جنگ قدرت بین دو باند بهرغم پایان نمایش انتخابات با شدت در زمینههای مختلف از جمله بر سر تقلبات انتخاباتی، بر سر سیاستهای اقتصادی اجتماعی، بر سر برجام و تحریمها، بر سر سیاست خارجی و... ادامه دارد؛ جنگ و دعوای کنونی، اگر چه در ادامه کشمکشهای قبلی است، اما در یک میدان و زمین جدید جریان دارد.
آخوند ابراهیم رئیسی در پیامی که بعد از اعلام نتایج شمارش آرا فرستاد، خودش را نماینده 16میلیون نفر که گویا به او رأی دادهاند و «زبان گویای محرومان» جا زد و گفت مطالبات مردم را از دولت حسن روحانی پیگیری خواهد کرد؛ اکنون با گذشت چند روز میتوان مضمون حرف رئیسی و به سینه زدن سنگ مردم محروم را در اظهارات و نوشتههای سایر مهرهها و رسانههای باند خامنهای دید و دریافت که باند خامنهای خط جدیدی در پیش گرفته و آن سنگر کردن مطالبات مردم است؛ چرا که میداند دولت حسن روحانی قادر نیست به مطالبات مردم جواب بدهد و بنابراین بهترین راه خالی کردن زیر پای دولت روحانی تمرکز بر همین موضوع است.
روحانی و باند او در مقابل میگویند حل مسائل اقتصادی و توسعه اقتصادی در گرو جذب سرمایه خارجی است[1]. جذب سرمایة خارجی هم موکول به امنیت سرمایهگذاری و تجدید نظر در قوانین موجود است. وی تصریح کرده است که بدون قوه قضائیهٔ کارا جذب سرمایهٔ خارجی ناممکن است[2]
روحانی همچنین گفته است «کشوری را سراغ ندارم که بدون تعامل با جهان به رشد اقتصادی مناسبی دست یافته باشد». تعامل با جهان نیز مستلزم تنش زدایی در سیاست خارجی و بهبود روابط با کشورهای دیگر است اما باند خامنهای مانع تعامل با جهان و در نتیجه مانع گشایش و توسعه اقتصادی است.[3]
اینها مواضع شناخته شده روحانی است و در حال حاضر او و باندش تلاش میکنند مانند قضیه برجام پای خود خامنهای را به میان بکشند و در همین رابطه مینویسند و میگویند که برای لغو تحریمها باید با طرف مقابل مذاکره و گفتگو کرد و این «مستلزم یک همکاری همهجانبه در همه سطوح حاکمیت است.»[4]
روشن است که منظور از «همه سطوح حاکمیت» چیست؛ کمااینکه یکی دیگر از رسانههای باند روحانی ضمن اشاره به اینکه برای خروج از انزوا باید یک تجدید نظر اساسی در سیاست منطقهیی رژیم صورت بگیرد، تصریح میکند: «این موضوع بستگی دارد به کل مقامات ارشد نظام و خصوصاً مقام معظم رهبری باید درباره این موضوع بیشتر فکر کنند».[5] روشن است که این سخنان معنایی جز «برجام 2و 3و امثال ذلک...» و تعارف زهر منطقهیی به «مقام معظم رهبری» ندارد.
اما باند خامنهای با مطرح کردن مطالبات مردم و مانور کردن روی آن که در این رژیم مطلقاً بیپاسخ است، دقیقاً دارد همان کاری را میکند که خامنهای چندی پیش در مورد پرهیز از آن، زنهار و هشدار داده بود؛ یعنی «تحریک گسلها»[6]
به این ترتیب باند خود خامنهای در جریان جنگ قدرت و برای عقب راندن حریف، در زیر پا گذاشتن حرف ولیفقیه در تحریک نکردن گسلها، پیشقدم شده، تا نمود دیگری از این واقعیت را که تناقضات و تضادهای موجود در رژیم با دستور و بخشنامه و حکم حکومتی ولیفقیه حل و متوقف نمیشود، به معرض نمایش بگذارد؛ در حالی که خامنهای بهتر از هر کس میداند که مطرح کردن «مطالبات مردم» در واقع بازی با آتش و مواد منفجره است، اما اقتضای جنگ قدرت و ضرورت متعادل کردن معادله قدرت که درون رژیم به زیان خامنهای به هم خورده، او و باندش را ناگزیر از این کار پرخطر میکند.
واقعیت این است که هم راه پاسخ به مطالبات مردم به روی رژیم بسته است و هم راه توسعة اقتصادی و تعامل با جهان... و این فاشیسم مذهبی برای خروج از مخمصه و تنگنای کنونی واقعاً هیچ راه نجاتی ندارد و مطلقاً در بنبست است. فارغ از تحلیل رژیم بهمثابه پدیدهیی که عمر تاریخی آن بهسر آمده و ماهیتاً و بنا به تجربه تمام ۴دههٔ اخیر قادر به کمترین اصلاح و رفرم در درون خود نیست، قسمتی از مقالهیی که در یکی از سایتهای وابسته به باند خامنهای درج شده، اذعان روشنی به همین واقعیت است. این مقاله که ادعای تحلیل و علت یابی شکست باند خامنهای در نمایش انتخاباتی اخیر را دارد از جمله مینویسد: «اشتباه بزرگ و کلیدی جریان اصولگرا این است که نتوانسته است شعارهای انقلاب را همراه با پیگیری اهداف مادی کشور دنبال کند. این موضوع فراتر از اصولگرایی است و باید نظام برای آن چاره اندیشد.»[7]
روشن است که منظور از «شعارهای انقلاب» همان اباطیل و سوداهای شوم خمینی، بسط خلافت سفیانی و صدور ارتجاع و تروریسم است که با اهداف مادی و معیشت مردم در تضاد و تناقض است! اما اعتراف قابلتوجه آن است که این تناقض و تعارض فراتر از تناقض باند بهاصطلاح اصولگرا، تناقض تمامیت نظام است و «باید نظام (بخوانید ولیفقیه) برای آن چاره اندیشد».
معنی این تناقض ماهوی آن است که هر گام به سمت توسعه اقتصادی واقعی و رفرم و اصلاحات واقعی و هر تغییر واقعی حتی جزیی، تنها در گوشهیی از سیاستها و عملکردهای این رژیم قرون وسطایی، تیشهیی است به ریشه نظام و گامی است به سوی نفی و نابودی آن؛ بنابراین مردم و مقاومت ایران استقبال میکنند که این رژیم یک گام به سمت اصلاح بردارد تا همچون رژیم شاه و بسا شتابانتر از رژیم شاه، صد گام به سرنوشت محتومش، سقوط و نابودی نزدیک شود.
[1] روحانی ۲۷دی ماه ۹۴هنگام ارائه لایحه بودجه ۹۵به مجلس با تأکید بر ضرورت استفاده از تکنولوژی پیشرفته برای رقابت در بازارهای جهانی، خاطرنشان کرد که ایران برای بهبود وضعیت اقتصادی نیاز به جذب ۵۰میلیارد دلار سرمایه (در سال 95) خارجی دارد
[2] سخنرانی روحانی در همایش قوه قضاییه ـ 8تیر 95
[3] از سخنرانی روحانی در نخستین مجمع ملی سلامت ـ 8اسفند 95 «اگر ما از تعامل با جهان بگوییم برخی بدشان میآید و روی تعامل با جهان حساسیت دارند و از تقابل خوششان میآید نمیدانم این تقابل برایشان چه چیزی آورده البته برای برخی نان آورده است
[4] روزنامه حکومتی شرق- 4خرداد 96
[5] سایت حکومتی بهار ـ 3خرداد 96
[6] سخنرانی خامنهای در بهاصطلاح دانشگاه سپاه پاسداران ـ 20اردیبهشت 96 «کاندیداهای محترم... اگر گسلهای اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی را تحریک کنند... قطعاً با سیلی سختی مواجه خواهد شد».
[7] سایت حکومتی الف متعلق به احمد توکلی ـ 4خرداد 96