دو سه روزی است که با آغاز «مادر تحریمها» از صدر تا ذیل نظام آخوندی ماتم گرفته اند. هرکدام به نحوی و با یک سازی وارد میدان شده و برای باند مقابل روضه خوانی میکند.
بر این سیاق جناح بیت «مقام معظم» تلاش میکند تا کاسه و کوزه ها رابرسر «دولت تدبیر و امید» خراب نماید و باند مقابل هم به هزار قسم و آیه که تمامی توافقات و تسلیم نامه ها با نظارات و خواست کامل «حضرت آقا» صورت گرفته اند، ولاغیر!
بهرحال با راه افتادن تحریمهای جدید علیه سپاه پاسداران و نیروهای تروریستی وابسته به آن، در درون رژیم اکنون محشری برپا شده. نیم نگاهی به رسانه ها و مواضع سردمداران ریز و درشت آخوندی گویای حال پریشان و بلبشوی حاکم بر تمامی جناح ها میباشد، زیرا بقول عوام «این سیاهچاله، دیگر از آن سیاهچاله ها نیست» و به یقین با هدف گرفتن «نخ نبات» و بازوی سرکوب در دیکتاتوری ولیفقیه، ضربات غیرقابل جبرانی بر اقتصاد، دستگاه مالی و بانکی و همچنین تروریسم صادراتی رژیم فرود آمده است.
رژیمی ها از قانون «کاتسا» با عناوینی مانند «مادر تحریمها» و یا «تحریمهای هوشمند» و یا «سیاهچاله تحریمها» نام میبرند. بر این سیاق روز 9 آبان، یعنی امروز ضرب العجل از سوی وزارت خزانه داری آمریکا برای «شناسائی تمامی نهادها، دفاتر، افراد حقیقی و حقوقی و زیر شبکه های وابسته به سپاه پاسداران» به پایان رسیده است و عملا قریب «5 هزار» موسسه، شرکت و زیر مجموعه اقتصادی وابسته و یا همکار سپاه تحت تحریمها قرار خواهند گرفت.
روزنامه حکومتی کیهان وابسته به «بیت خامنهای» ضمن آه و فغان در این رابطه مینویسد:«ویژگی مهم این طرح قرار دادن سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی است. قسمت خطرناک و نگرانکننده این است که افراد و نهادهایی که دارای ارتباط کاری با سپاه هستند، باید تحریم شوند.
وضعیت وقتی بغرنج تر میشود که وقتی یک فرد یا نهاد ایرانی در لیست تحریمی قرار میگیرد هیچ بانک خارجی با ایرانیها همکاری نخواهد کرد و همین شبکه بسیار شکنندهای که بعد از برجام شکل گرفته است، به شدت متزلزل خواهد شد.»
ترجمان ساده این جملات، همان امکان تحریمهای شدید نه تنها علیه سپاه سرکوبگر و زیرمجموعههای آن میباشد بلکه فراتر از آن علیه دولت آخوند روحانی نیز صدق میکند؛ زیرا زمانیکه از «نهادها» و یا «افراد حقیقی و یا حقوقی» سخن به میان میآید، بدان معنا است که مثلا نهادی مانند «ریاست جمهوری نظام» و یا «بانک مرکزی», «وزارت اقتصاد و دارایی» که جملگی متولی مالی این «نیروی شبهنظامی و اختصاصی برای ولیفقیه» میباشند، نیز منطقاً میتواند در لیست تحریمها قرار بگیرند.
بکاری گیری واژه «سیاهچاله» نیز اساساً بیمورد و تبلیغاتی نیست، زیرا این رشته از تحریمها حوزههای بسیار گستردهای از اقتصاد و دستگاه مالی رژیم را هدف قرار داده و به مانند سیاهچالهای که در حال بلعیدن هرگونه نشانهای از حیاط میباشد، به راه افتاده است. یک محور آن همان تحریم پروژههای موشکی ولیفقیه و تسلیحات متعارف میباشند که ضمن جلوگیری از هرگونه فعالیت و یا تجارت نظامی با طرفهای خارجی، به منابع مالی سپاه و مجموعه تعاملات بانکی این ارگان سرکوبگر نیز راه میبرند.
مضافاً بر تمامی این واقعیات آنکه، در این دور از تحریمها، ایالاتمتحده تلاش نموده تا مجموعه تحریمهای جدید صدمهای به روح برجام نزند، اما مطابق با بندهای برجام هر تحریمی که مانع استفاده رژیم آخوندی از منافع برجام شود، ناقض این توافقنامه تعبیر خواهد شد.
همچنین در رابطه با آه و نالههای سران رژیم باید به سخنان اخیر سردژخیم قضائیه حکومت، آخوند لاریجانی اشاره نمود. وی نیز به مانند قلم به دست ولیفقیه هدف تحریمها را دو ریلی نامیده و میگوید: «اجرای «قانون کاتسا» به معنای تحریم نیروی مسلح رسمی نظام است و میتوانند به بهانه همکاری دولت با سپاه حتی دولت را تحریم کنند، سپاه پاسداران نیروی مسلح رسمی کشور ماست».
اینکه سپاه پاسداران «نیروی مسلح رسمی کشور» است، دروغی آشکار حتی به قوانین ساری و جاری آخوندی میباشد. برای مثال اصل 150 از قانون اساسی رژیم آخوندی بهصراحت بر نقش سپاه برای «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» تأکید مینماید.
بر این اساس سایت حکومتی دیدبان (18 فروردین 1394) با تأکید بر نقش ویژه این ارگان سرکوبگر که فرا نظامی است، مینویسد: «یکی از ماموریتهای سپاه همکاری با ارتش جمهوری اسلامی ایران در مواقع لزوم در جهت پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ اما قانون مأموریت دیگر پاسداران را مبارزه قانونی با عوامل و جریانهایی که در صدد خرابکاری، براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران میباشند، معرفی میکند. همچنین همکاری با ارگان اطلاعاتی کل کشور (جامعه اطلاعاتی) از دیگر وظایف این نهاد انقلابی است. به همین منظور سازمان اطلاعات سپاه نیز در چارچوب اساسنامه سپاه پاسداران به منظور مقابله با اقدامات ضد امنیتی، جاسوسی و خرابکاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایبری و همچنین همکاری با سایر ارگانهای اطلاعاتی کشور تشکیل شد».
بهرحال گذشته از دروغپردازیهای سران آخوندی برای جا انداختن یک ارگان سرکوبگر و ضد مردمی که صرفا بهعنوان «گارد ویژه ولیفقیه» راهاندازی شده است، باید به جوهر و روح حاکم بر این نهاد تحت قیومت خامنهای نیز اشاره نمود که در 5 حوزه «نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و قضائی» با مجموعه زیربناهای گسترده و سرکوبگری مانند «اطلاعات سپاه، بسیج ضد مردمی و نیروی تروریستی قدس» تعریف شده است. از سدو ارگان آخری، یکی وظیفه سرکوب مردم در داخل مرزها را دارد و دیگری برای صدور تروریسم، بنیادگرایی و راهاندازی خاکریزهای دفاعی رژیم در کشورهای همسایه و اسلامی است.
جمله آخر آنکه، وضعیت برای نظام آخوندی بسیار بغرنج و چشمانداز برون رفتن از مجموعه بحرانها با توجه به فاکتور نارضایتی روبه رشد و ابعاد اعتراضات مردمی در داخل بسیار تیره است. هیچکدام از باندهای رژیم در وضعیتی نیستند تا دیکتاتوری ولایت را از مهلکه نجات دهند. چشمانداز باند روحانی همان راهاندازی «مذاکرات جدید» و به تبع آن خرید وقت برای پیشبرد اهداف شوم ولیفقیه است.
وضعیت در میان باند آخوند روحانی نیز به مانند طنز آن پسری است که از پدر «دوچرخه طلبید».
پدر در پاسخ گفت: «ﺍﮔﻪ ﺷﻴﻄﻮﻧﻲ ﻧﮑﻨﻲ، ﺑﻪ ﺣﺮفم ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻲ، زیاد ﺑﺎ کامپیوتر بازی ﻧﮑﻨﻲ، ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻲ، ﻣﻌﺪﻟﺖ هم بیست بشه شاید ﻭﺍﺳﺖ بخرم» پسر نیز عاجزانه پاسخ داد:«یکهو بگو تحریمها علیه سپاه را هم بردارم»!!