شکاف میان مواضع روسیه و رژیم آخوندی، در آستانه برگزاری مذاکرات در پایتخت قزاقستان در حال عمیقتر شدن است. در حال حاضر بارزترین نمود این شکاف بر سر حضور یا عدم حضور آمریکا در این مذاکرات است. به گزارش رسانههای خبری، آمریکا در مورد حضور در کنفرانس «آستانه» با روسها به توافق رسیده… اما بهرغم تمایل ترکیه و روسیه، طرف ایرانی با این موضوع مخالفت کرده است». لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز روز پنجشنبه در یک نشست خبری گفت، خوب است که دولت جدید آمریکا در مذاکرات حضور داشته باشد. اما (رژیم) ایران با حضور آمریکا مخالف است. یکی از رسانههای رژیم نوشت: «دعوت روسیه… از آمریکا برای شرکت در مذاکرات صلح سوریه در آستانه و مخالفت ایران، باعث ایجاد سردرگمی شده است».
به نظر میرسد این «سردرگمی» بیش از همه گریبانگیر خود رژیم است. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم روز چهارشنبه (29دی) «از احتمال حضور آمریکا در این مذاکرات بهعنوان ناظر خبر داد، اما علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل خامنهای با نقش نظارتی آمریکا در این نشست مخالفت کرده است، چرا که به اعتقاد او، «اگر آمریکاییها شرکت کنند به نظارت اکتفا نمیکنند». (1)
سابقه شکاف بین مسکو و رژیم آخوندی، به اشغال حلب و اعلام آتشبس در حلب برمیگردد، اما در یک نگرش عمیقتر، ریشه این شکاف در تضاد منافع و اهداف استراتژیک روسیه و رژیم ایران قرار دارد. منافع مسکو ایجاب میکند که آتشبس در سوریه برقرار شود تا در وهله اول بتواند با هر دولتی که در سوریه روی کار میآید رابطه نزدیکی برقرار کند و جا پای نظامی خود را در آن کشور محکم سازد و در وهله بعد از موقعیت خود در سوریه بهعنوان برگی در بده بستان با آمریکا و دولت جدید آن استفاده کند تا بهخصوص تحریمهایی را که اقتصاد این کشور را بهشدت در تنگنا قرار داده، کاهش دهد؛ بنابراین حفظ رژیم اسد برای مسکو اساساً مطرح نیست. در عوض، مسکو در پی برقراری روابط نزدیکتر با ترامپ است و «روسها تلاش میکنند تا در سیاستهای خود در سوریه تغییراتی را ایجاد کنند تا زمینه برای مذاکره با دولت آینده آمریکا مهیا شود». (2)
به گفته یک کارشناس مسائل روسیه نیز، از نظر مسکو «صرف حضور آمریکاییها در مذاکرات اهمیت دارد. روسیه معتقد است حضور آمریکاییها در این نشست بازی برد ـ برد است». (3) اما اگر آمریکا به هر علت در مذاکرات حضور پیدا نکند یا مذاکرات شکست بخورد؛ به گفته همین کارشناس: «روسیه به ترامپ میگوید که ببینید ما موافق حضور شما هستیم این (رژیم ایران) است که شما را نمیخواهد» و این برای رژیم در حالی که تلاش میکند چهره مثبت و متفاهمی از خود به دولت آینده آمریکا ارائه کند، بسیار مخرب خواهد بود.
با این همه از آنجا که رژیم، سوریه را عمق استراتژیک خود میداند و سرنگونی بشار اسد را مقدمه سرنگونی خود میشمارد، قادر نیست از بشار اسد دست بردارد و برای حفظ او حاضر است هر بهایی را بپردازد. به این ترتیب رژیم بر سر یک دو راهی خطرناک قرار گرفته است؛ اگر خود را با خواسته طرف مقابل، یعنی روسیه و ترکیه و قدرتهای منطقهیی و آمریکا هماهنگ کند، در این صورت و بر اساس تعادل قوای موجود، ممکن است سهم کوچکی نیز از سوریه عایدش شود؛ اما قیمت آن رفتن بشار اسد است. اگر مسیر دوم را در پیش بگیرد، یعنی سیاست به هم ریختن روند صلح را دنبال کند این صورت با همه قدرتهای منطقهیی و بینالمللی رو در رو قرار خواهد گرفت که عواقب بسیار خطرناک آن بر کسی پوشیده نیست.