۱۳۹۵ بهمن ۱۰, یکشنبه

زمین‌گیر شدن صنعت فرش در ایران


بحران رکود اقتصادی که به گفته بسیاری از کارشناسان حکومتی به فاجعه‌ای برگشت‌ناپذیر در ایران تحت حاکمیت آخوندی تبدیل شده است، اکنون دامن صنعت فرش، این بزرگترین و قدیمی‌ترین صنعت کشور را نیز گرفته است.

سخن از صنعتی شناخته شده و ارزشمندی است که نه تنها در سطح ملی بلکه فراتر از مرزهای کشور همواره سهم مهمی برای اقتصاد ایران ایفا نموده است. قدمت فرش ایرانی به حدی است که برای نمونه: «قدیمی‌ترین نمونهٔ قالی ایرانی که یافته شده قالیچه‌ای است با نقوش اصیل هخامنشی که در گور یخ‌زدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی در درهٔ پازیریک در ۸۰ کیلومتری مغولستان بیرونی پیدا شده و قالی پازیریک نامیده می‌شود. پژوهشگران این قالی را از دست‌بافت‌های پارت‌ها و یا مادها می‌دانند». (دانشنامه ویکی پدیا)

اما بحران در صنعت فرش، به‌ویژه از زمان بروی کار آمدن رژیم آخوندی تابدانجا رشد و نمو یافته که یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به بلبشو در سیاست‌های راهبردی حاکمیت برای جلوگیری از رشد بحران، ازجمله می‌نویسد: «چند سالی است که صنعت فرش ایران حال و روز خوشی ندارد و گرفتار سیاست‌های اجرایی نادرست و شرایط نامناسب جهانی بر علیه ایران شده است. این در حالی است که ایران تا سال‌ها با این صنعت در سطح جهان شناخته شده بود». (خبرگزاری حکومتی مهر 8 بهمن 1395)
به‌یقین نقش دیگر کشورهای صادرکننده فرش در بازار جهانی که اساسا دارای کیفیت مرغوب و نهادینه شده فرش ایرانی نیستند، قابل چشم‌پوشی نیست، اما بزرگترین ضربات را همواره حکومت ولی‌فقیه با انواع و اقسام سیاست‌های دلالی و رانتخواری و همچنین باندهای مافیایی از طریق استثمار فرش‌بافان به بازار مهم داخلی وارد نموده است. برای نمونه عدم حمایت از این صنعت ملی، عدم سرمایه گذاری، واردات بی‌رویه فرش‌های ماشینی که عمدتا در قراردادهای بای بک نفتی و گازی ملاحظه شده‌اند، افزایش بهای بی‌رویه تولیدات، بروز نبودن تجهیزات صنعت فرش، استثمار کارگران فرش‌باف، ازجمله عواملی هستند که به بازار داخلی ضربات جبران‌ناپذیری وارد نموده است. این بحران به حدی رشد و نمو یافته که بسیاری از صنعتگران در بخش فرش، اکنون با تعطیلی کارگاه‌های فرش‌بافی به مشاغل کاذب دیگر روی آورده‌اند.

همچنین این گزارش با اشاره به این واقعیات می‌افزاید: «چالش‌های صنعت فرش دستباف به ٢ دسته کلی، چالش‌های بالادستی و درون بخشی تقسیم می‌شود. چالش‌های بالادستی به نبود یک برنامه راهبردی مشخص تحت نظر یک متولی واحد با ضمانت‌های اجرایی لازم در یک بازده زمانبندی شده اشاره دارد و چالش‌های درون بخشی به مشکلات عملیاتی از فرآیند تولید و عرضه یعنی تأمین مواد اولیه، تولید فرش تا توزیع و بازاریابی و فروش را شامل می‌شود».

واقعیت دیگر در حاکمیت آخوندی این است که همواره دولت‌های دست‌نشانده ولی‌فقیه به این صنعت با نگاه «نفتی» نگریسته‌اند و آن را به یکی از منابع درآمدهای کلان، برای پر کردن صندوق حکومت تبدیل کرده‌اند. این دیدگاه که با خود ضربات سنگینی را به صنعت فرش وارد نموده است تا بدان جا پیش رفته است که ارزش این کالای ملی و هنری در حاکمیت فاسد آخوندی تنها به‌عنوان منبع درآمدی برای رسیدن به «دلار» تعریف شده است.
در این رابطه مرکز پژوهش‌های مجلس حکومتی در گزارشی با اعتراف به این دیدگاه صرفاً تجاری می‌نویسد: «بازارهای دارای اولویت بالاتر برای صادرات فرش دستباف ایران بر اساس شاخص‌های رشد واردات، درآمد سرانه، رشد جمعیتی، ثبات سیاسی و اقتصادی، موانع تعرفه‌ای و فاصله جغرافیایی به ترتیب آمریکا، امارات، آلمان، قطر و ایتالیا هستند که در گروه اولویت اول تعیین شده‌اند».