دکتر سعید فاطمی در ۱۸ اردیبهشت ۱۰۳۹ شمسی در نائین به دنیاآمد و در ۱۷ دیماه ۱۳۹۵ در آتلانتا (مرکز ایالت جورجیا در آمریکا) درگذشت. مادرش «سلطنت فاطمی»، خواهر دکتر حسین فاطمی، یار و همرزم دکتر محمد مصدق و شهید راه آزادی بود؛ همان کسی که در یورش قمه کش های دربار پهلوی، شعبان جعفری و اوباش همراهش، به دکتر فاطمی، خود را سپر جان دکتر فاطمی کرد و پیکرش کاردآجین شد.
سعید فاطمی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رساند و در ۱۹ سالگی دورۀ لیسانس حقوق و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را به پایان رساند و در ۲۳ سالگی موفق شد دورۀ دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران و ادبیات تطبیقی را از دانشگاه سوربن پاریس به طور همزمان به پایان برساند.
دکتر سعید فاطمی در دورۀ حکومت ملی دکتر مصدق، پرشور و جانانه، از آرمان آزادیخواهانه دکتر مصدق پشتیبانی می کرد.
در سوگ دکتر سعید فاطمی
«هویّت ممتاز دکتر فاطمی در پیوستگی خلل ناپذیر او با نام، یاد و میراث رهبر سیاسی و معنوی اش دکتر مصدق و البته در یگانگی همیشگی و ابدی میان رهبر ملی ایران و دایی اش، دکتر حسین فاطمی، وزیر ملی امور خارجه ایران، ژرفا و معنا می یابد. این هویّت دکتر فاطمی از آنجا بر می خیزد که در مقام یک روزنامه نگار حرفه یی و با شرف، در کنار دایی بزرگوارش، شهید همیشه جاوید ایران، دکتر حسین فاطمی، و یارانشان، روزنامۀ "باختر امروز" را از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ مبدّل به آینۀ روشن میهن دوستی و پشتیبانی از اهداف ملی دکتر مصدق در خدمت منافع ملت ایران درآوردند...
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(دکتر سعید فاطمی در سال ۱۳۳۲، پیش از کودتای ۲۸ مرداد، در برابر مجلس شورای ملی، مردم را به آزادی طلبی و مبارزه با استبداد فرامی خواند)
دکتر سعید فاطمی در دولت مصدق بود که از معتمدان جوان نخست وزیر ایران شد. دکتر مصدق به گوهر این مرد جوان ملی که در کنار برخورداری از کمال و دانش، دارای نهایت شهامت و پاکیزگی اخلاقی و اجتماعی بود، پی برد. از آن روی بود که در یکی از خطیرترین مأموریت های دوران نخست وزیری خود، یعنی دفاع از حق ملی کردن صنعت نفت در دادگاه بین المللی لاهه، او را به عنوان یکی از معتمدان خود و حافظان مدارک مربوط به ملی شدن صنعت نفت در کنار خود داشت و در همان دولت ملی بود که باز هم در موارد گوناگون به عنوان معتمد دکتر مصدق مجری اموری بود که از جانب رهبر ملی ایران بر عهده او گذارده می شد. و آن¬گاه به اوج شخصیت دکتر سعید فاطمی در آخرین دیدارش با رهبر ملی ایران در روز سرنوشت ساز بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ ... می رسیم. ملاقات آخر با رهبر ملی ایران به اتّفاق دایی اش در خانۀ شمارۀ ۱۰۹ در خیابان کاخ تهران. آنجا بود که دایی و پسر خواهر با این که نگران اوضاع مملکت و سرنوشتی بودند که در صورت پیروزی کودتاگران نصیب یاران دکتر مصدق خواهد شد، همچنان بر پیمان خود با رهبر ملّی ایران استوار ماندند و در وداع آخر با وی تجدید عهد کردند؛ همان آخرین دیدار با دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ـ که شاید تاریخی ترین و سرنوشت سازترین روز تاریخ ایران معاصر به شمار بیاید ـ است که از دکتر سعید فاطمی، به عنوان یک مصدّقی بزرگ، شخصیتی به بلندای تاریخ معاصر ایران می سازد. در آن روز دکتر سعید فاطمی از همان خانه یی که او هم در روزهای شکوه و پیروزی نهضت ملی ایران و هم در روز زوالش در آنجا حاضر بود، بیرون آمد تا هرگز نگذارد که آتش و آمال آن نهضت شورانگیز خاموش شود. و از آن روز تا امروز همانگونه که دکتر مصدق دربارۀ دایی اش گفت، از او نیز "هیچ ترک اولی" دیده نشده است» (بخشی از سخنان دکتر حمید اکبری، از دوستان نزدیک دکتر سعید فاطمی، در مراسم بزرگداشت او در دوم اوت ۲۰۱۴ در شهر آتلانتا در آمریکا به نقل از «شهروند»).
دکتر سعید فاطمی پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به جرم همراهی و دفاع جانانه اش از دکتر مصدق و همرزم پاکبازش دکتر حسین فاطمی به ده سال زندان محکوم شد.
پس از آزادی از زندان در دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. اما آزادیش دیری نپایید و دوباره روانۀ زندان شد و پس از آزادی به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران «تبعید»شد. در آنجا نیز از پای ننشست و «هر شب در نزد دکتر غلامحسین مصدق، پسر دکتر مصدق، متون پزشکی را می آموخت» و فردایش همان ها را در کلاس درس تدریس می کرد. «تا آنجا که متخصص تدریس متون پزشکی به زبان فرانسه شد». چند سال بعد با کوشش دکتر علی اکبر سیاسی، به دانشکده ادبیات بازگشت و به تدریس درس جدید «میتولوژی یونان و رم» پرداخت و تنها متخصّص این درس در آن سالهاشد. امّا پس از چند سال تدریس به جرم فعالیتهای سیاسی برای همیشه از دانشگاه تهران اخراج شد.
بعد از انقلاب 57 با تصویب نامۀ دولت موقّت مهندس بازرگان به دانشگاه تهران بازگشت. امّا یکّه تازیهای ایادی رژیم آخوندی را تاب نیاورد و با تقاضای شخصی با بیست و دو سال خدمت بازنشسته شد.
دکتر فاطمی «متجاوز از ۱۵۰۰ مقاله دربارۀ فرهنگ و ادب فارسی، ادیان و مذاهب، ادبیات تطبیقی و اساطیر هند و ایرانی و میتولوژی یونان و روم، ادبیات حماسی، تغزّلی و عرفانی و متجاوز از ۱۷۰۰ مقالۀ سیاسی ـ اجتماعی در هفته نامه ها، ماهنامه ها و سالنامه های کشور به رشتۀ تحریر درآورد... ایشان ۹ جلد کتاب در مسائل تربیتی از طریق یونسکو و دو جلد کتاب اساطیر یونان و روم را از طریق دانشگاه تهران به چاپ رسانید که سالها کتاب درسی دانشگاههاست...
بُعد دیگر زندگی دکتر سعید فاطمی، بعد سیاسی زندگی ایشان بود. در هفده سالگی عشق دکتر محمد مصدق در دل ایشان جوانه زد و از همان سال تا کنون در راه دکتر مصدق و آرمانهای او گام برداشته و ... هر روز به عظمت ایشان بیش از پیش پی می برند... مصدق او را در هجده سالگی به منشی گری خود برگزید. در بیست و دوسالگی منشی مخصوص دکتر مصدق در دادگاه بین المللی لاهه شد و مدارک دانگاه لاهه را با خود به طور محرمانه حمل کرد.
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(از راست: دکتر سعید فاطمی، دکتر غلامحسین مصدق و دکتر محمدمصدق در دادگاه بین المللی لاهه)
دکتر سعید فاطمی، سردبیر روزنامۀ "باختر امروز"، ارگان جبهه ملی ایران بود که به مدیریت دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دکتر مصدق به چاپ می رسید.
در بیست و سه سالگی پس از دستگیری دکتر حسین فاطمی به زندان سیاسی شاه افتاد و عنفوان جوانی اش را در زندانهای مخوف، در به دری، تاریکی، تنهایی، غربت و شکنجه سپری کرد. بهترین سالهای جوانی خود را زیر ضربه های شلاق و شکنجه های قرون وسطایی گذراند. گردن ایشان را خرد کردند ولی نتوانستند خم کنند. ناخنهایشان را کشیدند. دستهایش را با سیگار روشن سوزاندند، بازوانش را با دستبند قپّانی خردکردند ولی قلمش را نتوانستند بشکنند. گلویش را فشاردادند ولی فریادش را نتوانستند خاموش کنند. چشمش را نابینا کردند ولی نتوانستند بصیرتش را نابودکنند. خونین و مالینش کردند ولی نتوانستند قامت سرو و استوارش را بشکنند و در عزمش رسوخ کنند...» (بخشی از سخنان خانم دکتر مینو ورزگر، همسر دکتر سعید فاطمی در مراسم بزرگداشت او که در روز دوم اوت ۲۰۱۴ در شهر آتلانتا برگزارشد).
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(دکتر سعید فاطمی به هنگام سخنرانی همسرش از ابراز احساسات حاضران در مجلس تشکر می کند)
دکتر محمد مصدق در نامه یی به سعید فاطمی می نویسند: «اخلاق حمیدۀ جنابعالی را همیشه می ستایم» («نامه های دکتر محمد مصدق، به کوشش محمد ترکمان، نشر هزاران، تهران، ۱۷۴، صفحه ۲۸۷).
یاد این همراه و مدافع دیرین پیشوای آزادی، دکتر محمد مصدق و یار و همرزم وفادارش دکتر حسین فاطمی، گرامی و پایدار باد.
سعید فاطمی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رساند و در ۱۹ سالگی دورۀ لیسانس حقوق و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را به پایان رساند و در ۲۳ سالگی موفق شد دورۀ دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران و ادبیات تطبیقی را از دانشگاه سوربن پاریس به طور همزمان به پایان برساند.
دکتر سعید فاطمی در دورۀ حکومت ملی دکتر مصدق، پرشور و جانانه، از آرمان آزادیخواهانه دکتر مصدق پشتیبانی می کرد.
در سوگ دکتر سعید فاطمی
«هویّت ممتاز دکتر فاطمی در پیوستگی خلل ناپذیر او با نام، یاد و میراث رهبر سیاسی و معنوی اش دکتر مصدق و البته در یگانگی همیشگی و ابدی میان رهبر ملی ایران و دایی اش، دکتر حسین فاطمی، وزیر ملی امور خارجه ایران، ژرفا و معنا می یابد. این هویّت دکتر فاطمی از آنجا بر می خیزد که در مقام یک روزنامه نگار حرفه یی و با شرف، در کنار دایی بزرگوارش، شهید همیشه جاوید ایران، دکتر حسین فاطمی، و یارانشان، روزنامۀ "باختر امروز" را از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ مبدّل به آینۀ روشن میهن دوستی و پشتیبانی از اهداف ملی دکتر مصدق در خدمت منافع ملت ایران درآوردند...
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(دکتر سعید فاطمی در سال ۱۳۳۲، پیش از کودتای ۲۸ مرداد، در برابر مجلس شورای ملی، مردم را به آزادی طلبی و مبارزه با استبداد فرامی خواند)
دکتر سعید فاطمی در دولت مصدق بود که از معتمدان جوان نخست وزیر ایران شد. دکتر مصدق به گوهر این مرد جوان ملی که در کنار برخورداری از کمال و دانش، دارای نهایت شهامت و پاکیزگی اخلاقی و اجتماعی بود، پی برد. از آن روی بود که در یکی از خطیرترین مأموریت های دوران نخست وزیری خود، یعنی دفاع از حق ملی کردن صنعت نفت در دادگاه بین المللی لاهه، او را به عنوان یکی از معتمدان خود و حافظان مدارک مربوط به ملی شدن صنعت نفت در کنار خود داشت و در همان دولت ملی بود که باز هم در موارد گوناگون به عنوان معتمد دکتر مصدق مجری اموری بود که از جانب رهبر ملی ایران بر عهده او گذارده می شد. و آن¬گاه به اوج شخصیت دکتر سعید فاطمی در آخرین دیدارش با رهبر ملی ایران در روز سرنوشت ساز بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ ... می رسیم. ملاقات آخر با رهبر ملی ایران به اتّفاق دایی اش در خانۀ شمارۀ ۱۰۹ در خیابان کاخ تهران. آنجا بود که دایی و پسر خواهر با این که نگران اوضاع مملکت و سرنوشتی بودند که در صورت پیروزی کودتاگران نصیب یاران دکتر مصدق خواهد شد، همچنان بر پیمان خود با رهبر ملّی ایران استوار ماندند و در وداع آخر با وی تجدید عهد کردند؛ همان آخرین دیدار با دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ـ که شاید تاریخی ترین و سرنوشت سازترین روز تاریخ ایران معاصر به شمار بیاید ـ است که از دکتر سعید فاطمی، به عنوان یک مصدّقی بزرگ، شخصیتی به بلندای تاریخ معاصر ایران می سازد. در آن روز دکتر سعید فاطمی از همان خانه یی که او هم در روزهای شکوه و پیروزی نهضت ملی ایران و هم در روز زوالش در آنجا حاضر بود، بیرون آمد تا هرگز نگذارد که آتش و آمال آن نهضت شورانگیز خاموش شود. و از آن روز تا امروز همانگونه که دکتر مصدق دربارۀ دایی اش گفت، از او نیز "هیچ ترک اولی" دیده نشده است» (بخشی از سخنان دکتر حمید اکبری، از دوستان نزدیک دکتر سعید فاطمی، در مراسم بزرگداشت او در دوم اوت ۲۰۱۴ در شهر آتلانتا در آمریکا به نقل از «شهروند»).
دکتر سعید فاطمی پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به جرم همراهی و دفاع جانانه اش از دکتر مصدق و همرزم پاکبازش دکتر حسین فاطمی به ده سال زندان محکوم شد.
پس از آزادی از زندان در دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. اما آزادیش دیری نپایید و دوباره روانۀ زندان شد و پس از آزادی به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران «تبعید»شد. در آنجا نیز از پای ننشست و «هر شب در نزد دکتر غلامحسین مصدق، پسر دکتر مصدق، متون پزشکی را می آموخت» و فردایش همان ها را در کلاس درس تدریس می کرد. «تا آنجا که متخصص تدریس متون پزشکی به زبان فرانسه شد». چند سال بعد با کوشش دکتر علی اکبر سیاسی، به دانشکده ادبیات بازگشت و به تدریس درس جدید «میتولوژی یونان و رم» پرداخت و تنها متخصّص این درس در آن سالهاشد. امّا پس از چند سال تدریس به جرم فعالیتهای سیاسی برای همیشه از دانشگاه تهران اخراج شد.
بعد از انقلاب 57 با تصویب نامۀ دولت موقّت مهندس بازرگان به دانشگاه تهران بازگشت. امّا یکّه تازیهای ایادی رژیم آخوندی را تاب نیاورد و با تقاضای شخصی با بیست و دو سال خدمت بازنشسته شد.
دکتر فاطمی «متجاوز از ۱۵۰۰ مقاله دربارۀ فرهنگ و ادب فارسی، ادیان و مذاهب، ادبیات تطبیقی و اساطیر هند و ایرانی و میتولوژی یونان و روم، ادبیات حماسی، تغزّلی و عرفانی و متجاوز از ۱۷۰۰ مقالۀ سیاسی ـ اجتماعی در هفته نامه ها، ماهنامه ها و سالنامه های کشور به رشتۀ تحریر درآورد... ایشان ۹ جلد کتاب در مسائل تربیتی از طریق یونسکو و دو جلد کتاب اساطیر یونان و روم را از طریق دانشگاه تهران به چاپ رسانید که سالها کتاب درسی دانشگاههاست...
بُعد دیگر زندگی دکتر سعید فاطمی، بعد سیاسی زندگی ایشان بود. در هفده سالگی عشق دکتر محمد مصدق در دل ایشان جوانه زد و از همان سال تا کنون در راه دکتر مصدق و آرمانهای او گام برداشته و ... هر روز به عظمت ایشان بیش از پیش پی می برند... مصدق او را در هجده سالگی به منشی گری خود برگزید. در بیست و دوسالگی منشی مخصوص دکتر مصدق در دادگاه بین المللی لاهه شد و مدارک دانگاه لاهه را با خود به طور محرمانه حمل کرد.
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(از راست: دکتر سعید فاطمی، دکتر غلامحسین مصدق و دکتر محمدمصدق در دادگاه بین المللی لاهه)
دکتر سعید فاطمی، سردبیر روزنامۀ "باختر امروز"، ارگان جبهه ملی ایران بود که به مدیریت دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دکتر مصدق به چاپ می رسید.
در بیست و سه سالگی پس از دستگیری دکتر حسین فاطمی به زندان سیاسی شاه افتاد و عنفوان جوانی اش را در زندانهای مخوف، در به دری، تاریکی، تنهایی، غربت و شکنجه سپری کرد. بهترین سالهای جوانی خود را زیر ضربه های شلاق و شکنجه های قرون وسطایی گذراند. گردن ایشان را خرد کردند ولی نتوانستند خم کنند. ناخنهایشان را کشیدند. دستهایش را با سیگار روشن سوزاندند، بازوانش را با دستبند قپّانی خردکردند ولی قلمش را نتوانستند بشکنند. گلویش را فشاردادند ولی فریادش را نتوانستند خاموش کنند. چشمش را نابینا کردند ولی نتوانستند بصیرتش را نابودکنند. خونین و مالینش کردند ولی نتوانستند قامت سرو و استوارش را بشکنند و در عزمش رسوخ کنند...» (بخشی از سخنان خانم دکتر مینو ورزگر، همسر دکتر سعید فاطمی در مراسم بزرگداشت او که در روز دوم اوت ۲۰۱۴ در شهر آتلانتا برگزارشد).
در سوگ دکتر سعید فاطمی
(دکتر سعید فاطمی به هنگام سخنرانی همسرش از ابراز احساسات حاضران در مجلس تشکر می کند)
دکتر محمد مصدق در نامه یی به سعید فاطمی می نویسند: «اخلاق حمیدۀ جنابعالی را همیشه می ستایم» («نامه های دکتر محمد مصدق، به کوشش محمد ترکمان، نشر هزاران، تهران، ۱۷۴، صفحه ۲۸۷).
یاد این همراه و مدافع دیرین پیشوای آزادی، دکتر محمد مصدق و یار و همرزم وفادارش دکتر حسین فاطمی، گرامی و پایدار باد.