با اینکه بحرانها بهطور واقعاً بیسابقهای رژیم را از وضعیت تعادل خارج کرده، اما ولیفقیه این وسط ساکت است و ظاهراً هیچ تلاشی برای حل و فصل بحرانها نمیکند؟ بهواقع داستان چیست؟ چرا خامنهای در مورد بحرانهای اصلی رژیم مثل برجام و نتیجه جنگ سوریه، که همه راجع به آن صحبت میکنند و دو باند رژیم هم این طور توی سر و کول هم میزنند ساکت است؟ اگر اصلاً ظاهر نمیشد، میشد گفت که فرضاً مریض است، در حالی که به صحنه میآید، اما حرفهای کشک و پوشال میزند و به مسائل و معضلات اصلی رژیم اشاره نمیکند، چرا؟
پاسخ ساده است، خامنهای نمیتواند این کار را بکند، چون منشأ همه بحرانهای گریبانگیر رژیم خود اوست و هر حرفی بزند، تف سر بالا توی صورت خود اوست. مثلاً باید راجع به شکست برجام و شکست خط رابطه با آمریکا حرف بزند.
باند روحانی قبلاً گفته است که همه برجام از اول تا آخر زیر نظر بهاصطلاح «مقام معظم رهبری» بوده و لابد اگر این بار روحانی و رفسنجانی حرف بزنند، جزییات بیشتری از دست داشتن خامنهای را مطرح خواهند کرد. یا در مورد روسیه چه بگوید؟ مگر خودش با رئیسجمهور روسیه در تهران ملاقات نکرد و روزنامههای باند او همان موقع با زدن توی سر روحانی نوشتند که پوتین میدانست با کی باید ملاقات بکند، یعنی آوردن روسیه هم زیر نظر خودش بود، بنابراین اینکه رسانههای رژیم مینویسند که خون و پول را ما توی سوریه ریختیم و محصول آن را مسکو و آنکارا درو میکنند، تیری است که اول به خامنهای اصابت میکند، در نتیجه برای خامنهای حرف دیگری باقی نمیماند جز اینکه خانوادههای قربانیان بهاصطلاح مدافعان حرم (البته حرم بشار اسد جنایتکار) را بیاورد و دوباره این روضه تکراری را بخواند که اگر در سوریه نمیجنگیدیم باید در خیابانهای همدان و تهران و اصفهان میجنگیدیم، انگار که حالا در سوریه مثلاً توانسته غلطی بکند. در زمینه فساد و چپاول هم اصلاً نمیتواند حرف بزند که خودش و بیت پلیدش و پسر جنایتکارش مجتبی تا خرخره توی آن گیرند و تمام ترسش هم از این است که سر این کلاف باز بشود و برسد به آنجایی که نباید برسد.
حالا این سؤال پیش میآید که بالاخره خود رژیم و بهخصوص باند خود خامنهای این سکوت ناگزیر را چگونه توجیه میکنند؟
در پاسخ میتوان گفت رژیم که از طرف نیروهای خودش هم تحت فشار است، چرا آقا نمیآید دعوا را بخواباند؟! گشتند و گشتند و به خیال خودشان راهحلی برای این خفهخون تحمیلی خامنهای پیدا کردند، آن هم این است که هم در تلویزیون و هم در رسانههای باند خامنهای حرفها و نصیحتهای قبلی او خطاب به دو باند را پخش میکنند که مثلاً باید دعواهای خودتان را جلو روی مردم نکنید، دشمن استفاده میکند و غیره.. یا حتی حرفها و نصیحتهای خمینی را به همان ترتیب دوباره دارند پخش میکنند، که لابد میخواهند بگویند که این دعواها همیشه بوده و از زمان خمینی هم بوده که البته این طور نیست و الآن جنگ و جدال باندها واقعاً رکورد شکسته و بهخصوص شرایطی که رژیم در حال حاضر در آن قرار گرفته بهکلی متفاوت از مقاطع قبلی است.
به هر حال این ترفندی که بهکار گرفتند، ضمن اینکه از قضا سکوت خامنهای را بارزتر میکند و مردم میگویند مگر خودش مرده که نوار حرفهای قبلیش را پخش میکنید؟! این واقعیت را هر چه بیشتر برجسته میکند که خامنهای در یک بنبست مطلق و در یک باتلاق است و هر حرفی و هر دست و پا زدنی وضعیت را بدتر میکند و نه بهتر!
پاسخ ساده است، خامنهای نمیتواند این کار را بکند، چون منشأ همه بحرانهای گریبانگیر رژیم خود اوست و هر حرفی بزند، تف سر بالا توی صورت خود اوست. مثلاً باید راجع به شکست برجام و شکست خط رابطه با آمریکا حرف بزند.
باند روحانی قبلاً گفته است که همه برجام از اول تا آخر زیر نظر بهاصطلاح «مقام معظم رهبری» بوده و لابد اگر این بار روحانی و رفسنجانی حرف بزنند، جزییات بیشتری از دست داشتن خامنهای را مطرح خواهند کرد. یا در مورد روسیه چه بگوید؟ مگر خودش با رئیسجمهور روسیه در تهران ملاقات نکرد و روزنامههای باند او همان موقع با زدن توی سر روحانی نوشتند که پوتین میدانست با کی باید ملاقات بکند، یعنی آوردن روسیه هم زیر نظر خودش بود، بنابراین اینکه رسانههای رژیم مینویسند که خون و پول را ما توی سوریه ریختیم و محصول آن را مسکو و آنکارا درو میکنند، تیری است که اول به خامنهای اصابت میکند، در نتیجه برای خامنهای حرف دیگری باقی نمیماند جز اینکه خانوادههای قربانیان بهاصطلاح مدافعان حرم (البته حرم بشار اسد جنایتکار) را بیاورد و دوباره این روضه تکراری را بخواند که اگر در سوریه نمیجنگیدیم باید در خیابانهای همدان و تهران و اصفهان میجنگیدیم، انگار که حالا در سوریه مثلاً توانسته غلطی بکند. در زمینه فساد و چپاول هم اصلاً نمیتواند حرف بزند که خودش و بیت پلیدش و پسر جنایتکارش مجتبی تا خرخره توی آن گیرند و تمام ترسش هم از این است که سر این کلاف باز بشود و برسد به آنجایی که نباید برسد.
حالا این سؤال پیش میآید که بالاخره خود رژیم و بهخصوص باند خود خامنهای این سکوت ناگزیر را چگونه توجیه میکنند؟
در پاسخ میتوان گفت رژیم که از طرف نیروهای خودش هم تحت فشار است، چرا آقا نمیآید دعوا را بخواباند؟! گشتند و گشتند و به خیال خودشان راهحلی برای این خفهخون تحمیلی خامنهای پیدا کردند، آن هم این است که هم در تلویزیون و هم در رسانههای باند خامنهای حرفها و نصیحتهای قبلی او خطاب به دو باند را پخش میکنند که مثلاً باید دعواهای خودتان را جلو روی مردم نکنید، دشمن استفاده میکند و غیره.. یا حتی حرفها و نصیحتهای خمینی را به همان ترتیب دوباره دارند پخش میکنند، که لابد میخواهند بگویند که این دعواها همیشه بوده و از زمان خمینی هم بوده که البته این طور نیست و الآن جنگ و جدال باندها واقعاً رکورد شکسته و بهخصوص شرایطی که رژیم در حال حاضر در آن قرار گرفته بهکلی متفاوت از مقاطع قبلی است.
به هر حال این ترفندی که بهکار گرفتند، ضمن اینکه از قضا سکوت خامنهای را بارزتر میکند و مردم میگویند مگر خودش مرده که نوار حرفهای قبلیش را پخش میکنید؟! این واقعیت را هر چه بیشتر برجسته میکند که خامنهای در یک بنبست مطلق و در یک باتلاق است و هر حرفی و هر دست و پا زدنی وضعیت را بدتر میکند و نه بهتر!