چهاردهه حاکمیت جنونآمیز نظام ولایتفقیه، آنرا بهاندازهای آماج نفرت اجتماعی قرار داده است که حتی وقتی تبلیغاتچیان دستگاه هم تلاش دارند وارونه نمایی کنند، رسوایی بیشتر برایش به بار میآید.
این میزان از کینه و نفرت مردمی نسبت به یک نظام حاکم که حتی در سادهترین اعتراضات و تجمعات مردمی با آرزوی «ریشهکنی» آن، مخالفت با «سیاستهای استراتژیکیاش» و نقاببرداری از «دجالیتهای ایدئولوژیکی آن» (۱) بیان میشود، بیانگر موقعیت انقلابی و پتانسیل انفجاری خفته در عمق جامعه و شهادتی روزانه بر صحت و حقانیت مشی مقاومت سازمانیافته مردم ایران در چهاردهه گذشته، در سرنگونی نظام ولایتفقیه بهعنوان یگانه راه نجات ایران و ایرانی است. آنچنانکه یک عضو مجلس ارتجاع از سردادن «شعارهای ساختار شکنانه علیه مسئولین و نظام» (۲) توسط مردم نگران شده و درخواست کنترل وضعیت را کرده است و یک تدارکاتچی تبلیغاتی حکومت در کنفرانس مطبوعاتی سخنگوی دولت حرفهایی که «نباید بگوید» را آشکار گفت که: «روز جمعه که ظاهراً اختتامیه [بهاصطلاح نمایشگاه] مطبوعات بود، ساعت ۱۱و نیم من در سالن نمایشگاه مطبوعات بودم، یکمرتبه دیدم ۳۰۰ نفر … وارد شدن با پلاکاردهای قرمز و شعارهای بسیار زننده که من حالا نباید اینجا بگم، علیه رهبر، علیه آقای روحانی، علیه سایر مسئولین و ازجمله آقای دکتر سیف [شعار میدادند]» (۳)
نقطه کانونی چنین نفرتی، البته شخص ولیفقیه و دستگاههای سرکوبگر و جنایتکارش هستند که در طول عمر ننگین این حکومت از هیچ جنایتی کوتاهی نکردهاند. به یمن خونهای پاکی که درنبرد تسلیمناپذیر «شرف و پایمردی» با این نظام وحشی بر زمین ریخت و رنجهایی که در شکنجهگاههای آن خالصانه نثار شد، اکنون عنوان «بازجوی اطلاعات»، آنچنان مورد نفرت اجتماعی قرار دارد که طرفین حاکمیت هم برای رسواسازی مخاطب، سوابق «بازجویی» یکدیگر را لو میدهند. پیشازاین جریان مغلوب رژیم، افشا کرده بود که نماینده خامنهای در موسسه کیهان، حسین شریعتمداری، «بازجوی اوین» بوده و اخیراً باند غالب افشا ساخت که «محسن آرمین» از باند اصلاحطلبان دروغین، در سال ۶۰ بازجوی مجاهدین در بند ۲۰۹اوین بوده است! پاسخهای ردوبدل شده در این مورد، بهخوبی نمایشی از جوشش خون شهیدان و رنج اسیران مجاهد در اعماق جامعه ملتهب است، آرمین درباره اتهامات امنیتی و اطلاعاتی به خودش متقابلاً «رفتارهای خشن»! جناح مقابل را لوداد و گفت: «آقای براتی گفته است برخوردهای خشن در زندان باعث کینه و خصومت خانوادههای متهمان شد. و مدعی است امثال بنده مسئول این کینهها و خصومتها بودهاند… . اگر این تحلیل ایشان صحیح باشد؛ یعنی مقصر اصلی این کینه و خصومت مسئولان زندان باشند، … بنابراین خوب است رسیدگی شود کسانی که با رفتارهای خشن خود چنین جفایی در حق نظام و کشور کردند، چه کسانی بودند»؟ (۴) به دنبال آن پاسدار جنایتکار حسین نجات جانشین سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ولایتفقیه به میدان آمد و گفت: «اینکه کسی که در بند ۲۰۹ بوده … اگر … امروز آن را انکار میکند میخواهد بگوید من مخالف برخورد با [مجاهدین] بودم!» (۵) و آرمین در پاسخ این حقیقت را برجسته کرد که: «اتهام شکنجه در سالهای شصت در زندان بیش از آنکه چهره مرا مخدوش کند تایید تمام ادعاهای مخالفان جمهوری اسلامی است … برای اثبات شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی چه بهانهای بهتر از خبر خبرگزاری منسوب به سپاه پاسداران که به صراحت میگوید پرسنل سپاه در آن سالها مرتکب چنین فجایعی میشدند؟» (۶) بهاینترتیب آنچه در خروجی این جنگ و جدال درونی حکومت به زبان اشهد اعتراف شد فقط «جنایتکار بودن هردو جناح حکومت» و مواضع برحق و مظلومانه «مقاومت ایران» در سالهای گذشته بود. حقانیت مشی سیاسی مقاومت ایران در سرنگونی این نظام پلید آنچنان منطبق بر شناخت دقیق و علمی جامعه امروزی میهنمان است که چهاردهه خفقان حکومتی نهتنها نتوانسته آنرا به عقب براند بلکه درنتیجه پایمردی و ایستادگی فرزندان مجاهد این خلق، پالسهای تأییدآمیز این استراتژی از جایجای جامعه به گوش میرسد آنچنانکه رسانههای حکومتی هم به چنین نفرتی اعتراف ناگزیر میکنند: «ما یک وضعیت نه چندان مطلوب در اعتماد عمومی به اظهارنظر برخی مسئولان هم داریم!» (۷)
(۱) شعارهای غارتشدگان در تجمعات اعتراضی نظیر: «یا حجهابنالحسن! ریشة ظمو بکن!» یا «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» «اسلامو پله کردن مردمو ذله کردن» و «دزدا همهکارهان، شاکیها آورهان».
(۲) خبرگزاری حکومتی دانشجو محمدعلی پور مختار عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس رژیم ۱۶آبان۹۶
(۳) مردوخی در کنفرانس مطبوعاتی نوبخت سخنگوی آخوند روحانی، تلویزیون شبکه خبر رژیم ۱۴آبان۹۶
(۴) خبرگزاری حکومتی موسوم به آفتاب ۱۶شهریور۹۶
(۵) خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ۸آبان۹۶
(۶) سایت حکومتی خبرآنلاین ۱۱آبان۹۶
(۷) خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ۲۳مهر۹۶