۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه

رو در رویی دو قوه نظام











سخن روز

با خارج شدن محمدباقر قالیباف از دور رقابتهای انتخاباتی و از آنجاکه وی عنصر مهاجمی بود و جنگ و دعوا در مناظره‌ها را بیشتر او کلید می‌زد، ابتدا ممکن بود گمان شود جنگ و جدالهای انتخاباتی فروکش خواهد کرد؛ اما چرا در عمل می‌بینیم که دعوا میان روحانی و رئیسی بیش از پیش اوج گرفته و به صحنه میتینگها کشیده شده و این دو همراه با حامیان و هوادارانشان و انبوه رسانه‌های وابسته، شدیدتر از پیش به هم می‌تازند و پرونده‌های یکدیگر را رو می‌کنند؟ 

باید دانست جنگ و دعوای باندهای حکومتی، دینامیسم و انگیزش خود را از این یا آن فرد نمی‌گیرد که با آمدن یا کنار رفتن فرد مشخصی فرا رود یا فروکش کند و ویژگیهای افراد، تأثیر محدودی بر این فرآیند دارد. خاستگاه این دعواها، از یک طرف بحرانهایی است که در این رژیم هیچ راه‌حلی ندارند و از طرف دیگر جنگ منافع، بر سر سهم از قدرت و غارت است.

از همین روست که مشاهده می‌شود جنگ و جدال در مرحله کنونی بیش از پیش به عمق رفته و سمت و سوی نهادینه شدن گرفته است؛ به این ترتیب که قوه قضاییه تمام قد پشت رئیسی رفته و رو در روی روحانی قرار گرفته و دعوا از مناقشات لفظی بین این و آن کاندیدا به جنگ بین دو قوه یعنی قوه قضاییه و قوه‌ مجریه تبدیل شده و جامه عمل نیز پوشیده است.

آخوند غلامحسین محسنی اژه‌ای معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه، با اشاره به «تخلفات انتخاباتی بیش از60نفرازمدیران دولتی واجرایی اعم ازاستانداران، فرمانداران، بخشداران و روسای ادارات دولتی» و تشکیل پرونده برای آنها، خاطیان را تهدید کرد: «روز انتخابات تمام می‌شود و بعد گرفتاریها می‌ماند و فردا اینها هستند که تخلف کرده‌اند». (1) آخوند جعفر منتظری نیز به‌عنوان دادستان کل «همه مسئولان اجرایی» را تهدید کرد و هشدار داد: «زیر ذره‌بین نظارت هستند و کسی نباید گله‌مند باشد که بخشدار و فرماندار رصد می‌شوند». (2) آملی لاریجانی سردژخیم قوه قضاییه هم وارد این معرکه شد و چوب تهدید را بالا برد و با اشاره به اظهارات روحانی در مورد قوه قضاییه گفت: «تا کنون در مقابل این هجمه‌های بی‌اساس و برخلاف موازین و بلکه مجرمانه، برای مصالح نظام سکوت اختیار کرده‌ام... اما در زمان خود آنچه را که باید گفت خواهم گفت». (3) رئیسی هم در سخنرانیهای اخیر خود گفته است «سینه‌ام پر از اسرار است و اگر بخواهم لب به سخن بگشایم...» 

برای آن که این تهدیدها «بی‌مایه فطیر» نباشد باند رقیب به‌عنوان نمونه نوک یکی از جنایتهای روحانی را بیرون داد و در برابر منت گذاشتن روحانی بر سر قالیباف در مناظره سوم در مورد لاپوشانی یک جنایت او (4). متقابلاً به روحانی هشدار داد مردانگی را کسانی کردند که ماجرای قتل پسرت «در دهة70 در خانه و به‌وسیله «اسلحه‌ای خاص»... و حرف‌ و حدیثها و سؤالات مهمی را که پس از آن درباره قاتل و مقتول بروز کرد». مسکوت گذاشتند که اگر نمی‌کردند «روحانی الآن کجا بود؟». (5) 

خامنه‌ای روز چهارشنبه (27اردیبهشت) ابراز اطمینان کرد که: «در بحثهای انتخاباتی گاهی یک حرف‌هایی زده شد که شایسته‌ی ملت ایران نبود، لکن حضور ملت ایران همه این مسائل را حل خواهد کرد». یعنی این‌که با انجام انتخابات و پایان رقابتها و تبلیغات انتخاباتی، این جنگ و جدالها هم پایان می‌یابد.

اما واقعیت این است که صرف‌نظر از آن که هیچ چیز به عقب و به نقطه اولیه برنمی‌گردد؛ به‌خصوص در این رژیم بنا‌ به تجربه، پرونده هیچ دعوایی، به‌کلی بسته نمی‌شود. در مورد بحران کنونی نیز این بحران زاییدة‌ انتخابات نبوده که با پایان انتخابات تمام شود، عوامل اساسی که این بحران درونی را شکل داده‌اند می‌توان به قرار زیر خلاصه کرد:
-تضعیف موقعیت و اتوریته خامنه‌ای در هرم قدرت
- تشدید تضادهای درونی هرم قدرت و فرسودگی و انسداد نظام ناشی چند پاره گی و شقه درون نظام
- ورشکستگی و بحران بی‌علاج اقتصادی
- تن‌دادن اجباری ولی‌فقیه به نوشیدن جام‌زهر و عقب‌نشینی از تلاشهای بی‌دنده و ترمز برای دستیابی به بمب اتمی
- جایگزین شدن سیاست مماشات با سیاست رویارویی با اعمال بی‌ثبات کننده رژیم در منطقه که باعث شده است سیاست توسعه‌طلبانه و تروریستی رژیم در منطقه با بن‌بست روبه‌رو شود.
- گسترش کمی و کیفی حرکتهای اعتراضی توده‌های مردم، به‌رغم اعدامهای فزاینده برای ارعاب عمومی
- ماندگاری مقاومت مردم ایران به‌رغم همه توطئه‌ها که فنای آن لازمه بقای رژیم است
- مداخله فعال و اثرگذاری مقاومت سازمانیافته و آلترناتیو دموکراتیک در تحولات سیاسی، به‌ویژه در مسیر منجر به جام‌زهر اتمی و مقابله فعال با سیاست صدور بنیادگرایی و تروریسم در کشورهای منطقه (6) 

بنابراین بحران ناشی از روحانی نیز، چه او دوباره روی کار بیاید و چه کنار برود و جای خود را به رئیسی بدهد، بحران او به بحران خاتمی و موسوی و کروبی و احمدی‌نژاد و سایر بحرانهای رژیم اضافه می‌شود و یک زخم دیگر به زخمهای پر عفونت پیکره سراپا متعفنی که نظام ولایت فقیه نام دارد اضافه شده است.

در چنین شرایطی و در آستانه برگزاری نمایش پر فضیحت انتخابات آخوندی جا دارد آنچه را شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه خود در سال 95 مورد تأکید قرار داد یکبار دیگر یادآوری کنیم:
«ما همه هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزه جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای» فرا می‌خوانیم. 
به باور ما راه‌حل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران در گام اول به سازماندهی و تشکل یابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. از این رو ما زنان و مردان ایران‌زمین را به ایجاد کانونهای شورشی در سراسر میهن دربند فرا می‌خوانیم. ما از رهنمود مریم رجوی در این زمینه در سخنرانی گردهمایی بزرگ مقاومت ایران حمایت و پشتیبانی می‌کنیم؛ آن جا که گفت: «امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی می‌توان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی 1000اشرف است. یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی.
برای دستیابی به یک جمهوری آزاد و برابر، نه وقوع معجزه‌یی متصور است و نه شانس و تصادفی به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارایی ما، ملت ایران است و فرزندان پیشتازش و این البته بزرگترین قدرت جهان است. پس همه چیز را باید از دستها و اراده‌های خودمان انتظار داشته باشیم. برای همین است که باید 1000اشرف بسازیم. 1000اشرف، یعنی توانهای سرکوب شده را احیا کردن، بی‌شماران پراکنده را گردآوردن و ذهنها و قلبها را از این امید واقعی بارور کردن که به زیر کشیدن دیو ممکن است. و می‌توان و باید».

پانویس: ـــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه رسالت 26اردیبهشت 96
2 ـ روزنامه اطلاعات 24اردیبهشت
3 ـ سایت حکومتی هنگام نیوز ـ 25اردیبهشت
4 ـ روحانی: «من اگر پرونده سال 84 آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم پرونده بشود و دعوا کردم با بعضی‌ها در دبیرخانه که نباید کسی مطلع شود اگر آن مردانگی را نکرده بودم هم‌اکنون شما اینجا ننشسته بودید».
5 ـ خبرگزاری نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران (تسنیم) ـ 24اردیبهشت 96.
6 - نقل به مضمون از سی و دومین و سی و پنجمین بیانیه سالگر تأسیس شورای ملی مقاومت ایران