رفته است؟ اما واقعیت این است که برجام بههر حال برای هر دو طرف دستاوردهایی داشته که نمیتوان از آنها صرفنظر نمود.
دستاوردهای برجام برای رژیم، مورد مناقشه دو باند حاکم است؛ باند خامنهای میگوید دستاوردهای برجام آنچنان که سیف رئیس بانک مرکزی روحانی یک بار در نیویورک اعتراف کرد، «تقریبا هیچ» و آنچنان که خود خامنهای گفت «خسارت محض» بوده است. باند روحانی منافع و تأثیر برجام را فراتر از هموار کردن راه سرمایهگذاران و فراتر از آثار تاکتیکی آن، دور کردن سایه جنگ از سر رژیم میدانند. بهنظر میرسد که باند خامنهای نیز اگر چه در لفظ و گفتار منکر آن هستند، اما از آنجا که در حال حاضر بهاندازه باند روحانی نگران برجام هستند، برجام را تضمینی برای موجودیت نظام که از هر سو با خطرات فزاینده تهدید میشود، میدانند.
اما دستاورد برجام برای کشورهای غربی و بهویژه آمریکا، روشن و بیابهام است؛ ممانعت از دستیابی رژیم به تسلیحات هستهیی و مهار و بلوکه کردن توان بمبسازی رژیم و مهمتر اینکه رژیم به اذعان خودش در «باتلاق برجام» گیر افتاده و قدرت هیچ واکنشی از جمله در برابر زنجیره تحریمها که بهعنوان مجازات اقدامات تروریستی و موشکی و دخالتهای منطقهیی رژیم، پیاپی وضع و تصویب میشوند، ندارد و تازه چشمانداز تحریمها برای رژیم، بسا تیرهتر است، چرا که در لیست قرار گرفتن سپاه پاسداران مطرح است و این در حالی است که با اعمال تحریمهای فراگیر جدید که توسط سنای آمریکا بهجریان افتاده، سپاه عملاً در شرایطی مشابه قرار گرفتن در لیست تروریستی بهحالت فلج درخواهد آمد. بنابراین غرب و مشخصاً آمریکا نه تنها نفعی در نفی برجام ندارند، بلکه با حفظ جسم و پوستة آن، عملاً دست و پای رژیم را بسته و عواقب ناشی از نقض برجام توسط رژیم را همچون شمشیر داموکلس بالای سر آن نگهداشتهاند.