اقتصاد سکته کرده ایران
عموم ناظران اوضاع ایران تحت حاکمیت خامنهای میدانند که آوردن آخوند رئیسی از قوه جلادان قضاییه به منصب قوه مجریه، نه برای حل و فصل بحرانهای خارجی و به سرانجام رساندن برجام و یا کاهش وخامت اوضاع اقتصادی در داخل که هر دو این پروندهها صاحبانی در حد و اندازه خامنهای و باندهای فاسد و تبهکار پاسداران دارد و نیازی به دارنده یک مدرک کلاس ششم ابتدایی نیست. اما وی مأموریت دارد که در برابر قیامها و خیزشهای مردم ستمزده و جوانان عاصی و گرسنگان بیخانمان و بازنشستگان و تهیدستان بیچیز بایستد و مهارت و تجربه خود را در کشتار و قتلعام درمانی بهکار گیرد. طنز تلخ اینجاست که آخوند رئیسی هم دچار این توهم شده است که با فرمان دادن و امر و نهی کردن میتواند در حوزههایی که صاحبان دیگری دارد، خودی نشان دهد!
دولت آخوند رئیسی در یک تبلیغات عوامفریبانه اعلام کرد میخواهد ۵۰۰هزار میلیارد تومان معادل ۱۹میلیارد دلار سرمایهگذاری صنعتی انجام دهد که بزرگترین میزان سرمایهگذاری در تاریخ ایران است! با این کار به رشد ۸درصدی هم میرسد و میلیونها شغل و مسکن ناگهان ایجاد میگردد. تحلیلگران اقتصادی حکومتی هم نتوانستند جلوی حیرت و تعجب خود را از این اقدامات مضحک نمایشی بگیرند.
پول ریختن به جیب غولهای بیابان
بآوردهای علمی بهسادگی نشان میدهد که حتی با چندین برابر این سرمایهگذاری هم اقتصاد ایران حدود یک دهه حتی برای بازگشت به وضعیت نابهسامان سال۱۳۹۰ زمان نیاز خواهد داشت ولی آخوند رئیسی با اعلام سرمایهگذاری در ۴۹ طرح صنعتی از محل افزایش سرمایهگذاری در تعدادی از بزرگترین شرکتهای دولتی و خصولتی مانند «شرکت ملی صنایع مس ایران»، «شرکت صنعتی معدنی چادرملو»، «شرکت صنعتی معدنی گلگهر»، «شرکت هلدینگ خلیجفارس»، «شرکت هلدینگ نفت و گاز پارسیان» و «شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات» که بهتصادف! از جمله شرکتهای حاضر در بورس هستند و داراییهای مردم بینوای ایران را به غارت بردهاند، سرمایهگذاری جدیدی انجام میدهد. تا این عزیزدردانههای نظام ولایی با مدیریت آقازادههای دارای ژن یغماگری حسابی در پول غلت بزنند.
اقتصاد ایران تشنهتر از این رقمهاست
با این حال فعالان اقتصادی در یک حساب سرانگشتی اذعان میکنند کار به این سادگیها نیست. در طول دهه۹۰ سرمایهگذاری در کشور روند نزولی داشته است و به حدود منفی ۵درصد رسیده است. همچنین برای سه سال متوالی است که میزان استهلاک از میزان سرمایهگذاری جلوتر زده است. و اینکه امکانات صنعتی کشور بهطور مرتب در حال فرسودگی است و چند بار است که سکته کرده است و حالا قرار است چند چسب زخم بر پیکر علیل آن چسبانده شود. فقط یک قلم از کمبود سرمایهگذاری را جواد اوجی وزیر نفت دولت آخوند رئیسی برملا کرد: «بخش نفت و گاز کشور نیازمند تزریق حدود ۱۶۰میلیارد دلار سرمایه است تا ایران بتواند علاوه بر حفظ سطوح کنونی تولید خود، سهم خود از بازار انرژی جهانی را هم از دست ندهد» (دنیای اقتصاد۱۸بهمن۱۴۰۰).
بنابراین روشن است که نیاز به سرمایهگذاری آن هم تنها در یک بخش، بیش از ۸برابر سرمایهگذاری کذایی ۵۰۰هزار میلیارد تومانی است. با این حساب میتوان تشنگی بخشهای مختلف اقتصاد ایران به سرمایه را محاسبه کرد در حالی که شاهد خروج سرمایهها از کشور بهخاطر بیآیندگی رژیم آخوندی هستیم. یک نمونه از این خروج سرمایهها هم بالغ بر ۱۷۰میلیارد دلار در دوران احمدینژاد و آخوند روحانی است.
شرکتهای پر ضرر و زیان دولتی و خصولتی
جالب آن که دولت آخوند رئیسی به شرکتها و در واقع به دوستان و رفقایی از اموال مردم ایران پول میپردازد که کارنامه و محصول کارشان جز زیان و هدر دادن سرمایههای ملت چیز دیگری نبوده است. این واقعیت حتی به شکل مینیمیزه شده هم نشان از اتلاف هزاران میلیارد تومان در راه بهریز و بهپاشهای آقازادهها و مهرههای باند خامنهای در بنگاههای اقتصادی است. تا آنجا که مدیرعامل سازمان حسابرسی از زیان ۳۵هزار میلیاردی شرکتهای دولتی خبر میدهد.
«مدیرعامل سازمان حسابرسی با اشاره به زیان ۳۵هزار میلیاردی شرکتهای دولتی گفت: اکثر زیان اینها مربوط به تکالیفی است که دولت برعهده آنها گذاشته است» (خبر آنلاین۲۰بهمن۱۴۰۰).
علاوه براینکه بهقول این مسئول رسیدگی به حساب و کتابهای این بنگاه، «نمیتوان فهمید شرکتهای دولتی حاکمیتی هستند یا تجاری و عملکردشان مخدوش است و نمیتوان قضاوت صحیحی درباره آنها کرد».
طرحهای باستانی نیمهتمام!
در این چهل ساله حکومت غارتگران، روزی نبود که یک آخوند شیاد و یا یک مهره حکومتی کلنگی در دست نداشته باشد و چند بار به زمین نکوبیده باشد که مثلا میخواهیم در این قطعه زمین کارخانه و یا مدرسه و بیمارستان و چه و چه بسازیم. اما این بهاصطلاح پروژههای عمرانی چند صباحی نان دانی کلنگ زنها بودند و پس از مدتی به امان خدا رها شدند و حالا به جای اینکه این پروژههای رها شده به نتیجهای برسند، دولت آخوند رئیسی میخواهد میلیاردها تومان پول بیزبان را از جیب و سفرههای مردم مستقیم به جیب رفقای هم باندیاش به اسم سرمایهگذاری صنعتی بریزد.
«رئیس سازمان برنامه و بودجه میگوید بیش از ۲۵۰۰هزار میلیارد تومان پروژه نیمهتمام در کشور وجود دارد. متوسط عمر طرحهای نیمهتمام کشور از ۱۷سال عبور کرده و گاهی با فشارهای سیاسی طرحهای بدون توجیه اقتصادی آغاز میشود. اگر با شیوههای فعلی بخواهیم راه را ادامه دهیم این طرحها را باید «طرحهای باستانی» نامید (ایلنا۲۶بهمن۱۴۰۰).
با کدام نقشه؟ در کدام راه؟
حاصل تنها نیمی از این آشفتگیهای عامدانه که در خدمت چپاول بیشتر اموال و داراییهای ملتی است که به تک به تک ریالهای آن برای مداوی زخمهایش نیازمند است، هرج و مرج در فعالیتها و تحولات اقتصادی در رژیم غارتگر آخوندی است. امروز حتی کارشناسان حکومتی اقتصاد بر این امر تأکید میکنند که نداشتن نقشه راه و نبود استراتژی مشخص صنعتی سبب شده است که هزاران میلیارد واحد پولی و هزاران واحد نیروی انسانی تلف شود و به باد فنا برود.
روزنامهٔ حکومتی شرق، ضمن کتمان ساختار فاسدی که با غارت اموال و سرقت ثروتهای عمومی نفس میکشد ۲۷بهمن نوشت:
«مشکل و گره کار در فرایند توسعه کشور فقدان یک نقشه راه اقتصادی و استراتژی توسعه صنعتی برای درمان نااطمینانی و بیثباتیهایی است که هر گونه سرمایهگذاری بلندمدت را از سرمایهگذاران سلب میکند و با سیاستگذاریهای غلط و به دور از منطق اقتصادی در حوزههای پولی و مالی و تجاری هر روز بر این بحران میافزاید».
البته نویسندهٔ شرق خوب میداند مشکل نه در فقدان یک نقشه راه اقتصادی بلکه در نقشهها و برنامههایی است که تار و پودش در فساد تنیده و دینامیزمی جز همین فساد هدایت شده و سیستماتیک ندارد. افشای فایل صوتی سپاه و درز بخش اندکی از دزدیهای نجومی سرکردگان سپاه خانهٔ فساد را نشان داد.
فروش پلاسمای خون برای امرار معاش
این هدر دادن منابع یک کشور و این سرقت اموال یک ملت، موجد دردناکترین و غمانگیزترین شرایطی است که در حال حاضر بر جسم و جان مردم ایران آمده است. در خبرها خواندهایم و در کوچه و خیابان میبینیم که زن بینوای هموطن که روزگاری با عزت زندگی میکرد حالا پس از فوت همسرش و نداشتن هیچ پسانداز و بیمه و پشتیبانی، مجبور به فروش پلاسمای خون برای امرار معاش شده است. ماهی دو مرتبه این کار را میکند تا برای هر اهدای پلاسما ۹۰هزار تومان! بگیرد و روزگارش را سر کند.
این فجایع وحشتناک و غیرقابل تحمل است که جوانان شورشی و عاصی را با خشمی هر چه فروزان تر به نبرد با قوم ظالمان میکشاند تا سرانجام دیگری برای مردم ستمزده ایران رقم بخورد. سرانجام رهایی و آزادی و توسعه