با گذشت ۴۳ سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و سقوط دیکتاتوری سلطنتی، همچنان طرفداران سلطنت دست از عزاداری خود برنداشته و همه ساله حس دلتنگی خود را بروز میدهند. این که در قرن بیست و یکم، عدهای بعد از ۴ دهه در سودای حکومت موروثی و بازگشت به گذشته رویابافی می کنند، عجیب نیست. این امر، انتخاب آنهاست که دوست دارند به جای رای دادن برده تاج باشند. البته این امر به مذاق رژیم ولایت فقیه بیشتر خوش است تا قدرت گیری و سازمانیابی نیروهای مترقی و دستیابی به جمهوری دموکراتیک.
اما این که طرفداران سلطنت با شارلاتانیسم بیحد و مرز، با استفاده از وضعیت فلاکتبار کنونی بر جنایات دیکتاتوری شاه ماله کشیده و نوید رهایی مردم از طریق بازگشت سلطنت را می دهند جای تامل است. ماله کشی بر جنایات و چرایی انقلاب مردمی سال ۱۳۵۷، تا جایی رسیده که عدهای فرصتطلبانه به تحریف انقلاب و نقش نیروهای پیشتاز و چرایی تولید غده چرکین بنیادگرایی اسلامی بپردازند. تحریف تا جایی پیش می رود که گویا نیروهای پیشتاز شرکت کننده در انقلاب بهمن به شمول سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران و بیشمار روشنفکران مخالف استبداد، شاه را سرنگون کردند که خمینی را به قدرت برسانند.
متاسفانه عمر رژیم ولایتفقیه هر چقدر زیادتر شود این گونه جعلیات و حس دلتنگیهای جاهلان بیشتر جار زده می شود. چرایی این موضوع دقیقا به این علت است که فاصله سقوط استبداد شاه با قدرتگیری شیخ چنان کوتاه بود که فرصت واشکافی اختناق، سرکوب، نقش ساواک، و مسدود بودن فضای سیاسی، شکنجه، زندان، اعدام، و... تا فقر و بیکاری، از حلبیآبادها، دروازه غار، کودکان خیابانی و... تجزیه و تحلیل شود. آنقدر فرصت کوتاه بود که شکنجهگران ساواک توانستند به خارج از کشور بیایند و زندگی آرام داشته باشند. درست این بود که در شرایطی دموکراتیک پرونده حکومت سلطنتی موشکافی میشد. تاکید کنم رژیم از همان ابتدا با کشتن عدهای از ساواکیها دقیقا حاضر به واشکافی نبود. زیرا خود در صدد بازتولید آن استبداد بود و نمیخواست پروندههای مماشات رژیم شاه با روحانیت مرتجع از تاریکخانه به سطح آید.
پرداختن به این که چگونه خمینی مرتجع با استفاده از مذهب و کمک آمریکا، انگلیس و کشورهای اروپایی برای مهار جنبش ترقیخواهانه مردم ایران، قدرت را به دست گرفت در حجم این فراسو نیست. در شرایط فعلی سلطنتطلبان همراه با نیروهای ارتجاعی حاکم برای مهار جنبشهای اجتماعی و جنبش ضد دیکتاتوری و برای رسیدن مردم به آزادی، دموکراسی، سکولاریسم همسو هستند. خطاب کردن مردم به پا خواسته برای رهایی از استبداد با واژه هایی مانند «فتنه» و «اغتشاشگر» و... نقطه مشترک دیکتاتوری شاه و شیخ است که در پی آن سرکوب و اختناق را همراه دارد. البته همانطور که فرح گفته است «روزهای سرد و تیره» به دست همان مردم در کف خیابان که دیکتاتورها آنها را «فتنه»گر و «اغتشاشگر» می خوانند به پایان خواهد رسید. اما نه برای تحقق رویابافیهای بازگشت به نیم قرن پیش.
برگرفته از ایران نبرد دوشنبه ۲۵ بهمن