یک هفته پس از وقوع فاجعه زلزله که مرگبارترین فاجعه طبیعی سال 2017 توصیف شده، تازه روز 28آبان خامنهای ولیفقیه جنایتکار رژیم بهطور نیمه مخفی و شبانه به منطقه غرب کشور رفت. خبر رفتنش را خبرگزاریهای حکومتی ابتدا در پایگاه اینترنتیشان گذاشتند و بعد بلافاصله برداشتند. تا آنجا که سایت حکومتی اتاق خبر از این گذاشتن و برداشتن خبر توسط خبرگزاری تلویزیون رژیم و خبرگزاری مهر آخوندی اظهار تعجب کرد. ولیفقیه ارتجاع در یکی از روستاها حضور یافته و چند کلمه هم حرف زده که نگویند مرده است.
در همه جای دنیا معمول است که وقتی سیل و توفان و زلزلهیی در ابعاد خیلی کمتر و کوچکتر از زلزله اخیر واقع میشود، شخص اول نظام تلاش میکند در ساعتهای اولیه حادثه در منطقه حضور پیدا کرده و حتی برای نمایش هم که شده با مردم آسیبدیده ابراز همدردی کند و بعد تمام قوای کشور را بسیج میکند تا به یاری مردم بشتابند و خرابیها و خسارات وارده را ترمیم کنند.
البته عقل خامنهای هم به این چیزها میرسد، اما چرا یک هفته تأخیر کرد؟ چرا شبانه و نیمه مخفی اقدام به این سفر کرد؟ چرا رادیو تلویزیون بعد از یک روز خبر این قضیه را پخش کرد؟ و چراهای دیگر... البته روشن است چرا، خامنهای از ترس انفجار خشم و انزجار مردم مصیبت دیده و به جان آمده، جرأت نکرد، چون پیشتر پاسدار حقانیان نماینده ویژه «بیت» ش را برای ارزیابی صحنه فرستاده بود. حقانیان هم با دیدن جو انفجاری مردم گناه را به گردن جهانگیری معاون اول روحانی انداخت و گفت: خدا لعنت کند جهانگیری را که اول تخم لق را او شکست». علت هم مطالبات به حق زلزلهزدگان مسکن مهر بود و وحشت از بیش از 12هزار خانوار ساکن در مسکن مهر در شهرهای دیگر بهخصوص تهران. خامنهای علاوه بر حقانیان آخوند سعیدی را هم جهت اطلاع از فضای جامعه به منطقه گسیل کرده بود. بنابراین به خوبی میدانست خشم و خروشی صد برابر آنچه مردم در برابر روحانی و لاریجانی نشان دادند، در انتظار اوست چرا که همه میدانند خامنهای پلید و جنایتکار اولین مسئول همه مصیبتها و تیرهروزیهای آنهاست.
خوب است گوشهیی از خبری را که تلویزیون رژیم از سفر خامنهای در روز 29آبان داده است مرور کنیم: «ایشان در جمع مردم سرپلذهاب حاضر شدند و دقایقی برای آنان سخنرانی کردند».
دوربین تلویزیون در تعجب حتی یک چهره از اهالی را نشان نداد و فقط آسمان را و دستهای جماعتی را نشان میداد که احتمالاً اعضای لشگر حفاظت خامنهای و پاسدارها و لباس شخصیهای او بودند.
اما ببینیم خامنهای در صحبتهای کوتاهی که کرد، چی گفت: «انشاءالله خدا بر دلهای شما آرامش و صبر و سکینهی خودش را نازل کند. مشکلات شما زیاد است؛ قبل از زلزله هم زیاد بوده، زلزله هم به اینها افزوده. امیدواریم انشاءالله این زلزله بهانهیی بشود برای اینکه مشکلات این روستا و روستاهای پیرامون و منطقهی کرمانشاه، تخفیف پیدا کند».
خامنهای هم مثل سایر سرکردگان نظامش نگفت چگونه میخواهد به این مشکلات «تخفیف» دهد!
البته پاسدار لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع در سفرش به کرمانشاه در یک توصیه «اخلاقی»! گفته بود: «بانکها برای زلزلهزدگان سخت گیری نکنند». بله دهان طمع آخوندها برای دوشیدن آخرین رمق مردم محروم و زلزلهزده باز شده و دست بانکها قبل از اینکه مشکلی از اسکان زلزلهزدگان حل شود در جیب آنان رفته است.
در همه جای دنیا معمول است که وقتی سیل و توفان و زلزلهیی در ابعاد خیلی کمتر و کوچکتر از زلزله اخیر واقع میشود، شخص اول نظام تلاش میکند در ساعتهای اولیه حادثه در منطقه حضور پیدا کرده و حتی برای نمایش هم که شده با مردم آسیبدیده ابراز همدردی کند و بعد تمام قوای کشور را بسیج میکند تا به یاری مردم بشتابند و خرابیها و خسارات وارده را ترمیم کنند.
البته عقل خامنهای هم به این چیزها میرسد، اما چرا یک هفته تأخیر کرد؟ چرا شبانه و نیمه مخفی اقدام به این سفر کرد؟ چرا رادیو تلویزیون بعد از یک روز خبر این قضیه را پخش کرد؟ و چراهای دیگر... البته روشن است چرا، خامنهای از ترس انفجار خشم و انزجار مردم مصیبت دیده و به جان آمده، جرأت نکرد، چون پیشتر پاسدار حقانیان نماینده ویژه «بیت» ش را برای ارزیابی صحنه فرستاده بود. حقانیان هم با دیدن جو انفجاری مردم گناه را به گردن جهانگیری معاون اول روحانی انداخت و گفت: خدا لعنت کند جهانگیری را که اول تخم لق را او شکست». علت هم مطالبات به حق زلزلهزدگان مسکن مهر بود و وحشت از بیش از 12هزار خانوار ساکن در مسکن مهر در شهرهای دیگر بهخصوص تهران. خامنهای علاوه بر حقانیان آخوند سعیدی را هم جهت اطلاع از فضای جامعه به منطقه گسیل کرده بود. بنابراین به خوبی میدانست خشم و خروشی صد برابر آنچه مردم در برابر روحانی و لاریجانی نشان دادند، در انتظار اوست چرا که همه میدانند خامنهای پلید و جنایتکار اولین مسئول همه مصیبتها و تیرهروزیهای آنهاست.
خوب است گوشهیی از خبری را که تلویزیون رژیم از سفر خامنهای در روز 29آبان داده است مرور کنیم: «ایشان در جمع مردم سرپلذهاب حاضر شدند و دقایقی برای آنان سخنرانی کردند».
دوربین تلویزیون در تعجب حتی یک چهره از اهالی را نشان نداد و فقط آسمان را و دستهای جماعتی را نشان میداد که احتمالاً اعضای لشگر حفاظت خامنهای و پاسدارها و لباس شخصیهای او بودند.
اما ببینیم خامنهای در صحبتهای کوتاهی که کرد، چی گفت: «انشاءالله خدا بر دلهای شما آرامش و صبر و سکینهی خودش را نازل کند. مشکلات شما زیاد است؛ قبل از زلزله هم زیاد بوده، زلزله هم به اینها افزوده. امیدواریم انشاءالله این زلزله بهانهیی بشود برای اینکه مشکلات این روستا و روستاهای پیرامون و منطقهی کرمانشاه، تخفیف پیدا کند».
خامنهای هم مثل سایر سرکردگان نظامش نگفت چگونه میخواهد به این مشکلات «تخفیف» دهد!
البته پاسدار لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع در سفرش به کرمانشاه در یک توصیه «اخلاقی»! گفته بود: «بانکها برای زلزلهزدگان سخت گیری نکنند». بله دهان طمع آخوندها برای دوشیدن آخرین رمق مردم محروم و زلزلهزده باز شده و دست بانکها قبل از اینکه مشکلی از اسکان زلزلهزدگان حل شود در جیب آنان رفته است.