سايت ايران واير ۲۸/۲/۹۶ : « دكتر محمد ملكي مصاحبه با سايت ايران واير
انتخابات نيست بلکه زهري است براي بي حال کردن و کرخت کردن جامعه، که اسمش هر چيزي است جز انتخابات.
محمد ملکي با سابقه ۶۰ سال فعاليت سياسي، در آستانه ۸۰ سالگي، ممنوع الخروج شده است. دکتر محمد ملکي نخستين رئيس دانشگاه تهران بعد از وقوع انقلاب است. او بعدها و پس از استعفا و اعتراضش به جريان انقلاب فرهنگي و نوشتن مقاله اي با عنوان انقلاب فرهنگي يا کودتاي فرهنگي تا صدور حکم اعدام پيش رفت.
محمد ملکي با سابقه ۶۰ سال فعاليت سياسي، در آستانه ۸۰سالگي، ممنوع الخروج شده است.
قبل از شروع بحث، گفتيد که راي نمي دهيد. در انتخابات پيش از اين دوره، هم شرکت نمي کرديد؟
من بارها و در دوره هاي قبل هم گفته ام اساسا راي نمي دهم. يعني انتخاباتي نمي بينم که بخواهم مشارکت کنم. آنچه اين روزها دارند در کام مردم مي ريزند، انتخابات نيست بلکه زهري است براي بي حال کردن و کرخت کردن جامعه، که اسمش هر چيزي است جز انتخابات. ما چهل سال است دچار اين وضعيم. از اولين رايي که داديم يعني از همان همه پرسي قانون اساسي و آرايي که به موجوديت نظام داده شد تا امروز درگير تقلب و حقه بازي بوده ايم. من خودم شاهد بودم از نزديک، در يک دوره از انتخابات بنده مسئول حوزه راي گيري بيمارستان شهداي تجريش بودم و شاهد بودم چه حقه بازي هايي انجام مي شد، افرادي که مي آمدند داخل حوزه ها و اصلا مُهري به شناسنامه شان نمي خورد و راي مي دادند و مي رفتند. در نظام ولايي انتخابات معنايي ندارد و به همين دليل هم هرگز در انتخابات شرکت نمي کنم ولي در عين حال به هيچ کس هم توصيه نمي کنم که در جريان انتخابات شرکت بکند يا نکند.
تا به حال کدام يک از انتخاباتي که شاهدش بوده ايد، چه در نظام فعلي و چه در دوران پهلوي، ويژگي هاي يک انتخابات آزاد را داشته يا حداقل به استانداردهاي يک انتخابات واقعي نزديک بوده است؟
من هيچ دوره اي نه در زمان رضاشاه، نه زمان محمدرضا شاه و نه زمان آقاي خميني يا خامنه اي شاهد برگزاري انتخاباتي واقعي با ويژگي هاي يک انتخابات آزادانه نبوده ام.
يعني در تمام اين سالها راي نداده ايد؟
گاهي گول خورده ام، مثلا همان سالي که رقابت مابين آقاي خاتمي و آقاي ناطق نوري شکل گرفت، رفتم راي داد. تبليغات وسيعي در جامعه شکل گرفته بود و آقاي خاتمي در مقابل آقاي ناطق نوري قرار داشت و دوستان مي گفتند آقاي خامنه اي از ناطق نوري حمايت مي کند ولي آقاي خاتمي از پشتيباني مردم برخوردار است. براي اينکه نشان بدهم از نظر مردم حمايت مي کنم و با نظام مخالفم، شرکت کردم و به آقاي خاتمي راي دادم جالب است در مرحله دوم انتخابات همان آقاي خاتمي، يعني سال ۱۳۸۰ در زندان بودم. همان زمان در يک نامه خطاب به آقاي خاتمي نوشتم من از يک راي خود نمي گذرم. بعدها از شرکت کردن درآن دوره پشيمان شدم و خودم را سرزنش مي کنم.
شما به اصلاحات به معنايي که اين روزها در فضاي سياسي ايران متداول است، باورمنديد؟
خير. اصلا. ببينيد چه کساني دم از اصلاحات مي زنند؟ من در يک کنفرانسي حدود ده يا ۱۵سال پيش در دفتر خانم اعظم طالقاني شرکت کردم با عنوان اصلاحات چيست يا اصلاح گر کيست؟ و آنجا از من هم دعوت کرده بودند. مقاله اي نوشتم که با آيه وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ شروع مي شد. وقتي به اين جماعت مي گويند چرا در زمين فساد مي کنيد؟ انکار ميکنند و ميگويند ما فسادگرنيستيم، مصلحيم. ليست گروههاي اصلاح طلب را يک دورمرور کنيد. تمام فسادها، بدبختي ها و نابساماني ها ازدامن همين افراد ريشه گرفته، حالا آنها خودشان چطور مي توانند اصلاحات کنند؟ کساني که اولين تعهدشان، پذيرش نظام ولايي است وبه آن ايمان واعتقاد دارند، چطورمي توانند اصلاح گر باشند. درنظامي که يک فرد آن بالامي نشيند و هرکاري دلش ميخواهد انجام ميدهد و هرچه دلش مي خواهد مي گويد و هيچ کس هم جرات نمي کند انتقاد کند يا بپرسد چرا چنين چيزي گفته اي، يعني ديکتاتوري مطلق حکمفرماست، در ديکتاتوري مطلق، چطور اصلاحات ممکن است؟ متاسفم که برخي دوستان را مي بينم که تبليغ مي کنند مثلا که ما به فلاني راي مي دهيم. شما چه اصلاحاتي از فلاني ديده ايد؟ کدام وعده اي داده که عملش کرده باشد. اين خرابي ها اگر محصول عملکرد همين فلاني و بقيه نيست، اگر به گردن اينها نيست، پس به گردن چه کسي است؟
اما ايده بين بد و بدتر را طرح مي کنند. اين که بايد جلوي بروز فاجعه را گرفت…
در مقايسه بين بد و بدتر وضع آقاي رئيسي مشخص است. او در جريان سال ۱۳۶۷ عضو کميته مرگ بوده و بقيه هم اين چيزها را مي دانند اما از آن سو رئيس جمهور فعلي در اين مدت چهار سال که سمت رياست جمهوري را بر عهده داشته به کدام وعده و قولش عمل کرده است؟ آيا هنوز زندان ها لبريز از زنداني سياسي نيست؟ آيا سزاوار بود يک مادر را از دو کودکش جدا کرده حکم ۱۶ سال زندان بدهند؟ همه اينها در زمان چه کسي رخ داده است؟ اين حرف ها که اگر فلاني را انتخاب نکنيم به جايش بدتر مي آيد بي معناست. چرا نبايد کاري کنيم که جاي بد و بدتر بين خوب و خوبتر انتخاب کنيم؟ آقاياني که تجربه چهل ساله دارند، بيايند اعلام کنند ما نيازمند يک رفراندوم واقعي هستيم و مردم بايد تکليف اين نظام را معلوم کنند و گفته همان بنيانگذارانقلاب را عملي کنند که مي گفت ما مجبور نيستيم به انتخاب پدران مان تن بدهيم . شش نفر را تاييد کرده اند که هر شش نفرشان از روز اول تا به حال يا وزير بوده اند يا وکيل يا سفير يا سمت داشته اند و حالا مي نشينند داخل مناظره و از فساد و فحشا و خرابي اوضاع انتقاد مي کنند. خوب چه کسي اين شرايط را به وجود آورده؟ بنده و امثال بنده که در زندان هاي شما، عمرمان سر رفته يا شما که مملکت را اداره کرديد و به اين روزي انداختيد که خودتان مي گوييد؟
در مورد زندان ها که اشاره کرديد، بحث اين است که رئيس جمهور تسلطي بر قوه قضاييه و عملکردش ندارد…
اين هم از آن حرف هاي مسخره است. در قانون اساسي صراحتا قيد شده که رئيس جمهور مسئول اجراي قانون اساسي است. ما مي دانيم چند وزير هستند که شخص رهبر به دولت تحميل مي کند اما از منظر ظاهر سازي هم که شده رئيس جمهور نمي تواند اعلام کند که اين فرد را من انتخاب نکرده ام و انتخاب رهبر است. حتي جرات نمي کند اين را بگويد. وقتي يک رئيس دولت چنين منشي دارد، چه فرقي مي کند اين مردم زير سلطه رئيسي باشند يا روحاني؟».
انتخابات نيست بلکه زهري است براي بي حال کردن و کرخت کردن جامعه، که اسمش هر چيزي است جز انتخابات.
محمد ملکي با سابقه ۶۰ سال فعاليت سياسي، در آستانه ۸۰ سالگي، ممنوع الخروج شده است. دکتر محمد ملکي نخستين رئيس دانشگاه تهران بعد از وقوع انقلاب است. او بعدها و پس از استعفا و اعتراضش به جريان انقلاب فرهنگي و نوشتن مقاله اي با عنوان انقلاب فرهنگي يا کودتاي فرهنگي تا صدور حکم اعدام پيش رفت.
محمد ملکي با سابقه ۶۰ سال فعاليت سياسي، در آستانه ۸۰سالگي، ممنوع الخروج شده است.
قبل از شروع بحث، گفتيد که راي نمي دهيد. در انتخابات پيش از اين دوره، هم شرکت نمي کرديد؟
من بارها و در دوره هاي قبل هم گفته ام اساسا راي نمي دهم. يعني انتخاباتي نمي بينم که بخواهم مشارکت کنم. آنچه اين روزها دارند در کام مردم مي ريزند، انتخابات نيست بلکه زهري است براي بي حال کردن و کرخت کردن جامعه، که اسمش هر چيزي است جز انتخابات. ما چهل سال است دچار اين وضعيم. از اولين رايي که داديم يعني از همان همه پرسي قانون اساسي و آرايي که به موجوديت نظام داده شد تا امروز درگير تقلب و حقه بازي بوده ايم. من خودم شاهد بودم از نزديک، در يک دوره از انتخابات بنده مسئول حوزه راي گيري بيمارستان شهداي تجريش بودم و شاهد بودم چه حقه بازي هايي انجام مي شد، افرادي که مي آمدند داخل حوزه ها و اصلا مُهري به شناسنامه شان نمي خورد و راي مي دادند و مي رفتند. در نظام ولايي انتخابات معنايي ندارد و به همين دليل هم هرگز در انتخابات شرکت نمي کنم ولي در عين حال به هيچ کس هم توصيه نمي کنم که در جريان انتخابات شرکت بکند يا نکند.
تا به حال کدام يک از انتخاباتي که شاهدش بوده ايد، چه در نظام فعلي و چه در دوران پهلوي، ويژگي هاي يک انتخابات آزاد را داشته يا حداقل به استانداردهاي يک انتخابات واقعي نزديک بوده است؟
من هيچ دوره اي نه در زمان رضاشاه، نه زمان محمدرضا شاه و نه زمان آقاي خميني يا خامنه اي شاهد برگزاري انتخاباتي واقعي با ويژگي هاي يک انتخابات آزادانه نبوده ام.
يعني در تمام اين سالها راي نداده ايد؟
گاهي گول خورده ام، مثلا همان سالي که رقابت مابين آقاي خاتمي و آقاي ناطق نوري شکل گرفت، رفتم راي داد. تبليغات وسيعي در جامعه شکل گرفته بود و آقاي خاتمي در مقابل آقاي ناطق نوري قرار داشت و دوستان مي گفتند آقاي خامنه اي از ناطق نوري حمايت مي کند ولي آقاي خاتمي از پشتيباني مردم برخوردار است. براي اينکه نشان بدهم از نظر مردم حمايت مي کنم و با نظام مخالفم، شرکت کردم و به آقاي خاتمي راي دادم جالب است در مرحله دوم انتخابات همان آقاي خاتمي، يعني سال ۱۳۸۰ در زندان بودم. همان زمان در يک نامه خطاب به آقاي خاتمي نوشتم من از يک راي خود نمي گذرم. بعدها از شرکت کردن درآن دوره پشيمان شدم و خودم را سرزنش مي کنم.
شما به اصلاحات به معنايي که اين روزها در فضاي سياسي ايران متداول است، باورمنديد؟
خير. اصلا. ببينيد چه کساني دم از اصلاحات مي زنند؟ من در يک کنفرانسي حدود ده يا ۱۵سال پيش در دفتر خانم اعظم طالقاني شرکت کردم با عنوان اصلاحات چيست يا اصلاح گر کيست؟ و آنجا از من هم دعوت کرده بودند. مقاله اي نوشتم که با آيه وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ شروع مي شد. وقتي به اين جماعت مي گويند چرا در زمين فساد مي کنيد؟ انکار ميکنند و ميگويند ما فسادگرنيستيم، مصلحيم. ليست گروههاي اصلاح طلب را يک دورمرور کنيد. تمام فسادها، بدبختي ها و نابساماني ها ازدامن همين افراد ريشه گرفته، حالا آنها خودشان چطور مي توانند اصلاحات کنند؟ کساني که اولين تعهدشان، پذيرش نظام ولايي است وبه آن ايمان واعتقاد دارند، چطورمي توانند اصلاح گر باشند. درنظامي که يک فرد آن بالامي نشيند و هرکاري دلش ميخواهد انجام ميدهد و هرچه دلش مي خواهد مي گويد و هيچ کس هم جرات نمي کند انتقاد کند يا بپرسد چرا چنين چيزي گفته اي، يعني ديکتاتوري مطلق حکمفرماست، در ديکتاتوري مطلق، چطور اصلاحات ممکن است؟ متاسفم که برخي دوستان را مي بينم که تبليغ مي کنند مثلا که ما به فلاني راي مي دهيم. شما چه اصلاحاتي از فلاني ديده ايد؟ کدام وعده اي داده که عملش کرده باشد. اين خرابي ها اگر محصول عملکرد همين فلاني و بقيه نيست، اگر به گردن اينها نيست، پس به گردن چه کسي است؟
اما ايده بين بد و بدتر را طرح مي کنند. اين که بايد جلوي بروز فاجعه را گرفت…
در مقايسه بين بد و بدتر وضع آقاي رئيسي مشخص است. او در جريان سال ۱۳۶۷ عضو کميته مرگ بوده و بقيه هم اين چيزها را مي دانند اما از آن سو رئيس جمهور فعلي در اين مدت چهار سال که سمت رياست جمهوري را بر عهده داشته به کدام وعده و قولش عمل کرده است؟ آيا هنوز زندان ها لبريز از زنداني سياسي نيست؟ آيا سزاوار بود يک مادر را از دو کودکش جدا کرده حکم ۱۶ سال زندان بدهند؟ همه اينها در زمان چه کسي رخ داده است؟ اين حرف ها که اگر فلاني را انتخاب نکنيم به جايش بدتر مي آيد بي معناست. چرا نبايد کاري کنيم که جاي بد و بدتر بين خوب و خوبتر انتخاب کنيم؟ آقاياني که تجربه چهل ساله دارند، بيايند اعلام کنند ما نيازمند يک رفراندوم واقعي هستيم و مردم بايد تکليف اين نظام را معلوم کنند و گفته همان بنيانگذارانقلاب را عملي کنند که مي گفت ما مجبور نيستيم به انتخاب پدران مان تن بدهيم . شش نفر را تاييد کرده اند که هر شش نفرشان از روز اول تا به حال يا وزير بوده اند يا وکيل يا سفير يا سمت داشته اند و حالا مي نشينند داخل مناظره و از فساد و فحشا و خرابي اوضاع انتقاد مي کنند. خوب چه کسي اين شرايط را به وجود آورده؟ بنده و امثال بنده که در زندان هاي شما، عمرمان سر رفته يا شما که مملکت را اداره کرديد و به اين روزي انداختيد که خودتان مي گوييد؟
در مورد زندان ها که اشاره کرديد، بحث اين است که رئيس جمهور تسلطي بر قوه قضاييه و عملکردش ندارد…
اين هم از آن حرف هاي مسخره است. در قانون اساسي صراحتا قيد شده که رئيس جمهور مسئول اجراي قانون اساسي است. ما مي دانيم چند وزير هستند که شخص رهبر به دولت تحميل مي کند اما از منظر ظاهر سازي هم که شده رئيس جمهور نمي تواند اعلام کند که اين فرد را من انتخاب نکرده ام و انتخاب رهبر است. حتي جرات نمي کند اين را بگويد. وقتي يک رئيس دولت چنين منشي دارد، چه فرقي مي کند اين مردم زير سلطه رئيسي باشند يا روحاني؟».