در آینه یقین چه دیدند کان را به بهای جان خریدند
سرشار ز عشق زندگانی تا چوبه دارها دویدند
صدبار دمید اگر چه صدبار از شاخه و ساقهاش بریدند
صد رود ستاره با طلوعش شمشیر به روی شب کشیدند
*****
إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا/ وَ نَرَاهُ قَرِیبًا
(سوره معارج آیات 6و 7)
آنها آن تقدیر را دور میپندارند ولی ما آن را نزدیک میبینیم.
در چهل و پنجمین سالروز شهادت بنیانگذاران، ایران و جهان شاهد شکفتن و به بار و بر نشستن شجره طیبهایست که حنیف کبیر و یاران بنیانگذارش آن را با عشق و ایمان کاشتند و به ماندگاریش ایقان داشتند. در شرایط آن روز ایران، سازمان نو بنیاد حنیف، همچون نونهالی بود در شورهزار سیاسی- اجتماعی زمانه که در اولین بهار تولدش، آن را با خون خود آبیاری کردند تا بشکفد، شاخ و برگش بردمد و به بار و بر بنشیند. راهی که با سرود خون در اعماق شکنجهگاهها آغاز شد و سنگلاخهای دیکتاتوری، ارتجاع و استعمار را با پاهای خونین و خنجری بر پشت پیمود و با صبر و پایداری پرچم رهایی ایران و آزادی خلقش را از کارزاری به کارزار دیگر تا قلههای بالا بلند امروز به دوش کشید. و اکنون در صحنه تعادل، تا آنجا پیش رفت که بهمثابه یک عامل نیرومند و مؤثر زهر شقه را در رأس رژیم به خلیفه ارتجاع تحمیل کرد، انتخابات فرمایشی را که خامنهای برایش کیسهها دوخته بود بر سرش آوار نمود و کاندیدای منفورش را که با همه لشکر و خدم و هشم به صحنه آورده بود سوزاند و از صحنه بیرون انداخت.
آری این همان مجاهدین بیسلاح هستند که به گفته رهبر مقاومت، با پایداری پر شکوه در تیرهترین فصل تاریخ اجتماعی ایران، به راستی کاری کردند کارستان. و شگفتا از فوران خونهایی که از 4خرداد 51تا تابستان خونین 67 در ظلام اختناق مطلق و سکوت مماشات غرب، بهگروگان گرفتهشده بود، چگونه جوشید و خروشید و شکستی خوارکننده را نصیب ولیفقیه طلسمشکسته نمود. رژیم غرق در بحران بهرغم هشدارهای ولایت تا آنجا پیش رفت که بالاترین مهرهها و مقاماتش در جنگ قدرت، حتی سرخترین مرز سرخهایشان را هم که اذعان به قتلعام زندانیان مجاهد بود زیر پا گذاشتند و تمام سرمایهگذاری 29ساله برای پنهان نگهداشتن آن جنایت بزرگ را به باد فنا دادند. و این تازه نقطه آغاز بحران عمیق شونده شقه و شکاف درونی و آغاز پایان سلطنت مطلقه ولیفقیه است. به این ترتیب انتخابات فرمایشی نه فقط مسالهیی از خلیفه ارتجاع حل نکرد، بلکه شکافی را باز کرد که تا سرنگونی رژیمش پیش خواهد رفت. و این در شرایطی است که فضای بینالمللی هم آنچنان که شاهدش هستیم، دیگر حاضر به باج دادن به ملاهای جنایتکار تاریخ دررفته نیست.
راستی که آنچه پیش آمد، پرتوی از حقیقت مکتومی بود که خواهر مریم بارها آن را در سرچشمه مجاهدین نشان داده و بیان کرده است: «به راستی راز ماندگاری و سرفرازی این نسل در برابر این آزمایشها در چیست؟ به نظر من در سرچشمهاش در 4خرداد و در رهبری مسعود که از همان جا جوشیده است». و این به دیگر بیان، همان باور و یقینی است که حنیف کبیر در کلام جاودانهاش به یادگار گذاشت:
«دل قوی دارید که باز هم خدا با ماست، همان نیروی عظیمی، که ما را به این حد رسانده، قادر است ما را حفظ کند، و در کنف حمایت خود گیرد، از هیچ فیضی محروم ندارد، و به اذن خودش، باز هم بالاتر از اینها برساند».
پس سلام بر 4خرداد و بر بنیانگذار کبیر محمد حنیفنژاد و درس تازهیی که او و یاران بنیانگذارش سعید محسن و اصغر بدیع زادگان و همرزمان قهرمانشان محمود عسگریزاده و رسول مشکین فام به تاریخ این میهن آموختند. همان سنت فدای حداکثر و روح جبرشکن و شکافنده که شاخص حقانیت راه حنیف بود و سازمان ماندگار و شکست ناپذیر مجاهدین خلق ایران را بهمثابه نفیسترین میراث آنان تقدیم خلق قهرمان ایران نمود.
راهگشای مبارزه انقلابی مسلحانه و معمار عصر نوین ایدئولوژیها، در سپیده دم 4خرداد، بیآن که کشتزارش را درو کرده باشد، رهرو مقصدی شد که با اشتیاق برگزیده بود؛ دمی ایستاد و نظاره کرد؛ در ستیغ کوه، در بلند ابر، در همه وسعت صحرا، در درخش برق، در خروش رعد، در همه آبی دریا، راستی او به چه میاندیشید؟ و در افقهای دوردست، کدام چشمانداز را میدید؟ او پیروزی مبارزه را میدید و به حتمیت آن ایمان داشت. به نسلی که در روزگاران تعیین سرنوشت، در زیر پرچم او میجنگد و تا ماورای طاقت انسانی پایداری کرده و پیروز میشود. تبسمی از شعف بر چهرهاش نقش بست و سپس تکبیرگویان به سوی مقصدی که خود آن را انتخاب کرده بود شتاب گرفت. «خدایا شاکرم به درگاهت که شهادت در این مسیر را نصیبم کردی».
آرمانی که حنیف، جان بر سر آن نهاد، همانست که طی همه این سالیان با استواری، کلمات و واژههایش را خوانده و تکرار کردهایم.
سلام و درود بر پرچمدار بزرگ آرمان حنیف که 45سال جانانه و خونفشان، پای بر راه حنیف فشرد و آرمان او را برفرازی بالا بلند و برتر و بیمانند عرضه کرد. و سلام بر مهر فروزانی که با انقلابش آرمان فدا و رسم وفا را در سازمان حنیف به اوج رساند و نسلی از کاوهها، سیاوشها، صباها و زهرهها را، بهمثابه بالاترین سرمایه ملی و میهنی، برای فصلهای ماندگار و درسهای درخشان تقدیم میهن نمود.
درچهل و پنجمین سالروز شهادت بنیانگذاران، بزرگداشت این قهرمانان بهمثابه تجدید عهدی است با آن پیشتازان رهایی تا برقراری آزادی خلق اسیر.