هر کس که مختصر اطلاعات و آگاهی از فرامین نظامی داشته باشد میداند که این "آتش به اختیار" از فرامین و دستورات نظامی بوده و همانند سایر اصول و قوانین نظامی استفاده از آن موقعیت و محل خودش بنا به وضعیت و شرایطی که حاکم است را دارد و هیچگاه نمیتوان با این فرامین و دستورات بهطور دلخواه برخورد کرد و در استفاده از هر کدام از این واژه ها و دستورات باید زمان و مکان و شرایط را دقیق در نظر گرفت سپس آنها را ابلاغ کرد.
در دانشکده های مختلف نظامی و پرورش افسران و کادرهای ارتش بر استفاده از واژه های کلیدی و نحوه صدور اوامر و دستورات نظامی تأکید خاصی میشود چون از اهمیت خاصی هم برخوردار است.
فرماندهی و نحوه کنترل صحنه و ارزیابی ایشان از توازن قوا و امکانات موجود و بر اساس آن صدور فرامین همیشه ودر هر مقطعی نقش تعیین کننده در نتیجه گیری نهائی از جنگ موجود را داشته و دارد.
از نظر نگارنده ولی فقیه ارتجاع اشراف کامل به تمامی عرصه های موجود در کشور را دارد چه آنجائی که با تمام قوا به میدان نمایش کمدی انتخابات آخوند ساخته آمد و از تهدید سیلی زدن گرفته تا پشتیبانی آشکارا از رئیسی جــــــــــــــلاد تمام توان خود را به کار گرفت ولی با ریش و پشم سوخته و بدون رسیدن به خواسته هایش مبنی بر سر کار آوردن جلاد دهه شصت جهت یکدست کردن ماشین قدرت خود و یا جلب توجه مماشات گران از صحنه رانده شده و... و... به هیچکدام از خواسته های خود نرسید.
و چه آنجائی که انبوهی ازجنبش های اجتماعی، از مال باخته گان تا خواست پرداخت حقوق های معوقه، معلمین، زنان، کارگران، ارتش بیکاران، دستفروشان، ملیتها و اقلیتهای دینی مختلف و ... همانند تکه چرمی خیس در هوائی خشک و آفتابی به دور گردن کل نظام آخوندی نفسهایش را به شمارش انداخته تا آنجائیکه چند روز مانده به نمایش انتخابات نیروهای سرکوبگر و رنگارنگ رژیم در خیابانهای پایتخت حضوری سنگین و چشـمگیر داشتند.
و چه آنجائی که جنبش دادخواهی و تبعات ارئه دادخواستهای متعددی از جمله از داخل خود سیاه چالهای رژیم و نوار آیت الله منتظری و مجموعه ائی وسیع و مستددل از مدارک و شواهد و دادخواستهای قانونی تا به آن درجه در تار و پود جامعه رسوخ کرد که روحانی شیاد در متینگ انتخاباتی خودش در همدان فریاد میزند که مردم کسانی را که در این ٣٨ سال فقط زندان و اعدام بلدند را نمیخواهند و چند روز پیش هم در سالمرگ خمینی دجال کفن پاره ولی فقیه ارتجاع فریاد میزند که انهائی که اهل تعمق و فکرهستند مواظب باشند در ارتباط با دهه شصت جای شهید و جلاد را عوض نکنند.
از تبعات داخلی و بین المللی جنبش دادخواهی میتوان به تفسیر نوشت ولی چون موصوع بحث نیست لذا تا به همینجا بسنده میکنم.
در سطع منطقه ائی و بین المللی نیز همه گان میدانیم که این رژیم آدمکش و خونخوار، قرون وسطائی از روز اول و از بدو پیدایش اصل را بر سرکوب شدید در داخل و صدور تروریسم و بحرانهای داخلیش به خارج از مرزها بوده و در این باره تاریخی از بدو پیدایش خویش را دارد که در سایه کثیف مماشات تا کنون به قیمت جان بیشتر از یک میلیون نفر از سوریه و عراق و یمن گرفته تا دیگر نقاط دنیا و سایر قربانیان تروریسم سپاه تروریستی قدس تمام شده که اکنون با کلید خوردن تغییر دوران و بیداری کشورهای منطقه و صدور انبوهی از توافق نامه ها و قطع نامه ها و اخطاریه هائی که عملا کل رژیم آخوندی را متوجه این مهم ساخته که ادامه این وضع از طرف آخوندها و تحمل ان برای انواع ائتلافهای بین المللی و منطقه ای و از انجمله سکانداران قدرت در کاخ سفید امکانپذیر نیست.
اگر اشاره کوتاه و بسیار مختصری هم به وضعیت اقتصادی و ناتوانی های واضح و غیر قابل انکار رژیم در برخورد به مسئله دستگاه فاسد و دزدی آخوندی، بیکاری میلیونی، حاشیه نشینی، فقر و فلاکت ناشی از چپاول حاکمان فاسد نکنم انگاری که حق مطلب را ادا نکرده ام.
هر کدام از موئلفه های فوق الذکر برای تحویل دادن قدرت و استعفای کامل حکومت در کشورهای دمکراتیک و یا به زیر کشیدن حاکمان نا لایق در کشورهای تک حزبی و دیکتاتوری کافیست در صورتیکه در این زیباترین وطن دنیا ما با انبوهی از آنها روبرو هستیم که صد البته کشمکشهای درونی این جانیان که خود ریشه در ناتوانی انها در پاسخ به تمامی آثار شوم حاکمیت نزدیک به چهار دهه را دارد تا بدانجا که در دستگاه های دولتی به قول مشهور و قدیمی ما ایرانیها "سگ صاحب خودش را نمیشناسد".
و اما از آخرین شاهکارهای این بلبشیو سناریوی حمله به گور دجال و مجلس ارتجاع که جهت صرفه جوئی در وقت دوستان میتوانند به انبوهی از مقالات و نوشته هائی که در سایت همبستگی ملی منعکس شده مراجعه کنند کما اینکه نگفته پیداست که چه سناریوی اخوند، پاسدار، لمپنیسمی بود که از همان دقایق اول همگان به ریش عظمای ولایت شکم سیری خندیدند.
حال اگر با اندکی تعمق به سطور فوق بیاندیشیم و کمی هم از تجارب چهار دهه جکومت آخوندی را به ان اضافه کنیم میدانیم و همگان به خوبی به آن آگاهیم که در حکومت آخوندی هیچ کاری به هیچ وجه بدون دخالت مستقیم و یا باواسطه ولی فقیه ارتجاع صد البته به ترتیب اولویت و درجه اهمیت صورت نمیگیرد. بنا براین صرفنظر از اینکه عدهائی قلم به مزد و تعدادی معلوم الحال از بنگاه هائی همانند ایتالله بی بی سی سعی و تلاش میکنند که مسائل دیگری را به خورد مردم و افکار عمومی خارج از کشور بدهند ولی بر همگان و حتی خود این خائنین و مزدوران نیز مبرهن است که صحنه گردان اصلی همیشه ولی فقیه اریجاع بوده و هست که گاهی در لباس نصیحت کردن و گاهی ملامت کردن و پیش امده با تهدید سیلی و... و... صحنه را گردانده و یا به قول خودش "فرماندهی" کرده است.
حال برگردیم به وضع واقعی صحنه جنگ که این فرمانده مفلوک فرمان "آتش به اختیار" را صادر میکند این فرمان همانطوریکه در بالا توضیح دادم همانند دیگر فرامین نظامی در علم جنگ و فرماندهی معنی و مفهوم خاص خود رادارد، بدین معنی که: حال که حلقه محاصره تنگتر و تنگتر میشود، حال که هیچ بدیل و الترناتیوی برای جامعه ای که چهار دهه آنرا بر قهقرا کشانیده ندارد، حال که تمامی آثار شوم حاکمانی دزد و پست فطرت و جانی درهر دقیقه از زندگی ٢٤ ساعته مردم به خوبی نمایان است، حال که فشار اقشار پائیینی جامعه کار را به اعمال حکومتهای نظامی اعلام نشده در کلان شهر ها کشانیده، حال که خوردن زهر توفق اتمی با صرف میلیاردها دلار به تلی از بتون تبدیل شد، حال که صرف میلیاردها دلار و به دیار عدم فرستادن هزاران مزدور در سوریه لعن و نفرین ابدی و جهانی را برای این فرمانده صحنه و حکومتش به ارمغان آورده است و نه هیچ دستاورد دیگری، حال که حتی عنصری که در بالاترین مقامهای امنیتی خود دستگاه در نزدیک به چهار دهه اکنون به شیوه رسانه ائی پته ولی فقیه را آنهم در پست ریاست جمهوری و رئیس قوه مجریه نظام روی آب میاندازد، حال که فشارهای داخلی، خودیها، حکومت چیها، مردم به جان آمده، کشورهای منطقه، اجماع جهانی در برخورد قاطع با تروریسم و منابع پشتیبانی و لجستگی آن و به سر امدن دوران " طلائی " مماشات و ... و ... این فقط شمه ای از صحنه واقعی نبرد و جنگ است که ولی فقیه ارتجاع انرا با گوشت و پوست و استخوان میفهمد و درک میکند و در نهایت مفلوکی و عجز و ناتوانی در پاسخگوئی به این بلبشیو به قول عوام دستور بهم زدن اوضاع و یا با صدور فرمان "آتش به اختیار" اذعان رذیلانه به عدم توانائی وضع موجود را میکند.
سگهای هار ولایت و دستگاه های رنگارنگ سرکوب آخوندها زنگ زده و در مقابل خشم خروشان مردم و چنبشهای اجتماعئی که هر روز پر توانتر از روز قبل یکی بعد از دیگری سر از خاکستر چند ساله بر میاورند و میرود که بساط جانیترین حکومت تاریخ معاصر را بر چیند و انروز دور نیست.
مرگ بر اصل ولایت فقیه
زنده باد ارتش آزادی
در دانشکده های مختلف نظامی و پرورش افسران و کادرهای ارتش بر استفاده از واژه های کلیدی و نحوه صدور اوامر و دستورات نظامی تأکید خاصی میشود چون از اهمیت خاصی هم برخوردار است.
فرماندهی و نحوه کنترل صحنه و ارزیابی ایشان از توازن قوا و امکانات موجود و بر اساس آن صدور فرامین همیشه ودر هر مقطعی نقش تعیین کننده در نتیجه گیری نهائی از جنگ موجود را داشته و دارد.
از نظر نگارنده ولی فقیه ارتجاع اشراف کامل به تمامی عرصه های موجود در کشور را دارد چه آنجائی که با تمام قوا به میدان نمایش کمدی انتخابات آخوند ساخته آمد و از تهدید سیلی زدن گرفته تا پشتیبانی آشکارا از رئیسی جــــــــــــــلاد تمام توان خود را به کار گرفت ولی با ریش و پشم سوخته و بدون رسیدن به خواسته هایش مبنی بر سر کار آوردن جلاد دهه شصت جهت یکدست کردن ماشین قدرت خود و یا جلب توجه مماشات گران از صحنه رانده شده و... و... به هیچکدام از خواسته های خود نرسید.
و چه آنجائی که انبوهی ازجنبش های اجتماعی، از مال باخته گان تا خواست پرداخت حقوق های معوقه، معلمین، زنان، کارگران، ارتش بیکاران، دستفروشان، ملیتها و اقلیتهای دینی مختلف و ... همانند تکه چرمی خیس در هوائی خشک و آفتابی به دور گردن کل نظام آخوندی نفسهایش را به شمارش انداخته تا آنجائیکه چند روز مانده به نمایش انتخابات نیروهای سرکوبگر و رنگارنگ رژیم در خیابانهای پایتخت حضوری سنگین و چشـمگیر داشتند.
و چه آنجائی که جنبش دادخواهی و تبعات ارئه دادخواستهای متعددی از جمله از داخل خود سیاه چالهای رژیم و نوار آیت الله منتظری و مجموعه ائی وسیع و مستددل از مدارک و شواهد و دادخواستهای قانونی تا به آن درجه در تار و پود جامعه رسوخ کرد که روحانی شیاد در متینگ انتخاباتی خودش در همدان فریاد میزند که مردم کسانی را که در این ٣٨ سال فقط زندان و اعدام بلدند را نمیخواهند و چند روز پیش هم در سالمرگ خمینی دجال کفن پاره ولی فقیه ارتجاع فریاد میزند که انهائی که اهل تعمق و فکرهستند مواظب باشند در ارتباط با دهه شصت جای شهید و جلاد را عوض نکنند.
از تبعات داخلی و بین المللی جنبش دادخواهی میتوان به تفسیر نوشت ولی چون موصوع بحث نیست لذا تا به همینجا بسنده میکنم.
در سطع منطقه ائی و بین المللی نیز همه گان میدانیم که این رژیم آدمکش و خونخوار، قرون وسطائی از روز اول و از بدو پیدایش اصل را بر سرکوب شدید در داخل و صدور تروریسم و بحرانهای داخلیش به خارج از مرزها بوده و در این باره تاریخی از بدو پیدایش خویش را دارد که در سایه کثیف مماشات تا کنون به قیمت جان بیشتر از یک میلیون نفر از سوریه و عراق و یمن گرفته تا دیگر نقاط دنیا و سایر قربانیان تروریسم سپاه تروریستی قدس تمام شده که اکنون با کلید خوردن تغییر دوران و بیداری کشورهای منطقه و صدور انبوهی از توافق نامه ها و قطع نامه ها و اخطاریه هائی که عملا کل رژیم آخوندی را متوجه این مهم ساخته که ادامه این وضع از طرف آخوندها و تحمل ان برای انواع ائتلافهای بین المللی و منطقه ای و از انجمله سکانداران قدرت در کاخ سفید امکانپذیر نیست.
اگر اشاره کوتاه و بسیار مختصری هم به وضعیت اقتصادی و ناتوانی های واضح و غیر قابل انکار رژیم در برخورد به مسئله دستگاه فاسد و دزدی آخوندی، بیکاری میلیونی، حاشیه نشینی، فقر و فلاکت ناشی از چپاول حاکمان فاسد نکنم انگاری که حق مطلب را ادا نکرده ام.
هر کدام از موئلفه های فوق الذکر برای تحویل دادن قدرت و استعفای کامل حکومت در کشورهای دمکراتیک و یا به زیر کشیدن حاکمان نا لایق در کشورهای تک حزبی و دیکتاتوری کافیست در صورتیکه در این زیباترین وطن دنیا ما با انبوهی از آنها روبرو هستیم که صد البته کشمکشهای درونی این جانیان که خود ریشه در ناتوانی انها در پاسخ به تمامی آثار شوم حاکمیت نزدیک به چهار دهه را دارد تا بدانجا که در دستگاه های دولتی به قول مشهور و قدیمی ما ایرانیها "سگ صاحب خودش را نمیشناسد".
و اما از آخرین شاهکارهای این بلبشیو سناریوی حمله به گور دجال و مجلس ارتجاع که جهت صرفه جوئی در وقت دوستان میتوانند به انبوهی از مقالات و نوشته هائی که در سایت همبستگی ملی منعکس شده مراجعه کنند کما اینکه نگفته پیداست که چه سناریوی اخوند، پاسدار، لمپنیسمی بود که از همان دقایق اول همگان به ریش عظمای ولایت شکم سیری خندیدند.
حال اگر با اندکی تعمق به سطور فوق بیاندیشیم و کمی هم از تجارب چهار دهه جکومت آخوندی را به ان اضافه کنیم میدانیم و همگان به خوبی به آن آگاهیم که در حکومت آخوندی هیچ کاری به هیچ وجه بدون دخالت مستقیم و یا باواسطه ولی فقیه ارتجاع صد البته به ترتیب اولویت و درجه اهمیت صورت نمیگیرد. بنا براین صرفنظر از اینکه عدهائی قلم به مزد و تعدادی معلوم الحال از بنگاه هائی همانند ایتالله بی بی سی سعی و تلاش میکنند که مسائل دیگری را به خورد مردم و افکار عمومی خارج از کشور بدهند ولی بر همگان و حتی خود این خائنین و مزدوران نیز مبرهن است که صحنه گردان اصلی همیشه ولی فقیه اریجاع بوده و هست که گاهی در لباس نصیحت کردن و گاهی ملامت کردن و پیش امده با تهدید سیلی و... و... صحنه را گردانده و یا به قول خودش "فرماندهی" کرده است.
حال برگردیم به وضع واقعی صحنه جنگ که این فرمانده مفلوک فرمان "آتش به اختیار" را صادر میکند این فرمان همانطوریکه در بالا توضیح دادم همانند دیگر فرامین نظامی در علم جنگ و فرماندهی معنی و مفهوم خاص خود رادارد، بدین معنی که: حال که حلقه محاصره تنگتر و تنگتر میشود، حال که هیچ بدیل و الترناتیوی برای جامعه ای که چهار دهه آنرا بر قهقرا کشانیده ندارد، حال که تمامی آثار شوم حاکمانی دزد و پست فطرت و جانی درهر دقیقه از زندگی ٢٤ ساعته مردم به خوبی نمایان است، حال که فشار اقشار پائیینی جامعه کار را به اعمال حکومتهای نظامی اعلام نشده در کلان شهر ها کشانیده، حال که خوردن زهر توفق اتمی با صرف میلیاردها دلار به تلی از بتون تبدیل شد، حال که صرف میلیاردها دلار و به دیار عدم فرستادن هزاران مزدور در سوریه لعن و نفرین ابدی و جهانی را برای این فرمانده صحنه و حکومتش به ارمغان آورده است و نه هیچ دستاورد دیگری، حال که حتی عنصری که در بالاترین مقامهای امنیتی خود دستگاه در نزدیک به چهار دهه اکنون به شیوه رسانه ائی پته ولی فقیه را آنهم در پست ریاست جمهوری و رئیس قوه مجریه نظام روی آب میاندازد، حال که فشارهای داخلی، خودیها، حکومت چیها، مردم به جان آمده، کشورهای منطقه، اجماع جهانی در برخورد قاطع با تروریسم و منابع پشتیبانی و لجستگی آن و به سر امدن دوران " طلائی " مماشات و ... و ... این فقط شمه ای از صحنه واقعی نبرد و جنگ است که ولی فقیه ارتجاع انرا با گوشت و پوست و استخوان میفهمد و درک میکند و در نهایت مفلوکی و عجز و ناتوانی در پاسخگوئی به این بلبشیو به قول عوام دستور بهم زدن اوضاع و یا با صدور فرمان "آتش به اختیار" اذعان رذیلانه به عدم توانائی وضع موجود را میکند.
سگهای هار ولایت و دستگاه های رنگارنگ سرکوب آخوندها زنگ زده و در مقابل خشم خروشان مردم و چنبشهای اجتماعئی که هر روز پر توانتر از روز قبل یکی بعد از دیگری سر از خاکستر چند ساله بر میاورند و میرود که بساط جانیترین حکومت تاریخ معاصر را بر چیند و انروز دور نیست.
مرگ بر اصل ولایت فقیه
زنده باد ارتش آزادی