۱۴۰۰ بهمن ۲۰, چهارشنبه

خامنه‌ای؛ ضعف و اعتراف در عین لاف و گزاف!


                                     سخن روز

روز سه‌شنبه ۱۹بهمن مذاکرات وین پس از چند روز وقفه، از سر گرفته شد، بسیاری از ناظران بااتکا به‌اظهارنظرهای مقام‌های کشورهای دست‌اندرکار،مذاکرات روز سه‌شنبه را تعیین‌تکلیف نهایی قضیهٔ برجام می‌دانند،

در این شرایط و در همین روز ولی‌فقیه ارتجاع هم به‌صحنه آمد، در نتیجه بسیاری تصور می‌کردند که حداقل او این بار خط کار هیأت مذاکره کننده‌اش را روشن خواهد کرد. اما خامنه‌ای در سخنرانی خود خطاب به‌گروهی از پرسنل نیروی هوایی ارتش تحت‌امرش گفت: «امروز آمریکا از جایی دارد ضربه می‌خورد که اصلاً هرگز این را محاسبه نمی‌کرد». این جمله، این معنا را به‌ذهن متبادر می‌کند که خامنه‌ای در ادامه سخن خود، زیر میز مذاکره خواهد زد؛ اما او جملهٔ خود را این‌چنین ادامه داد: «امروز دو تا رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور قبلی و رئیس‌جمهور فعلی اینها دست به‌دست هم دادند که تتمه آبروی آمریکا را ببرند و دارند می‌برند... روز به‌روز دارند خودشان را تضعیف می‌کنند و این ادامه خواهد داشت».

به‌این ترتیب معلوم شد، جملهٔ بسیجی‌پسند اول، صرفاً برای تسکین نیروهای در حال ریزش رژیم بوده و هم‌چنین معلوم شد آن‌که به‌آمریکا ضربه زده و باز هم خواهد زد، نه نظام «استکبارستیز» ولایت، بلکه رئیسان جمهور قبلی و فعلی آمریکا بوده و هستند.

اما واقعیت مهمتر دیگری که بیش از پیش آشکار شد، ضعف و ناتوانی مفرط خلیفهٔ ارتجاع است که حتی در شرایطی که بسیاری از ناظران آن را دقیقهٔ ۹۰ بازی برجام می‌دانند و تأکید می‌کنند: «مذاکرات اتمی وارد مرحله نهایی می‌شود... مذاکره‌کنندگان هرگز به‌این میزان به‌گشایش یا شکست نزدیک نبوده‌اند» (اکونومیست ۱۷بهمن) باز هم او قادر نیست حرف روشنی بزند و از دوگانه‌گویی معمول خود دست بردارد. چرا که زمان تصمیم‌گیری آن هم به‌قول خودشان «تصمیم بزرگ» برای خامنه‌ای در شرایطی که زمان رو به پایان است فرا رسیده است. تصمیمی که چه مبنی بر عقب‌نشینی و پذیرش شروط طرف مقابل باشد، چه کوتاه نیامدن و تشدید فعالیت‌های اتمی، در هر دو صورت برایش هزینه سنگینی در حد موجودیت نظام آخوندی دارد.

این ضعف و درماندگی، در وهلهٔ اول، ناشی از بحران ویرانگر درون رژیم است که با نزدیک شدن نقطهٔ تعیین تکلیف، هر چه بیشتر تشدید شده و از بالاترین سطوح رژیم حرفها و صداهای ضد و نقیضی به‌گوش می‌رسد؛ از یک‌سو سخنگوی دولت رئیسی جلاد در نشست خبری (۱۹بهمن) خود تصریح می‌کند: «توافق خوب قطعاً در دسترس است و نظام مصمم است به‌یک نتیجه مطمئن برسد» اما از سوی دیگر سخنگوی وزارت‌خارجهٔ دولت رئیسی، می‌گوید: «رفع تحریم‌ها، بسیار کلیدی و خط قرمز جمهوری اسلامی است» (نشست خبری ۱۸بهمن) و پاسدار شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم نیز می‌گوید: «بدون خروج واشنگتن از توهمات کنونی، مسیر مذاکرات وین هموار نمی‌شود» (سایت حکومتی نورنیوز ۱۹بهمن).

اما ریشه‌های عمیق‌تر این دوگانه‌گویی و درماندگی مفرط ولی‌فقیه ارتجاع را بایستی در بحرانهای اقتصادی اجتماعی که از هر سو رژیم را فراگرفته جستجو کرد. همان بحران‌هایی که خامنه‌ای را وامی‌دارد یک روز برای معیشت مردم اشک تمساح بریزد و از شاخصهای کلان اقتصادی ابراز ناخرسندی کند (سخنرانی۱۰بهمن) و چند روز بعد با سخافت تمام از «هزاران حماسه که در این ۴دهه صورت گرفته و... چقدر کارهای حماسه‌آمیز... که دشمن کتمان می‌کند» دم بزند (سخنرانی ۱۹بهمن). و در همین سخنرانی، رسانه‌های معاند را متهم کند که «با بزک کردن چهره زشت و فاسد رژیم طاغوت و پوشاندن خیانت‌های آنها، حتی به‌دنبال تزیین و آرایش تصویر سراپا جنایت ساواک هستند». در حالی که خمینی دجال و خود او با سپاه جنایتکارش و وزارت اطلاعات آدمکش و خیل رجالگان و اوباش غارتگرش عامل اصلی رو سفید کردن دیکتاتوری شاه و ساواک هستند.

اما خلیفهٔ درماندهٔ ارتجاع با این اظهارات سخیف نمی‌تواند درماندگی و بحران‌زدگی خود را از انظار مخفی کند. او نه تنها در زمینهٔ هسته‌یی و برجام به‌نقطهٔ تعیین‌تکلیف رسیده، بلکه نظامش در تمام زمینه‌ها به‌خط پایان رسیده و این مردم بپا خاسته ایران هستند که به‌زودی او و تمامیت نظام ولایت را تعیین‌تکلیف خواهند کرد.