سايت ايران خبر(رژيم) ۱/۱۱/۹۵ : « تنها چيزي كه همه از آن اطمينان دارند احتمال وقوع يك فاجعه است. هيچ شهر و روستايي در ايران آمادگي زلزله را ندارد و در ميان آنها وضعيت تهران از همه ترسناكتر است. ۸۰۰ هزار نفر كشته در اولين ساعت زلزله، دو برابر كشتههاي ۸ سال جنگ فقط در يك لحظه. بعد ۷۰ ميليون موش، طاعون، بيماريهاي واگيردار، انفجار لولههاي گاز، محدوديت امدادرساني، ناتواني در مديريت بحران و ادامه مرگ./ پنجم دي ماه روزي است كه حداقل يكبار در سال همه به زلزله فكر ميكنند، تاريخي كه در آن بم شبانه فروريخت و نزديك به ۳۰ هزار كشته برجاي گذاشت.
بم هم مانند بقيه سكونتگاههاي ايران زلزله را تقدير تعبير كرده بود و براي آن آماده نبود. حالا ۱۳ سال بعد از آن حادثه، هنوز هم بم با آن خاطره زندگي ميكند و آسيبهاي بعد از زلزله گريبان شهر را رها نميكند. در آن زلزله بيش از ۵ هزار كودك هر دو والد خود را از دست دادند، ....جمعيت بم در زمان زلزله حدود ۴۰۰ هزار نفر بود؛ يعني يك بيستم جمعيت تهران در شب، يك دوازدهم مشهد يا يك دهم تبريز. هيچكدام از اين كلانشهرها هم در برابر زلزله مقاوم نيستند...... بافت فرسوده مهمترين عامل مرگ و مير در زمان وقوع زلزله است. دولت و شهرداريها از سالها قبل برنامههايي براي بازسازي اين بافتها ارائه كردهاند كه تقريبا همه آنها شكست خوردهاند. ...بافت فرسوده اغلب سهم قشر فقير جامعه است و شرايط سخت اقتصادي سالهاي گذشته توان فكر كردن به بازسازي خانه را از اين قشر گرفته است. .... سالانه هزار ميليارد تومان براي مقاومت در برابر زلزله در كشور هزينه ميشود. بخشي از اين هزينه براي برگزاري مانورهاي بيفايده و صوري در مدارس هزينه ميشود. با اين حال ميتوان با مقاومكردن ساختمانها تا ۹۰ درصد از بروز حوادث ناشي از زلزله كاست. مقاومشدن در برابر زلزله به انضباط شهري در ساخت و ساز و بودجهريزي و تقسيم امكانات نياز دارد، موضوعي كه در شيوه مديريت در ايران نشاني از آن نميتوان گرفت. اغلب مسئولان درباره فاجعهبار بودن زلزله در شهرهاي بزرگ كشور سخنرانيهاي پرشوري دارند، اما در عمل وضعيت هيچ تغييري نميكند.