۱۳۹۶ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

مهرداد هرسینی:‌ در آستانه ۵۲ سال پایداری پرشکوه


در آستانه سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق هستیم.
سالروزی تاریخی که در دوران ۵۲ سال مقاومت و ایستادگی در مقابل دو دیکتاتوری شاه شیخ، اکنون مجاهدین را به گنجینه‌ای بزرگ و ملی برای مردم ایران، برای رسیدن به دمکراسی، حقوق بشر و حاکمیت ملی تبدیل کرده است.





سخن از سازمانی است با فراز و نشیب‌های بس پرتلاطم و با درد و رنج و شکنج فراوان ناشی از تازیانه‌های شاه و شیخ بر پیکر جوانش و باز سخن از پیشتازانی است که با تمامی توطئه‌های ارتجاعی، استعماری و به کوری چشم ولایت، همچنان در نوک نیزه مبارزات مردم در جای جای بهترین وطن قرار دارند.
اکنون که به تاریخ ۵۲ ساله مجاهدین خلق نگاه می‌اندازیم، به جنبشی می‌رسیم با پشتوانه‌ای بیش از ۱۲۰۰۰۰ شهید و هزاران اسیر و مجروح و با رزمندگانی از جان گذشته در سراسر میهن و جهان و با ۱۰۰۰ اشرف برای سرنگونی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان امان و با مقبولیت عظیم داخلی و بین‌المللی و منطقه‌ای.

گذشتگان شاهد بودند و ما نیز شاهدیم که چگونه شاه و شیخ در مصاف با این نیروی جوان از هیچ دنائت و رذالتی کوتاهی نکردند، بقول پدر طالقانی: «در مقابل شکنجه‌چی‌ها و بازجویانی که خودتان می‌شناسید، وقتی اسم مجاهدین برده می‌شد، اعصاب این‌ها به‌هم می‌لرزید و کنترلشان را از دست می‌دادند. این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان به‌حق است. از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند».

مجاهدین خلق با گذار از تمامی پستی و بلندی‌ها، از تمامی توطئه‌ها، دسیسه‌ها و ضربات ناجوانمردانه به سلامت عبور کردند و صد البته این واقعیت ممکن نبود مگر به یمن رهبری هوشیارانه برادر مسعود و خواهر مریم.
ما این خردمندی و این فرهیختگی سیاسی، اجتماعی و انقلابی را در دوران ضربه اپورتونیست های چپ‌نما، در دوران سه سال فاز سیاسی و مسالمت‌آمیز، در دورن کشتارهای ناجوانمردانه سال‌های ۶۰ و جنایت علیه بشریت در سال ۶۷, در اشغال عراق و سپس در ده سال پایداری پرشکوه در اشرف قهرمان و یا در زندان لیبرتی دیدیم و تجربه کردیم. دیدیم و به نسل‌های بعدی گفتیم که چگونه می‌شود با رهبری ذیصلاح توطئه‌ها را شکست و دشمن را که کمر به نابودی مقاومت و حریت بشری بسته بود، به شکست کشاند.
آری مجاهدین شکست‌های سنگینی را نصیب خمینی ملعون و خامنه‌ای زهر خورده نمودند. شقه کردن کلیت رژیم، به گل گرفتن تنور جنگ‌طلبی رژیم و به تبع آن زهرناشی از جنگ ضد میهنی و در تازه‌ترین نمونه آن خوراندن زهر اتمی به دیکتاتوری ولی‌فقیه، تماماً در راستای خطوط مردمی و اصولی مقاومت ایران بود که بزرگ‌ترین و استراتژیک ترین اهرم‌ها را از دست ارتجاع هار مذهبی بیرون آورد و بدین‌سان زمینه‌های خلافت مادام‌العمر ارتجاع در ایران را کور و ابتر نمود.

همچنین عبور پیروزمندانه مجاهدین از تله گرگ در لیبرتی که خامنه‌ای به همراه مزدوران عراقی و استعمار در عراق پهن کرده بودند، نقطه اوج این پیروزی‌ها است. خامنه‌ای بر آن بود تا آخرین نفر مجاهدین را در لیبرتی به یمن بی‌عملی و سیاست مخرب مماشات به با حربه «تسلیم‌نامه اتمی» به شهادت برساند.
بر آن بود تا با نابودی کامل و فیزیکی مجاهدین، خلافت ابوداعش در ایران را برای ابد مستحکم کند. خرج میلیاردها دلار از سرمایه‌های ملی برای راه‌اندازی انواع و اقسام شبکه‌های خود فروخته، انجمن‌های پوشششی و قلابی در داخل و خارج از کشور، برگزاری نمایشگاه‌های مختلف، فیلم و کتاب و کنفرانس یا و روضه‌های ضد «تروریسم» خواندن و دست به دامن شدن به مماشات گرایان، تماماً بخشی از این سناریوی حکومت می‌باشند.
بهرحال به یمن واقعیت‌های عینی در جامعه ضد ولایت ما و به یمن همان عنصر «صداقت و فدا» که در تک تک اعضاء مجاهدین خلق وجود دارد و به یمن هوشیاری رهبران سازمان تا به امروز خامنه‌ای بور و خوار و ذلیل و همچنین گل مانده در سیاست‌های ضد مردمی و سرکوبگرانه خود شده است.
اکنون چشم‌اندازها برای جنبش مقاومت بسیار روشن است، زیرا مجموعه تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده، یعنی عنصر داخلی، دیکتاتوری خامنه‌ای را در گوشه رینگ قرار داده‌اند. در این راستا است که مقاومت مجاهدین خلق نه تنها جنبش را برای دهه‌ها بیمه کرده است، بلکه فراتر از آن به جنبشی مردمی بنام «دادخواهی» راه برده و بدین‌سان با به حرکت در آوردن عنصر دردمند اجتماعی، مبارزه برای سرنگونی دیکتاتوری خون ریز ولایت و تبدیل شدن به نقطه امید مردم ایران و منطقه ضریب دوچندان زده است.

گرچه شرایط این نبرد نابرابر را دیکتاتوری حاکم بر میهنمان بر مجاهدین خلق و مردم ایران تحمیل کرده است، گرچه دیکتاتور خون ریز با تمامی امکانات از قبیل دلارهای نفتی، سلاح و گزمگان ریز و درشت و عوامل اطلاعاتی و بسیج سرکوبگر، سپاه و ساخت و پاخت های استعماری تلاش به تثبیت خود دارد، اما وجود هوشیاری در رهبری جنبش و همچنین داشتن خط و خطوط شفاف و مردمی، به همراه تشکیلاتی آهنین با بستر بزرگی از حمایت‌های مردمی، به یقین در شکست توطئه‌های دشمن نقش اصلی را ایفا نموده‌اند.
بقول سردار خیابانی که در آبان ماه سال ۶۰ شرایط نبرد علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم و چشم‌انداز مقاومت را در نامه‌ای خطاب به آقای رجوی نوشته بود: «یادت هست که در مقطع ۳۰ ‌خرداد در حضور خودت تصمیم گرفتیم که حتی اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم و خدای‌نکرده به سرنوشت حزب توده دچار شویم؟ و اکنون ما در شرایطی هستیم که از آن آزمایش تاریخی با موفقیت گذشته‌ایم و از این نظر برای همیشه اصالت و سربلندی خود را در تاریخ ثبت کرده‌ایم. اکنون چشم امید اکثریت توده‌های مردم به سازمان است. امیدوارم که خداوند، ما را هرچه بیشتر شایسته این امید و اعتماد مردم و همچنین شایسته پیروزی‌های بزرگتر آینده بکند».

در آستانه پنجاه و دومین سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق، این روز تاریخی را به مردم ایران، به برادر مسعود و خواهر مریم، به کادرها و اعضاء سازمان، به خانواده بزرگ مقاومت، به اشرف نشان قهرمان در داخل و خارج از میهن اسیر، به شهدای راه آزادی و اسرا، به‌ویژه اعتصابیون قهرمان در زندان گوهردشت و سیاهچالهای قرون وسطایی رژیم، تبریک و تهنیت گفته و صد البته یقین داریم که آینده‌ای نه چندان دور در پرتو این مبارزات و جان‌فشانی‌ها، آیندگان ما در جامعه‌ای عاری از درد، بیکاری، بهره‌کشی، فقر و فلاکت و محرومیت و در رفاه و آسایش، آزادی و استقلال زندگی خواهند کرد. این حق مردم ایران است و مجاهدین عزم جزم کرده‌اند که حق را برای ایران و ایرانی بستانند.
با شور و شعف ملی و میهنی به پیشواز پنجاه و دومین سالروز تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران می‌رویم.