۱۳۹۶ آبان ۲۵, پنجشنبه

رازكثیف رقه


سایت بی بی سی نیوز ۲۲/۸/۹۶ : « بی بی سی جزئیات یك قرارداد سری را افشا كرد  كه براساس آن صدها تن از پیكارجویان داعش و خانواده هایشان از رقه زیر چشم  ائتلاف به رهبری آمریكا و انگلستان و نیروهای تحت فرماندهی كردی كه كنترل این شهر را بعهده دارند, فرار كردند.

یك ستون شامل بعضی از بدنامترین اعضا و علیرغم اطمینان مجدد - دهها از تن  پیكارجویان خارجی, بعضی از آنها در سراسر سوریه و حتی بعضی از آنها دورتر به تركیه توانستند پخش شوند.
ابو فائز راننده كامیون فكر كرد كه این هم یك نوع شغل دیگر است.
وی یك كامیون 18 چرخ در بعضی از خطرناكترین مناطق شمال سوریه را رانندگی می كند. پل های بمب خورده, شن های عمیق صحرا,  كه حتی نیروهای دولتی و پیكارجویان داعش در مسیر اجرای تحویل دهی ها قرار نمی گیرند.
ولی این بار, بار وی انسان بود. نیروهای دمكراتیك سوریه (اس دی اف) یك اتحاد بین نیروی كردی  و جنگویان عرب مخالف داعش از وی خواستند كه یك ستون را كه صدها خانواده كه بخاطر جنگیدن از شهر تبكه در كنار رود فرات برای یك كمپ در شمال جابجا می شود را هدایت كنند.این كار ماكزیمم شش ساعت یا حداقل چیزی بود كه وی گفت, طول می كشد.
ولی وقتی در اوایل 12 اكتبر كه وی راننده گان دیگر ستون اش را جمع آوری كرد , فهمیدند كه به آنها دروغ گفته شده است.
بجای آن سه روز,  رانندگی سخت و حمل یك بار مرگبار از پیكارجویان داعش  و خانواده هایشان و دهها تن  تسلیحات و مهمات بود.
به ابوفائز و سایر رانندگان قول هزاران دلار برای انجام این ماموریت داده شد ولی این بایستی كه مخفی نگه داشته می شد.
قراردادی كه باعث شد كه پیكارجویان داعش از رقه  بطور غیررسمی پایتخت خلافت خودخوانده شان فرار كنند توسط مقامات محلی تنظیم شد. این موضوع بعد از چهارماه از جنگیدنی بود  كه موجب نابودی شهرگشت  و از بیشتر سكنه آن  خالی شد. این موجب نجات جان ها و جنگ را به پایان می رساند. زندگی عرب ها, كردها و سایر جنگجویان مخالف داعش باید ذخیره گردد.
ولی این همچنین موجب خواهد شد كه صدها پیكارجوی داعش قادر به فرار از این شهر شدند.
در آن زمان, نه ائتلاف به رهبری آمریكا و انگلستان ,  نه نیروهای اس دی اف كه این موضوع را حمایت می كردند, خواستار تایید این موضوع نبودند.
این قرارداد, كه بعنوان راز رقه می باشد,  تهدیدی را علیه جهان بیرون رها كرد- قراردادی  كه شبه نظامیان را قادر به گسترش دورتر در سراسر سوریه و فراتر از آن كرد.
درد زیادی برای مخفی كردن آن از جهان وجود داشته است. ولی بی بی سی با دهها نفر از كسانی كه یا وارد این ستون شدند, یا آن را مشاهده كردند و مردانی كه این قرارداد را مذاكره كردند, صحبت كرده است.
در یك حیاط روغنی در تبكه (Tabqa), در زیر یك درخت خرما, سه پسربچه مشغول تعمیر یك موتور كامیون هستند. آنها كاملا با روغن موتور پوشیده شده اند. موهایشان سیاه و روغنی است, و در انتها ایستاده اند. در نزدیكی آنها یك گروه از راننده ها هستند. ابو فائز در وسطشان است, و با جلیقه قرمز روشنش مشخص است. وی همرنگ كامیون 18 چرخ دوست داشتنی اش است. وی به روشنی رهبر است, بلافاصله چای و سیگار تعارف می كند. در ابتدا وی می گوید كه نمی خواهد صحبت كند ولی خیلی زود فكرش را تغییر می دهد.
او و بقیه رانندگان عصبانی هستند. هفته ها از زمانی كه آنها جانشان برای یك مسافرت كه موتورها را ویران كرد و دنده ها را شكست, را به خطر انداختند ولی هنوز  پولی به آنها پرداخت نشده است. او می گوید این یك سفر رفت و برگشت به جهنم بود.
او می گوید” ما از لحظه ای كه وارد رقه شدیم وحشتزده گشتیم.“ ” قرار بود كه ما با اس دی اف وارد شویم ولی تنها رفتیم. بلافاصله كه وارد شهر شدیم, پیكارجویان داعش و سلاح هایشان و كمربندهای انتحاری شان را دیدیم. آنها روی كامیون های ما تله های انفجاری گذاشتند. اگر توافق درست پیش نرفت, آنها كل ستون را منفجر خواهند كرد. حتی كودكان و زنانشان دارای كمربند انتحاری بودند.“
اس دی اف تحت رهبری كردها رقه را از رسانه ها پاك كرد. فرار داعش از پایگاهش تلویزیونی نخواهد شد.
بطور علنی  اس دی اف گفت كه فقط چند ده پیكارجو كه همه شان بومی هستند قادر به ترك (شهر) می باشند. ولی یكی از راننده های كامیون به ما گفت كه این حقیقت نداشت.
ما حدود 4000نفر منجمله زنان و كودكان را با خودروهای خودمان و خودشان بردیم. هنگامیكه ما وارد رقه شدیم, فكر می كردیم كه حدود 200نفر آنجا هستند كه ما باید آنها  را جمع كنیم. فقط در خودروی من 112 نفر از آنها بودند.
یك راننده دیگر می گوید این ستون 6-7 كیلومتری شامل 50 كامیون, 13 اتوبوس و بیش از 100 خودروی خود داعشی ها بوده است. پیكارجویان داعش صورتشان را پوشانده بودند و دربالای خودروها نشسته بودند.
فیلم هایی كه مخفیانه گرفته شده و به ما داده شده نشان می دهد كه كامیون ها پر از مردان مسلح است. علیرغم یك توافق كه آنها فقط سلاح های انفرادی شان را با خود ببرند, پیكارجویان هرچیزی كه می توانستند حمل كنند را با خود برداشتند. ده كامیون با تسلیحات و مهمات بارگیری شد.
راننده ها به یك كامیون سفید كه در گوشه حیاط بر روی آن مشغول كار بودند اشاره می كنند. ابوفائز می گوید” دنده آن بخاطر وزن زیاد مهمات شكست“.
این یك تخلیه نبود, این مهاجرت دسته جمعی دولت خود خوانده اسلامی بود.
اس دی اف نمی خواست این عقب نشینی اجباری از رقه بجای فرار, یك پیروزی باشد. برای همین در توافق تصریح شد كه  اجازه  بردن  هیچ پرچم یا بنری و افراشته كردن آن در هنگام خروج ستون از شهر را ندارند.
این هم فهمانده شده بود كه هیچ خارجی اجازه ندارد زنده از رقه خارج شود.
در ماه مه, جیمز متیس وزیر دفاع آمریكا جنگ علیه داعش را یك جنگ نابودی خوانده بود و به یك تلویزیون آمریكا گفت ” قصدمان این است كه پیكارجویان خارجی توانی  برای جنگیدن هنگامی كه به آفریقای شمالی, یا اروپا یا آمریكا, یا آسیا, یا آفریقا بر می گردند نداشته باشند.ما به آنها اجازه نمی دهیم كه این كار را بكنند.
بنا به گفته این رانندگان , ولی پیكارجویان خارجی- كه از سوریه و عراق نبودند هم به این كاروان پیوستند. یكی از آنها توضیح می دهد:
یك تعداد زیادی از خارجی ها از فرانسه, تركیه, آذربایجان, پاكستان , یمن, سعودی, چین, تونس و  مصر و...“ بوده اند.
یكی دیگر از راننده ها بریده بریده اسامی ملیت های دیگر را گفت.
تحت نور تحقیقات بی بی سی, ائتلاف پذیرفته كه بخشی از این توافق بوده است. حدود 250 پیكارجوی داعش همراه با 3500 نفر از اعضای خانواده هایشان اجازه یافتند رقه را ترك كنند.
كلنل رایان دیلون سخنگو برای عملیات ائتلاف غرب علیه داعش می گوید ” ما نمی خواستیم هیچكس (شهر) را ترك كند.“ ” او می گوید این از قلب استراتژی ما در آمد, توسط و از طریق رهبران بومی روی زمین“ . این برای سوری ها می باشد- آنها كسانی هستند كه دارند می جنگند و می میرند, آنها هستند كه این تصمیمات درباره عملیات ها را می گیرند.“
درحالیكه یك افسرغربی در هنگام مذاكرات حضور داشت, آنها ” نقش فعالی“ در گفتگوها ایفا نكردند. كلنل دیلون مدعی می شود, به هرحال 4 پیكارجوی خارجی خارج شدند كه آنها هم اكنون در بازداشت اس دی اف هستند.
توضیح عكس: اعضای خانواده داعش آماده ترك (شهر) می شوند
همانگونه كه این ستون شهر را ترك كرد از میان مزارع پنبه و گندم در شمال رقه عبور می كند. دهكده های كوچكی در كویر هستند.
ستون جاده اصلی را ترك می كند و وارد كویر می شود. برای كامیون ها عبور از این مسیر سخت بود, ولی  برای
مردانی كه پشت فرمان نشسته بودند سختر بود.
یك دوست ابوفائز لباسش را بالا برد و علایم سوختگی روی پوستش بود. وی می گوید ” نگاه كنید كه آنها چكاری كردند“.
بنا به گفته  ابوفائز در هر كامیون سه تا چهار خارجی بودند. آنها وی را كتك می زدند و وی را كافر و خوك خطاب می كردند.
ابو فائز می گوید ” آنها گفتند وقتی كه دوباره رقه را ساختید به ما بگویید“ ما برخواهیم گشت.
آنجا كافران هستند و اهمیتی نمی دهند. آنها ما را متهم می كردند كه داریم آنها را از رقه بیرون می كنیم. یك پیكارجوی  زن وی را با سلاح آك 47 خودش تهدید كرد.
محمود مغازه دار خیلی مرعوب نشد.
ساعت 4 بعد ازظهر بود كه ستون اس دی اف از میان شهرش, ”شانین“ عبور كرد, و به همه گفته شد كه در داخل(خانه هایشان) بمانند.
او می گوید” ما اینجا هستیم و یك خودروی اس دی اف توقف كرد با گفتن این كه یك قرارداد آتش بس بین ما و داعش بود“. آنها از ما خواستند كه منطقه را امن كنیم.“
او از طرفداران داعش نبود , ولی نمی خواست كه فرصت شغلیش را از دست بدهد- حتی اگر 4000 مشتری كه تا دندان مسلح هستند از میان دهكده اش می خواهند عبور كنند.“
یك پل كوچك در این دهكده تنگه ای را ایجاد كرده بود, بنابراین پیكارجویان داعش خارج شدند و شروع به خرید نمودند. بعد از ماهها جنگیدن و درسنگر ها پناه گرفتن آنها رنگ پریده و گرسنه بودند.
او می گوید آنها به مغازه اش ریختند و همه چیز را از روی طاقچه ها خالی كردند. او می گوید” یك پیكارجوی تونسی یك چشم به من گفت از خدا بترس“. و با  لحنی آرام از من سوال كرد كه چرا تو صورتت را تراشیده ای. او گفت آنها برمی گردند و یك بار دیگر شریعت را برقرار می كنند. من به وی گفتم كه ما با قانون شریعت مشكلی نداریم, ما همه مسلمان هستیم.“
آنها هرچیزی كه می توانستند با دستانشان ببرند, ماكارونی آماده, بیسكویت و... را خریدند. آنها سلاح هایشان را در خارج از مغازه گذاشتند. تنها مشكلی كه وی داشت وقتی بود كه سه تن از آنها بعضی از سیگارها را چك كردند, در مقابل چشمانشان گرفتند و سپس جعبه های آن را پاره كردند.
او می گوید آنها هیچ چیزی را ضبط نكردند, هیچی.
فقط سه نفر از آنها رذل بودند. سایر پیكارجویان داعش حتی آنها را توبیخ كردند. او می گوید داعش برای هر چیزی كه برداشت, پولش را پرداخت كرد.
آنها مغازه را جارو كردند. من از تعدادشان هیجان زده شدم. بسیاری از من درباره قیمت سوال میكردند ولی من  نمی توانستم پاسخ شان را بدهم چون كه مشغول سایرین بودم. بنابراین آنها بدون اینكه از من سوال كنند , پول آن را روی میز برایم گذاشتند.
علیرغم سوء استفاده ایی كه از آنها شده بود, رانندگان موافق بودند كه وقتی بحث پول پیش می آید, داعش حسابش را را صاف می كند.
ابوفائز با یك لبخند گفت ” داعش ممكن است آدمكش دیوانه باشد,  ولی همیشه با بحث پول درست عمل می كند“.
در شمال این دهكده, یك چشم انداز متفاوتی است... در روستای كوچك موهناد , مردم با رسیدن ستون از ترس خانه هایشان و زندگی شان فرار كردند, ولی بطور ناگهانی, خودروها به راست پیچیدند , جاده اصلی را ترك كردند و به جاده كویری رفتند.
موهناد می گوید” دو هاموی پیشاپیش ستون را هدایت می كرد.” آنها ستون را سازماندهی می كردند و اجازه نمی دادند كه هیچكس از آنها عبور كند“.
هنگامیكه ستون در كویر ناپدید شد, موهناد بلافاصله احساس آرامش نكرد. بیشتر آنهایی كه صحبت كردند , می گفتند كه داعش تهدید به بازگشت كرده, پیكارجویان شان با كشیدن انگشتشان در زیر گلویشان از جلوی آنها رد می شدند.
موهناد می گوید” ما چهار یا پنج سال گذشته را در وحشت زندگی كرده ایم.“
این مدتی برای مان طول خواهد كشید كه خودمان را از این ترس روانی خلاص كنیم. ما احساس می كنیم كه شاید برای ما برگردند , یا مزدوران (اسلیپر آجنت_ ماموران خاموش یا خوابیده مزدورانی هستند كه داعش در جاهای مختلف قرار داده و هرگاه بخواهد آن ها را احضار به عمل می كند كه به آن اسلیپر اجنت گفته می شود)
 خودشان را بفرستند. ما هنوز اطمینان نداریم كه آنها از سر خوبی رفته اند.
در مسیر, بابسیاری از مردم كه صحبت كردیم آنها گفتند كه آنها صدای هواپیماهای ائتلاف یا دورن های آنها را شنیدند كه ستون را دنبال می كردند.
ابوفائز از درون كابین كامیونش پرواز هواپیمای جنگی را تماشا می كرد كه بالای سرشان حركت می كرد و منور پرتاب می كرد كه ستون بتواند در مسیر به پیش برود.
هنگامیكه انتهای ستون درحال عبور بود, یك جت آمریكا خیلی پایین پرواز كرد و منور پرتاب كرد كه منطقه را روشن نمود. پیكارجویان داعش بشدت ترسیدند.
اكنون ائتلاف تایید می كند كه درحالیكه هیچ پرسنلی روی زمین نداشت, از طریق هوا این ستون را مانیتور می كرده است.
با عبور از آخرین نقطه بازرسی اس دی اف, در داخل منطقه داعش, یك روستا بین ماركدا و ال سووار , ابو فائز به مقصدش رسید. كامیون وی پراز مهمات بود و پیكارجویان داعش می خواستند كه آن را مخفی كنند.
هنگامیكه وی به سلامت برگشت, اس دی اف از وی سوال كرد كه كجا محموله اش را انبار كرده است.
او می گوید” ما روی نقشه موقعیت را نشان دادیم و او اشاره كرد عمو ترامپ بعدا می تواند آن را بمباران كند“.آزادی رقه با خون , فداكاری و سازش خریده شد. این توافق موجب آزاد شدن شهروندان به دام افتاده اش شد و نهایتا جنگ برای این شهر به پایان رسید. هیچ نیروی اس دی اف نباید برای تهاجم به آخرین مخفیگاه داعش بمیرد....».