۱۴۰۰ دی ۲۳, پنجشنبه

ایران؛ هر دادخواهی برگی از مطالبهٔ سرنگونی


     گرامیداشت یاد قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط سپاه سرنگون شد

در هفته‌های اخیر شاهد هماهنگ شدن دادخواهی‌ها و گسترش آنها در ایران‌زمین هستیم. دادخواهی بی‌توقف مادر ستار بهشتی، دادخواهی مداوم مادران آبان، اوج گرفتن دادخواهی خانواده‌های قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی، دادخواهی مادران خاوران با استمرار دادخواهی قتل‌عام شدگان ۶۷ در ادامهٔ محاکمهٔ دژخیم حمید نوری.

این دادخواهی‌ها که ثقل سنگین‌شان خون‌خواهی قربانیان جنایت در چهار دههٔ گذشته است، به موازات خود جریانی از دادخواهی‌های صنفی و مالی و زیست‌محیطی را دارند که روزانه در شهرهای ایران جاری هستند.

این خبرها، فیلم‌ها، گزارشات و مستندات را که بر نقشهٔ ایران نشانه‌گذاری می‌کنیم، ایران را خاستگاه جوشش دم‌افزون دادخواهیِ همه‌جانبه می‌بینیم.

یکی از این نمونه‌ها که این روزها موضوع داغ گزارشات خبری و تصویری شده است، تعمیق دادخواهی سقوط هواپیمای اوکراینی است. دومین سالگرد سقوط دادن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران و جان باختن ۱۷۶ جان گرامی از مسافران ایرانی، با اوج گرفتن دادخواهی خانواده‌های قربانیان آغاز شد. این دادخواهی با تداوم فعالیت جمع کثیری از خانواده‌ها، به‌سرعت گسترش یافت و به یکی از موضوعات داغ این سالگرد تبدیل شد.

در دومین سالگرد آن کشتار جمعی، رازهای جدیدی برملا شد که گویای جنایت عمدی بودن آن است. از این رو نگاهی داریم به سوابق امر، اعترافات ناگزیر، روشنگریهای جدید و تناقضاتی که پرده از یک جریان پروپاگاند با هدف پوشش یک جنایت بزرگ در دو سال گذشته برمی‌دارد.

اگر سراغ واکنش‌ها و مواضع اولیه پس از سقوط دادن هواپیمای اوکراینی برویم، شاهد ادعاهایی از جانب سران سپاه و مقامات دولتی هستیم که شلیک به هواپیمای اوکراینی را سهو و خطای غیرعمد معرفی کرده‌اند. در آن روزها و هفته‌ها تمام دستگاه تبلیغات نظام آخوندی ـ حتی در نمازهای ریایی جمعه ـ بسیج بود تا شلیک و کشتار را خطای غیرعمد نشان دهند و جا بیاندازند.

در ادامهٔ چنین خطی که دستگاه تبلیغاتی و کارگزاران دست‌اندرکار رژیم پیش می‌بردند، اولین دم خروسی که بیرون زد، سرقت تمام وسایل ارتباطی مسافران و جعبه سیاه هواپیما توسط دستگاه اطلاعاتی نظام آخوندی بود. دومین دم خروسی که بیرون زد، بی‌پاسخ ماندن شکایات خانواده‌ها و تشکیل نشدن پرونده و دادگاه در ماجرای این کشتار جمعی می‌باشد.

یادآوری می‌شود که تمام پرونده‌های جناییِ رژیم آخوندی در چهار دههٔ گذشته باز مانده‌اند و محض نمونه یک پرونده هم به سرانجام و تعیین‌تکلیف مشخص نرسیده است. از این نمونه‌اند پرونده تحقیق شکنجه در زندانها، پرونده قتل‌های زنجیره‌یی دگراندیشان، پرونده کشتار کشیشان مسیحی، پرونده کشتار در مکه، پرونده قتل ستار بهشتی، پرونده کشتار آبان ۹۸، پرونده کشته شدن زندانیان سیاسی در زندانها و...

حالا پس از دو سال شلیک به هواپیمای اوکراینی و با بالا‌گرفتن دادخواهی خانواده‌ها، ناگهان از «سپر انسانی» شدن مسافران این هوایپما در مقابل موشک فرضیِ ساخته و پرداخته شده توسط دست‌اندرکاران سپاه پاسداران رونمایی می‌شود. خبر این است که در چهلم قربانیان سقوط هواپیما، پاسدار حسین سلامی به دیدار خانواده‌یی می‌رود و به آنان می‌گوید که اگر به این هواپیما شلیک نمی‌شد، ممکن بود ۱۰میلیون نفر کشته شوند! پاسدار سلامی از این خانواده می‌خواهد که این موضوع مسکوت بماند و علنی نشود و بر آن مهر اطلاعاتی ـ امنیتی می‌زنند. پاسدار سلامی در این ملاقات، مجوز شلیک را این‌طور توجیه می‌کند که اگر این هواپیما هدف قرار نمی‌گرفت، ممکن بود موشک شلیک شده توسط آمریکا به تهران اصابت کند! پرسش این است که کدام موشک؟ مگر موشکی در کار بوده است؟

بنابراین مشاهده می‌شود که دو سال لازم بود تا تبلیغات برای جا انداختن شلیک غیرعمد و اشتباه اپراتور تبدیل به اعترافات شلیک عمد و هدفمند شود. پس پاسدار حسین سلامی اعتراف می‌کند که هم خود او در این شلیک نقش مستقیم داشته است و هم دست‌اندرکاران ذیربط در این کشتار و قتل‌عام. اما کار به اینجا هم ختم نمی‌شود.

با بالا‌گرفتن دادخواهی خانواده‌ها که خبر داغ ایران و جهان شد، سپاه پاسداران از طریق سیمای منفور نظام آخوندی برای جا انداختن ترفند موشک فرضی و خودساخته، اقدام به چند گفتگو در خیابان می‌کند تا این ایده و طرح را جا بیاندازند که مثلاً مردم هم قبول دارند که اگر به هواپیما شلیک نمی‌شد، باید ۱۰میلیون کشته می‌شدند! در این گفت و گوها با رذالت‌پیشگی و دنائت ضدبشری می‌خواهند تلقین کنند که کشته شدن ۱۷۶نفر بهتر از کشته شدن ۱۰میلیون نفر است؛ پس چه خوب که این ۱۷۶نفر سپر انسانی ۱۰میلیون نفر شدند!

آنچه پس از دو سال با اعتراف به عمد و هدفمند بودن شلیک و کشتار و ترفندهای ضدبشری برملا شد، محصول بالا‌گرفتن دادخواهی و سماجت خانواده‌ها و انعکاس رسانه‌یی و مجازی آن در ایران و جهان است. هم اعتراف پاسدار سلامی و هم ترفند رذیلانهٔ نمایش تلویزیونی سپاه و سیمای منفور ملایان، موجی گسترده از نفرت و انزجار و محکومیت سراسری بین ایرانیان در شبکه‌های مجازی برانگیخت. بار دیگر اثبات شد که در پشت تمامی پرونده‌های جنایی طی ۴۳سال گذشته، حکایتهایی وجود دارد که با بالا‌گرفتن اتحاد دادخواهی‌های اقشار مردم، از گلوی جانیان بیرون خواهد زد و هم‌چون نمونه‌های پیشین و فعلی، باز هم آشکار خواهد شد که در پشت همهٔ این جنایات، از خمینی تا خامنه‌ای و کارگزاران نظام نقش درجهٔ اول را داشته‌اند و دارند.

شرایط ایران در شطرنج سیاسی ـ حقوقی بالعفل خود گواهی دقیق می‌دهد که از پس پردهٔ هر دادخواهی از نظام ملایان، برگی محکم از مطالبهٔ سرنگونی خیل جانیان ولایی مهر خواهد خورد.