۱۳۹۵ بهمن ۷, پنجشنبه

آن سه روز با شكوه - بیست و یکمین گلریزان با شکوه همیاری با سیمای آزادی این بار حال و هوای خاصی داشت.


حال و هوایی که محورش هجرت بزرگ اشرفیان سلحشور به آلبانی بود.
همیارانی که پس از ساعتهای طولانی انتظار کشیدن در پشت خط - چه ازداخل و چه خارج ایران- شانس تماس با برنامه را پیدا کرده بودند و آن پشتیبانانی که به‌طرق دیگر پیام خود را به این برنامه رساندند، جانمایه کلامشان ابراز خوشحالی از سلامت جان شیرزنان و کوهمردان اشرفی بود و بجای آوردن شکرانه نعمت حضور این گنجینه مردمی در امان از تهدیدهای رژیم آخوندی.

بیان احساسات و محور سخنان، ارادت بود به مقاومت و ایمان به آرمان رهایی بخش آن.

تجدید عهدی دگر با معمار و رهبر برجسته این مقاومت سترگ خونین که ریشه در اعماق مبارزات مردم ایران از صدر مشروطیت تا به امروز دارد و تعهد به ادامه آن.

یادی و نامی نیک بود از شهدای کهکشان اشرف و قسم به خون پاک آن دلیران برای تداوم راهشان.

بذل عشق بود و ایثار محبت به تمامی ارکان این مقاومت مردمی.

هر همراهی با کلام خود یادی کرد از اسوه‌های صدق، وفا و از خود گذشتگی و از آنانی گفت که در این دنیا از خود هیچ ندارند جز یک کوله پشتی انباشته از ایمان و خلوص و وفای به عهد خود با مردم سرزمینشان، تا که آنان به همه چیز دست یابند.

آری، یاران مقاومت و کسانی که دل در گروی آزادی میهن و مردمشان دارند، این همیاری را به میدان نبرد با شکوه دیگری برعلیه نظام جهل و جنایت آخوندی بدل کردند.

اشرف نشانان کمکهای مردمی خود را در این سه روز، همراه با جملاتی مملو از محبت و احترام، در قالب احساساتی به رنگ عشق و صفا به سمبلهای آزاد منشی و آزادگی هدیه کردند.

چه زیبا بود به‌جا آوردن شکرانه خواهری برای ماندن و ایستادگی و امنیت جان گوهران بی‌بدیل اشرفی و شکرانه نعمت روشنایی چراغ سیمای آزادی و وجود این مقاومت مردمی.

و یا آن دیگر خواهر همیار، آنجایی که از اهمیت بودن و ماندن سیمای آزادی برای رساندن صدای زنان تن فروش، کودکان کار، کارتن خوابهای زنده به‌گور شده، کارگران و زحمتکشان، معلمین شریف دانشجویان و اسیران دربند به جهانیان گفت و رسالت ماندگاری این یگانه رسانه متعهد را با خاطره‌ای از اهمیت طنین صدای رادیو مجاهد در دهه شصت که تنها همراه و همدم لحظات تنهایی رزمندگان مجاهد از بند رسته در آن روزهای بی‌کسی و به‌عنوان تنها پل ارتباطی و وصل آنها و اطلاع‌رسانی به هواداران و پیام‌آور مقاومت و نوید دهنده پیروزی بر شبهای تاریک بود را یادآور شد.

چه شورانگیز و غرورآفرین بود این سه روز که شاهد باشی، چگونه مردم پاکباز ما هر آنچه را که داشتند در طبق اخلاص هدیه به مقاومت خودشان کردند.

بیان لحظه‌ای که، خواهرمان نسیم از ایران با احساسی از شرم نداشتن توان مالی برای کمک به این همیاری، ارزشمندترین دارایی خود که قلب پاکش بود را به این مقاومت هدیه کرد، بواقع آسان نیست.

دراین لحظه که برای تحسین چنین خلوص نیتی به‌دنبال واژه‌ای و کلمه‌ای و یا جمله‌ای مناسب می‌گردی، هم قلم از نوشتن و هم زبان از گفتن باز می‌ماند، شاید تنها یک جمله 'تبارک الله احسن الخالقین'.

در این سه روز، دنیا بار دیگر شاهد همایش و نمایشی دیگر از اقتدار مقاومت بود که بینه‌ای آشکار به داشتن پایگاه در میان تمامی اقشار جامعه و حمایتهای بیدریغ مادی و معنوی آنان از مقاومتی بود که با اتکا به پشتیبانی خیل عظیم حامیان و هوادارانش، چه کودکان خردسالی که محتوای قلک شکسته و یا پول توجیبی ماهیانه خود را و یا آن مادران و خواهرانی که طلاها و فرش زیر پای خود را هدیه و پیشکش این مقاومت کردند و چه دیگر حامیانی که با بذل دار و ندار خود، هر کس به اندازه توانش و از ابتدا تا به امروز، استقلال مالی و مهمتر از آن عدم وابستگی سیاسی خود به کشوری و یا قدرتی را در مسیر مبارزه علیه این نظام ضدمیهنی و غارتگر حفظ کرده و با ایستادن بر روی پای خود مشکلات مالی‌اش را همواره حل کرده است.

بیست و یکمین همیاری همچنین از منظر سیاسی بسیار قابل توجه می‌باشد.

برگزاری این همیاری از یک‌سو تمامی سیاستهای شیطان‌سازی برعلیه مقاومت و تلاشهای مذبوحانه رژیم که با ایجاد رعب و وحشت از دستگیری و زندان و شکنجه همواره در پی قطع ارتباط مردم با مقاومت و جدا کردن آنان از ریشه‌های خود بوده را یکسره به شکست تبدیل کرد.

مردم با ریسک‌پذیری بسیار بالا، نشان دادند که دیگر به اینگونه تهدیدات وقعی نمی‌گذارند و با تماسهای خود خالصانه‌ترین عواطف شان را نثار پاکترین فرزندان میهن خود کردند.

گلریزان همیاری مهر تأیید دیگری بر حقانیت راه و هدف مقاومت و اثبات این واقعیت که 'کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من'بود.

مقاومت ما، افتخارماست.
رضا محمدی.
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تایید نمی‌کند