پس از فاجعهی پلاسکو، تنها ارگانی که تاکنون هیچ چیز نگفته و هیچ موضعی نگرفته، مالک پلاسکو یعنی بنیاد سراپا غارت و فساد موسوم به «بنیاد مستضعفان » است. بهطوریکه حتی صدای خود کارگزاران حکومت ملاها نیز درآمده است. به این قسمت از گزارش خبرگزاری حکومتی کار ایران «ایلنا» توجه کنید:
«… هنوز پس از 72ساعت از وقوع این سانحه تلفات دقیق اعلام نشده است… اما نکته مهم غیبت مالک ساختمان در محل سانحه است. بنیاد مستضعفان بهعنوان مالک ساختمان پلاسکو که جزو اموال مصادرهیی این نهاد محسوب میشود، نه تنها هیچ توضیحی درباره علت وقوع این سانحه ارائه نداده، بلکه حتی از حضور در محل ساختمان و ابراز همدردی با خانواده مصدومان سانحه و جامعه آتشنشانها هم دریغ کرد… در شرایطی که انگشت با وجودی که اتهام و عامل اصلی بروز این سانحه از سوی نهادها و ارگانهای مختلف به روی بنیاد مستضعفان کشیده شده و شهرداری مدعی است که تاکنون بیش از 16 بار به مالک این ساختمان اخطار داده اما بنیاد مستضعفان زیر بار انجام رعایت مسائل فنی نرفته است. با این حال باز هم بنیاد مستضعفان سکوت اختیار کرده است. این سکوت میتواند بهمعنای تأیید ادعاهای شهرداری باشد. در این رابطه یک مقام مسئول در بنیاد مستضعفان در گفتگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا گفت: ”الان شرایط مناسبی برای پاسخگویی نیست“ ». (ایلنا- 2بهمن95)
«… در شبکههای اجتماعی صحبت از این است که این فرو ریزش، خودخواسته بوده و بنیاد مستضعفان سودای احداث ساختمان 100 طبقه در این مکان را داشته است». (همان منبع)
در چنین شرایطی خوب است ببینیم نطفه این موجود فاسد کی و چگونه بسته شد.
دزد بزرگ انقلاب، خمینی دجال، در اسفند ۱۳۵۷ با تعیین یک هیأت متشکل از آخوندها بهشتی، رفسنجانی، موسوی اردبیلی و خامنهای از آنها خواست که با مصادره اموال یک بنیاد برای مستضعفان (و در واقع برای چپاول) تشکیل دهند. اما ترکیب هیأت مؤسس، خود گویای همه چیز بود:
این بنیاد در کنار بنیادهای غارت و فساد دیگر مانند بنیاد موسوم به شهید، ستاد فرمان امام و آستان قدس رضوی، تحت کنترل مستقیم ولیفقیه اداره میشوند. شورای نگهبان هر گونه تحقیق و تفحص از این نهاد را خارج از حیطه اختیارات مجلس دانسته و دولت اجازه دخالت در امور آن را ندارد. محسن رفیقدوست، از رؤسای سابق بنیاد، یکبار گفته بود: «… من بودم که اولین بار پیشنهاد فروش نفت توسط بنیاد مستضعفان را به رفسنجانی مطرح کردم». (روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد، ۴تیر۸۷). و این در شرایطی اختیار فروش نفت بدون هر گونه محدودیت به بنیاد داده شد که هیچیک از ارگانهای نظارتی همچون سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و… امکان تحقیق و تفحص درباره این بنیاد را ندارند و این بنیاد در طول فعالیت خود از پرداخت مالیات معاف بوده است. در حال حاضر این بنگاه بزرگ اقتصادی بهعنوان بزرگترین مالک ایران مطرح است و متهم به فساد اقتصادی گسترده میباشد.
اما ببینیم برخی از رؤسای این بنیاد مستکبران، طی 38سال گذشته چه کسانی بودند و کارنامهی آنها چیست:
محسن رفیقدوست (که در بین مردم از او بهعنوان «محسن رفیقدزد» یاد میشود) از سال ۶۸ تا ۷۸ به مدت 10سال رئیس بنیاد مستضعفان بود.
آخوند گلپایگانی، رئیس دفتر خامنهای، درباره نقش رفیقدوست در بنیاد مستضعفان میگوید: «یکبار حضرت آقا گفتند: ”زمانی این بنیاد ۱.۵ میلیارد تومان بیشتر درآمد نداشت. مسئولیت را به رفیقدوست واگذار کردم. او در دوران فعالیتش درآمد بنیاد را به ۶۰ تا ۷۰ میلیارد تومان رساند“ ». (سایت حکومتی دیدبان17شهریور1393)
رفیقدوست پس از بنیاد مستضعفان در سال ۱۳۶۸ بنیاد نور را تأسیس کرد. بنیاد نور حامی مالی مؤسسهیی به نام «مؤسسهی خیریه گل یاس» بود که مسئولان آن به همراه آخوند هادی منتظری مقدم در پی فرار یکی از دختران از این مرکز به اتهام تجاوز و سوءاستفاده گسترده از دختران، دستگیر و محاکمه شدند. همچنین برادر محسن رفیقدوست بهنام مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناخته شد و به حبس ابد محکوم شد ولی پس از ۱۰ سال از زندان آزاد شد.
رئیس بعدی بنیاد مستضعفان پاسدار محمد فروزنده بود. از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و وزیر دفاع در دولت رفسنجانی و عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت. او از سال 78 تا 93 به مدت 15سال بر مافیای بنیاد مستکبران حکمرانی کرد. آخوند گلپایگانی درباره او نیز چنین گفت: « ”... پس از آقای رفیقدوست، آقای فروزنده بنیاد را تحویل گرفت. بنیاد مستضعفان نهادی مادی و پولساز است و پول و مال هم پسندیده است. اما آقای فروزنده به حرف کسی گوش نکرد...“». (سایت حکومتی دیدبان17شهریور1393)
پس از فروزنده، پاسدار محمد سعیدیکیا از سوی خامنهای بهریاست بنیاد منصوب شد. او در کارنامهی خود سابقهی وزارت در دولتهای مختلف از این سر طیف تا آن سر طیف را دارد. در واقع نان را به نرخ روز میخورد تا ثروت هر چه بیشتری کسب کند. پاسدار احمدینژاد در مرداد ۱۳۸۴ او را وزیر مسکن کرد. پیش از آن وزیر راه و ترابری دولت رفسنجانی بود و پیش از آن هم وزیر راه دولت موسوی. او همچنین وزیر جهاد سازندگی دولت آخوند خاتمی بود. جالب اینکه در نمایش انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ نامنویسی کرد ولی از سوی شورای نگهبان ارتجاع جزء عدم احراز صلاحیتها معرفی شد. سه ماه بعد در مهر ۱۳۹۲، طی حکمی از سوی مشاور آخوند روحانی بهعنوان قائممقام و معاون هماهنگی امور مناطق آزاد و ویژه اقتصادی منصوب شد و الآن هم از سوی خامنهای رئیس بنیاد مستضعفان شده است. اینطور به نظر میرسد که ”آقا ”سهم باندهای مختلف را میدهد و با آنها کنار میآید.
در اینباره بسیار میتوان گفت. این فقط شمهیی بود از بنیاد غرق در فساد مستضعفان! فاجعهی پلاسکو فقط قطره کوچکی از دریای فجایع و جنایات این مافیای قدرت ولیفقیه است. اما دور نیست که: «بنیاد مستکبران» به همت مردم و ایستادگی مقاومت مردم ایران از بن فرو ریزد.