خامنهای روز 6خرداد جاری گفت: «بعضیها دغدغه این را دارند که یک حکومت و یک دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد؛ بنده هم کاملاً معتقدم و تأیید میکنم».
بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت رژیم هم در حاشیه نشست اوپک در وین به خبرنگاران گفت: «ایران برای همکاری با شرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی هیچ محدودیتی ندارد».
آیا رژیم ایران بعد از نمایش انتخابات در فکر تجدید رابطه با جامعه جهانی و بهویژه آمریکاست. آیا میخواهد سیاست تعدیل و تعامل را دنبال کند؟ بهخصوص که روحانی در این نمایش پیروز شده است؟
معنی این موضعگیریهای که فوقاً آمد چیست؟
معنی آن ضعف است. ترس است. التماس است. اگر دقت شود، از روز 30اردیبهشت رئیسجمهور آمریکا یک سفر 9روزه به منطقه خاورمیانه و اروپا داشت. جا به جا علیه رژیم موضعگیریهای تندی کرد. حداقل 7سخنرانی و موضعگیری در ریاض، بیت المقدس، تل آویو، بیت لحم، بروکسل و ایتالیا داشت. همه جا رژیم را به تروریسم و شرارت متهم کرد. از نقش بیثبات کننده رژیم، از شبهنظامیها و دخالتهای رژیم در سوریه و عراق و یمن، از نقض حقوقبشر در ایران گفت و اینکه مردم ایران بزرگترین قربانی این رژیم هستند. او گفت ما با کشورهای منطقه علیه دخالتهای این رژیم میایستیم. وزیر خارجهاش رکس تیلرسون هم چندین موضعگیری و بیانیه و کنفرانس خبری علیه رژیم و تروریسم آن داشت.
خامنهای در این مدت 4بار سخنرانی و موضعگیری و پیام داشت. پاسخ خامنهای به سخنان رئیسجمهور آمریکا چه بود. سکوت و خفقان. لام تا کام نگفت و برخلاف دوران اوباما دوم و دم راه نینداخت و تهدید نکرد. وقتی این همه موضعگیری علیه نظام ولایت میکنند و طرف مقابل چپ و راست واژه تروریسم و شرارت بار رژیم میکند، این طور سر پایین انداختن و سکوت کردن اگر نشانه ذلت و خفت و خواری نیست؟ پس نشانه چیست؟
واقعیت این است که این سکوت و خفقان خامنهای مربوط به همین 10روز اخیر نیست بلکه از زمانی که اوباما رفته است، خامنهای از تغییر سیاست بینالمللی بهشدت ترسیده و دست از پا خطا نکرده است.
ضمن اینکه در همین دوره هم، سه دور تحریم خزانهداری آمریکا اعلام شده و طرحهای مختلف هم در کنگره آمریکا مورد بحث و بررسی و بعضاً به تصویب هم رسیده است و اما سر آنها هم ولیفقیه نظام یک کلمه نگفته است. حتی از کلمه بد عهدی هم که قبلاً میگفت استفاده نمیکند.
در همین رابطه توجه به مطالب نوار اخیری که از رفسنجانی در 5خرداد 96 در اینترنت افشا شد، موضوع را بهتر روشن میکند:
رفسنجانی: «سفیر سابق ما در آمریکا خبر مهمی دریافت کرده بود از منابع مطمئن بهخاطر همان خبر آمد ایران و آمد پیش من گفت سیاستی که دولت آمریکا تنظیم کرده این است که ایران رو برسونه به کاری که با عراق کرد، نفت در برابر غذا.
این خبر کافی بود که ما به فکر بیفتیم نگذاریم این اتفاق بیفته، اگر این اتفاق میافتاد، دیگه فاتحه همه چیز خونده میشد. البته این تلاش حل مسأله هستهیی ابتکار شخص روحانی نبود، این رو رهبری قبل از اینکه انتخابات بشه و روحانی بیاد ایشون به فکر افتاد. پس آقا خودش مذاکره را شروع کرد».
یعنی خامنهای از سر نیاز و بدبختی زهر را خورده و اتمی را موقت واگذار کرده آن هم از ترس اینکه فاتحه رژیم خوانده نشود. کما اینکه ترامپ گفت اگر ادامه میدادیم تا شش ماه این رژیم ساقط شده بود.
نکته مهم دیگر اهمیت تحریمهای جدید آمریکاست. درست است که تحریمهای جدید تاکنون شامل 40 الی 50شرکت بیشتر نمیشود اما از چند جنبه بسیار مهم است:
اول: از دایره موشکی فراتر رفته است و به حیطههایی نظیر حقوقبشر کشیده شده است. مانند تحریم سازمان زندانها و تحریم سهراب سلیمانی برادر پاسدار قاسم سلیمانی. حقوقبشر شیشه عمر رژیم ولایت فقیه است.
دوم: این بار بهطور مشخص سپاه پاسداران را هدف قرارداده است و شرکتهای تابعه و وابسته به آن که البته زمینهساز نامگذاری کامل سپاه هست.
سوم: چرخهای کنگره آمریکا حول تحریمهای غیرهستهیی فعال به راه افتاده است. با توجه به اینکه مانع و سد اوباما را هم ندارد چشمانداز ماده شدن و تصویب آنها جدی است. بهخصوص که از اجماع و حمایت دو حزبی هم برخوردار است. مثل طرح تحریم جدید کمیته روابط خارجی سنای آمریکا که با 18رأی مثبت از 21رأی به تصویب رسید. این طرح علاوه بر موشکی و تروریسم و حقوقبشر بهطور مشخص سپاه پاسداران را هدف قرار میدهد.
بر اساس این طرح در صورت تصویب در صحن سنا، دولت آمریکا ظرف مدت ۹۰ روز، باید تحریمهای جدیدی علیه افراد و نهادهای فعال در توسعه برنامههای موشکی ایران تصویب کند.
همچنین بر اساس یکی دیگر از طرح ها، سپاه پاسداران بهطور مستقیم تحت تحریم قرار خواهد گرفت. در صورت تصویب این اولین بار خواهد بود که سپاه تحریم میشود. آمریکا پیشتر در سال ۲۰۰۷ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تحریم کرده بود.
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس در 8خرداد 96 تحریمهای مصوب کمیته روابط خارجی سنای آمریکا علیه نقض حقوقبشر و تروریسم و برنامه موشکی رژیم را «جدیترین و جامعترین قانون تحریم آمریکا» و «شلیک کنگره به قلب برجام» توصیف کرد.
چهارم: همین تحریمها پیام سیاسی و روانی مهمی میدهد که هر گونه معامله و مراوده غربیها با رژیم ایران را با ریسک بالا روبهرو میکند. هر سرمایهگذاری را مجدداً به فکر وا میدارد که آیا معامله با این رژیم با مجازات و تحریم آمریکا روبهرو نمیشود؟
ممکن است این سؤال پیش بیاید که تحریمهایی که گفته شد از جانب آمریکاست ولی اروپاییها کماکان بر معامله و مراوده با رژیم اصرار دارند. مخصوصاً که بهشدت نیازمند معامله و بده بستان با رژیم هستند. آیا این امر از تأثیر این تحریمها کم نمیکند؟
روشن است که اگر اروپاییها هم همراهی میکردند خیلی مؤثرتر بود. اما همه میدانند که بهدلیل قدرت اقتصادی آمریکا و وزن آن در اقتصاد جهانی اروپاییها بهشدت از تحریمهای یکجانبه آمریکا اثر میپذیرند و راه معامله و سرمایهگذاریهای کلان بر روی آنها بسته میشود. مخصوصاً که تحریمهای بانکی به قوت خود باقی است ضمن اینکه در زمینه سرمایهگذاری، میزان سرمایهگذاری اروپاییها نصف شده است: سایت حکومتی نسیم آنلاین7خرداد95 در این رابطه مینویسد: «سرمایهگذاری خارجی در ایران طی چهار سال گذشته به نصف کاهش یافته و از 4میلیارد و 662میلیون دلار به دو میلیارد و 50 میلیون دلار رسیده است. نصف شدن سرمایهگذاری خارجی در بررسی جزئیات تجارت خارجی با کشورهایی نظیر آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلستان بهوضوح قابل مشاهده است. هیاتهای خارجی که در ماههای پسابرجام راهی تهران شدهاند اغلب در مسیر فروش کالاهای مصرفی خود موفق بودهاند، اما خبری از تمایل آنها برای سرمایهگذاری در ایران دیده نمیشود».
همچنین خبرگزاری سپاه پاسداران در 26اردیبهشت 96 نوشت: «با وجود امضای برجام و وعدههای جذب سرمایهگذاری در صنعت نفت در دولت یازدهم اسناد موجود حاکی از این است که سرمایهگذاری در این بخش در ۴ سال گذشته روند کاهشی دارد».
همچنین در جدیدترین خبر روزنامه حکومتی وطن امروز 10خرداد96 نوشت: » ترکیه، امارات و عمان حسابهای ایرانیان را بلوکه کردهاند!
دور جدید بلوکه کردن حساب بانکی ایرانیها آغاز شده و اعـراب، به عنـوان پیشقدم اجـرای سیاستهای تحریمی آمریکا، دومینوی مسدود کردن پولهای ایرانی را رقم زدهاند. حساب بانکی ایرانیها در کشورهایی همچون ترکیه، عمان و امارات عربی متحده بهویژه دوبی و ابوظبی یکی پس از دیگری در حال مسدود شدن است و این اتفاقات جدیدی است که برگی دیگر از تحریمهای بانکی ایران را در حال رقم زدن دارد».
آخوند روحانی البته که مشتاق برجامهای بیشتر است اما مشکل این است که نمیتواند. یعنی اهرمها و ابزار قدرت را در دست ندارد و اهرمهای اصلی در دست ولیفقیه است. هرچقدر هم دست بوس ولیفقیه باشد. و دهها بار هم به قول خودش دستهای خامنهای را ببوسد، تا این ساختار هست نمیتواند تغییری بدهد. چون زهرهای بعدی را مثل زهر برجام باید اول خود خامنهای بخورد و قیمت اول را او بدهد و این هم از نظر ولیفقیه نظام یعنی ”تنزل بیپایان“. بنابراین خامنهای هم تا جایی پیش میرود که حفظ نظامش خدشهدار نشود. ضمن اینکه وقتی پای حفظ نظام وسط میآید این آخوند امنیتی هم حواسش جمع است که دست از پا خطا نکند.
چنانچه وی در مصاحبه خود در 4خرداد که از تلویزیون رژیم پخش شد روی توان موشکی رژیم تأکید کرد و گفت: «اظهارات دشمنان در خصوص قدرت موشکی ایران از روی نادانی آنهاست. دشمن باید بداند هر چه نیاز داشته باشیم، میسازیم و به حرفهای آنان ذرهیی اعتنا نخواهیم کرد».
ضمن اینکه چنین تصویری از آخوند روحانی و مدره بودن وی در بیرون رژیم نیز وجود ندارد.
سایت تلگراف (28مه2017) 7خرداد 96 در مطلبی تحت عنوان ”اگر فکر میکنید مدرهها در ایران برنده شدهاند تردید کنید ”مینویسد: ”بهدنبال انتخابات ترسناک نمایشی ریاستجمهوری ایران ایران دوباره به ما گفته میشد پیروز آن، حسن روحانی است که یک ”مدره “و علیه ”تندروها “ است. همچنانکه بارها گزارش کردهام روحانی یک مجری کاملاً بیرحم است، کسی که از سال 2013 ریاست فروپاشی اقتصادی و آنچه را که عفو بینالملل ”اعدامهای سرسامآور لگام گسیخته “و قتل و زندانی کردن بسیاری از مخالفان میخواند را برعهده دارد، ایران به نسبت جمعیت دارای بیشترین درصد اعدام در جهان است“.
واقعیت این است که نمایش انتخابات ریاستجمهوری رژیم انجام شد و در این نمایش، خامنهای در یکدست کردن رژیمش شکست خورد، ضمن اینکه زهر شقه را هم مثل زهر اتمی سر کشید و در حال حاضر با آثار و عواقبش دست به گریبان است. آخوند رحیمیان رئیس باند جمنا میگوید: «برخی از دوستان فکر میکنند در این انتخابات فاجعهای رخ داده است» (سایت حکومتی انتخاب5خرداد96)
در جامعه هم بعد از نمایش انتخابات و دیدن ضعف خامنهای و آنهمه فساد و دزدی که در جریان این نمایش از زبان خود مقامهای رژیم رو شد، مطالبات مردمی افزایش چشمگیری یافته است. طی همین چند روز اخیر غارت شدگان مؤسسات کاسپین و توسعه یا آرمان در بیش از 30شهر روزهاست تظاهرات میکنند و درگیر میشوند و کفن میپوشند.
بهلحاظ منطقهیی و بینالمللی هم رژیم با یک جبههبندی جدید و با شدیدترین محاصره منطقهیی روبهروست. از ائتلاف جدید کشورهای عربی منطقه با آمریکا هم ضربه سنگینی دریافت کرده و مشخصاً دوران مماشات و استمالت با رفتن اوباما ضربه کاری خورده و چشمانداز تحریمهای شدیدتر هست.
هجرت بزرگ و موفق مقاومت مردم ایران هم ضربه استراتژیکی مهمی به رژیم ولایت بود که به اعتراف مهرهها و رسانههای رژیم، نظام ولایت را بیش از پیش در تنگنا قرار داده است.
در نتیجه رژیم در وضعیت ضعیف و سختی قرار دارد و بیتردید این روزها سختتر هم خواهد شد.
بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت رژیم هم در حاشیه نشست اوپک در وین به خبرنگاران گفت: «ایران برای همکاری با شرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی هیچ محدودیتی ندارد».
آیا رژیم ایران بعد از نمایش انتخابات در فکر تجدید رابطه با جامعه جهانی و بهویژه آمریکاست. آیا میخواهد سیاست تعدیل و تعامل را دنبال کند؟ بهخصوص که روحانی در این نمایش پیروز شده است؟
معنی این موضعگیریهای که فوقاً آمد چیست؟
معنی آن ضعف است. ترس است. التماس است. اگر دقت شود، از روز 30اردیبهشت رئیسجمهور آمریکا یک سفر 9روزه به منطقه خاورمیانه و اروپا داشت. جا به جا علیه رژیم موضعگیریهای تندی کرد. حداقل 7سخنرانی و موضعگیری در ریاض، بیت المقدس، تل آویو، بیت لحم، بروکسل و ایتالیا داشت. همه جا رژیم را به تروریسم و شرارت متهم کرد. از نقش بیثبات کننده رژیم، از شبهنظامیها و دخالتهای رژیم در سوریه و عراق و یمن، از نقض حقوقبشر در ایران گفت و اینکه مردم ایران بزرگترین قربانی این رژیم هستند. او گفت ما با کشورهای منطقه علیه دخالتهای این رژیم میایستیم. وزیر خارجهاش رکس تیلرسون هم چندین موضعگیری و بیانیه و کنفرانس خبری علیه رژیم و تروریسم آن داشت.
خامنهای در این مدت 4بار سخنرانی و موضعگیری و پیام داشت. پاسخ خامنهای به سخنان رئیسجمهور آمریکا چه بود. سکوت و خفقان. لام تا کام نگفت و برخلاف دوران اوباما دوم و دم راه نینداخت و تهدید نکرد. وقتی این همه موضعگیری علیه نظام ولایت میکنند و طرف مقابل چپ و راست واژه تروریسم و شرارت بار رژیم میکند، این طور سر پایین انداختن و سکوت کردن اگر نشانه ذلت و خفت و خواری نیست؟ پس نشانه چیست؟
واقعیت این است که این سکوت و خفقان خامنهای مربوط به همین 10روز اخیر نیست بلکه از زمانی که اوباما رفته است، خامنهای از تغییر سیاست بینالمللی بهشدت ترسیده و دست از پا خطا نکرده است.
ضمن اینکه در همین دوره هم، سه دور تحریم خزانهداری آمریکا اعلام شده و طرحهای مختلف هم در کنگره آمریکا مورد بحث و بررسی و بعضاً به تصویب هم رسیده است و اما سر آنها هم ولیفقیه نظام یک کلمه نگفته است. حتی از کلمه بد عهدی هم که قبلاً میگفت استفاده نمیکند.
در همین رابطه توجه به مطالب نوار اخیری که از رفسنجانی در 5خرداد 96 در اینترنت افشا شد، موضوع را بهتر روشن میکند:
رفسنجانی: «سفیر سابق ما در آمریکا خبر مهمی دریافت کرده بود از منابع مطمئن بهخاطر همان خبر آمد ایران و آمد پیش من گفت سیاستی که دولت آمریکا تنظیم کرده این است که ایران رو برسونه به کاری که با عراق کرد، نفت در برابر غذا.
این خبر کافی بود که ما به فکر بیفتیم نگذاریم این اتفاق بیفته، اگر این اتفاق میافتاد، دیگه فاتحه همه چیز خونده میشد. البته این تلاش حل مسأله هستهیی ابتکار شخص روحانی نبود، این رو رهبری قبل از اینکه انتخابات بشه و روحانی بیاد ایشون به فکر افتاد. پس آقا خودش مذاکره را شروع کرد».
یعنی خامنهای از سر نیاز و بدبختی زهر را خورده و اتمی را موقت واگذار کرده آن هم از ترس اینکه فاتحه رژیم خوانده نشود. کما اینکه ترامپ گفت اگر ادامه میدادیم تا شش ماه این رژیم ساقط شده بود.
نکته مهم دیگر اهمیت تحریمهای جدید آمریکاست. درست است که تحریمهای جدید تاکنون شامل 40 الی 50شرکت بیشتر نمیشود اما از چند جنبه بسیار مهم است:
اول: از دایره موشکی فراتر رفته است و به حیطههایی نظیر حقوقبشر کشیده شده است. مانند تحریم سازمان زندانها و تحریم سهراب سلیمانی برادر پاسدار قاسم سلیمانی. حقوقبشر شیشه عمر رژیم ولایت فقیه است.
دوم: این بار بهطور مشخص سپاه پاسداران را هدف قرارداده است و شرکتهای تابعه و وابسته به آن که البته زمینهساز نامگذاری کامل سپاه هست.
سوم: چرخهای کنگره آمریکا حول تحریمهای غیرهستهیی فعال به راه افتاده است. با توجه به اینکه مانع و سد اوباما را هم ندارد چشمانداز ماده شدن و تصویب آنها جدی است. بهخصوص که از اجماع و حمایت دو حزبی هم برخوردار است. مثل طرح تحریم جدید کمیته روابط خارجی سنای آمریکا که با 18رأی مثبت از 21رأی به تصویب رسید. این طرح علاوه بر موشکی و تروریسم و حقوقبشر بهطور مشخص سپاه پاسداران را هدف قرار میدهد.
بر اساس این طرح در صورت تصویب در صحن سنا، دولت آمریکا ظرف مدت ۹۰ روز، باید تحریمهای جدیدی علیه افراد و نهادهای فعال در توسعه برنامههای موشکی ایران تصویب کند.
همچنین بر اساس یکی دیگر از طرح ها، سپاه پاسداران بهطور مستقیم تحت تحریم قرار خواهد گرفت. در صورت تصویب این اولین بار خواهد بود که سپاه تحریم میشود. آمریکا پیشتر در سال ۲۰۰۷ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تحریم کرده بود.
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس در 8خرداد 96 تحریمهای مصوب کمیته روابط خارجی سنای آمریکا علیه نقض حقوقبشر و تروریسم و برنامه موشکی رژیم را «جدیترین و جامعترین قانون تحریم آمریکا» و «شلیک کنگره به قلب برجام» توصیف کرد.
چهارم: همین تحریمها پیام سیاسی و روانی مهمی میدهد که هر گونه معامله و مراوده غربیها با رژیم ایران را با ریسک بالا روبهرو میکند. هر سرمایهگذاری را مجدداً به فکر وا میدارد که آیا معامله با این رژیم با مجازات و تحریم آمریکا روبهرو نمیشود؟
ممکن است این سؤال پیش بیاید که تحریمهایی که گفته شد از جانب آمریکاست ولی اروپاییها کماکان بر معامله و مراوده با رژیم اصرار دارند. مخصوصاً که بهشدت نیازمند معامله و بده بستان با رژیم هستند. آیا این امر از تأثیر این تحریمها کم نمیکند؟
روشن است که اگر اروپاییها هم همراهی میکردند خیلی مؤثرتر بود. اما همه میدانند که بهدلیل قدرت اقتصادی آمریکا و وزن آن در اقتصاد جهانی اروپاییها بهشدت از تحریمهای یکجانبه آمریکا اثر میپذیرند و راه معامله و سرمایهگذاریهای کلان بر روی آنها بسته میشود. مخصوصاً که تحریمهای بانکی به قوت خود باقی است ضمن اینکه در زمینه سرمایهگذاری، میزان سرمایهگذاری اروپاییها نصف شده است: سایت حکومتی نسیم آنلاین7خرداد95 در این رابطه مینویسد: «سرمایهگذاری خارجی در ایران طی چهار سال گذشته به نصف کاهش یافته و از 4میلیارد و 662میلیون دلار به دو میلیارد و 50 میلیون دلار رسیده است. نصف شدن سرمایهگذاری خارجی در بررسی جزئیات تجارت خارجی با کشورهایی نظیر آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلستان بهوضوح قابل مشاهده است. هیاتهای خارجی که در ماههای پسابرجام راهی تهران شدهاند اغلب در مسیر فروش کالاهای مصرفی خود موفق بودهاند، اما خبری از تمایل آنها برای سرمایهگذاری در ایران دیده نمیشود».
همچنین خبرگزاری سپاه پاسداران در 26اردیبهشت 96 نوشت: «با وجود امضای برجام و وعدههای جذب سرمایهگذاری در صنعت نفت در دولت یازدهم اسناد موجود حاکی از این است که سرمایهگذاری در این بخش در ۴ سال گذشته روند کاهشی دارد».
همچنین در جدیدترین خبر روزنامه حکومتی وطن امروز 10خرداد96 نوشت: » ترکیه، امارات و عمان حسابهای ایرانیان را بلوکه کردهاند!
دور جدید بلوکه کردن حساب بانکی ایرانیها آغاز شده و اعـراب، به عنـوان پیشقدم اجـرای سیاستهای تحریمی آمریکا، دومینوی مسدود کردن پولهای ایرانی را رقم زدهاند. حساب بانکی ایرانیها در کشورهایی همچون ترکیه، عمان و امارات عربی متحده بهویژه دوبی و ابوظبی یکی پس از دیگری در حال مسدود شدن است و این اتفاقات جدیدی است که برگی دیگر از تحریمهای بانکی ایران را در حال رقم زدن دارد».
آخوند روحانی البته که مشتاق برجامهای بیشتر است اما مشکل این است که نمیتواند. یعنی اهرمها و ابزار قدرت را در دست ندارد و اهرمهای اصلی در دست ولیفقیه است. هرچقدر هم دست بوس ولیفقیه باشد. و دهها بار هم به قول خودش دستهای خامنهای را ببوسد، تا این ساختار هست نمیتواند تغییری بدهد. چون زهرهای بعدی را مثل زهر برجام باید اول خود خامنهای بخورد و قیمت اول را او بدهد و این هم از نظر ولیفقیه نظام یعنی ”تنزل بیپایان“. بنابراین خامنهای هم تا جایی پیش میرود که حفظ نظامش خدشهدار نشود. ضمن اینکه وقتی پای حفظ نظام وسط میآید این آخوند امنیتی هم حواسش جمع است که دست از پا خطا نکند.
چنانچه وی در مصاحبه خود در 4خرداد که از تلویزیون رژیم پخش شد روی توان موشکی رژیم تأکید کرد و گفت: «اظهارات دشمنان در خصوص قدرت موشکی ایران از روی نادانی آنهاست. دشمن باید بداند هر چه نیاز داشته باشیم، میسازیم و به حرفهای آنان ذرهیی اعتنا نخواهیم کرد».
ضمن اینکه چنین تصویری از آخوند روحانی و مدره بودن وی در بیرون رژیم نیز وجود ندارد.
سایت تلگراف (28مه2017) 7خرداد 96 در مطلبی تحت عنوان ”اگر فکر میکنید مدرهها در ایران برنده شدهاند تردید کنید ”مینویسد: ”بهدنبال انتخابات ترسناک نمایشی ریاستجمهوری ایران ایران دوباره به ما گفته میشد پیروز آن، حسن روحانی است که یک ”مدره “و علیه ”تندروها “ است. همچنانکه بارها گزارش کردهام روحانی یک مجری کاملاً بیرحم است، کسی که از سال 2013 ریاست فروپاشی اقتصادی و آنچه را که عفو بینالملل ”اعدامهای سرسامآور لگام گسیخته “و قتل و زندانی کردن بسیاری از مخالفان میخواند را برعهده دارد، ایران به نسبت جمعیت دارای بیشترین درصد اعدام در جهان است“.
واقعیت این است که نمایش انتخابات ریاستجمهوری رژیم انجام شد و در این نمایش، خامنهای در یکدست کردن رژیمش شکست خورد، ضمن اینکه زهر شقه را هم مثل زهر اتمی سر کشید و در حال حاضر با آثار و عواقبش دست به گریبان است. آخوند رحیمیان رئیس باند جمنا میگوید: «برخی از دوستان فکر میکنند در این انتخابات فاجعهای رخ داده است» (سایت حکومتی انتخاب5خرداد96)
در جامعه هم بعد از نمایش انتخابات و دیدن ضعف خامنهای و آنهمه فساد و دزدی که در جریان این نمایش از زبان خود مقامهای رژیم رو شد، مطالبات مردمی افزایش چشمگیری یافته است. طی همین چند روز اخیر غارت شدگان مؤسسات کاسپین و توسعه یا آرمان در بیش از 30شهر روزهاست تظاهرات میکنند و درگیر میشوند و کفن میپوشند.
بهلحاظ منطقهیی و بینالمللی هم رژیم با یک جبههبندی جدید و با شدیدترین محاصره منطقهیی روبهروست. از ائتلاف جدید کشورهای عربی منطقه با آمریکا هم ضربه سنگینی دریافت کرده و مشخصاً دوران مماشات و استمالت با رفتن اوباما ضربه کاری خورده و چشمانداز تحریمهای شدیدتر هست.
هجرت بزرگ و موفق مقاومت مردم ایران هم ضربه استراتژیکی مهمی به رژیم ولایت بود که به اعتراف مهرهها و رسانههای رژیم، نظام ولایت را بیش از پیش در تنگنا قرار داده است.
در نتیجه رژیم در وضعیت ضعیف و سختی قرار دارد و بیتردید این روزها سختتر هم خواهد شد.