سخن روز
کمیسیون تلفیق بودجهٔ مجلس ارتجاع، حذف ارز ۴۲۰۰تومانی از بودجهٔ ۱۴۰۱ دولت رئیسی را منتفی کرد. اعلام این خبر برخلاف روندی بود که این موضوع تاکنون طی کرده است. چرا که طی یک ماه گذشته، بهرغم هشدارهای پیاپی، اما هم دولت رئیسی جلاد و هم مجلس ارتجاع بر حذف ارز ترجیحی تأکید کرده بودند.
روز ۲۱آذر رئیسی به مجلس رفت و لایحهٔ بودجهٔ ۱۴۰۱ را ارائه کرد. در این لایحه، بودجهٔ عمومی دولت بیش از ۱۳۰۰هزار میلیارد تومان اعلام شد که ۳۰۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد.
از سوی دیگر منابع بودجهٔ ۱۴۰۱ آنقدر در ابهام بود که بسیاری این لایحه را بودجهٔ خیالی نامیدند؛ چرا که منبع درآمد اصلی آن، بر اساس فروش روزانه یک میلیون و ۲۰۰هزار بشکه نفت برآورد شده که با توجه به تحریمها، بسیار دور از واقعیت است.
نکتهٔ قابل توجه دیگر در این لایحه، حذف ارز ترجیحی (۴۲۰۰تومانی) بود. این ارز هر چند ابزاری جدی برای دزدیهای مافیای حکومتی است، اما بهنوعی یارانه بر کالاهای اساسی محسوب میشود. کارشناسان برآورد کردهاند حذف آن، گرانیهای افسارگسیختهٔ کنونی را ۳ تا ۵برابر بیشتر خواهد کرد. در بودجهٔ سال۱۴۰۰ برای ارز ترجیحی، حدود ۱۱میلیارد دلار در نظر گرفته شده بود که البته تنها ۸میلیاردش پرداخت شد. بنابراین حذف ارز ترجیحی در بودجهٔ ۱۴۰۱ مبلغی حدود۸ تا ۹میلیارد دلار، معادل ۴۰۰هزار میلیارد تومان به جیب دولت رئیسی سرازیر میکرد؛ البته بهبهای سرازیر شدن میلیونها ایرانی دیگر به زیر خط فقر مطلق!
اما تضاد، پیامدهای خطرناک این اقدام بود. تا جایی که در مجلس ارتجاع و ارگانهای حکومتی پیاپی هشدار دادند که این اقدام حتی از گران کردن بنزین در آبان۹۸ خطرناکتر است. اما رئیسی بهصراحت گفت: «۸میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰تومانی در بودجه که دولت قبل آن را هزینه کرده بود، برای این دولت مبلغی نبود که بخواهد دنبال کند» (گفتگوی تلویزیونی-۵بهمن)؛ و مجلس ارتجاع هم حذف آن را پذیرفت و کلیات بودجه را تصویب کرد.
اما چه شد که عصر روز شنبه، یکباره کمیسیون تلفیق حذف ارز ۴۲۰۰تومانی را منتفی کرد؟
علت وضعیت انفجاری جامعه، بهخیابان آمدن پیاپی و گسترشیابندهٔ اقشار بهجان آمده، چشم انداز خیزشها و قیامهای آتشین، گسترش عملیات کانونهای شورشی است که این مجموعه چنان وحشت رژیم را برانگیخته که مجبور از چنین واگشتی شد.
اما ۹میلیارد دلار ارز لازم برای ابقای ارز ترجیحی را از کجا تأمین خواهد کرد؟
دو گزینهٔ محتملتر وجود دارد:
یکم: دست کردن باز هم بیشتر در جیب مردم، با افزایش چاپ پول، بالا بردن نقدینگی، تورم و افزایش مالیات و... مانند داروغه در فیلم رابینهود که سکهای به ته کاسهٔ مرد فقیر کوبید و دو سکهای که از کاسه بیرون پرید را قاپید!
دوم: خامنهای مجبور شده در مذاکرات وین جامزهر مرگبار را سر بکشد، با چشم انداز اینکه بلکه مقداری پول بهدست بیاورد و عجالتاً خطر قیامی آتشین را مقداری عقب بیندازد.
اما سرانجام هر دو راه، خیزشها و قیامهای آتشین بیشتر است. چرا که دست کردن در جیب مردم انفجار خشم متکاثف اجتماعی را در پی خواهد داشت و ریختن زهر کشنده به حلقوم نظام فرتوت و بیمار هم تضعیف هر چه بیشتر آن در برابر جبهه قیام و سرنگونی را در پی دارد.