۱۳۹۷ بهمن ۲۲, دوشنبه

دیدگاه شش ناظر ارشد مسائل ایران درباره کارنامه حقیقی ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی


در چهلمين سالگرد انقلاب، در حالی که جمهوری اسلامی ايران این هفته تمامى رسانه‌های داخلى و صفحات روزنامه‎ها را با مقالات و مطالبى در تجلیل از انقلاب پر کرده است، صدای آمریکا از ناظران برجسته آگاه به مسائل ایران در واشنگتن و نیویورک خواسته است تا دیدگاهشان را در مورد واقعیات انقلاب، کارنامه حقیقی چهل سال آن و همچنين تاثیر آن بر مردم ایران را، با ما در میان بگذارند. آنها در این باره چنین گفته‌اند:

مارک دوبوویتز
مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها
یک ایران آزاد، مردم‌سالار، مستقل، و ثروتمند را تصور کنید که بیانگر زیبایی فرهنگ ایرانی و اندیشه و روان مردم آن است. طبقه‌ای از نخبگان سیاسی، مذهبی، و نظامی را تصور کنید که میراث کشورش را نمی‌دزدد، با بی‌رحمی مردم خود را سرکوب نمی‌کند، و ترس و هراس به جان همسایگانش نمی‌افکند.

پس از گذشت چهل سال از بنیان‌گذاری جمهوری اسلامی، اکنون همه ما در سوگ پیامدهای انقلابی نشسته‌ایم که در آن مستبدان سرکوبگر، آزادی و رویاهای ایرانیان را به یغما بردند.

آمریکاییان، فارغ از وابستگی حزبی‌شان یا موضع‌شان در قبال توافق هسته‌ای ایران، باید از آرمان‌های ایرانیان برای آزاد شدن از زیر یوغ حاکمان بی‌رحم و فاسدشان پشتیبانی کنند.
ایلان برمن
معاون ارشد رئیس اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا
با سپری شدن چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی کارنامه این نظام، برخلاف تبلیغات رسمی دولت ایران، آشکارا آکنده از شکست و ناکامی است. از منظر اقتصادی، این کشور از زمان انقلاب تاکنون شاهد افت چشمگیر میزان رفاه بوده است و شهروندان معمولی ایران امروزه، با احتساب نرخ تورم، سی درصد تهیدست‌تر از سال ۱۳۵۷ هستند. در همین حال ایران، به خاطر اولویت‌های نابه‌جا و ماجراجویی‌های خارجی رهبرانش، از لحاظ سیاسی به یک مطرود بین‌المللی تبدیل شده و جایگاهش نزد جهانیان به شدت پایین آمده است. مردم ایران شایسته وضعیتی به مراتب بهتر هستند و باید آن را مطالبه کنند.
کلر لوپز
معاون مرکز سیاست امنیتی
چهل سال پیش آیت‌الله روح‌الله خمینی رهبر انقلابی بود که یک ملت رو به پیشرفت و مرفه را گروگان گرفت و مردمش را قرن‌ها به عقب و به توحش یک کابوس اسلامی بازگرداند.
او از طریق یک قانون اساسی تازه، که به صراحت به سلطه جهانی قوانین اسلامی (شرع یا شریعت) اختصاص داشته و ایرانیان را زیر یوغ مجازات‌های [موسوم به] حدود [اسلامی] قرار می‌داد، نام ایران را به «جمهوری اسلامی ایران» تغییر داد. زنان بی‌رحمانه سرکوب می‌شوند؛ همجنسگرایان از جرثقیل‌ها به دار آویخته می‌شوند؛ خمینی و جانشینانش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای [اجرای] یک ماموریت جهادی تروریستی در سراسر جهان – که هزاران نفر را دچار نقص عضو کرده و به قتل می‌رساند و کشور یهودی اسرائیل را تهدید به نسل‌کشی می‌کند – به راه انداختند.

رژیم ملاها با تولید و گسترش جنگ‌افزارهای کشتار جمعی (از جمله بمب‌های الکترومغناطیسی یا ای‌ام‌پی) و موشک‌های بالستیک برای حمل آنها، ثبات را تهدید می‌کند. اما مردم ایران برای آزادی‌شان به پا خاسته‌اند و آزادی را، که حق مردم آزاده است، مطالبه می‌کنند. ما مردم آمریکا با افتخار در کنارشان ایستاده‌ایم.
مایکل روبین
پژوهشگر ارشد موسسه آمریکن اینترپرایز

آیت‌الله خمینی یک نظام مردم‌سالاری اسلامی را به ایرانیان وعده داده بود؛ اما آن چه به آنها داد نه اسلامی بود و نه مردم‌سالارانه. ایران زمان شاه، یعنی پیش از سال ۱۳۵۷، با برخی کشورهای جنوب اروپا – مانند پرتغال، اسپانیا، و یونان – قابل قیاس بود. مردم در آن کشورها به مردم‌سالاری راستین دست یافتند و امروز اقتصاد و استانداردهای زندگی آنها به مراتب از ایران پیشی گرفته است. در زمان شاه همه جا از ایرانیان با آغوش باز استقبال می‌شد: برای نمونه، یک ایرانی می‌توانست سوار موتورسیکلت شود، در همه گذرگاه‌های مرزی روادید بگیرد، و تا خود پاریس برود؛ اما امروز چنین چیزی محال است.

در حالی که رفتار طبقه حاکمیت در ایران معمولا به گونه‌ای است که تو گویی توسعه ایران پس از انقلاب مرهون اقدامات آنها است، اما واقعیت آن است که بیشتر دستاوردهای ایران نه به خاطر اقدامات دولت آن کشور، بلکه ثمره دسترنج مردمش بوده است.

واپسین میراث انقلاب اسلامی فساد دینی و مذهبی است. این امر برای هر ایرانی راستین و باورمند یک فاجعه است. قدرت سبب فساد آخوندها در تهران و قم شده است و حس بدبینی نسبت به رهبران مذهبی را به وجود جوانان تزریق کرده است. علی خامنه‌ای باید از این بابت شرمسار باشد.

انقلاب ایران از لحاظ برآورده کردن نیازهای شهروندانش از هر نظر ناکام بوده است. ایرانی‌ها درک کرده‌اند که این رژیم در عمل به وعده‌‌هایش مبنی بر رهبری منطقه‌ای و جهانی، یا مسئولیتش برای بهبود بخشیدن به زندگی مردم ایران، ناتوان است. به زبان ساده باید گفت که این انقلاب به هیچ وجه یک جمهوری را، که نماینده اراده مردم باشد، روی کار نیاورده است؛ بلکه یک رژیم بی‌رحم و غیرمسئول و یک دولت پنهان – شامل رهبر، نظام ملایی، و نهادهای امنیتی – را به وجود آورده است که تنها نسبت به ثروتمند کردن و بقای خود متعهد است.

دیوید ایبسن
رئیس اتحاد علیه ایران هسته‌ای
انقلاب در پراکندن تخم آشوب و هیاهو در منطقه و فراتر از آن، موفق بوده است. از همان آغاز و پس از پیروزی انقلاب، رژیم ایران به حمایت از قتل‌ها، بمب‌گذاری‌ها، و سایر اقدامات تروریستی علیه کسانی که آنها را دشمن خود می‌داند، در داخل و خارج این کشور، پرداخته است. تا زمانی که جامعه بین‌المللی با ایران به عنوان یک هدف انقلابی، و نه یک کشور معمولی، رفتار نکند، آینده آبستن مصائب بیشتر در درون، و کشتارها، آشوب‌ها، و مداخله‌های بیشتر در بیرون از کشور [ایران]، خواهد بود.
جاش بلاک
مدیر عامل و رئیس اندیشکده پروژه اسرائیل
«استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شعار انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران بود. اما مشکل این‌جا است که آزادی ذکر شده در این شعار از اکثر ایرانیان دریغ داشته شده است و در عوض، جایگاه آنان از انسان به دارایی‌های شخصی رژیم مستبد ملایی تبدیل شده است؛ رژیمی که تا همین امروز به دلخواه خود آنها را به بند می‌کشد، شکنجه می‌کند، و به قتل می‌رساند.

ایران از سال ۱۳۶۲ به عنوان یک «حامی حکومتی تروریسم» تعیین شده است. اگر ایران هسته‌ای شود، تروریسم نیز مهارناپذیر خواهد شد. جمهوری اسلامی یک رژیم تروریستی گستاخ است که از ماشین کشتار [بشار] اسد، گروه‌های رادیکال اسلامی – از حماس و حزب‌الله گرفته تا حوثی‌ها در یمن – و حتی از القاعده، پشتیبانی مالی و عملیاتی می‌کند.

رژیم ایران باید انتخاب کند. ایران یا باید به قوانین بنیادین انسان‌دوستی – از جمله آزادی برای همه – پایبند باشد و از تلاش خود برای دستیابی به توانایی تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای به طور کامل دست بکشد، و یا باید به عنوان یک مطرود جامعه جهانی، سخت کیفر شود.

Print Friendly, PDF & Email
اشتراك بگذاريد