۱۳۹۶ آبان ۱۲, جمعه

قتل‌عام ۶۷ ـ زخم خاوران ـ شماره ۳۳














 قتل‌عام ـ صدها گور جمعی در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67

نزدیک به 30سال گذشت اما هنوز محل دفن بسیاری از شهیدان قتل‌عام 67 و گورهای جمعی معلوم نیست. هنوز معلوم نیست کدام اسیر از کدام شهر و کدام دلاور در کدام خاک نهفته است.رضا ملک معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان در پیامی از زندان خطاب به دبیرکل ملل ضمن اشاره به قتل‌عام زندانیان گفت: «عالیجناب اگر شما به‌دنبال نسل‌کشی و جنایتکاران می‌گردید، در ایران بیش از 170تا 190، شاید هم بیشتر، گور دستجمعی وجود دارد».

                                      قتل‌عام ـ افشاگری و پیام رضا ملک به دبیرکل 

  یک شاهد عینی نوشته:

«محل دفن قتل‌عام شدگان 67مشخص نیست. اما خانواده‌های شهیدانی که در پی اجساد بستگان خود بودند، یک بار در تهران متوجه می‌شوند که تعدادی از اجساد را به جاده خاوران منتقل کرده‌اند. من خودم به آنجا رفتم. منطقه نسبتاً وسیعی کنار گورستان ارمنی‌ها بود. بعد از تحقیقات معلوم شد شبانه با لودر چهار کانال طولانی کنده و اجساد را در آنها ریخته‌اند. وقتی به آنجا رفتم، دیدم دست یکی از شهیدان از خاک بیرون مانده و حیوانات نیمی از آن را خورده‌اند. با جستجوی دقیقتر، اجسادی را پیدا کردیم که به رویشان خاک نریخته بودند. همزمان با ما عده دیگری از خانواده‌ها نیز آمدند. ما خودمان بر روی اجساد شهیدان خاک ریختیم و دفنشان کردیم...» 

                                            

                                                     قتل‌عام ـ زخم خاوران

رضا ملک در گزارشی که از گورهای جمعی سمنان تهیه کرده است به‌نقل از یک عامل فعال اطلاعات و شاهد صحنه در سمنان می‌نویسد:
«... علی‌الرغم این‌که گفته بودند اوین دیگر در خاوران خاکسپاری ندارد ولی به‌علت حجم بالای اعدامها، هر جای خالی و مناسب را که می‌یافتند دست اندازی می‌کردند!... خلاصه بگویم:
هر سه کامیون، تمامی جنازه‌ها را در عمق زمین مدفون کردند. به‌طوری‌که حتی با کندن زمین هم به هیچ‌وجه امکان دسترسی به جنازه‌ها نبود. خروس خوان بود که کار پایان گرفت! کامیون ها رفتند و ما پولی به لودر چی دادیم و او را راهی کردیم.
چند شب دیگر هم به همین منوال در نقاط دیگر و گورهای گروهی دیگر، با بکارگیری تجربه شب اول و البته در اطراف سمنان، گذشت! در استان، چون استاندار برادر یکی از بچه‌های وزارت بود دستمان بازتر بود...» 
در بسیاری از شهرها زندانیان را به بهانه‌یی از بند بیرون آورده، سلاخی کردند و همان‌جا در بیابان دفن کردند. تو زندان یونسکو ۴۴زندونی رو به بهانه جابه‌جایی صدا کردن، یه ساعت بعد به هر کدوم یک کفن دادن گفتن بپوشین و بردن خارج شهر کشتن، جمعی دفنشون کردن... 
                                      قتل‌عام ـ گورهای جمعی در زنجان
یک شاهد زنجانی نوشته:
«30مرداد 1367درست شب تاسوعا بود.
یکی از پاسداران که کاغذی دستش بود جلو آمد و گفت:
اسامی که می‌خونم سریع آماده شن:
علیرضا معبودی، خلیل توتونچی، قدرت ولی محمدی، سعید محمدی، رضا اکرامی نقش، محجوبی، جواد ارشدی، داوودی، سعید مسعودی، مسعود مسعودی، محسن میرزایی، فرج نبوی، حسن فضلی، کمال عتیقه چی، حریری، سجاد براری و... 
وسایلتونو جمع کنین می‌خوایم ببریمتون حلیم خوری! 
دقایقی بعد پاسداران مزدور، با شتاب و قهقهه آنها را با 3مینی‌بوس به خارج از شهر بردند.
زندانیان را به روستای حسن آباد در غرب زنجان برده و همانجا به تیربار بستند. بعد جنازه‌ها را به قبرستان بالای زنجان واقع در خیابان دباغها منتقل کردند.
نگهبان قبرستان گفت: شب دیدم ماشینهای زیادی وارد قبرستان شدند و در 3نقطه گودال بزرگی کندند بعد با 3ماشین جنازه‌ها را به گودالها ریختند. من با فانوس جلو رفتم و گفتم چه‌کار می‌کنید؟ 
آنها مرا از محوطه دور کرده و گفتند برو اتاقت و ضمنا چیزی هم ندیدی ها.
نگهبان گفت: بعد با 3ماشین دیگر روی جنازه‌ها آهک ریختند. فردای آن شب تلخ به محل دفن این شهدا رفتم و دست یکی از این عزیزان را دیدم که با لباس و بیرون از خاک است، کمی زمین را کندم و دست را زیر خاک گذاشتم... دست یک دختر بود.» 

گزارشی از قبرستان آق‌سید مرتضی:
یکی از بچه‌هایی که منزلشان نزدیک گلستان بود، گفت دیشب سگهای ولگرد در محوطه گلستان زیاد بودند. همسایه‌ها می‌گفتند سگها که بوی خون شنیدند، شروع به کندن خاک کردند و به جایی رسیدند که به پیکر شهیدان نزدیک شدند و لباس و دست یک شهید را کندند.
                             
قتل‌عام ـ گورهای جمعی در لاهیجان
 
از قبرستان آق‌سید‌مرتضی که تعداد زیادی از شهیدان مجاهد را قبلاً دفن کرده بودند، صدای لودر می‌آمد. روز بعد رفتیم ببینیم آنجا چه خبر است. همین‌که وارد شدیم دیدیم در گوشه شرقی گورستان، یک محیطی به طول 30متر و عرض 3متر خاک‌برداری شده و خاک نامنظمی هم اطرافش ریخته‌اند.

ادامه دارد...
قسمت سى و دوم