فصل اول
سی و شش سال پیش، در سال۱۳۶۰ و در روز تاریخی ۳۰ تیر، شورای ملی مقاومت ایران به ابتکار آقای مسعود رجوی پایه گذاری شد. این شورا ادامه دهندة راهی بود که خلق ما از آستانة انقلاب مشروطه در صد و یازده سال پیش، آغاز کرد.
مردم ایران با انجام اولین انقلاب ملی- دموکراتیک جهان در آغاز قرن بیستم میلادی، علیه استعمار و ارتجاع به پاخاستند و آرمان آزادی، دموکراسی و عدالت را بر پرچم مبارزه رهاییبخش خود حک کردند.انقلاب مشروطه به رغم اقدامات ضد انقلابی نیروهای مرتجع داخلی به سرکردگی شیخ فضل الله نوری، به پیروزیهای اولیه دست یافت. اما توطئه های استعمار انگلیس و روسیه تزاری، راه ادامه انقلاب را با چالشهای فراوان روبه رو کردند. روند تحولات سرانجام به کودتای استعماری - ضد انقلابی رضا خان میرپنج و سلطنت او منجر شد و کشاکش آزادیخواهی و عدالت جویی با دیکتاتوری و وابستگی و غارتگری، در نهضت ملی و ضداستعماری به رهبری مصدق و در قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به یک برآمد تاریخی و فراموش ناشدنی راه برد.
شورای ملی مقاومت در ادامة راه دولت ملی - دموکراتیک دکتر محمد مصدق و قیام ۳۰ تیر، پرچمی را که با کودتای ننگین ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ بر زمین افتاده بود در دست گرفت و با رزم بی امان برجسته ترین زنان و مردان ایران زمین، راه پر فراز و نشیب مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با عزمی استوار و به رغم همة رنجها و سختیها، با پرداخت هزینه های کلانی که در کارنامة آن نام دهها هزار زن و مرد شهید ثبت شده است، طی می کند.
شورای ملی مقاومت در سی و ششمین سالگرد تأسیس خود، به زنان و مردانی که در اسارتگاههای رژیم مقاومت می کنند درود می فرستد و به همة شهیدان راه آزادی وطن، به ویژه همة آزادیخواهانی که طی یکسال گذشته در مبارزه با رژیم ولایت فقیه جان فدا کردند، ادای احترام می کند. ما خاطرة مجاهد کبیر، محمد علی جابرزاده، مسئول کمیسیون مطالعات سیاسی شورا را، که چهل و هشت سال رزم خستگی ناپذیر و مجاهدت صادقانه همراه با شکنجه و زندان در راه آزادی را در کارنامة پر افتخار خود دارد گرامی می داریم. برای اعضای شورا جای بسی افتخار است که سالها در کنار این همرزم انقلابی و تیزبین مبارزه کرده اند.
شورا هم چنین به همة مبارزان انقلابی که در چارگوشة کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همة مخاطرات آن، برافراشته نگهداشته اند، درود می فرستد.
شورای ملی مقاومت از تمامی زحمات مردم غیور ایران که در ۳۸سال گذشته با جان و مال و نیروی انسانی خود در داخل و خارج ایران با پرداخت بها و با حداکثر توان در میدان مبارزه بوده اند، سپاسگزاری می کند.
شورای ملی مقاومت از تلاشهای بی وقفه خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة شورا، در افشا و محکومیت بین المللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجة زندانیان و پیگیری روند جنبش دادخواهی قدردانی می کند.
شورا برهمبستگی با تمامی خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی در نگاهبانی از راه و رسم آزادیخواهی فرزندان رشیدشان تأکید می کند.
شورا خروج سازمانیافته، جمعی و پیروزمندانة زنان و مردان پایدار مجاهد از زندان «لیبرتی» به آلبانی را، که سلسله عملیات بغرنج و بهم پیوسته یی که طی 11ماه در 65 نوبت تحت نظارت شبانه روزی مسئول شورا در میان آتش و خون و انواع مخاطرات و توطئه ها در زیر دید و سیطرة رژیم، انجام شد، شادباش می گوید.
این به راستی طولانی ترین، حساس ترین و پرخطرترین سلسله عملیات جمعی مقاومت ایران و در عین حال بزرگترین پیروزی آن است. شورا در این خصوص قبل از پایان انتقال، در بیانیة مرداد ۱۳۹۵ اعلام کرده بود: «همه می دانند تا آن جا که به رژیم و مزدوران عراقی ولایت فقیه مربوط می شود، نمی گذاشتند حتی یک مجاهد از عراق زنده خارج شود. چه رسد به انتقال گسترده جمعی و سازمانی آنها که اگر با امنیت انجام گیرد، بزرگترین پیروزی مقاومت ایران محسوب می شود...» چرا که «هدف خامنه ای، نه خروج زنان و مردان مجاهد از عراق، بلکه منحصراً نابود کردن یا به تسلیم واداشتن آنهاست».
یک فقره از توطئه ها برای ممانعت از سفر و انتقال مسئولان مجاهدین و فرماندهان ارتش آزادیبخش، آنچنان که پاسدار شعبانی، سرکردة سپاه چهارم کرمانشاه اعلام کرد، پرونده سازی برای صدور برگه های قرمز انترپل بود. او در این باره گفت «ما ۸۳۰ نفر از منافقین را با قید فسادها و جنایتهایشان به انترپل (پلیس بین الملل) معرفی کرده ایم تا آنها را به ایران تحویل بدهند» (خبرگزاری فارس- ۴ مرداد۱۳۹۵).
همین سرکرده پاسداران، دو روز بعد فاش کرد، نمایندگان مزدور رژیم در پارلمان عراق علیه ۱۲۰ نفر از مجاهدین که «جمهوری اسلامی ایران خواهان دستگیری و محاکمه» آنان است، «اعلام جرم کرده اند» و با «تهیة فهرستی ۱۲۰نفره از اعضای گروهک تروریستی منافقین، خواهان محاکمة این افراد» هستند (سایت انتخاب-۶ مرداد۱۳۹۵).
اما مقاومت ایران همة توطئه ها را در هم کوبید و پس از انتقال مجاهدین از زندان لیبرتی به آلبانی وارد دوران جدیدی شد. دورانی که خود را در گردهمایی بزرگ در روز ۱۰ تیر امسال نشان داد.
مجموعة رویدادهای یکسال گذشته قطب بندی سیاسی و اجتماعی بین جنبش مقاومت و استبداد دینی را هر چه بارزتر و برجسته تر کرد و راه حل مقاومت ایران که متکی بر مردم ایران و رزمندگان آزادی است، خود را هرچه بیشتر در جنبشهای اجتماعی نشان داد.
در مقابل، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام، که شورای ملی مقاومت آن را در بیانیه های خود «کلید مشترک خامنه ای - روحانی» برای باز کردن قفل بحرانهای عمیق نظام توصیف کرده است، گرهی را از کار فروبستة نظام نگشوده و در آستانة دور دوم ریاست روحانی، بحرانها عمیقتر و تاج و تخت لرزان رژیم ولایت فقیه به سقوط نزدیکتر شده است.
طی یکسال گذشته و در جریان نمایش انتخابات، طشت رسوایی همة باندها و دسته بندیهای درون رژیم و در رأس آن ولی فقیه نظام، بر زمین افتاد و محصول «حماسه» مهندسی شده خامنه ای، شکستی سخت و غیرقابل ترمیم برای ولی فقیه بود. این شکست که آثار مهلک آن برای کل نظام روز به روز در مقابل چشمان همگان رونمایی می شود، شرایط انقلابی را تعمیق می بخشد.
شکست مفتضحانة خامنه ای در شعبده بازی انتخابات، شقه در رأس هرم حاکمیت را عمیق تر و به تمامی تار و پود ولایت او سرایت داده است. در این مسیر، باند روحانی، به ویژه پس از مرگ رفسنجانی، برای پیشبرد سیاست داخلی و تعامل منطقه یی و بین المللی خود، به خاطر محدود بودن در چارچوب استبداد دینی و ناتوانی و بی اعتقادی به رفرم جدی، با بن بست روبه رو شده است.
در فضای بحران و شکاف در هرم قدرت، جنبشهای اجتماعی توده های مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان اعتلا پیدا کرد. مردم محروم و به فلاکت کشیده شده ایران که بار فاجعة اقتصادی را به دوش می کشند، و بیکاری، فقر، بی خانمانی و ناهنجاریهای اجتماعی را روزمره تجربه می کنند، به اشکال مختلف، اقدام به مبارزه و اعتراض کردند. سراسر ایران زمین عرصة اعتراضات زنان و مردان به پاخاسته یی بود که از تخریب محیط زیست، از فاجعة بی آبی، از ریزگردهای کُشنده، از تخریب جنگلها و از فجایعی چون فروریزی ساختمان پلاسکو در تهران، انفجار در معدن ذغال سنگ زمستان آزادشهر گرگان و... به ستوه آمده و در جای جای میهن فریاد اعتراض سردادند. در اغلب این اعتراضات، زنان نقش برجسته یی داشتند.
شورای ملی مقاومت، هم چون گذشته، با تمام توان از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر و مستمر کارگران، معلمان، پرستاران، جوانان، دانشجویان، مردم غارت شده توسط مؤسسات مالی سپاه پاسداران و دیگر نهادهای حکومتی، فعالان محیط زیست و حرکتهای حق طلبانة ملیتها و مردم به پاخاسته در مناطق مختلف میهنمان، که طی یکسال گذشته ابعاد وسیعی یافتند، حمایت کرد و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشید.
در سال گذشته، شرایط منطقه یی و جهانی علیه مداخلات تروریستی و آشوبگرانة رژیم دچار تحول و چرخشی کیفی شد. خامنه ای در صدد برآمد تا برای قدرتنمایی، موشک پرانی کند. اما این تدبیر بی مایه هم، نه آبی برای ولایت او گرم کرد و نه نانی در تنور سپاه تروریستی قدس پخت.
سیاست مداخله جویی و صدور بحران و تروریسم با مخالفت جدی کشورهای خاورمیانه روبه رو شده و بعد از به گل نشستن طرح بمب سازی اتمی، تلاشهای دیگر برای بقای نظام ولایت فقیه، یعنی صدور تروریسم و بنیادگرایی، نیز دچار سخت ترین چالشهای منطقه یی و بین المللی شده اند.
مجموعة رویدادها در جبهة حاکمان و در صفوف توده ها و نیز اوضاع کلی کشور نشان از آن دارد که جامعه در شرایط انقلابی قرار دارد و غلبه بر تمام فجایعی که محصول حاکمیت استبداد دینی است، با سرنگونی این نظام جهل و جنایت آغاز خواهد شد.
هاشمی طبا، یکی از برگزیدگان شورای نگهبان ولایت فقیه برای رقابت در نمایش انتخابات، از رفتار ویرانگری پرده برداشت که ما بارها بر آن تأکید کرده ایم. وی گفت: «کشور ما الان دچار بیماری سرطان شده است. این سرطان دارد از درون کشور را ویران می کند. هیچ کس هم به فکر درمان این سرطان نیست. این سرطان به نظرم بدخیم است... ما در طول این سالها شیرة ایران را مکیده ایم؛ نفتش را یک جور، گازش را یک جور و جنگل و آبش را هم یک جور دیگر» (آفتاب نیوز-۶تیر۱۳۹۶).
شورا در یکسال گذشته با روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و با انتشار نتیجه بحثهای اجلاس میاندوره یی شورا و به ویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به طور مستمر به اطلاع عموم رسانده است.
بیانیة حاضر، جمعبندی و فشرده یی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحولاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتة ایران پیوند دارد.
فصل اول:
خروجی نمایش انتخابات، شکست خامنه ای، تعمیق شکاف در هرم قدرت
۱- رویداد 29 اردیبهشت 1396 که حاکمیت به تزویر بر آن نام انتخابات گذاشته، همچون همة این گونه نمایشها در نظام ولایت فقیه، نه یک انتخابات آزاد، دموکراتیک، شفاف، رقابتی و با نظارت نهادهای مستقل داخلی و بین المللی، بلکه یک شعبده بازی به منظور نفی حاکمیت مردم است.
در رژیم ولایت فقیه، رأی دهندگان مختارند که از میان برگزیدگان شورای نگهبان که همگی باید دارای «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه» باشند، یک نفر را انتخاب کنند. شورای نگهبان تحت امر ولی فقیه بر اساس «قانون اساسی جمهوری اسلامی» و بر اساس نیات باند حاکم و در رأس آن ولی فقیه، صلاحیت حتی با سابقه ترین پایوران رژیم را تأیید نکرده است. این شورا رفسنجانی و احمدی نژاد را رد صلاحیت کرد و به محمد خاتمی حتی اجازه ثبت نام هم نداد. این سه نفر ۲۴سال رئیس جمهور خامنه ای بودند.
نمایش انتخابات ریاست جمهوری در رژیم ولایت فقیه سرپوش یک خودکامگی قرون وسطایی و تجسم کامل تبعیض جنسیتی، مذهبی، ملی و قومی است.
در حالی که خروجی رویداد 29 اردیبهشت یک باخت تمام عیار برای کل نظام به طور عام، و برای باند حاکم به سرکردگی ولی فقیه به طور خاص، بود؛ خامنه ای با پذیرش اکراه آمیز روحانی و ادامه دادن به فشار و تهدید منتخب نمایش انتخابات، بحران درون حاکمیت را عمیق تر کرده و از نظر توازن قوا بسی ضعیف تر و رسواتر از ماقبل انتخابات شده است.
۲- نمایشهای انتخابات ریاست جمهوری رژیم از دور هفتم تا دوره دوازدهم با چالشهای گوناگون در درون نظام همراه بوده است. همة کارگزاران اصلی رژیم به شمول ولی فقیه در این امر اتفاق نظر دارند که آمار شرکت کنندگان در این نمایشها را چند برابر کنند. اما خامنه ای، در مواردی، به نسبت آرای کاندیداها، بنا به عللی که شورا در زمان خود توضیح داده است، تن داده و در مواردی (مثل دورة نهم و دهم) با تقلبهای کاملاً مشهود در نسبت آرا دست برده و کاندیدای مورد نظر خود (محمود احمدی نژاد) را در اطاق تجمیع آرا به کرسی نشانده است. خامنه ای برای دورة دوازدهم نمایش انتخابات، شکل خاصی از مهندسی را در پیش گرفت. او فکر می کرد که پس از مرگ رفسنجانی و با توجه به نارضایتی از حسن روحانی و پراکندگی و اختلاف بین باند میانی موسوم به اعتدال و باند اصلاح طلبان حکومتی (که در اساس زایدة باند میانی هستند)، می تواند با شیوه های پنهان و علنی ابتدا کاندیدای مورد نظر خود را در درون باند ولایت تثبیت کند و سپس با دخالت نیروهای سپاه و بسیج، ضمن پذیرش نسبت آرا، او را بر کرسی ریاست جمهوری نظام بنشاند. اما هنگامی که در توازن قوای درونی رژیم با شکست مواجه شد، در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت، درصدد برآمد که با برجسته کردن رقمسازی کارگزارانش، و بدون آن که نامی از روحانی ببرد و به او به طور مستقیم تبریک بگوید، خود و ولایتش را برندة اصلی شعبده بازی جلوه دهد.
خامنه ای گفت: «با این حضور متراکم و افکندن بیش از چهل میلیون برگة رأی در صندوقها، نصاب تازه یی در انتخابات ریاست جمهوری پدید آمد... پیروز انتخابات، شما مردم ایرانید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئه و تلاش دشمنان، توانسته است اعتماد این ملت بزرگ را به طور فزاینده جلب کند».
۳- ادعای پیروزی از سوی خامنه ای، با سوار شدن روی اتفاق نظر درونی نظام در چند برابر کردن آمار و بلوف ۴۱میلیونی و ۷۳درصدی، واقعیت شکست و شقه عمیق رژیم را نمی پوشاند، بلکه رسوایی دیگری را در تاریخچه رقم سازیهای متناقض خودکامگی آخوندی- پاسداری به ثبت می دهد. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران به نقل از وزارت کشور دولت روحانی در ساعت ۱۶ و ۴۳ دقیقه بعد ازظهر روز ۲۹ اردیبهشت خبر داد که تا این لحظه (یعنی ظرف ۸ساعت) ۲۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند. آنها از این ساعت تا پایان رأی گیری که در بسیاری از مناطق فقط دوساعت (تا ساعت ۱۸) و در سایر مناطق ۴ساعت (تا ساعت ۲۰) و در مواردی استثنایی تا ساعت ۲۴ طول کشید، این رقم گزافه را بیش از دو برابر (۴۱ میلیون) کردند.
آخوند حسن روحانی به این دروغ هم اکتفا نکرد و مدعی شد که ۴ میلیون نفر بعد از نیمه شب به حوزه های رأی گیری مراجعه کرده، اما نتوانسته اند رأی بدهند.
آخوند موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، هم در پاسخ به کسانی که رقم ۱۶میلیونی آرا را به زیر سؤال می بردند، گفت رئیسی ۱۶ میلیون رأی حلال! داشت، یعنی که ۱۶ میلیون ایرانی به یک قاتل بدنام، رأی داده اند!
وزارت کشور رژیم چند روز قبل از انتخابات تعداد واجدان شرایط رأی در خارج از کشور را ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و بعد از انتخابات شمار شرکت کنندگان را ۱۶۸ هزار و ۴۳۰ تن (حدود ۶ و نیم درصد) اعلام کرد. کدام را باید باور کرد؟! مشارکت ۶و نیم درصدی درخارج را؛ که جمعیت محاسبه شده آن انبوه مزدوران اعزامی به عراق و سوریه با نزدیک به۳۳ هزار رأی، یعنی یک پنجم کل آرای خارج کشور) و سایر نقاط را هم شامل می شود؟ یا ادعای مشارکت بیش از یازده برابر آن در داخل را که اکثریت عظیم جمعیت، دیکتاتوری و فساد و چپاول رژیم را با گوشت و پوست خود حس می کنند؟!
بادکنک این تبلیغات و صحنه سازیهای تلویزیون رژیم درباره مشارکت وسیع مردم، با انتشار کلیپهایی از شرکت کنندگان بر روی شبکه های اجتماعی ترکید. در یکی از این کلیپها اهالی یک روستا در بیرجند می گویند در روستای آنها ۷ خانوار و کمتر از ۳۰نفر سکونت دارند اما دولت ۳۹۹ رأی به حساب این روستا گذاشته است. در کلیپ دیگری حدود ۱۰ جوان دانشجو در کنار در بستة یک حوزه اعتراض می کنند که ما از صبح به اینجا آمده ایم و ساعتها ما را در بیرون حوزه نگهداشته اند. اما با ۲۰ - ۳۰ اتوبوس از محلهای مختلف افرادی را به اینجا آورده اند تا رأی بدهند. یکی از این جوانان می گوید به خدا من نمی خواهم به کسی رأی بدهم، فقط می خواهم شناسنامه ام مهر بخورد و بتوانم مدرک تحصیلیم را بگیرم!
ارزیابی تخمینی ستاد اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران از گزارشهای شهود عینی در هزاران حوزه رأی گیری در شهرهای مختلف کشور، مشارکت کمتری نسبت به انتخابات دوره قبلی و دست کم یک ضریب چهار برابری را در رقم سازیهای رژیم نشان می دهد.
۴- هدف خامنه ای از کاندیدا کردن آخوند ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیأت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، یکپایه کردن ولایتش بود و او را گزینه منحصر به فردی بعداز شکست ریل گذاری دوران احمدی نژاد در گرداب بحرانهای درونی و بیرونی نظام تشخیص داده بود. از همین رو پس از مرگ طبسی، ابراهیم رئیسی را به تولیت استان قدس رضوی، که از بالاترین کرسیها در سلسله مراتب آخوندی و اقتصادی رژیم است، گماشت. در قدم بعد، احمدی نژاد را که در شهریور سال ۱۳۹۵ به منظور کسب اجازه برای کاندیدا شدن به دیدار او رفته بود، از سر راه برداشت و با این بهانه که انتخابات نباید «دو قطبی» شود با کاندیداتوری او مخالفت کرد. این دیدار برای مدتی پنهان ماند و باند احمدی نژاد تحت این عنوان که «آقا» صرفاً توصیه کرده و چرا در «بلندگو» نگفته، به تلاشهای انتخاباتی احمدی نژاد ادامه دادند. سرانجام خامنه ای که از خیره سری گماشته نافرمان خود به تنگ آمده بود طی سخنانی در ۵ مهر ۱۳۹۵ گفت: «یک نفری، یک آقایی، آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی دانیم ما شما شرکت کنید... با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می شود. دو قطبی در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمی دانم شما وارد بشوید. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو!»
یک روز بعد، احمدی نژاد طی نامه یی به خامنه ای با قید «در این دوره» نوشت: «حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم».
با این حال وقتی در عمل انتخابات دو قطبی شد، احمدی نژاد یک بار دیگر نافرمانی کرد و برای کاندیدا شدن همراه با بقایی و مشایی در روز چهارشنبه ۲۳ فروردین در وزارت کشور حاضر شد و ثبت نام کرد. او بالاخره یک بار حرف راست زد و گفت توصیة آقا برای این بود که انتخابات قطبی نشود. اکنون که چنین شده من هم می توانم وارد شوم. سرانجام شورای نگهبان صلاحیت او و بقایی را تأیید نکرد و احمدی نژاد اعلام کرد که از هیچ یک از کاندیداها حمایت نخواهد کرد. اگر حرف احمدی نژاد دروغ نباشد، او در روز انتخابات رأی سفید (باطله) داده است. با این حال خامنه ای او را همچنان برای حفظ تعادل درونی رژیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نگهداشته است.
خامنه ای در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر امدادهای غیبی جنگ در عراق و خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران، در موقعیتی بود که توانست رفسنجانی را در نمایش انتخابات در زیر پای احمدی نژاد له کند. اما اکنون با شکسته شدن اتوریته اش در زیرگامهای قیام آفرینان سالهای۱۳۸۸ و۱۳۸۹ و در اثر جام زهرهای بعدی، برای کاندیدا کردن رئیسی ناگزیر از رد صلاحیت و جراحی احمدی نژاد شد. بعد از انتخابات هم، از طریق دستگاه قضایی تحت امر خود، احمدی نژاد و معاونش بقایی را به پرونده سازی و دستگیری تهدید کرد. بقایی دستگیر شد و بعد از اعتصاب غذای خودش و پیگیری احمدی نژاد آزاد شد. وی بعد از بیرون آمدن از زندان، به شدت به آخوند اژه ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه حمله کرد و به عنوان معاون رئیس جمهور سابق گفت، اژه ای وقتی در دولت احمدی نژاد وزیر اطلاعات بود دروغ می گفت و حالا هم دروغ می گوید. بقایی عاقبت کار رقیبان حکومتی را «سرنگونی» دانست.
دستگیری بقایی هم چنان که دستگیری و سپس آزاد کردن حسین فریدون، برادر روحانی و همکار رسمی رئیس جمهور رژیم توسط آخوند صادق لاریجانی، که قطعاً به دستور خامنه ای صورت گرفته بخشی از عوارض شقه و تنش در رأس حاکمیت و درعین حال نشاندهنده وضعیت ولی فقیه است که برای کنترل اوضاع نیازمند به کارگیری فضاحت بار دستگاه قضایی تحت امر خود است. بعد از این دستگیریها رسانه های حکومتی نوشتند که اگر صادق لاریجانی این قدر قانونگرا شده است، چرا برادر خودش فاضل لاریجانی که سند تبانی و رشوه دادن او را احمدی نژاد در موضع رئیس جمهور به مجلس رژیم برد، دستگیر نمی کند؟!
۵- خامنه ای برای تحقق نقشه اش جهت «تعیین کاندیدای واحد»، تلاش کرد باند حاکم موسوم به اصولگرا را با ایجاد «جبهه مردمی نیروهای اسلامی (جمنا)»، سرجمع کند. عصر روز چهارشنبه ۱۱ اسفند، مرضیه وحید دستجردی در نقش سخنگوی جمنا، هیأت رئیسه این نهاد باند حاکم را به قرار زیر معرفی کرد: «محمد حسن رحیمیان به عنوان رئیس، حداد عادل و چمران به عنوان نواب رئیس، مهدی محمدی و سید محمد حسینی به عنوان منشی، دستجردی به عنوان سخنگو، لطف الله فروزنده به عنوان دبیر و ذوالقدر به عنوان رئیس ستاد».
احمدی نژاد تا به آخر از جمنا حمایت نکرد. باند «پایداری» به سرکردگی سعید جلیلی ابتدا از حمایت جمنا خودداری کرد ولی سرانجام با فشار بیت خامنه ای به جمنا پیوست. باند ورشکستة مؤتلفه که برخی از آنان به طور علنی یا پنهانی از روحانی حمایت می کردند، در ابتدا یک کاندیدای مستقل معرفی کرد و فقط در روزهای آخر برخلاف خواست کاندیدایی که معرفی کرده بود (میرسلیم) از کاندیدای جمنا پشتیبانی کرد.
سرانجام پس از یک سلسله کشمکشها، جمنا رئیسی و قالیباف را کاندیداهای خود معرفی کرد و از همان ابتدا گفته می شد که قالیباف معاون رئیسی در ریاست جمهوری خواهد شد. همزمان توپخانة ولی فقیه شروع به کار کرد و ضمن آتشباری به سوی روحانی تبلیغات گسترده یی برای رئیسی به راه انداخت.
۶- در بسیج خامنه ای برای تبدیل رئیسی به کاندیدای جناح غالب و سپاه پاسداران، مراکز قدرت و بخشی بزرگی از پایوران و سرکردگان نظام ولایت فقیه در رسانه ها و محافل حکومتی به حمایت علنی از او پرداختند. اکثریت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اکثریت مجلس خبرگان، امام جمعه ها و نمایندگان ولی فقیه در استانهای مختلف مانند احمد علم الهدی، امام جمعة مشهد و نمایندة ولی فقیه در استان خراسان رضوی، غیاث الدین طاها محمدی، امام جمعه و نمایندة ولی فقیه در همدان، سید محمد شاهچراغی، امام جمعه و نمایندة ولی فقیه در سمنان، محمدتقی مصباح یزدی، رهبر فکری دلواپسان، مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی و نظایر آنها بسیج شدند.
علاوه بر جبهة مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) که به همین منظور ساخته شد...، دو تشکل اصلی آخوندهای حکومتی، یعنی جامعة مدرسین حوزة علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، تشکلهای سیاسی اصلی موسوم به اصولگرا یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری، حزب مؤتلفه اسلامی، انصار حزب الله، جامعة اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی مدیران ایران، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان، حزب زنان جمهوری اسلامی، حزب اسلامی رفاه کارگران، جبهه ایستادگی ایران اسلامی، حزب وفاق ملی و پیشرفت اسلامی، حزب عدالت طلبان ایران اسلامی، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم و حتی خبرگزاری سپاه پاسداران (خبرگزاری فارس) و خبرگزاری نیروی قدس (خبرگزاری تسنیم) و زنجیره یی از روزنامه ها و رسانه های آنها هم وارد میدان شدند.
بسیج خامنه ای هم چنین کاندیداهای سابق ریاست جمهوری و نمایندگان خامنه ای در شورای عالی امنیت ملی یا رؤسای نهادهایی کلیدی و سرکردگان پاسداران مانند محسن رضایی، فرمانده کل سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، سعید جلیلی، دبیر سابق و نماینده فعلی ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی و عضو شورای راهبردی روابط خارجی، فریدون عباسی دوانی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، علیرضا مرندی، وزیر بهداشت دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی، منوچهر متکی، وزیر خارجة پیشین، محمدرضا باهنر، علی دوریش پور مدیرعامل برج میلاد، و خیل تیغ کشها و مداحان و سرکردگان چماقداران و لباس شخصیهای خامنه ای نظیر، حمید رسایی، مسعود ده نمکی، نادر طالب زاده، محمود کریمی مداح، منصور ارضی مداح، پاسدار حسن عباسی و پاسدار سعید قاسمی را شامل می شد.
۷- شخص خامنه ای در عمل در رأس باند حاکم قرار گرفت و در صحبتهای خود، یک خط در میان، ضمن حمله و طعنه به روحانی، آدرس کاندیدای خود را مشخص می کرد. او در سخنرانی خود در اول فروردین ۱۳۹۶ در مشهد ـ که رئیسی به عنوان تولیت آستان قدس و علم الهدی به عنوان امام جمعه و نماینده ولی فقیه، آن جا را ملک طلق خود می دانند ـ در جانبداری از دعاوی عوامفریبانة رئیسی حول مسائل معیشتی و در انتقاد از کارنامة مسئولین [بخوانید دولت روحانی] گفت: «هر جا مدیریتهای ضعیف، بی حال، نا امید، غیرانقلابی، بی تحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده است یا انحراف پیدا کرده است. آن چه امروز برای ما مشهود است و مقابل چشممان می بینیم، می بینیم خلأهای اقتصادی ما خلأهای بزرگی است. یکیش مسأله بیکاری است، بیکاری به خصوص بیکاری جوانان... مسأله معیشت طبقات ضعیف، مردم از لحاظ معیشت دچار مشکلند. مسأله بیکاری هست. مسأله سختی معیشت هست... رشد اقتصادی مثبت نشان می دهد، اما رشد سرمایه گذاری منفی است، که این یکی از عیوب اساسی و بزرگ است...»
خامنه ای که با تکیه به وعده های سرکردکان سپاه پاسداران نسبت به موفقیت مهندسی چند لایة نمایش انتخابات برای بیرون آوردن رئیسی از صندوقها مطمئن بود، در اعتراف بی سابقه یی به دخالتهای خودش در انتخابات، گفت: «در امر انتخابات امر قانون باید عمل بشود، نتیجه انتخابات ملت هر چه شد این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمی کنم، هیچوقت به مردم نگفتم و نمی گویم این کس رو انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. یک جا بنده فقط دخالت می کنم و آن آنجایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بایستند و مزاحمت در مقابل مردم [ایجاد کنند]، رأی مردم را بشکنند. هر کس بخواهد با نتیجة آرأی ملت دربیفتد بنده در مقابلش می ایستم. در سالهای گذشته هم همینجور بوده، در سال ۷۶ در سال ۸۴، در سال۸۸، در سال ۹۲. بعضی مقابل چشم مردم بوده، مردم مطلع شدند، بعضی را هم مردم مطلع نشدند، اما این حقیر خوب در جریان قرار گرفتم. در همه این سالهایی که شمردم کسانی بودند که می خواستند در مقابل انتخابات بایستند... این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت می کنم و می ایستیم در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات. اما در بقیه امور دیگر نه. باید امر قانون عمل بشود. مردم تشخیص بدهند و حرکت بکنند و من پیش بینی ام این است که به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پر شوری خواهد بود».
یک ماه بعد، خامنه ای در دیداری با سرکردگان ارتش، با اشاره تلویحی به ناکامی روحانی در برجام، گفت: «برای یک کشور بدترین موقعیت این است که مسئولین کشور با اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند. اگر ترسیدند، در واقع در را برای ورود او و دخول او و تجاوز و تعرض او باز کرده اند. تحت تأثیر تشر و اخم قدرتمندان قرار گرفتن اول بدبختی است» (تلویزیون رژیم ۳۰فروردین ۱۳۹۶).
در ۱۷ اردیبهشت، سایت خامنه ای اظهارات وی در دیداری با معلمان و فرهنگیان را منتشر کرد که در آن با تأکید بسیار زیاد بر اهمیت انتخابات و با نیش و طعنه و کنایه به «رئیس جمهور»های رژیم و خودستایی مشمئزکننده از خودش، موضوع سند ۲۰۳۰ یونسکو را علم کرد و بر سر آن روحانی را به خاطر امضای آن شلاق کش کرد و گفت «یک مسأله دیگر هم من اینجا عرض بکنم: این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود... این که ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی سر و صدا اجرایی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کرده ایم به دستگاههای مسئول، بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله مند هستم؛ آنها باید مراقبت می کردند، نباید اجازه می دادند این کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلو آن را بگیریم و ما وارد قضیه بشویم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر فاسد غربی بتواند در اینجا این جور اعمال نفوذ کند. البتّه متأسفانه اعمال نفوذ دارند می کنند و از طرق مختلف وارد می شوند اما اینکه این جور به طور رسمی سند به ما بدهند که تا پانزده سال دیگر باید شما این جوری بکنید، این جوری بکنید، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار».
با پیش کشیدن سند ۲۰۳۰ یونسکو، باند خامنه ای جنجال شیادانه یی را با دعاوی دین پناهانه در حمله به روحانی و به نفع آخوند رئیسی به خصوص در حوزه ها و روستاها به راه انداخت. با این حال، بسیاری از کسانی که خامنه ای انتظار داشت به طور رسمی از کاندیداتوری رئیسی حمایت کنند در قم و در سایر شهرها یا سکوت کردند یا به طور علنی از رئیسی فاصله گرفتند. برخی نیز همچون ناطق نوری که در دفتر خامنه ای پست و مقامی داشت، مشمول لقب «خواص بی بصیرت» شدند و یا تمام قد به جبهه روحانی پیوستند. ناطق نوری از مقامی هم که در دفتر خامنه ای داشت استعفا کرد.
۸- شورای نگهبان با قلع و قمع ثبت نام کنندگان، از بین ۱۶۳۶ داوطلب، صلاحیت ۶ تن را تأیید کرد. در این مرحله از مهندسی انتخابات که کاملاً در اختیار ولی فقیه بود، در عمل یک «دو قطبی» ۳ به ۳ به وجود آمد. از آن به بعد، مناظره های رادیو تلویزیونی به مسأله اصلی تبدیل شد. در ابتدا مسئولان صدا و سیما با چراغ سبز خامنه ای تصمیم بر این گرفتند که مناظره ها قبلاً ضبط شود و به طور مستقیم پوشش پیدا نکند. اما این تصمیم با واکنش کاندیداها و بسیاری از کارگزاران حکومت روبه رو شد و سرانجام مسئولان صدا و سیمای تحت امر خامنه ای عقب نشینی کردند و مصاحبه ها به طور مستقیم پخش شدند.
مناظرة اول که در روز جمعه ۸ اردیبهشت برگزار شد، بر مسائل اقتصادی و فساد متمرکز بود. در مناظره دوم که در روز جمعه ۱۵ اردیبهشت برگزار شد، در یک هماهنگی کامل و همکاری مشترک قالیباف و رئیسی، روحانی به شدت شلاق کش شد. در این مناظره، تلویزیون ایادی خامنه ای از همه شگردها برای مفتضح کردن روحانی استفاده کرد و فردای آن روز در کیهان تحت کنترل خامنه ای و سایر رسانه های باند حاکم و پس از آن در متینگ رئیسی از دوران پسا روحانی حرف زده شد.
پس از مناظره دوم و قبل از مناظره سوم، خامنه ای در یک سخنرانی در روز ۲۰ اردیبهشت، در حالی که صفی از سرکردگان اصلی سپاه نظیر جعفری و قاسم سلیمانی پشت سر و کنار او ایستاده بودند، به شدیدترین وجه به روحانی حمله کرد و گفت سیلی خواهد خورد. خامنه ای آشکارا می خواست روحانی را که روز ۱۸ اردیبهشت مسأله «۳۸ سال اعدام و زندان» را مطرح کرده بود، وادار به جا زدن در مناظره سوم کند. سخنرانی خامنه ای به طور کامل انتخاباتی بود. او با پیش کشیدن مسأله امنیت در حقیقت خطر قیام و جنبشهای اجتماعی را به روحانی گوشزد کرد که نباید روی «گسلها» کار شود.
خامنه ای گفت: «نکته سومی که باید خیلی در برنامه ها و اظهارات و وعده های نامزدهای محترم مورد توجه قرار بگیرد، همین امنیت ملّی است، همین آرامش ملّی است. سعی کنند گسلهای اعتقادی یا جغرافیایی یا زبانی یا قومی را تحریک نکنند؛ مراقب باشند! سالهای متمادی است دشمنان ما دارند کار می کنند روی این گسلها. دشمنان جمهوری اسلامی روی کردستان کار کردند مردم کرد مؤمن ما با مشت به دهان اینها کوبیدند. اینها بر روی مردم متعصّب و غیور آذربایجان آمدند کار کردند، سرمایه گذاری کردند [اما] مردم غیور آذربایجان مثل صاحبان انقلاب، سر بلند کردند و تو روی آنها ایستادند و آنها را مردود کردند؛ همین جور با مردم عرب خوزستان، با مردم بلوچستان، با مردم ترکمن. دارند کار می کنند، سرمایه گذاری می کنند، پول می دهند، مزدور می گیرند، حرف درست می کنند، برای این که بتوانند این گسلها را فعال کنند؛ اما اقوام ایرانی با همه قدرت، با همه صمیمیت، با همه اخلاص، با همه ایمان ایستاده اند. مراقب باشند نامزدهای ریاست جمهوری به خاطر خطای در تشخیص، کاری را که دشمن نیمه کاره انجام داده و نتوانسته پیش ببرد، به نفع دشمن تعقیب نکنند و این گسلها را تحریک نکنند.
مسأله امنیت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. باید در انتخابات، مسئولان امنیت، مسئولان آرامش، از قوه قضائیه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور و بقیه و بقیه، باید همه مراقبت بکنند که امنیت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکس العمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند... این را بدانند که امنیت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیت اهمیت می دهند، این حقیر هم به تبع مردم، به امنیت این کشور اهمیت می دهم؛ در انتخابات باید امنیت به صورت کامل محفوظ بماند؛ و هرکسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد».
۹- در مناظره ها، باندهای رقیب و شریک در هرم قدرت و ثروت چنان علیه یکدیگر دست به افشاگری زدند که دود آن بیش از همه به چشمان ولی فقیه رفت و البته با نوری که در اثر این افشاگریها به اسرار حاکمیت تابیده شد، مردم بیش از هر زمان دیگر با حاکمیت ولایت فقیه آشنا شدند. مسأله مهم این بود که «خودیها» رو در روی هم قرار گرفته بودند و بر هم تیغ می کشیدند. ماحصل مناظره ها و گردهماییهای سه هفته آخر، وارد شدن ضربات جبران ناپذیر به موقعیت و اتوریته عمود خیمه نظام و تمامی شرکای در قدرت بودند. نیروهای وفادار حکومت و ذوب شدگان در ولایت به چشم خود می دیدند و به گوش خود می شنیدند که چگونه خودیها پرده از فساد و چپاول بر می دارند.
مردم نیز در ابعاد میلیونی شاهد و ناظر این افشاگریها بودند و در ابعاد کلان به عمق و وسعت فساد در حاکمیت استبداد مذهبی پی می بردند.
پاسدار قالیباف، که سابقة کشتار دانشجویان را در پرونده خود دارد و در نقش یکی از سرکردگان نیروی انتظامی به ولایت خامنه ای کمکهای شایانی کرده است، دو قطبی واقعاً موجود در کشور را چنین تشریح می کرد که ۹۶درصد جامعه به حاشیه رانده شده اند و چهار درصد باقیمانده «زالو وار خون این ۹۶درصد را می مکند».
این افشاگریهای بی سابقه در تلویزیون حکومتی، به ویژه در مناظرة سوم، مهندسی انتخاباتی خامنه ای را دچار مشکل کرد. روحانی قبل از مناظره سوم در واکنش به حملات باند رقیب و کارهای سپاه و بسیج به نفع رئیسی در کشمکشهای انتخاباتی، در روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در سخنانی بی پیشینه در همدان، موضوع اعدام و زندان در ۳۸ سال حاکمیت آخوندی را مطرح کرد و بدین ترتیب بنیادهای ولایت خامنه ای را زیر سؤال برد. روحانی با شیادی از تنفر و انزجار مردم استفاده کرد و با طرح برخی از مسائلی که مخالفان نظام سالهاست مطرح می کنند، اقدام به چند فقره کلاهبرداری کرد تا بتواند نیروی خاکستری را از جبهه گسترده تحریم به سمت خود متمایل کند. او در مناظره سوم به شدت به رئیسی تاخت و از او خواست که از «بازی با امام رضا لااقل دست بردارد» و گفت که «دل علما [بخوانید آقای منتظری] ازشما خون است».
سخن گفتن از ۳۸سال اعدام و زندان یا چپاول ۹۶درصد مردم توسط اقلیت ۴درصدی حاکم و فاش گویی در مورد کلان دزدیهای حکومتی، در عمل سبب آن شد که خواسته ها و مطالبات مبرم مردم و واقعیت فساد و جنایت در ولایت قتل عام، بیش از هر زمان تا دور افتاده ترین نقاط کشور رسوخ کند و البته توازن قوا به زیان آخوند جلادی که ولی فقیه از او حمایت می کرد، تغییر کند.
سایت وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برایند این مناظره ها را در تیتر «خلاصه سخنان کاندیداهای ریاست جمهوری؛ اوضاع کشور ”خراب بود“؛ ”خراب است“ و ”خراب خواهد“ شد!»، خلاصه کرد و چنین نوشت: «منتقدان دولت کنونی، چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده را سیاه می دانند. موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده یی که خودشان نباشند را سیاه می دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهیها در آینده وعده می دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهیها توجیه می کنند و مردم را می ترسانند!” (تابناک۱۳اردیبهشت۱۳۹۶).
۱۰- در هفته آخر که نشانه هایی از تنشهای خیابانی در کشمکشهای دو قطبی ظاهر شده بود، کابوس «فتنه» مثل خوره به جان ولی فقیه افتاد و خامنه ای شبح تکرار خیزشها را بر سپهر ولایتش مشاهده کرد. او می خواست با محدود کردن رقابت میان دو باند اصلی، از جامعه تنها برای گرم کردن شعبده بازی استفاده ابزاری کند. اما با وجود بحران عمیق و همه جانبه در کشور، درهم شکسته شدن اتوریته اش در قیامهای سال ۱۳۸۸ و پایان سال ۱۳۸۹ و عقب نشینی ذلیلانه اش در پروژه هسته یی که با واژه «نرمش قهرمانانه» آن را بزک کرده بود، به واقعیت بشکه باروتی که دیگر نه در زیر پوست جامعه که در هر کوی و برزن خودنمایی می کرد و قطب بندی اصلی جامعه که در یک طرف آن حاکمیت با همه دسته بندیها و باندهای درونیش به مدد پاسداران و بسیجیان و با ابزار درفش و تازیانه قرار گرفته و در طرف دیگر اکثریت مردم با خواسته های خود جبهه بندی کرده اند، تصمیم گرفت که از تحمیل مهندسی شده رئیسی به باند میانه نظام دست بردارد.
ضربه کاری را خامنه ای زمانی دریافت کردکه پس از «اعلام حمایت رسمی جامعه مدرسین» قم از آخوند جنایتکار رئیسی، بزرگ عمامه داران قم و اکثریت این جریان با ذکر اسم خود آن را تکذیب و اعلام کردند که آن را «دقیق و قرین با واقع» نمی دانند وآن را «بد اخلاقی انتخاباتی» توصیف کردند. به این ترتیب کسانی که حتی در گذشته همراه و حامی خامنه ای بودند حاضر نشدند از رئیسی جنایتکار حمایت کنند.
باند حاکم و در رأس آن ولی فقیه بیهوده کوشیدند تا ناتواناییها و شکستهای روحانی را که اظهر من الشمس بود به رخ جامعه بکشند، اما ابتکار ابلهانه شان در معرفی یک قاتل بی دنده و ترمز هرچند به گرم کردن تنور انتخابات کمک کرد، آتش تنوری را که قرار بود نانی برای ولایت تهیه کند، چنان شعله ور ساخت که تیرک خیمه نظام را نیم سوز کرد. خامنه ای از ابتدا باید می فهمید که قادر به حذف نمایندة باند میانی نیست و هر کسی را در مقابل او قرار دهد به خاطر تنفر از ولایت ننگین او، بازنده خواهد بود و همین نتیجه در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت حاصل شد. اشتباه بزرگی خواهد بود هرگاه این شکست را به عنوان پیروزی باند میانی و شخص روحانی به ثبت داد.
آن دسته از فرصت طلبان، سازشکاران و مماشاتگران که با طرح «رأی سلبی»، تهدید بی محتوای درگیری نظامی و... درصدند تا شیادانه همه نیاز جامعه به تحول را در سبد روحانی و باند میانی جاسازی کنند، در عمل مدد رسان ولایت خامنه ای برای جبران باخت کمر شکن او هستند.
سی و شش سال پیش، در سال۱۳۶۰ و در روز تاریخی ۳۰ تیر، شورای ملی مقاومت ایران به ابتکار آقای مسعود رجوی پایه گذاری شد. این شورا ادامه دهندة راهی بود که خلق ما از آستانة انقلاب مشروطه در صد و یازده سال پیش، آغاز کرد.
مردم ایران با انجام اولین انقلاب ملی- دموکراتیک جهان در آغاز قرن بیستم میلادی، علیه استعمار و ارتجاع به پاخاستند و آرمان آزادی، دموکراسی و عدالت را بر پرچم مبارزه رهاییبخش خود حک کردند.انقلاب مشروطه به رغم اقدامات ضد انقلابی نیروهای مرتجع داخلی به سرکردگی شیخ فضل الله نوری، به پیروزیهای اولیه دست یافت. اما توطئه های استعمار انگلیس و روسیه تزاری، راه ادامه انقلاب را با چالشهای فراوان روبه رو کردند. روند تحولات سرانجام به کودتای استعماری - ضد انقلابی رضا خان میرپنج و سلطنت او منجر شد و کشاکش آزادیخواهی و عدالت جویی با دیکتاتوری و وابستگی و غارتگری، در نهضت ملی و ضداستعماری به رهبری مصدق و در قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به یک برآمد تاریخی و فراموش ناشدنی راه برد.
شورای ملی مقاومت در ادامة راه دولت ملی - دموکراتیک دکتر محمد مصدق و قیام ۳۰ تیر، پرچمی را که با کودتای ننگین ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ بر زمین افتاده بود در دست گرفت و با رزم بی امان برجسته ترین زنان و مردان ایران زمین، راه پر فراز و نشیب مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با عزمی استوار و به رغم همة رنجها و سختیها، با پرداخت هزینه های کلانی که در کارنامة آن نام دهها هزار زن و مرد شهید ثبت شده است، طی می کند.
شورای ملی مقاومت در سی و ششمین سالگرد تأسیس خود، به زنان و مردانی که در اسارتگاههای رژیم مقاومت می کنند درود می فرستد و به همة شهیدان راه آزادی وطن، به ویژه همة آزادیخواهانی که طی یکسال گذشته در مبارزه با رژیم ولایت فقیه جان فدا کردند، ادای احترام می کند. ما خاطرة مجاهد کبیر، محمد علی جابرزاده، مسئول کمیسیون مطالعات سیاسی شورا را، که چهل و هشت سال رزم خستگی ناپذیر و مجاهدت صادقانه همراه با شکنجه و زندان در راه آزادی را در کارنامة پر افتخار خود دارد گرامی می داریم. برای اعضای شورا جای بسی افتخار است که سالها در کنار این همرزم انقلابی و تیزبین مبارزه کرده اند.
شورا هم چنین به همة مبارزان انقلابی که در چارگوشة کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همة مخاطرات آن، برافراشته نگهداشته اند، درود می فرستد.
شورای ملی مقاومت از تمامی زحمات مردم غیور ایران که در ۳۸سال گذشته با جان و مال و نیروی انسانی خود در داخل و خارج ایران با پرداخت بها و با حداکثر توان در میدان مبارزه بوده اند، سپاسگزاری می کند.
شورای ملی مقاومت از تلاشهای بی وقفه خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة شورا، در افشا و محکومیت بین المللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجة زندانیان و پیگیری روند جنبش دادخواهی قدردانی می کند.
شورا برهمبستگی با تمامی خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی در نگاهبانی از راه و رسم آزادیخواهی فرزندان رشیدشان تأکید می کند.
شورا خروج سازمانیافته، جمعی و پیروزمندانة زنان و مردان پایدار مجاهد از زندان «لیبرتی» به آلبانی را، که سلسله عملیات بغرنج و بهم پیوسته یی که طی 11ماه در 65 نوبت تحت نظارت شبانه روزی مسئول شورا در میان آتش و خون و انواع مخاطرات و توطئه ها در زیر دید و سیطرة رژیم، انجام شد، شادباش می گوید.
این به راستی طولانی ترین، حساس ترین و پرخطرترین سلسله عملیات جمعی مقاومت ایران و در عین حال بزرگترین پیروزی آن است. شورا در این خصوص قبل از پایان انتقال، در بیانیة مرداد ۱۳۹۵ اعلام کرده بود: «همه می دانند تا آن جا که به رژیم و مزدوران عراقی ولایت فقیه مربوط می شود، نمی گذاشتند حتی یک مجاهد از عراق زنده خارج شود. چه رسد به انتقال گسترده جمعی و سازمانی آنها که اگر با امنیت انجام گیرد، بزرگترین پیروزی مقاومت ایران محسوب می شود...» چرا که «هدف خامنه ای، نه خروج زنان و مردان مجاهد از عراق، بلکه منحصراً نابود کردن یا به تسلیم واداشتن آنهاست».
یک فقره از توطئه ها برای ممانعت از سفر و انتقال مسئولان مجاهدین و فرماندهان ارتش آزادیبخش، آنچنان که پاسدار شعبانی، سرکردة سپاه چهارم کرمانشاه اعلام کرد، پرونده سازی برای صدور برگه های قرمز انترپل بود. او در این باره گفت «ما ۸۳۰ نفر از منافقین را با قید فسادها و جنایتهایشان به انترپل (پلیس بین الملل) معرفی کرده ایم تا آنها را به ایران تحویل بدهند» (خبرگزاری فارس- ۴ مرداد۱۳۹۵).
همین سرکرده پاسداران، دو روز بعد فاش کرد، نمایندگان مزدور رژیم در پارلمان عراق علیه ۱۲۰ نفر از مجاهدین که «جمهوری اسلامی ایران خواهان دستگیری و محاکمه» آنان است، «اعلام جرم کرده اند» و با «تهیة فهرستی ۱۲۰نفره از اعضای گروهک تروریستی منافقین، خواهان محاکمة این افراد» هستند (سایت انتخاب-۶ مرداد۱۳۹۵).
اما مقاومت ایران همة توطئه ها را در هم کوبید و پس از انتقال مجاهدین از زندان لیبرتی به آلبانی وارد دوران جدیدی شد. دورانی که خود را در گردهمایی بزرگ در روز ۱۰ تیر امسال نشان داد.
مجموعة رویدادهای یکسال گذشته قطب بندی سیاسی و اجتماعی بین جنبش مقاومت و استبداد دینی را هر چه بارزتر و برجسته تر کرد و راه حل مقاومت ایران که متکی بر مردم ایران و رزمندگان آزادی است، خود را هرچه بیشتر در جنبشهای اجتماعی نشان داد.
در مقابل، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام، که شورای ملی مقاومت آن را در بیانیه های خود «کلید مشترک خامنه ای - روحانی» برای باز کردن قفل بحرانهای عمیق نظام توصیف کرده است، گرهی را از کار فروبستة نظام نگشوده و در آستانة دور دوم ریاست روحانی، بحرانها عمیقتر و تاج و تخت لرزان رژیم ولایت فقیه به سقوط نزدیکتر شده است.
طی یکسال گذشته و در جریان نمایش انتخابات، طشت رسوایی همة باندها و دسته بندیهای درون رژیم و در رأس آن ولی فقیه نظام، بر زمین افتاد و محصول «حماسه» مهندسی شده خامنه ای، شکستی سخت و غیرقابل ترمیم برای ولی فقیه بود. این شکست که آثار مهلک آن برای کل نظام روز به روز در مقابل چشمان همگان رونمایی می شود، شرایط انقلابی را تعمیق می بخشد.
شکست مفتضحانة خامنه ای در شعبده بازی انتخابات، شقه در رأس هرم حاکمیت را عمیق تر و به تمامی تار و پود ولایت او سرایت داده است. در این مسیر، باند روحانی، به ویژه پس از مرگ رفسنجانی، برای پیشبرد سیاست داخلی و تعامل منطقه یی و بین المللی خود، به خاطر محدود بودن در چارچوب استبداد دینی و ناتوانی و بی اعتقادی به رفرم جدی، با بن بست روبه رو شده است.
در فضای بحران و شکاف در هرم قدرت، جنبشهای اجتماعی توده های مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان اعتلا پیدا کرد. مردم محروم و به فلاکت کشیده شده ایران که بار فاجعة اقتصادی را به دوش می کشند، و بیکاری، فقر، بی خانمانی و ناهنجاریهای اجتماعی را روزمره تجربه می کنند، به اشکال مختلف، اقدام به مبارزه و اعتراض کردند. سراسر ایران زمین عرصة اعتراضات زنان و مردان به پاخاسته یی بود که از تخریب محیط زیست، از فاجعة بی آبی، از ریزگردهای کُشنده، از تخریب جنگلها و از فجایعی چون فروریزی ساختمان پلاسکو در تهران، انفجار در معدن ذغال سنگ زمستان آزادشهر گرگان و... به ستوه آمده و در جای جای میهن فریاد اعتراض سردادند. در اغلب این اعتراضات، زنان نقش برجسته یی داشتند.
شورای ملی مقاومت، هم چون گذشته، با تمام توان از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر و مستمر کارگران، معلمان، پرستاران، جوانان، دانشجویان، مردم غارت شده توسط مؤسسات مالی سپاه پاسداران و دیگر نهادهای حکومتی، فعالان محیط زیست و حرکتهای حق طلبانة ملیتها و مردم به پاخاسته در مناطق مختلف میهنمان، که طی یکسال گذشته ابعاد وسیعی یافتند، حمایت کرد و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشید.
در سال گذشته، شرایط منطقه یی و جهانی علیه مداخلات تروریستی و آشوبگرانة رژیم دچار تحول و چرخشی کیفی شد. خامنه ای در صدد برآمد تا برای قدرتنمایی، موشک پرانی کند. اما این تدبیر بی مایه هم، نه آبی برای ولایت او گرم کرد و نه نانی در تنور سپاه تروریستی قدس پخت.
سیاست مداخله جویی و صدور بحران و تروریسم با مخالفت جدی کشورهای خاورمیانه روبه رو شده و بعد از به گل نشستن طرح بمب سازی اتمی، تلاشهای دیگر برای بقای نظام ولایت فقیه، یعنی صدور تروریسم و بنیادگرایی، نیز دچار سخت ترین چالشهای منطقه یی و بین المللی شده اند.
مجموعة رویدادها در جبهة حاکمان و در صفوف توده ها و نیز اوضاع کلی کشور نشان از آن دارد که جامعه در شرایط انقلابی قرار دارد و غلبه بر تمام فجایعی که محصول حاکمیت استبداد دینی است، با سرنگونی این نظام جهل و جنایت آغاز خواهد شد.
هاشمی طبا، یکی از برگزیدگان شورای نگهبان ولایت فقیه برای رقابت در نمایش انتخابات، از رفتار ویرانگری پرده برداشت که ما بارها بر آن تأکید کرده ایم. وی گفت: «کشور ما الان دچار بیماری سرطان شده است. این سرطان دارد از درون کشور را ویران می کند. هیچ کس هم به فکر درمان این سرطان نیست. این سرطان به نظرم بدخیم است... ما در طول این سالها شیرة ایران را مکیده ایم؛ نفتش را یک جور، گازش را یک جور و جنگل و آبش را هم یک جور دیگر» (آفتاب نیوز-۶تیر۱۳۹۶).
شورا در یکسال گذشته با روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و با انتشار نتیجه بحثهای اجلاس میاندوره یی شورا و به ویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به طور مستمر به اطلاع عموم رسانده است.
بیانیة حاضر، جمعبندی و فشرده یی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحولاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتة ایران پیوند دارد.
فصل اول:
خروجی نمایش انتخابات، شکست خامنه ای، تعمیق شکاف در هرم قدرت
۱- رویداد 29 اردیبهشت 1396 که حاکمیت به تزویر بر آن نام انتخابات گذاشته، همچون همة این گونه نمایشها در نظام ولایت فقیه، نه یک انتخابات آزاد، دموکراتیک، شفاف، رقابتی و با نظارت نهادهای مستقل داخلی و بین المللی، بلکه یک شعبده بازی به منظور نفی حاکمیت مردم است.
در رژیم ولایت فقیه، رأی دهندگان مختارند که از میان برگزیدگان شورای نگهبان که همگی باید دارای «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه» باشند، یک نفر را انتخاب کنند. شورای نگهبان تحت امر ولی فقیه بر اساس «قانون اساسی جمهوری اسلامی» و بر اساس نیات باند حاکم و در رأس آن ولی فقیه، صلاحیت حتی با سابقه ترین پایوران رژیم را تأیید نکرده است. این شورا رفسنجانی و احمدی نژاد را رد صلاحیت کرد و به محمد خاتمی حتی اجازه ثبت نام هم نداد. این سه نفر ۲۴سال رئیس جمهور خامنه ای بودند.
نمایش انتخابات ریاست جمهوری در رژیم ولایت فقیه سرپوش یک خودکامگی قرون وسطایی و تجسم کامل تبعیض جنسیتی، مذهبی، ملی و قومی است.
در حالی که خروجی رویداد 29 اردیبهشت یک باخت تمام عیار برای کل نظام به طور عام، و برای باند حاکم به سرکردگی ولی فقیه به طور خاص، بود؛ خامنه ای با پذیرش اکراه آمیز روحانی و ادامه دادن به فشار و تهدید منتخب نمایش انتخابات، بحران درون حاکمیت را عمیق تر کرده و از نظر توازن قوا بسی ضعیف تر و رسواتر از ماقبل انتخابات شده است.
۲- نمایشهای انتخابات ریاست جمهوری رژیم از دور هفتم تا دوره دوازدهم با چالشهای گوناگون در درون نظام همراه بوده است. همة کارگزاران اصلی رژیم به شمول ولی فقیه در این امر اتفاق نظر دارند که آمار شرکت کنندگان در این نمایشها را چند برابر کنند. اما خامنه ای، در مواردی، به نسبت آرای کاندیداها، بنا به عللی که شورا در زمان خود توضیح داده است، تن داده و در مواردی (مثل دورة نهم و دهم) با تقلبهای کاملاً مشهود در نسبت آرا دست برده و کاندیدای مورد نظر خود (محمود احمدی نژاد) را در اطاق تجمیع آرا به کرسی نشانده است. خامنه ای برای دورة دوازدهم نمایش انتخابات، شکل خاصی از مهندسی را در پیش گرفت. او فکر می کرد که پس از مرگ رفسنجانی و با توجه به نارضایتی از حسن روحانی و پراکندگی و اختلاف بین باند میانی موسوم به اعتدال و باند اصلاح طلبان حکومتی (که در اساس زایدة باند میانی هستند)، می تواند با شیوه های پنهان و علنی ابتدا کاندیدای مورد نظر خود را در درون باند ولایت تثبیت کند و سپس با دخالت نیروهای سپاه و بسیج، ضمن پذیرش نسبت آرا، او را بر کرسی ریاست جمهوری نظام بنشاند. اما هنگامی که در توازن قوای درونی رژیم با شکست مواجه شد، در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت، درصدد برآمد که با برجسته کردن رقمسازی کارگزارانش، و بدون آن که نامی از روحانی ببرد و به او به طور مستقیم تبریک بگوید، خود و ولایتش را برندة اصلی شعبده بازی جلوه دهد.
خامنه ای گفت: «با این حضور متراکم و افکندن بیش از چهل میلیون برگة رأی در صندوقها، نصاب تازه یی در انتخابات ریاست جمهوری پدید آمد... پیروز انتخابات، شما مردم ایرانید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئه و تلاش دشمنان، توانسته است اعتماد این ملت بزرگ را به طور فزاینده جلب کند».
۳- ادعای پیروزی از سوی خامنه ای، با سوار شدن روی اتفاق نظر درونی نظام در چند برابر کردن آمار و بلوف ۴۱میلیونی و ۷۳درصدی، واقعیت شکست و شقه عمیق رژیم را نمی پوشاند، بلکه رسوایی دیگری را در تاریخچه رقم سازیهای متناقض خودکامگی آخوندی- پاسداری به ثبت می دهد. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران به نقل از وزارت کشور دولت روحانی در ساعت ۱۶ و ۴۳ دقیقه بعد ازظهر روز ۲۹ اردیبهشت خبر داد که تا این لحظه (یعنی ظرف ۸ساعت) ۲۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند. آنها از این ساعت تا پایان رأی گیری که در بسیاری از مناطق فقط دوساعت (تا ساعت ۱۸) و در سایر مناطق ۴ساعت (تا ساعت ۲۰) و در مواردی استثنایی تا ساعت ۲۴ طول کشید، این رقم گزافه را بیش از دو برابر (۴۱ میلیون) کردند.
آخوند حسن روحانی به این دروغ هم اکتفا نکرد و مدعی شد که ۴ میلیون نفر بعد از نیمه شب به حوزه های رأی گیری مراجعه کرده، اما نتوانسته اند رأی بدهند.
آخوند موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، هم در پاسخ به کسانی که رقم ۱۶میلیونی آرا را به زیر سؤال می بردند، گفت رئیسی ۱۶ میلیون رأی حلال! داشت، یعنی که ۱۶ میلیون ایرانی به یک قاتل بدنام، رأی داده اند!
وزارت کشور رژیم چند روز قبل از انتخابات تعداد واجدان شرایط رأی در خارج از کشور را ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و بعد از انتخابات شمار شرکت کنندگان را ۱۶۸ هزار و ۴۳۰ تن (حدود ۶ و نیم درصد) اعلام کرد. کدام را باید باور کرد؟! مشارکت ۶و نیم درصدی درخارج را؛ که جمعیت محاسبه شده آن انبوه مزدوران اعزامی به عراق و سوریه با نزدیک به۳۳ هزار رأی، یعنی یک پنجم کل آرای خارج کشور) و سایر نقاط را هم شامل می شود؟ یا ادعای مشارکت بیش از یازده برابر آن در داخل را که اکثریت عظیم جمعیت، دیکتاتوری و فساد و چپاول رژیم را با گوشت و پوست خود حس می کنند؟!
بادکنک این تبلیغات و صحنه سازیهای تلویزیون رژیم درباره مشارکت وسیع مردم، با انتشار کلیپهایی از شرکت کنندگان بر روی شبکه های اجتماعی ترکید. در یکی از این کلیپها اهالی یک روستا در بیرجند می گویند در روستای آنها ۷ خانوار و کمتر از ۳۰نفر سکونت دارند اما دولت ۳۹۹ رأی به حساب این روستا گذاشته است. در کلیپ دیگری حدود ۱۰ جوان دانشجو در کنار در بستة یک حوزه اعتراض می کنند که ما از صبح به اینجا آمده ایم و ساعتها ما را در بیرون حوزه نگهداشته اند. اما با ۲۰ - ۳۰ اتوبوس از محلهای مختلف افرادی را به اینجا آورده اند تا رأی بدهند. یکی از این جوانان می گوید به خدا من نمی خواهم به کسی رأی بدهم، فقط می خواهم شناسنامه ام مهر بخورد و بتوانم مدرک تحصیلیم را بگیرم!
ارزیابی تخمینی ستاد اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران از گزارشهای شهود عینی در هزاران حوزه رأی گیری در شهرهای مختلف کشور، مشارکت کمتری نسبت به انتخابات دوره قبلی و دست کم یک ضریب چهار برابری را در رقم سازیهای رژیم نشان می دهد.
۴- هدف خامنه ای از کاندیدا کردن آخوند ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیأت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، یکپایه کردن ولایتش بود و او را گزینه منحصر به فردی بعداز شکست ریل گذاری دوران احمدی نژاد در گرداب بحرانهای درونی و بیرونی نظام تشخیص داده بود. از همین رو پس از مرگ طبسی، ابراهیم رئیسی را به تولیت استان قدس رضوی، که از بالاترین کرسیها در سلسله مراتب آخوندی و اقتصادی رژیم است، گماشت. در قدم بعد، احمدی نژاد را که در شهریور سال ۱۳۹۵ به منظور کسب اجازه برای کاندیدا شدن به دیدار او رفته بود، از سر راه برداشت و با این بهانه که انتخابات نباید «دو قطبی» شود با کاندیداتوری او مخالفت کرد. این دیدار برای مدتی پنهان ماند و باند احمدی نژاد تحت این عنوان که «آقا» صرفاً توصیه کرده و چرا در «بلندگو» نگفته، به تلاشهای انتخاباتی احمدی نژاد ادامه دادند. سرانجام خامنه ای که از خیره سری گماشته نافرمان خود به تنگ آمده بود طی سخنانی در ۵ مهر ۱۳۹۵ گفت: «یک نفری، یک آقایی، آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی دانیم ما شما شرکت کنید... با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می شود. دو قطبی در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمی دانم شما وارد بشوید. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو!»
یک روز بعد، احمدی نژاد طی نامه یی به خامنه ای با قید «در این دوره» نوشت: «حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم».
با این حال وقتی در عمل انتخابات دو قطبی شد، احمدی نژاد یک بار دیگر نافرمانی کرد و برای کاندیدا شدن همراه با بقایی و مشایی در روز چهارشنبه ۲۳ فروردین در وزارت کشور حاضر شد و ثبت نام کرد. او بالاخره یک بار حرف راست زد و گفت توصیة آقا برای این بود که انتخابات قطبی نشود. اکنون که چنین شده من هم می توانم وارد شوم. سرانجام شورای نگهبان صلاحیت او و بقایی را تأیید نکرد و احمدی نژاد اعلام کرد که از هیچ یک از کاندیداها حمایت نخواهد کرد. اگر حرف احمدی نژاد دروغ نباشد، او در روز انتخابات رأی سفید (باطله) داده است. با این حال خامنه ای او را همچنان برای حفظ تعادل درونی رژیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نگهداشته است.
خامنه ای در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر امدادهای غیبی جنگ در عراق و خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران، در موقعیتی بود که توانست رفسنجانی را در نمایش انتخابات در زیر پای احمدی نژاد له کند. اما اکنون با شکسته شدن اتوریته اش در زیرگامهای قیام آفرینان سالهای۱۳۸۸ و۱۳۸۹ و در اثر جام زهرهای بعدی، برای کاندیدا کردن رئیسی ناگزیر از رد صلاحیت و جراحی احمدی نژاد شد. بعد از انتخابات هم، از طریق دستگاه قضایی تحت امر خود، احمدی نژاد و معاونش بقایی را به پرونده سازی و دستگیری تهدید کرد. بقایی دستگیر شد و بعد از اعتصاب غذای خودش و پیگیری احمدی نژاد آزاد شد. وی بعد از بیرون آمدن از زندان، به شدت به آخوند اژه ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه حمله کرد و به عنوان معاون رئیس جمهور سابق گفت، اژه ای وقتی در دولت احمدی نژاد وزیر اطلاعات بود دروغ می گفت و حالا هم دروغ می گوید. بقایی عاقبت کار رقیبان حکومتی را «سرنگونی» دانست.
دستگیری بقایی هم چنان که دستگیری و سپس آزاد کردن حسین فریدون، برادر روحانی و همکار رسمی رئیس جمهور رژیم توسط آخوند صادق لاریجانی، که قطعاً به دستور خامنه ای صورت گرفته بخشی از عوارض شقه و تنش در رأس حاکمیت و درعین حال نشاندهنده وضعیت ولی فقیه است که برای کنترل اوضاع نیازمند به کارگیری فضاحت بار دستگاه قضایی تحت امر خود است. بعد از این دستگیریها رسانه های حکومتی نوشتند که اگر صادق لاریجانی این قدر قانونگرا شده است، چرا برادر خودش فاضل لاریجانی که سند تبانی و رشوه دادن او را احمدی نژاد در موضع رئیس جمهور به مجلس رژیم برد، دستگیر نمی کند؟!
۵- خامنه ای برای تحقق نقشه اش جهت «تعیین کاندیدای واحد»، تلاش کرد باند حاکم موسوم به اصولگرا را با ایجاد «جبهه مردمی نیروهای اسلامی (جمنا)»، سرجمع کند. عصر روز چهارشنبه ۱۱ اسفند، مرضیه وحید دستجردی در نقش سخنگوی جمنا، هیأت رئیسه این نهاد باند حاکم را به قرار زیر معرفی کرد: «محمد حسن رحیمیان به عنوان رئیس، حداد عادل و چمران به عنوان نواب رئیس، مهدی محمدی و سید محمد حسینی به عنوان منشی، دستجردی به عنوان سخنگو، لطف الله فروزنده به عنوان دبیر و ذوالقدر به عنوان رئیس ستاد».
احمدی نژاد تا به آخر از جمنا حمایت نکرد. باند «پایداری» به سرکردگی سعید جلیلی ابتدا از حمایت جمنا خودداری کرد ولی سرانجام با فشار بیت خامنه ای به جمنا پیوست. باند ورشکستة مؤتلفه که برخی از آنان به طور علنی یا پنهانی از روحانی حمایت می کردند، در ابتدا یک کاندیدای مستقل معرفی کرد و فقط در روزهای آخر برخلاف خواست کاندیدایی که معرفی کرده بود (میرسلیم) از کاندیدای جمنا پشتیبانی کرد.
سرانجام پس از یک سلسله کشمکشها، جمنا رئیسی و قالیباف را کاندیداهای خود معرفی کرد و از همان ابتدا گفته می شد که قالیباف معاون رئیسی در ریاست جمهوری خواهد شد. همزمان توپخانة ولی فقیه شروع به کار کرد و ضمن آتشباری به سوی روحانی تبلیغات گسترده یی برای رئیسی به راه انداخت.
۶- در بسیج خامنه ای برای تبدیل رئیسی به کاندیدای جناح غالب و سپاه پاسداران، مراکز قدرت و بخشی بزرگی از پایوران و سرکردگان نظام ولایت فقیه در رسانه ها و محافل حکومتی به حمایت علنی از او پرداختند. اکثریت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اکثریت مجلس خبرگان، امام جمعه ها و نمایندگان ولی فقیه در استانهای مختلف مانند احمد علم الهدی، امام جمعة مشهد و نمایندة ولی فقیه در استان خراسان رضوی، غیاث الدین طاها محمدی، امام جمعه و نمایندة ولی فقیه در همدان، سید محمد شاهچراغی، امام جمعه و نمایندة ولی فقیه در سمنان، محمدتقی مصباح یزدی، رهبر فکری دلواپسان، مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی و نظایر آنها بسیج شدند.
علاوه بر جبهة مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) که به همین منظور ساخته شد...، دو تشکل اصلی آخوندهای حکومتی، یعنی جامعة مدرسین حوزة علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، تشکلهای سیاسی اصلی موسوم به اصولگرا یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری، حزب مؤتلفه اسلامی، انصار حزب الله، جامعة اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی مدیران ایران، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان، حزب زنان جمهوری اسلامی، حزب اسلامی رفاه کارگران، جبهه ایستادگی ایران اسلامی، حزب وفاق ملی و پیشرفت اسلامی، حزب عدالت طلبان ایران اسلامی، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم و حتی خبرگزاری سپاه پاسداران (خبرگزاری فارس) و خبرگزاری نیروی قدس (خبرگزاری تسنیم) و زنجیره یی از روزنامه ها و رسانه های آنها هم وارد میدان شدند.
بسیج خامنه ای هم چنین کاندیداهای سابق ریاست جمهوری و نمایندگان خامنه ای در شورای عالی امنیت ملی یا رؤسای نهادهایی کلیدی و سرکردگان پاسداران مانند محسن رضایی، فرمانده کل سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، سعید جلیلی، دبیر سابق و نماینده فعلی ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی و عضو شورای راهبردی روابط خارجی، فریدون عباسی دوانی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، علیرضا مرندی، وزیر بهداشت دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی، منوچهر متکی، وزیر خارجة پیشین، محمدرضا باهنر، علی دوریش پور مدیرعامل برج میلاد، و خیل تیغ کشها و مداحان و سرکردگان چماقداران و لباس شخصیهای خامنه ای نظیر، حمید رسایی، مسعود ده نمکی، نادر طالب زاده، محمود کریمی مداح، منصور ارضی مداح، پاسدار حسن عباسی و پاسدار سعید قاسمی را شامل می شد.
۷- شخص خامنه ای در عمل در رأس باند حاکم قرار گرفت و در صحبتهای خود، یک خط در میان، ضمن حمله و طعنه به روحانی، آدرس کاندیدای خود را مشخص می کرد. او در سخنرانی خود در اول فروردین ۱۳۹۶ در مشهد ـ که رئیسی به عنوان تولیت آستان قدس و علم الهدی به عنوان امام جمعه و نماینده ولی فقیه، آن جا را ملک طلق خود می دانند ـ در جانبداری از دعاوی عوامفریبانة رئیسی حول مسائل معیشتی و در انتقاد از کارنامة مسئولین [بخوانید دولت روحانی] گفت: «هر جا مدیریتهای ضعیف، بی حال، نا امید، غیرانقلابی، بی تحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده است یا انحراف پیدا کرده است. آن چه امروز برای ما مشهود است و مقابل چشممان می بینیم، می بینیم خلأهای اقتصادی ما خلأهای بزرگی است. یکیش مسأله بیکاری است، بیکاری به خصوص بیکاری جوانان... مسأله معیشت طبقات ضعیف، مردم از لحاظ معیشت دچار مشکلند. مسأله بیکاری هست. مسأله سختی معیشت هست... رشد اقتصادی مثبت نشان می دهد، اما رشد سرمایه گذاری منفی است، که این یکی از عیوب اساسی و بزرگ است...»
خامنه ای که با تکیه به وعده های سرکردکان سپاه پاسداران نسبت به موفقیت مهندسی چند لایة نمایش انتخابات برای بیرون آوردن رئیسی از صندوقها مطمئن بود، در اعتراف بی سابقه یی به دخالتهای خودش در انتخابات، گفت: «در امر انتخابات امر قانون باید عمل بشود، نتیجه انتخابات ملت هر چه شد این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمی کنم، هیچوقت به مردم نگفتم و نمی گویم این کس رو انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. یک جا بنده فقط دخالت می کنم و آن آنجایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بایستند و مزاحمت در مقابل مردم [ایجاد کنند]، رأی مردم را بشکنند. هر کس بخواهد با نتیجة آرأی ملت دربیفتد بنده در مقابلش می ایستم. در سالهای گذشته هم همینجور بوده، در سال ۷۶ در سال ۸۴، در سال۸۸، در سال ۹۲. بعضی مقابل چشم مردم بوده، مردم مطلع شدند، بعضی را هم مردم مطلع نشدند، اما این حقیر خوب در جریان قرار گرفتم. در همه این سالهایی که شمردم کسانی بودند که می خواستند در مقابل انتخابات بایستند... این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت می کنم و می ایستیم در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات. اما در بقیه امور دیگر نه. باید امر قانون عمل بشود. مردم تشخیص بدهند و حرکت بکنند و من پیش بینی ام این است که به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پر شوری خواهد بود».
یک ماه بعد، خامنه ای در دیداری با سرکردگان ارتش، با اشاره تلویحی به ناکامی روحانی در برجام، گفت: «برای یک کشور بدترین موقعیت این است که مسئولین کشور با اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند. اگر ترسیدند، در واقع در را برای ورود او و دخول او و تجاوز و تعرض او باز کرده اند. تحت تأثیر تشر و اخم قدرتمندان قرار گرفتن اول بدبختی است» (تلویزیون رژیم ۳۰فروردین ۱۳۹۶).
در ۱۷ اردیبهشت، سایت خامنه ای اظهارات وی در دیداری با معلمان و فرهنگیان را منتشر کرد که در آن با تأکید بسیار زیاد بر اهمیت انتخابات و با نیش و طعنه و کنایه به «رئیس جمهور»های رژیم و خودستایی مشمئزکننده از خودش، موضوع سند ۲۰۳۰ یونسکو را علم کرد و بر سر آن روحانی را به خاطر امضای آن شلاق کش کرد و گفت «یک مسأله دیگر هم من اینجا عرض بکنم: این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود... این که ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی سر و صدا اجرایی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کرده ایم به دستگاههای مسئول، بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله مند هستم؛ آنها باید مراقبت می کردند، نباید اجازه می دادند این کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلو آن را بگیریم و ما وارد قضیه بشویم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر فاسد غربی بتواند در اینجا این جور اعمال نفوذ کند. البتّه متأسفانه اعمال نفوذ دارند می کنند و از طرق مختلف وارد می شوند اما اینکه این جور به طور رسمی سند به ما بدهند که تا پانزده سال دیگر باید شما این جوری بکنید، این جوری بکنید، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار».
با پیش کشیدن سند ۲۰۳۰ یونسکو، باند خامنه ای جنجال شیادانه یی را با دعاوی دین پناهانه در حمله به روحانی و به نفع آخوند رئیسی به خصوص در حوزه ها و روستاها به راه انداخت. با این حال، بسیاری از کسانی که خامنه ای انتظار داشت به طور رسمی از کاندیداتوری رئیسی حمایت کنند در قم و در سایر شهرها یا سکوت کردند یا به طور علنی از رئیسی فاصله گرفتند. برخی نیز همچون ناطق نوری که در دفتر خامنه ای پست و مقامی داشت، مشمول لقب «خواص بی بصیرت» شدند و یا تمام قد به جبهه روحانی پیوستند. ناطق نوری از مقامی هم که در دفتر خامنه ای داشت استعفا کرد.
۸- شورای نگهبان با قلع و قمع ثبت نام کنندگان، از بین ۱۶۳۶ داوطلب، صلاحیت ۶ تن را تأیید کرد. در این مرحله از مهندسی انتخابات که کاملاً در اختیار ولی فقیه بود، در عمل یک «دو قطبی» ۳ به ۳ به وجود آمد. از آن به بعد، مناظره های رادیو تلویزیونی به مسأله اصلی تبدیل شد. در ابتدا مسئولان صدا و سیما با چراغ سبز خامنه ای تصمیم بر این گرفتند که مناظره ها قبلاً ضبط شود و به طور مستقیم پوشش پیدا نکند. اما این تصمیم با واکنش کاندیداها و بسیاری از کارگزاران حکومت روبه رو شد و سرانجام مسئولان صدا و سیمای تحت امر خامنه ای عقب نشینی کردند و مصاحبه ها به طور مستقیم پخش شدند.
مناظرة اول که در روز جمعه ۸ اردیبهشت برگزار شد، بر مسائل اقتصادی و فساد متمرکز بود. در مناظره دوم که در روز جمعه ۱۵ اردیبهشت برگزار شد، در یک هماهنگی کامل و همکاری مشترک قالیباف و رئیسی، روحانی به شدت شلاق کش شد. در این مناظره، تلویزیون ایادی خامنه ای از همه شگردها برای مفتضح کردن روحانی استفاده کرد و فردای آن روز در کیهان تحت کنترل خامنه ای و سایر رسانه های باند حاکم و پس از آن در متینگ رئیسی از دوران پسا روحانی حرف زده شد.
پس از مناظره دوم و قبل از مناظره سوم، خامنه ای در یک سخنرانی در روز ۲۰ اردیبهشت، در حالی که صفی از سرکردگان اصلی سپاه نظیر جعفری و قاسم سلیمانی پشت سر و کنار او ایستاده بودند، به شدیدترین وجه به روحانی حمله کرد و گفت سیلی خواهد خورد. خامنه ای آشکارا می خواست روحانی را که روز ۱۸ اردیبهشت مسأله «۳۸ سال اعدام و زندان» را مطرح کرده بود، وادار به جا زدن در مناظره سوم کند. سخنرانی خامنه ای به طور کامل انتخاباتی بود. او با پیش کشیدن مسأله امنیت در حقیقت خطر قیام و جنبشهای اجتماعی را به روحانی گوشزد کرد که نباید روی «گسلها» کار شود.
خامنه ای گفت: «نکته سومی که باید خیلی در برنامه ها و اظهارات و وعده های نامزدهای محترم مورد توجه قرار بگیرد، همین امنیت ملّی است، همین آرامش ملّی است. سعی کنند گسلهای اعتقادی یا جغرافیایی یا زبانی یا قومی را تحریک نکنند؛ مراقب باشند! سالهای متمادی است دشمنان ما دارند کار می کنند روی این گسلها. دشمنان جمهوری اسلامی روی کردستان کار کردند مردم کرد مؤمن ما با مشت به دهان اینها کوبیدند. اینها بر روی مردم متعصّب و غیور آذربایجان آمدند کار کردند، سرمایه گذاری کردند [اما] مردم غیور آذربایجان مثل صاحبان انقلاب، سر بلند کردند و تو روی آنها ایستادند و آنها را مردود کردند؛ همین جور با مردم عرب خوزستان، با مردم بلوچستان، با مردم ترکمن. دارند کار می کنند، سرمایه گذاری می کنند، پول می دهند، مزدور می گیرند، حرف درست می کنند، برای این که بتوانند این گسلها را فعال کنند؛ اما اقوام ایرانی با همه قدرت، با همه صمیمیت، با همه اخلاص، با همه ایمان ایستاده اند. مراقب باشند نامزدهای ریاست جمهوری به خاطر خطای در تشخیص، کاری را که دشمن نیمه کاره انجام داده و نتوانسته پیش ببرد، به نفع دشمن تعقیب نکنند و این گسلها را تحریک نکنند.
مسأله امنیت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. باید در انتخابات، مسئولان امنیت، مسئولان آرامش، از قوه قضائیه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور و بقیه و بقیه، باید همه مراقبت بکنند که امنیت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکس العمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند... این را بدانند که امنیت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیت اهمیت می دهند، این حقیر هم به تبع مردم، به امنیت این کشور اهمیت می دهم؛ در انتخابات باید امنیت به صورت کامل محفوظ بماند؛ و هرکسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد».
۹- در مناظره ها، باندهای رقیب و شریک در هرم قدرت و ثروت چنان علیه یکدیگر دست به افشاگری زدند که دود آن بیش از همه به چشمان ولی فقیه رفت و البته با نوری که در اثر این افشاگریها به اسرار حاکمیت تابیده شد، مردم بیش از هر زمان دیگر با حاکمیت ولایت فقیه آشنا شدند. مسأله مهم این بود که «خودیها» رو در روی هم قرار گرفته بودند و بر هم تیغ می کشیدند. ماحصل مناظره ها و گردهماییهای سه هفته آخر، وارد شدن ضربات جبران ناپذیر به موقعیت و اتوریته عمود خیمه نظام و تمامی شرکای در قدرت بودند. نیروهای وفادار حکومت و ذوب شدگان در ولایت به چشم خود می دیدند و به گوش خود می شنیدند که چگونه خودیها پرده از فساد و چپاول بر می دارند.
مردم نیز در ابعاد میلیونی شاهد و ناظر این افشاگریها بودند و در ابعاد کلان به عمق و وسعت فساد در حاکمیت استبداد مذهبی پی می بردند.
پاسدار قالیباف، که سابقة کشتار دانشجویان را در پرونده خود دارد و در نقش یکی از سرکردگان نیروی انتظامی به ولایت خامنه ای کمکهای شایانی کرده است، دو قطبی واقعاً موجود در کشور را چنین تشریح می کرد که ۹۶درصد جامعه به حاشیه رانده شده اند و چهار درصد باقیمانده «زالو وار خون این ۹۶درصد را می مکند».
این افشاگریهای بی سابقه در تلویزیون حکومتی، به ویژه در مناظرة سوم، مهندسی انتخاباتی خامنه ای را دچار مشکل کرد. روحانی قبل از مناظره سوم در واکنش به حملات باند رقیب و کارهای سپاه و بسیج به نفع رئیسی در کشمکشهای انتخاباتی، در روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در سخنانی بی پیشینه در همدان، موضوع اعدام و زندان در ۳۸ سال حاکمیت آخوندی را مطرح کرد و بدین ترتیب بنیادهای ولایت خامنه ای را زیر سؤال برد. روحانی با شیادی از تنفر و انزجار مردم استفاده کرد و با طرح برخی از مسائلی که مخالفان نظام سالهاست مطرح می کنند، اقدام به چند فقره کلاهبرداری کرد تا بتواند نیروی خاکستری را از جبهه گسترده تحریم به سمت خود متمایل کند. او در مناظره سوم به شدت به رئیسی تاخت و از او خواست که از «بازی با امام رضا لااقل دست بردارد» و گفت که «دل علما [بخوانید آقای منتظری] ازشما خون است».
سخن گفتن از ۳۸سال اعدام و زندان یا چپاول ۹۶درصد مردم توسط اقلیت ۴درصدی حاکم و فاش گویی در مورد کلان دزدیهای حکومتی، در عمل سبب آن شد که خواسته ها و مطالبات مبرم مردم و واقعیت فساد و جنایت در ولایت قتل عام، بیش از هر زمان تا دور افتاده ترین نقاط کشور رسوخ کند و البته توازن قوا به زیان آخوند جلادی که ولی فقیه از او حمایت می کرد، تغییر کند.
سایت وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برایند این مناظره ها را در تیتر «خلاصه سخنان کاندیداهای ریاست جمهوری؛ اوضاع کشور ”خراب بود“؛ ”خراب است“ و ”خراب خواهد“ شد!»، خلاصه کرد و چنین نوشت: «منتقدان دولت کنونی، چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده را سیاه می دانند. موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده یی که خودشان نباشند را سیاه می دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهیها در آینده وعده می دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهیها توجیه می کنند و مردم را می ترسانند!” (تابناک۱۳اردیبهشت۱۳۹۶).
۱۰- در هفته آخر که نشانه هایی از تنشهای خیابانی در کشمکشهای دو قطبی ظاهر شده بود، کابوس «فتنه» مثل خوره به جان ولی فقیه افتاد و خامنه ای شبح تکرار خیزشها را بر سپهر ولایتش مشاهده کرد. او می خواست با محدود کردن رقابت میان دو باند اصلی، از جامعه تنها برای گرم کردن شعبده بازی استفاده ابزاری کند. اما با وجود بحران عمیق و همه جانبه در کشور، درهم شکسته شدن اتوریته اش در قیامهای سال ۱۳۸۸ و پایان سال ۱۳۸۹ و عقب نشینی ذلیلانه اش در پروژه هسته یی که با واژه «نرمش قهرمانانه» آن را بزک کرده بود، به واقعیت بشکه باروتی که دیگر نه در زیر پوست جامعه که در هر کوی و برزن خودنمایی می کرد و قطب بندی اصلی جامعه که در یک طرف آن حاکمیت با همه دسته بندیها و باندهای درونیش به مدد پاسداران و بسیجیان و با ابزار درفش و تازیانه قرار گرفته و در طرف دیگر اکثریت مردم با خواسته های خود جبهه بندی کرده اند، تصمیم گرفت که از تحمیل مهندسی شده رئیسی به باند میانه نظام دست بردارد.
ضربه کاری را خامنه ای زمانی دریافت کردکه پس از «اعلام حمایت رسمی جامعه مدرسین» قم از آخوند جنایتکار رئیسی، بزرگ عمامه داران قم و اکثریت این جریان با ذکر اسم خود آن را تکذیب و اعلام کردند که آن را «دقیق و قرین با واقع» نمی دانند وآن را «بد اخلاقی انتخاباتی» توصیف کردند. به این ترتیب کسانی که حتی در گذشته همراه و حامی خامنه ای بودند حاضر نشدند از رئیسی جنایتکار حمایت کنند.
باند حاکم و در رأس آن ولی فقیه بیهوده کوشیدند تا ناتواناییها و شکستهای روحانی را که اظهر من الشمس بود به رخ جامعه بکشند، اما ابتکار ابلهانه شان در معرفی یک قاتل بی دنده و ترمز هرچند به گرم کردن تنور انتخابات کمک کرد، آتش تنوری را که قرار بود نانی برای ولایت تهیه کند، چنان شعله ور ساخت که تیرک خیمه نظام را نیم سوز کرد. خامنه ای از ابتدا باید می فهمید که قادر به حذف نمایندة باند میانی نیست و هر کسی را در مقابل او قرار دهد به خاطر تنفر از ولایت ننگین او، بازنده خواهد بود و همین نتیجه در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت حاصل شد. اشتباه بزرگی خواهد بود هرگاه این شکست را به عنوان پیروزی باند میانی و شخص روحانی به ثبت داد.
آن دسته از فرصت طلبان، سازشکاران و مماشاتگران که با طرح «رأی سلبی»، تهدید بی محتوای درگیری نظامی و... درصدند تا شیادانه همه نیاز جامعه به تحول را در سبد روحانی و باند میانی جاسازی کنند، در عمل مدد رسان ولایت خامنه ای برای جبران باخت کمر شکن او هستند.