علیاکبر راستگو، یکی از لباس شخصیهای گشتاپوی آخوندی در آلمان است که به همراه دیگر مأموران وزارت اطلاعات از آلمان تا آمریکا و از فرانسه تا عراق برای اجرای مأموریت اعزام میشود.
نامبرده از سال ۱۳۷۳ در ارتباط با سفارت رژیم در آلمان قرارگرفته و به استخدام وزارت اطلاعات درآمد. راستگو کار چرخان انجمن و سایت آوا از انجمنهای پوششی وزارت اطلاعات است. وی همچنین کار چرخان تلویزیون اجارهیی وزارت اطلاعات موسوم به «تلویزیون مردم» یا همان «مردم فروش» علیه مجاهدین و مقاومت ایران هست.
این مزدور به همراه مشتی گماشته خلیفة ارتجاع بعد از قتلعام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ در اشرف به شستن دستهای جلاد و پاک کردن خنجر او پرداختند. آنان در نامه خطاب به مالکی تحت عنوان عالیجناب آقای نوری مالکی رئیسالوزرای عراق، «نهایت سپاسگزاری و تشکر عمیق» را به عمل آوردند.
مأموریت محوری راستگو، شرکت در توطئههای مختلف رژیم علیه مجاهدین هست که بهمنظور تدارک و آمادهسازی توطئه و کشتار اشرفیها بفرمودة وزارت اطلاعات و در هماهنگی با نیروی تروریستی قدس از هیچ رذالتی کوتاهی نمیکند.
خبر دستگیری پادوی اطلاعاتی راستگو توسط ضد جاسوسی آلمان، در ۲۴ تیر ۱۳۸۷ توسط مجله آلمانی اشپیگل فاش شد، که نامبرده برای جاسوسی علیه مجاهدین به بغداد رفته بود.
مأموران اعزامی وزارت اطلاعات به عراق؛ علیاکبر راستگو و مهدی خوشحال
حین انجام مأموریت علیه اشرف در بغداد
مجله اشپيگل در تاريخ 24 تير 1387 برابر با 14 ژوييه
۲۰۰۸ از دستگیری دو جاسوس رژیم به نامهای علیاکبر راستگو و مهدی خوشحال خبر داد. این دو نفر با هویت آلمانی به عراق رفته بودند. آنها با مداخله جویی و اعمال فشار رژیم به دولت عراق آزاد شدند. اشپیگل نوشت که پشت پرده مسافرت آنها به بغداد نامعلوم است. اشپیگل اضافه کرد: «علی. ر [علیاکبر راستگو] عضو فعال انجمن آوا است که در کلن دفتر دارد و با مجاهدین خلق سازمان اسلامگرای چپ مبارزه میکند».
وی، با یک تأخیر ششساله به این موضوع اعتراف کرده و گفت: «من آن موقع در موضع مدیر آوا به درخواست خانوادههایی که در جلوی اشرف بودند رفتم عراق که رپرتاژی در این رابطه تهیه بکنم و چندین مصاحبه با روزنامههای بغداد داشتم… چندین عکس هم در خود شهر بغداد من گرفتم در میدانهای مختلف از خودم. دریکی از این عکسبرداریهای یک سرباز عراقی مراجعه کرد و گفت چهکار دارید میکنید؟ ما گفتیم داریم عکس میگیریم. گفت شما کی هستید؟ ما پاسپورتمان را نشان دادیم. گفت میدانید که عکسبرداری ممنوع است… این سرباز بقول معروف خیلی چیز کرد گفت من از شما اجازه اصلاً بغداد اجازه اصلاً اجازه عکسبرداری ندارید اینجا محیط نظامی هست. بههرحال گفت شما به چیز منتقل بشوید، به کلانتری بقول معروف منتقل بشوید تا ببینیم جریان چی هست؟ که به کلانتری منتقل شدیم همانا، اسم مجاهدین آمدن همانا و پنج هفته بقول معروف در اختیار اینها بودیم». (تلویزیون اجارهیی وزارت اطلاعات موسوم به «مردم» ۱۴ شهریور ۱۳۹۳)
لازم به یادآوری است که یاوههای ساخته و پرداختة وزارت اطلاعات علیه مجاهدین تحت عنوان «مجاهدین در آیینه تاریخ» به اسم این گماشته و توسط مرکز جعل و جنایت آخوندها موسوم به «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» روی سایت این مرکز منتشر و تبلیغ شد تا بعدها توسط شکنجهگران دستگاه جهنمی ساواک در نمایش آیتالله بیبیسی علیه مجاهدین نشخوار شود.
یاوهسرایی و دروغپردازی علیه مقاومت ایران برای فرار از عقوبت همدستی در قتل و ترور
علیاکبر راستگو در پیشبرد خط وزارت اطلاعات در شیطانسازی از مجاهدین و مقاومت ایران با شرکت در نمایشهای خیابانی و خیمهشببازیهای گشتاپوی آخوندی، نامهنگاری و امضای تومارهای ساختهوپرداخته خلیفة ارتجاع به ارگانهای بینالمللی به دنبال مشروع کردن جنایات پسرخواندة ولیفقیه ارتجاع در عراق؛ مالکی برای کشتار بیشتر مجاهدان اشرفی بود. امضای تومار مزدوران به اولاند رئیسجمهور فرانسه در ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ ازجمله این اقدامات است.
بسیاری از امضاکنندگان نامة کذایی که خود را «اعضای سابق و منتقدین مجاهدین» معرفی کردهاند، افرادی ناشناخته، یا با اسامی ساختگی و یا کسانی هستند که هرگز رابطهیی با مجاهدین نداشتهاند. ازجمله وی بهجز چند ماه در سال ۱۳۶۵، هیچگاه نزد مجاهدین نبوده است.
واقعیت این است که رژیم آخوندی پس از شکست مفتضحانه در پروندهسازی علیه مجاهدین در ماجرای ۱۷ ژوئن و پس از حکم قضاییه فرانسه مبنی بربستن تمامی پروندههای دستساز رژیم علیه مجاهدین و مقاومت ایران در ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ و صدور حکم برائت مجاهدین از تمام اتهامات؛ پسازاین که استیناف رژیم از زبان یک شاهد و شاکی مرده، به مفتضحترین سوژة تاریخ قضایی فرانسه تبدیل شد؛ آخوندهای رسوای حاکم در وحشت از مجاهدین، بار دیگر مأموران خود را برای یک کارزار دروغ و افترا، بسیج کردند و به رئیسجمهور فرانسه متوسل شدند؛ اما این بار هدف آنها، شستن دستهای رژیم از جنایت علیه مجاهدین و مقاومت ایران، چه در اشرف و چه در جریان کودتای ننگین ۱۷ ژوئن در پاریس و چه در مورد ترورهای جنایتکارانه در خارج کشور بود. هدف بعدی این نامه، فرار از پاسخگویی و محاکمه و عقوبت محتوم این مزدوران است که همدست و وردست قاتلان در ارتکاب این جنایتها بوده و هستند.
از دیگر اقدامات این مزدور شرکت در نمایشهای وزارت اطلاعات علیه مجاهدین ازجمله در ۲۳ خرداد سال ۱۳۹۴ در آستانة اجتماع بزرگ مقاومت در سالن عظیم ویلپنت پاریس بود که، گشتاپوی آخوندی چند مأمور و پادوی خود در کل اروپا را به پاریس روانه کرد تا چند نمایش خیابانی و خانگی برگزار کنند.
رژیم جستوخیزهای مزدورانش را در شبکههای تلویزیونی خود منعکس کرد. همزمان سایتهای زنجیرهیی وزارت اطلاعات ولگردی خیابانی این اراذلواوباش را درج کردند.
غیظ و کین اطلاعات آخوندی از درهم شکستن ضربالاجل خامنهای – مالکی
ولیفقیه ارتجاع که وجود حکومت سراپا جنایت خود را در نابودی مجاهدین و اشرفیها میبیند، ضربالاجل ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ (۱۰ دی ۱۳۹۰) را توسط گماشته خود در عراق، مالکی، تعیین کرد. تا در رؤیای خود، قتلعام ساکنان اشرف را زمینهسازی و عملی کند؛ اما موضوع اشرف و کارزار بینالمللی برای حفاظت از اشرفیها و دفاع از حقوق آنها، در کانون توجهات جهانی قرارگرفته و نهایتاً به توافق سازمان ملل با ساکنان اشرف انجامید و ضربالاجل در هم شکست.
در همین رابطه وزارت اطلاعات مأمور بدنام خود، راستگو را موظف کرد، طی نامهیی که در سایتهای اقماری وزارت اطلاعات در تاریخ ۷ آذر ۹۰ منتشر شد، سراسیمه خطاب به کشورهای اروپایی بنویسد: «بر اساس گزارشهای مطبوعات قراراست در تاریخ اول دسامبر ۲۰۱۱ در بروکسل در موردپذیرش پناهندگان قرارگاه اشرف در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بحث شود. ما در اینجا بهصراحت به شما هشدار میدهیم در موردقبول ساکنان اردوگاه اشرف بیگدار به آب نزنید»!
مجدداً همین سایتهای وزارتی به تاریخ ۵ دی ۱۳۹۰، نامة نامبرده را خطاب به وزیر کشور آلمان منتشر کردند که با وحشت، دولت آلمان را از دادن پناهندگی به مجاهدین اشرف بر حذر داشته و با ابراز حیرت و سرگشتگی نوشته است: «با تعجب باخبر شدیم که مریم رجوی برای همکاری با دولت عراق و سازمان ملل متحد برای بسته شدن این پایگاه اعلام همکاری نموده است. ما مایلیم بهطور خاص در برابر یک تصمیم زودرس پذیرش “پناهندگان” از اردوگاه اشرف به شما هشدار بدهیم … نگذارید کشور آلمان جولانگاه تروریستها شود! قبل از پذیرش افراد از وضعیت سازمانی و تشکیلاتی آنان اطمینان حاصل کنید»!
واقعیت این است که دیکتاتوری آخوندی که از اقدامات جامعه جهانی در جهت راهحل صلحآمیز برای اشرف برآشفته شده بود، علاوه بر موشکپرانی و حمله و هجوم مزدوران محلی و عوامل نیروی تروریستی قدس به اشرف، به انواع خبرسازی و نامهنگاری به مقامات و ارگانهای بینالمللی روی آورد که در عین آشفتگی و تناقض بافی یک مضمون مشترک دارد: غیظ و کین رژیم آخوندی از بینالمللی شدن موضوع اشرف و میانجیگری جامعه جهانی، همراه با تلاش و تقلا برای برهم زدن راهحل صلحآمیز توأم با زمینهسازی کشتار و قتلعام جمعی مجاهدین اشرف بهمنظور انهدام اپوزیسیون رژیم ولایتفقیه
نحوة استخدام و آموزش
علیاکبر راستگو یکی دیگر از مأموران وزارت بدنام اطلاعات رژیم ایران است که با ماسک «عضو سابق مجاهدین» و زیر نام انجمنهای پوششی آخوندها در آلمان، در خدمت کارزار اهریمنسازی ملایان علیه مجاهدین و مقاومت ایران فعالیت میکند.
نامبرده در اوایل سال ۱۳۷۴ از طریق فردی بنام عباسی در سفارت رژیم در آلمان (که بعداً بهعنوان عنصر نامطلوب از این کشور اخراج شد) به خدمت وزارت اطلاعات درآمد. وی در اولین دیدارش با عباسی ۸ صفحه اطلاعات علیه اپوزیسیون در اختیار رژیم قرارداد و بهاینترتیب مورد اعتماد قرارگرفته و به استخدام اطلاعات آخوندها درآمد. راستگو کمی بعدازاین تاریخ بهطور مخفیانه به ایران تحت حاکمیت ملاها رفت. عباسی، مأمور سفارت رژیم ایران در آلمان، شخصاً تمامی مسائل ورود و خروج و رفتوآمد راستگو را، در فرودگاه فرانکفورت و در فرودگاه تهران حلوفصل کرد. وزارت اطلاعات در فرودگاه تهران وی را از در ویژه، بدون بازرسی چمدان و وسایل خارج نمود و با یک وسیله نقلیه متعلق به آن وزارتخانه، مستقیماً به یکی از خانههای امن در تهران منتقل کرد. راستگو دو هفته در ایران به سر برد، ولی برای اینکه همکاریاش با وزارت اطلاعات لو نرود و فاش نگردد که تردد کرده است، حضورش در ایران را مخفی نگهداشت و حتی به شهر خودش یعنی بابل نرفت. وی طی دو هفتهیی که در ایران بود، یک هفته را برای آموزشهای اطلاعاتی در تهران گذراند و یک هفته نیز به نوشهر رفت. بعدازاین بازگشت از ایران، راستگو تلاش کرد که رفتن خود به ایران را برای ایرانیانی که او را میشناختند کتمان کند و به آنها میگفت به ایتالیا رفته است. ولی افرادی که در ایران او را دیده بودند به پناهندگان ایرانی اطلاع دادند که راستگو را در تهران دیدهاند که با عوامل وزارت اطلاعات تردد داشته است.
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران در خردادماه ۱۳۷۸ با صدور اطلاعیهیی افشا کرد که: «علیاکبر (بهمن) راستگو علاوه بر ارتباطات تنگاتنگ با سفارت رژیم در بن، مستقیماً با بخش برونمرزی وزارت اطلاعات در تهران نیز ارتباط دارد. رابط او فردی به نام ”تقوایی” است که راستگو از طریق تلفن دستی با وی ارتباط دارد و در مسافرتهای نوبهیی به تهران توسط وی توجیه میشود».
شاهدان و اسناد
در تاریخ ۲۶ فروردین سال ۱۳۸۸، علی پاک، با ارسال گزارشی به دبیر کل عفو بینالملل به تشریح جزئیات شبکه اطلاعات آخوندی در کشورهای اروپایی و عملکرد آنها علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران پرداخت.
در این نامه درباره سوابق فعالیت عوامل و مأموران رژیم در آلمان آمده است: «با ارتباطات نزدیکی که با علی قشقاوی داشتم بهتدریج متوجه شدم تشکیلاتی از”جداشدهها” در کشورهای مختلف بخصوص، فرانسه، آلمان، هلند وجود دارد که کار اصلی آنها ضدیت با مجاهدین و شورای ملی مقاومت است. در هر کشور یک یا چند سر شبکه وجود دارد که به علی، نفر وزارت اطلاعات در سفارت رژیم در فرانسه وصل هستند.
علیاکبر (بهمن) راستگو، گرداننده انجمنی به نام ”آوا” و سایتی به همین نام میباشد. همه سر شبکهها مستقلاً به علی وصل هستند و توسط او توجیه و تأمین مالی میشوند».
چاپ و انتشار کتاب توسط مرکز جعل و جنایت
یکی دیگر از مأموریتهای علیاکبر راستگو چاپ و توزیع گسترده کتابها و جزوات ارسالی وزارت اطلاعات علیه مجاهدین هست. این کتابها در ابعاد بسیار وسیع برای ایرانیان پناهنده و محافل خارجی بهطور مجانی پست و توزیع میگردد و هزینه آن بهوسیله اطلاعات آخوندی پرداخت میشود. راستگو چمدانهای پر از کتاب را که توسط وزارت اطلاعات از تهران به آلمان ارسال میشود، هر بار از دفتر ایرانایر در فرودگاه کلن بن تحویل گرفته و با ماشین شخصیاش آنها را منتقل و توزیع میکند. علاوه بر این کتابی با عنوان «مجاهدین در آیینه تاریخ» به نام علیاکبر راستگو رسماً توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی رژیم چاپ و منتشرشده است که بیشازپیش ارتباط نامبرده را با رژیم و وزارت اطلاعات آن نشان میدهد. (لینک به پرونده شماره ۶)
در مورد اینگونه فعالیتهای «راستگو»، نامة روشنگر یکی از هموطنانمان از سوئد گویای روابط پنهانی نامبرده با گشتاپوی آخوندی علیه مجاهدین و مقاومت ایران است:
سندی روشنگر در افشای عوامل وزارت اطلاعات در آلمان
بعد از نامه يي كه به تاريخ سوم سپتامبر براي شما ارسال
کرده و ضمن آن حقایقی را در مورد علیاکبر (بهمن) راستگو برایتان نوشتم تعداد زیادی ایمیل با تعداد بیشتری پرسش از دوستان دور و نزدیک دریافت کردم که برای پاسخگویی به اینچنین سؤالاتی و رفع هرگونه ابهام، سؤالنامه دومم را در تکمیل نامه قبلی برایتان مینویسم.
من در نامه اول نوشتم که بهمن راستگو کتابهای چاپ وزارت اطلاعات را از فرودگاه مهرآباد به فرودگاه کلن ـ بن منتقل کرده و سپس آن را بین عوامل وزارت اطلاعات و همچنین برخی کتابفروشیها توزیع میکند و ضمن این نامه شماره و مشخصات ماشین راستگو را نیز به شرح زیر نوشتم:
B.M.V نقرهییرنگ به شماره K – NR1267
برای رفع هرگونه ابهامی، فیلم ضمیمه را نیز من برای اطلاع تمامی دوستداران آزادی ایرانزمین میفرستم تا بدانند که برخلاف جبهه اهریمنی وزارت اطلاعات و تمامی عوامل ریزودرشت خارج کشوریاش که پرنسیبشان بیشرافتی، خیانت، دروغ و دجالیتهای بجا مانده از امام جنایتکارشان است، حقایق بیانشده در مورد این مزدوران حقیر پست و اراذل کثیف صددرصد دقیق است و این پرنسیب جبهه انقلاب و آزادی ویاران پاکبازترین و رشیدترین فرزندان ایران است.
این فیلم را دوست عزیزم با تلفن دستیاش گرفته بود و به همین دلیل کیفیت آن پایین است ولی ماشین بی ام وی عامل وزارت اطلاعات که کتابهای ارسالی از وزارت اطلاعات را حمل میکند در این فیلم بهوضوح دیده میشود.
جهت اطلاع دوستانی که نامه اول مرا نخواندهاند مجدداً آن را ذیلاً میآورم:
نامه یی روشنگر از بابل برای روشنفکران خارج کشور و داستان «کتاب روز»
اخیراً نامهیی از همشهری و دوست قدیمیام از بابل ـ شهر زیبای نارنج و پرتقال ـ دریافت کردم حیفم آمد که بخشی از آن را برای اطلاع هموطنان به سایت شما ارسال نکنم. دوست بابلی من که چند ماه قبل برای دیدار خانوادگی به آلمان ـ بن رفته بود نوشته است: «یازده خرداد ۸۴ وقتی برای تحویل دادن چمدانم در مهرآباد به گیشه ایرانایر مراجعه کردم آقایی ریشو قبل از من مشغول تحویل چمدانی بود که من او را بدلائلی میشناختم. چمدان او به شکل آزاردهندهیی سنگین بود و صدای خانم منشی را درآورده پرسید مگر سرب داخل چمدان ریختی که جوابی با تحکم زیاد دریافت کرد «خیر کتاب روز» است. من تحویلدهنده را در بین مسافرین ندیدم ولی وقتی به همراه خواهرزادهام روزبه از سالن فرودگاه بن خارج میشدیم من کسی را که بهزور این چمدان را روی چرخهایش میکشید شناختم. او همسایه قدیمی ما علیاکبر راستگو بود که من او و خانوادهاش را بهخوبی میشناختم. کنجکاوانه و با تعجب او را نگاه میکردم که او سوار یک B.M.V نقرهیی رنگ به شماره K – NR1267 شده و محل را ترک کرد. این چمدان بهقدری سنگین بود که حین کشیدن روی سطح شفاف مقابل فرودگاه و آسفالت خیابان مستمراً به زمین میافتاد. داداش این علیاکبر، قدیمها مدتی زندان بود و سپس تواب شده و با اطلاعات بابل همکاری کرد و مادرش میگوید او الآن در کانادا است و علیاکبر راستگو نیز از طریق او به وزارت اطلاعات وصل شد. تحویلدهنده چمدان در مهرآباد را نیز من میشناسم و او رحمان تقوی اطلاعاتی و کارمند دفتر ریاست جمهوری در ساختمان سنگی خیابان… تهران است و اصلاً بابلی است…»
این بخشی از نامه دوستم بود. / ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۵ – ۳۱ شهریور ۱۳۸۴- (برنامه پرونده، افشای علیاکبر راستگو، ۷ بهمن ۱۳۸۴)
برخی از دورهگردیهای
عضو اوباشان و چاقوکشان وزارت اطلاعات
در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۶، شماری از پناهندگان سیاسی و مخالفین رژیم، توسط گروهی از مأموران وزارت اطلاعات و مزدوران سفارت رژیم در سالن فیاپ پاریس مضروب و مجروح شدند. مزدوران حاضر در این صحنه، شامل راستگو، محمدحسین سبحانی، هادی شمس حائری، مسعود خدابنده و زنش سینگلتون، علی قشقاوی، مهدی خوشحال، جواد فیروزمند به همراه آلن شوالریاس، مزدور فرانسوی آخوندها و دو مزدور هیولای سفارت رژیم بودند. در پی حملات وحشیانه مزدوران، پلیس پس از بررسی صحنه و جمعآوری آلات جرم و شناسایی مجرمین، علاوه بر لغو جلسه، سبحانی و دو مزدور دیگر اطلاعات و سفارت رژیم را بازداشت و مورد تعقیب قضایی قرارداد. (مجاهد ۸۷۵ ـ ۲۸ خرداد ۱۳۸۶)
گرداننده تجمع مزدوران علیه حضور خانم مریم رجوی در فرانسه
علیاکبر راستگو یکی از ایادی مافیای آخوندی است که در تاریخ ۱۲ فروردین ۸۴ تحت حمایت و هماهنگی یک سرویس فرانسوی، برای لجن پراکنی علیه مجاهدین و مقاومت ایران به اورسورآواز و شهرهای دیگر والدواز رفتند. این مأموران، بهطور علنی و به نیابت از وزارت اطلاعات آخوندها اعلام کردند که: «میخواهیم کاری کنیم که فرانسه، مریم رجوی را به ایران مسترد کند»؛ اما اهالی فرانسوی شهر، خشم خود را از برگزاری چنین تظاهراتی که اجازه شهرداری را هم نداشت، شدند. آنها آرزوی بربادرفته ولیفقیه ارتجاع را ابراز میکردند و میگفتند «ما برای محکومیت و اخراج و اعدام مریم رجوی کار میکنیم».
شبکه اطلاعاتی-تروریستی آخوندها در آلمان
فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی مأموران گشتاپوی آخوندی ازجمله «راستگو»، علیه مجاهدین و مقاومت ایران از دیدِ سرویسهای امنیتی خارجی پنهان نمانده است. کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران در بهمن ۱۳۷۸ اطلاعیهیی دراینباره صادر کرد و نوشت: «… در هفتههای اخیر، پلیس و ارگانهای امنیتی در هلند، آلمان، انگلستان، سوئد، نروژ، کانادا و… به مراجعه و احضار شماری از مأموران رژیم و اخطار دادن به آنها، مبادرت کردهاند… در آلمان پلیس امنیتی در مراجعه به علیاکبر (بهمن) راستگو، مهدی خوشحال و نادره افشاری، از جزئیات ارتباطات آنها با وزارت اطلاعات ابراز اطلاع نموده و ازجمله با راستگو راجع به نحوه وجوهی که بابت همکاری با نشریه پیوند از وزارت اطلاعات دریافت میکند سؤال و جواب کرده است».
فعالیتهای این مأمور اطلاعات آخوندی همیشه موردتوجه پلیس آلمان بوده است. علاوه بر سال ۲۰۰۰، راستگو طبق اطلاعیهیی که در ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳ (آذرماه ۱۳۸۲) منتشر نمود، اعلام داشت که خانه وی مجدداً مورد بازرسی و تفتیش پلیس آلمان به اتهام نگهداری سلاح و پاسپورت جعلی قرارگرفته است که نشان میدهد وی بهعنوان یک مأمور وزارت اطلاعات رژیم ایران همیشه مورد ظن پلیس آلمان قرار داشته است.
روشنگری «کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران» دربارة سایتهای پوششی وزارت اطلاعات
کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران در اکتبر ۲۰۰۷ (شهریورماه ۱۳۸۶) با انتشار جزوهیی بنام «جاسوسی برای ملایان، عوامل ایران در انگلستان»، نسبت به تهدیدات وزارت اطلاعات و مأمورانش در بریتانیا هشدار داده است. در این کتاب در مورد برخی شگردهای وزارت اطلاعات آمده است: «وین گریفیث، یک عضو سابق مورداحترام پارلمان که تخصص زیادی در امور ایران دارد، تجربه خودش و همکاران مجلسیاش را بیان کرد. آقای گریفیث توضیح داد که هر وقت یک عضو پارلمان برای اهداف آزادی و دموکراسی غیرمذهبی در ایران ابراز حمایت میکند، آنطور که توسط مجاهدین و شورا حمایت میشود، مورد بمباران تبلیغات سوء درباره اپوزیسیون اصلی ایران قرار میگیرند. او افزود پارلمانترها مورد مراجعه سازمانهایی که ادعا میکنند سازمانهای حقوق بشری یا سازمانهای غیردولتی هستند قرار میگیرند. این سازمانهای پوششی برای رژیم ایران شامل انجمن نجات، پیوند و آوا هستند».
روشنگری ایو بونه، رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه
افشای شبکه وزارت اطلاعات آخوندی در اروپا
ایو بونه، که رئیس سابق سازمان ضد جاسوسی فرانسه است، با انتشار کتاب «واواک در خدمت آیتاللهها» از فعالیتهای جاسوسی و نقش مهرهها و انجمنهای وزارت اطلاعات در فرانسه و دیگر کشورها پرده برداشت. فیگارو در ۲۱ ماه می ۲۰۰۹ (اردیبهشت ۱۳۸۸)، این کتاب را در صفحه اول خود معرفی کرد.
کتاب واواک فاش میکند: وزارت اطلاعات سیستم فرماندهیاش را در داخل ایران متمرکز میکند. افسران و مأموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فراخوانده میشود و دستورالعملها را مستقیماً در آنجا دریافت میکنند. بهمنظور به راه انداختن مجدد فعالیتهای وزارت اطلاعات، در ژوئن ۲۰۰۸ احسان نراقی از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و راستگو از آلمان به ایران فراخوانده میشوند…».