قطع شدن شبکه های رژیم
واکنشهای هراسآلود رژیم آخوندی پس از قطع ۲۷شبکه تلویزیونی و رادیوییاش کاملاً قابل فهم است! اما با اقدامات سراسیمهاش در پساضربه، به روشنترین زبان، آدرس تنها آلترناتیو قدرتمند سیاسی خود و نفوذ و محبوبیت آن را به همه دنیا اعلام کرد!
سایت رسمی شبکه خبر آخوندی در ساعت ۱۶.۲۲ پنجشنبه ۷بهمن خبر داد که پخش معمولی برنامهها در ساعت ۱۵۰۰ مختل و تصاویری از رهبری مجاهدین پخش شده است.
سپس تلگرام خبر فوری رژیم تلاش کرد که موضوع را کوچک نمایی کرده و منحصر به همان شبکه کند.
اما با توجه به اینکه میلیونها نفر از هم میهنانمان از شبکههای مختلف، فروریزش اقتدار پوشالی رژیم در حفاظت از رادیو ها و تلویزیونهای حکومتی را شنیده و دیده و یا گوشی به گوشی نقل کرده بودند، رژیم ناگزیر شد، از طریق رسانههای زنجیرهیی خود ابعاد بیشتری از این ضربه را برملا کند:
خبرگزاری سپاه پاسداران: «دقایقی پیش تصویر مسعود و مریم رجوی در برخی شبکههای صدا و سیما برای لحظاتی منتشر شد».
روزنامه حکومتی سراج: «دقایقی پیش برخی شبکههای سیمای ملی مثل شبکه یک و شبکه قرآن توسط مجاهدین هک شد. در اقدامی عجیب شبکه یک دقایقی قبل تصویری پخش کرد که در آن درود بر رجوی و مرگ بر خامنهای آمده بود».
خبرگزاری رسمی رژیم، ایرنا: «ظهر امروز شبکه اول سیما برای لحظاتی تصاویر سران مجاهدین را پخش کرد. در شبکه رادیویی آوا هم شعارهای هنجارشکن شنیده شد».
خبرگزاری صدا و سیمای رژیم: «مسئولان فنی سازمان صدا و سیما میگویند احتمالاً سرور، مورد حمله هکری قرار گرفته. اتفاقی شبیه به این در شبکه قرآن، رادیو پیام و جوان هم رخ داده است».
معاون سرکرده فنی صداوسیمای رژیم،هم سنگینی وپیچیدگی این ضربه راآشکارتر کرد
«همکاران ما درگیر کار هستند و دارند بررسی میکنند جزییات امر را این اتفاقی که افتاده یک کار سادهیی نیست یک کار فوقالعاده پیچیدهیی است که به احتمال خیلی زیاد کسانی که صاحب این تکنولوژی هستند میتوانند بههرحال از بکدورها و امکاناتی که خودشان روی سیستمها در نظر گرفتند بهرهبرداری کنند».
سراسیمگی ناشی از سنگینی ضربه تا حدی بود که عناصر فنی رژیم آخوندی را هم گیج کرده و به جان هم انداخت. خبرگزاری حکومتی مهر در نقطه مقابل تشخیص اعلام شده کارگزار صدا و سیما نوشت:
«با توجه به بستهبودن سیستمهای رایانهای پخش، احتمال حمله هکری بسیار پایین است، چرا که این سیستمها امکان دسترسی از طریق اینترنت را ندارند. یکی از کارشناسان مطلع در گفتگو با مهر اعلام کرد احتمال میرود کدهای مخرب از طریق عامل انسانی به این سیستمها وارد شده باشند».
این سراسیمگی در منبرهای ریایی نمایشهای جمعه رژیم هم آشکار بود مثلا در تبریز، ترس رژیم در «ابراز تأسف و نگرانی» و درخواست «ایمنسازی برای امنیت بیشتر» بیرون زد و در مشهد از «هزاران متخصص هنر و رسانه و علوم ارتباطات» که «در کار هستند تا نظام آخوندی را تضعیف و تخریب کنند»! اظهار وحشت شد.
واقعیت این است که سازمان صدا و سیمای آخوندی، در تمامی دوران حاکمیت ننگین این رژیم، رسالتی جز بزک کردن چهره زشت نظام ولایت و تحمیل آن به ملت ایران نداشته است.
این بوق تبلیغاتی، یکی از حساسترین ارگانهای حکومتی است که سرپرست آن مستقیم از سوی خامنهای برگزیده میشود و در ردیف ساختارهایی مانند سپاه پاسداران، بهخصوص نیروی قدس و اطلاعات موازی، مأموریت سرکوب و صدور تروریسم را پیش میبرد. بنابراین همواره توجیهگر تمامی جنایتها و چپاولهای این رژیم رباینده حق حاکمیت مردم ایران بوده است. بازتاب این سابقه ننگین همواره در شعار «ننگ ما ننگ ما، صدا و سیمای ما» توسط شرکتکنندگان در اعتراضها و اعتصابها، نثار این ارگان منفور آخوندی شده است و میشود.
بنا بر اسناد «مانیتورینگ جامع» سازمان صدا و سیمای آخوندی، قطع کامل ارسال (آپ لینک) ۲۵تلویزیون سراسری حاکمیت بر روی اینتلست و بدرست و در وضعیت بحرانی قرار گرفتن صدها رادیوی سراسری و تلویزیونی استانی و محلی ابعاد گستردهٔ این ضربه را بهخوبی به نمایش میگذارد.
ضربات وارده به سیستم دجالیت رادیو تلویزیون سانسور و خفقان به حدی بود که در چهارمین روز، هنوز وضعیت شبکههای رادیویی و تلویزیونی رژیم به وضعیت معمول و حالت عادی بازنگشته و بیجهت نیست که دستاندرکاران و مهرههای نظام آن را پیچیده، بیسابقه و «بشدت عجیب و غیرقابل باور» توجیه میکنند و یکی از نزدیکان خامنهای در روزنامهٔ حکومتی فرهیختگان هراسآلود نوشت:
«موضوع خرابکاری ۱۰ ثانیهای روز پنجشنبه شبکه اول سیما و بعضی از شبکههای رادیویی مانند آوا و قرآن را نمیتوان بهتنهایی و بدون توجه به سوابق مشابه در بخشهای دیگر ارزیابی کرد». و بعد هم ضمن ابراز وحشت از تکرار «فاجعه» با سراسیمگی نتیجه گرفت: «ماجرای روز پنجشنبه شبکه یک سیما نه اولین اقدام خرابکارانه است و نه قطعاً آخرینشان خواهد بود».
این ضربه به یکی از حفاظتشدهترین نهادهای رژیم آخوندی، نشان ضعف رژیم و گویای این واقعیت است که استبداد دینی در فاز سرنگونی، روانهٔ زبالهدانی تاریخ است.