۱۳۹۵ دی ۲۰, دوشنبه

رانده شده و وامانده!


اضافه بر تشدید بحران درونی و بلوغ آن به جنگ و جدال شدید بین آخوند حسن روحانی و آخوند صادق لاریجانی در رأس دوقوه قضاییه و مجریه رژیم، جدال و کشمکش شدیدی در زمینه سیاست خارجی و روابط منطقه‌یی و بین‌المللی نیز بین دو باند رژیم وجود دارد تا جایی که هر یک از آنها سیاست دیگری را زیر علامت سؤال برده و در نهایت شکست خورده می‌داند.



روند تشدید تضادهای درونی در این زمینه، به‌دنبال تحولات اخیر سوریه و تلاش روسیه و سوریه در جهت حل بحران این کشور، و گزارش اخیر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در مورد لزوم فشار بیشتر بر رژیم ایران، شتاب بیشتری گرفته تا جایی که هر یک از باندها، سیاست دیگری را شکست خورده می‌داند.

به دنبال انتشار گزارش وزیر خارجه آمریکا، دلواپسان باند خامنه‌ای، ضمن انعکاس این قسمت از گزارش کری در رابطه با رژیم ایران، که ”روابط ما هم‌چنان پرتشنج است و ما باید فشار خود بر دولت ایران را ادامه دهیم و مانع از پیشرفت اقدامات آنها در زمینه برنامه موشکی، حمایت از تروریسم، نقض موازین حقوق‌بشر و مداخله بی‌ثبات ساز در امور کشورهای همسایه شویم“. ، آن را مؤید نظر خود در مورد برجام بد فرجام دانسته‌اند.

در موضعگیریهای آنها در رابطه با گزارش کری آمده است موضوع هسته‌یی رژیم برای آمریکا صرفاً یک بهانه بوده و موارد مطرح شد‌ه د‌ر آن علیه رژیم، زمینه‌ساز سناریوی جدیدی از طرف آمریکا علیه نظام آخوندی است.

حرف اصلی هم در مورد یادداشت جان کری این است که در آینده نیز بسته‌های فشار آمریکا در راه است و در آینده نیز ریش نظام ولایت در گرو موارد مورد منازعه با آمریکا است که جان کری به آنها اشاره کرده است.

دراین زمینه روزنامه وطن امروز18 دی 95 می‌نویسد: ”یادداشت جان کری درباره راهبرد دولت آینده آمریکا برای محدود کردن برنامه موشکی ایران البته تنها یک اظهارنظر نیست، چرا که شواهد نشان می‌دهد هیأت حاکمه آمریکا در حال زمینه‌سازی این هدف، یعنی محدودسازی برنامه موشکی ایران است. آنها بر اساس این الگوی محاسباتی حالا پس از عقب راندن برنامه هسته‌یی ایران، دنبال اعمال بسته‌های فشار بر تهران، این بار به بهانه برنامه موشکی هستند“.

پاسدار اسماعیل کوثری نماینده سابق مجلس رژیم و از دلواپسان باند خامنه‌ای نیز به بهانه یادداشت جان کری، برجام و دولت روحانی را زیر ضرب برده و نوشته است: ”آمریکا و متحدانش نه فقط پایبندی کامل ایران به تعهداتش را نادیده گرفته و از عمل به تعهداتشان شانه خالی می‌کنند بلکه پا را فراتر گذاشته و عملی کردن همان وعده‌های نسیه را به دست کشیدن انقلاب اسلامی از جبهه مقاومت، کوتاه آمدن از افزایش توان موشکی و پذیرش حقوق‌بشر غربی گره زده است“.

روزنامه آرمان وابسته به باند رفسنجانی روحانی ضمن آه و فغان از فرصت از دست رفته دوران اوباما، تلویحا خواهان ادامه برجام و خوردن زهر منطقه‌یی شد و نوشت: ”(نظام) با گروه تند‌رویی در آمریکا روبه‌رو خواهد بود... لزومی ندارد برای رسیدن به اهداف خود وارد مناقشه با کشورهای دیگر شویم“. (وطن امروز18 دی)

در مقابل سوزوگداز باند خامنه‌ای در این رابطه، رسانه‌های باند مقابل نیز به بهانه تحولات سوریه و به‌خصوص مواضع روسیه و ترکیه در این رابطه را بل گرفته و باند مقابل را زیر سؤال برده است.

حرف این باند هم این است که خط باند مقابل در زمینه نزدیکی و رابطه با روسیه خصوصاً در زمینه بحران سوریه با شکست مواجه شده است.

از نظر مهره‌ها و رسانه‌هایی از این باند مقاصد روسیه در منطقه خاورمیانه و سوریه مشکوک است و این مقاصد در نهایت تابع ملاحظات بین‌المللی این کشور قرار می‌گیرد و موازنه را به زیان رژیم و جبهه‌یی از مزدورانش در منطقه (جبهه‌اش در عراق، سوریه، لبنان، یمن) رقم خواهد زد.

صرف نظر از منافع باندی و جنگ قدرت در مواضع هر یک از باندها علیه یکدیگر، واقعیت این است که روند تحولات صحت هر دو نظریه را در زمینه شکست نهایی رژیم به اثبات می‌رساند.

بسیار واضح است که تاکنون خط باند رفسنجانی- روحانی در زمینه قبول برجام و نوشیدن جام‌زهر و نزدیکی رابطه با آمریکا با بن‌بست مواجه شده است، خصوصاً این‌که نقطه نظرات دولت آینده آمریکا در رابطه با رژیم آخوندی و به‌خصوص برجام با نقطه نظرات دولت کنونی متفاوت و در زمینه‌هایی نیز مغایر است.

از طرف دیگر روند تحولات کنونی در رابطه با بحران سوریه، مبین این است که تغییر موازنه در سوریه به زیان رژیم است، و این حرف نیز واقعیت دارد که خط نزدیکی به روسیه نیز با بن‌بست مواجه شده است. زیرا به‌رغم منافع تاکتیکی روسیه در نزدیکی با رژیم آخوندی در بحران سوریه، در استراتژی جهانی و منطقه‌یی روسیه، نظام آخوندی از آن‌چنان ثقلی برخوردار نیست که روسیه رابطه با آن را بر منافع منطقه‌یی و بین‌المللی‌اش ترجیح بدهد.

نتیجه این‌که اگر ‌چه هر یک از دو باند سیاست باند دیگر را شکست خورده می‌داند، اما واقعیت این است که حاصل این شکستها، بن‌بست در سیاست نظام ولایت هم در زمینه سیاست بین‌المللی و هم در زمینه سیاست منطقه‌یی است و بیانگر این است که نظام ولایت هم‌چنان که در زمینه سیاستهای داخلی شکست خورده و درمانده است در زمینه سیاستهای بین‌المللی و منطقه‌یی‌اش نیز رانده شده و وامانده است.