۱۳۹۶ خرداد ۷, یکشنبه

صورت‌مسئله رژیم و زوزه‌های هراسان کفتاران- صادق کیهان

ابراهیم بت‌شکن خطاب به نمرودیان گفته بود: تالله لاکیدن اصنامکم…. (به خدا قسم که بت‌ها و ارزش‌های ننگین شمارا واژگون می‌کنم) و من نیز با پیروی از ابوالانبیا به رژیم ضدبشری آخوندی می‌گویم سوگند به خدای قهار، بند از بند شما خواهم گسست.

در مدرسه ابتدائی که بودم وقتی مسئله ریاضی را خوب نمی‌توانستیم حل بکنیم و بی‌ربط جواب می‌دادیم معلممان می‌گفت که صورت‌مسئله را اگر واضح بگویید آن‌وقت جواب پرت‌وپلا نمی‌دهید، الآن مصداق بارز آن رهنمود، رژیمی است که به پرت‌وپلاگویی افتاده است، زیرا مذبوحانه می‌خواهد صورت‌مسئله خودش که همانا سرنگونی به دست ارتش آزادی‌بخش ملی ایران است را بپوشاند لذا با وارونه‌گویی در مورد مجاهدین شروع می‌کند.


واقعیت این است که ولی‌فقیه ارتجاع که بهتر از هرکس دیگری به بحران‌های زیردستش اشراف دارد، در خیمه‌شب‌بازی نمایش مضحکش به نام انتخابات، طشت ضعفش دیگر خیلی عیان از بام افتاد و مشخص شد آن‌قدر در نگرانی از قیام، وارفته است که نتوانست ریسک بیرون کشیدن رئیسی جلاد را از جعبه مارگیری نظام بپذیرد و ناچار شد تن به شریکی در قدرت بدهد که برایش به‌مثابه «هوو» عمل خواهد کرد. این را خیلی واضح در صحبت‌های سرکردگان نظام در این روزها می‌توان دید. رحمانی فضلی که مسئول اجرای این خیمه‌شب‌بازی بود علت تن دادن ولی‌فقیه به چنین عقب‌نشینی را این‌طور توضیح داد: «این شب‌هایی که، دو سه شب آخر، چهار شب آخر، مردم تو خیابون‌ها بودند و همه کلان‌شهرها واقعاً نگران‌کننده بوده برای ما، برای اینکه ما در شرایطی هستیم که دشمنان ما قصد توطئه دارند» (۱) و مشخص ساخت که خامنه‌ای درمانده ای‌که برای یک‌پایه کردن رژیمش، می‌خواست با آوردن رئیسی جلاد گارد دفاعی محکم‌تری ببندد با حس کردن اینکه «دشمنان [شان] قصد توطئه دارند» این‌طور تن به بازکردن خاک‌ریز دفاعی‌اش در بالاترین نقطه هرم قدرت داد و شکاف و شقه در آن را رسماً پذیرا شد. برای فهم ابعاد این هراس و وحشت کافی است به آماری که وزیر کشور همین حکومت داده توجه کنیم تا ببینیم چه میزان به‌صورت مادی در نگرانی از مردم و مقاومت سازمان‌یافته آنان بسر می‌برده‌اند؟ او گفت: «وقتی ما میگیم امنیت حدود ۴۰۰هزار ۵۰۰هزار نفر مستقیم و غیرمستقیم در حوزه امنیت ایفای نقش کردند…».(۲)

حالا وزارت اطلاعات این رژیم هراسان را بنگرید که بار دیگر به سیاست فشار و شانتاژ علیه خانواده‌های مجاهدین روی آورده تا با زیر ضرب بردن آن‌ها که به‌مثابه اسیرانی در دست او هستند بتواند اهرمی علیه فرزندان مبارزشان بسازد، تاکتیکی پست و حقیر که سال‌هاست با آشکار شدن اهداف خیمه زدن‌های سیرک اشرف و سرانجام کشتار ده شهریور و زدن تیرخلاص به مجاهدین روی تخت بیمارستان، لو رفته‌تر از آن است که کسی را فریب دهد. مغزهای علیل توطئه‌چین وزارتی فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند ضربه‌ای به تشکیلات منسجم مجاهدین بزنند. البته انتظار تجربه‌آموزی از احمق‌هایی که بیست‌وچند سال است از فلاحیان تا معاونان شکنجه‌گرش سعید امامی، سعید حجاریان و علی ربیعی بخت خود را در این مسیر مستمر می‌آزمایند، خطاست والا این سؤال را جلوی خود می‌گذاشتند که اگر با چنین ترفندهای حقیری می‌شد جلوی پیشروی مجاهدین را سد کرد پس چرا هرروز نیازمند روضه سوزناک‌تری از دست مجاهدین هستند؟ آیا همین رژیم نیست که معاون سابق وزارت خارجه‌اش اعتراف می‌کند: «خطر [مجاهدین] در دوره کنونی خطرناکتر از زمان اوایل انقلاب است»؟ (۳)

البته برای همه مشخص است ما مجاهدین با طیب خاطر و از سر منتهای آزادی و اختیار خود این راه را برگزیده‌ایم و همین رویکرد داوطلبانه است که تشکیلات ما را این‌چنین ممتاز و برجسته ساخته و از آن کیفیتی غیرقابل‌چشم‌پوشی درآورده است زیرا ذره‌ای تحمیل و اجبار در آن جایی ندارد درحالی‌که هرکس و در هر شرایطی به‌راحتی می‌توانسته و می‌تواند آن را ترک کند و حتی به اردوی دشمن بپیوندد. همین منش آزادی‌خواهانه آن را قادر ساخته که در سخت‌ترین شرایطی که می‌توان برای یک جنبش تصور کرد و باوجود همه کینه‌ورزی‌های ارتجاعی، استعماری و خائنان خودفروش به دشمن ضدبشری، در نیم‌قرن گذشته نه‌تنها منسجم مانده که در پیشروی و اعتلای مستمر هم بوده است، آن‌چنان‌که امروز ولی‌فقیه را مجبور به بسیج نیم میلیون نیروی مسلح برای امنیت نظامش ساخته و خواب از چشمش «در کلان‌شهرها» ربوده است. البته خانواده من هم مختار هستند که بین من و رژیم آخوندها یکی را انتخاب کنند اما اگر در کنار این رژیم جنایتکار که فقط یک‌قلم از جنایات آن کشتار ۳۰۰۰۰زندانی دست‌بسته در سال۶۷ است ایستادند باید بدانند که برای من قبل از هر چیز مرزبندی‌های سیاسی اهمیت دارد و هرکس را که در کنار دشمن مردم ایران قرار بگیرد را مانند جد آرمانی‌ام ابراهیم خلیل‌الله، دشمن خود می‌دانم و برعکس هر کس که با من نسبت خونی هم نداشته باشد ولی اگر در کنار و در مسیر آزادی مردم ایران باشد عزیزتر از جان خود می‌دانم و برایش تمام هستی خودم را خواهم داد کما اینکه در دهه‌های گذشته با گذشتن از تمامی امکانات، تحصیل و مواهب مادی در یک مسیر بسیار پرخطر و ریسک این را در عمل به اثبات رسانیده‌ام من برای گذران زندگی به اینجا نیامده‌ام بلکه برای آماده‌تر شدن هر چه بیشتر و هر چه بالاتر بردن شعله جنگ به آلبانی آمده‌ام و این صورت‌مسئله‌ای است که رژیم رو به سقوط ولایت‌فقیه بیش از هر کس دیگر آن را گرفته و به همین دلیل خودش را نیازمند ترفندهایی این‌چنین رسوا یافته است.

صادق کیهان