پاسخي از زبان مجاهدين به سران رژيم؛ كه در هراسي دمافزون از سرنگوني محتوم، پيوسته، با توسل به خانواده هاي كذايي، از فرزندان رشيد و قهرمان ايران زمين، در ارتش آزادي ميخواهند دست از مقاومت شسته و به آغوش «ملت مسلمان!!!» برگردند؛ و اگر دستشان به خون انسانی (بخوانيد دايناسوري) آلوده نشده است، از گذشت و بزرگواری ملت ايران؟!! (اسم مستعار خامنه يي) برخوردار شوند….
***
دشمن من! دشمن تاريخ من! دشمن تاريخي آرمان من! دشمن خاك آباء و اجدادي و ميراث درخشان فرهنگي من! تاتار عمامه دار! آنچنان ياخته ياخته ام از كينه ي بلاتنازل تو لبريز است كه در كلمات آخته ي من خشم دندان قروچه ميرود، و احساس، مشت به ديوار ميكوبد تا آن را از هم بتنباند. تو فقط تاريخ مرا نيالوده يي. تو فقط احساس نازكانه ي كودكان سرزمين مرا در آتش شقاوت كباب نكرده يي؛ «كباب قناري بر آتش سوسن و ياس». تو فقط قاتل بلور ترد خنده ها نبوده يي. تو فقط تازيانه هاي چرمباف را بنام آيه هاي شهيد قرآن، از آخرين حوصله ي برهنه ي پوست نگذرانده يي، تو فقط استخوان نشكانده يي، خون در كاسه ي سر ننوشيده يي، فقط سر نبريده يي…. تو، تو اي عنكبوت موذي قاتل! تو كلمات مقدس آرمان مرا به مسلخ ابتذال كشانده يي، تو نابود كننده ي عصمت معصومترين واژگان انساني هستي؛ كلماتي بكر و شبنم گون چون «آزادي، اعتماد، عشق، زيبايي، برادري، برابري، عدالت، دوستي، بخشش…