بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی
نبرد و مبارزه با دیکتاتوری حاکم، اشکال مختلف دارد. سنگین ترین شکل آن را جانبازان و جانفرسایان پیشرو جامعه با جان و دل بعهده می گیرند. سبک ترین شکل مبارزه، شرکت در تظاهرات کوچک برای ابراز انزجار و مخالفت و نیز آگاهی بخشیدن به انبوه عابرانی ست که دولت هایشان برای لطمه نخوردن به منافع اقتصادی، آنان را از واقعیت ها و عملکردهای یک رژیم به شدت مستبد، بی خبر می گذارند. آگاهی ملل جهان، هم به زیان دیکتاتوری تمام می شود و هم دولتی که دست در دست آن دارد.
مبارزه به طور عام یک وظیفه بشری ست و نه صرفا ملی و اقلیمی. چنین است که آزادیخواهان و رسانه های مستقل جهان با ملل تحت ستم استبداد همدلی می کنند و حتا دولتمردان خود را مورد مؤاخذه قرار می دهند. و این بی تردید مستقیما به نقش اپوزیسیون مربوط می شود که تا چه اندازه مایه گذاری می کند و افشاگری. بی خود نیست که اینهمه شخصیت های نامدار گرد مریم قهرمان، حلقه می زنند. عناصر بیولوژیکی و فرصت طلب چه در داخل کشور باشند و چه در خارج، دنیای بسته و هوای خود را دارند. آنان اگر نام ایران را مثل نقل و نبات هر روزه و به هر محفل تناول بفرمایند، دروغ می گویند و دروغ. وطن برای آنان « وتن» هست و آنچه که پروارشان کند. بنابراین روی سخن ما با آنانی ست که درد ملک و ملت را دارند. از خبرهای دلخراش هر روزه میهن خود در خشم و عذاب هستند. اینان بدانند که هر اجتماعی علیه حاکمان مستبد نمی تواند بی تأثیر باشد. بعضی ها در نهایت حسن نیت فکر می کنند که « اینهمه تظاهرات کردیم به کجا رسیدیم ؟ » !!!
این هموطنان عزیز ما، مبارزه با یک دیکتاتوری سرسخت که هنوز هم حامیان زورمند بین المللی دارد را با یک جنگ کلاسیک بین دو کشور باهم قاطی می کنند و منتظر نتیجه نهایی که اگر در حد تنگ حوصلگی آنان به انجام نرسید، دلسرد و نومید می شوند. این هموطنان حال و روز رژیم را که پیوسته غرق بحران ها، در بن بست قرار گرفته که برای فریب جهانیان حاضر به خود زنی هم شده است؛ مورد توجه قرار نمی دهند. یک علت عمده آن ناپختگی سیاسی ست و اقامت در خارج که به هر حال چرخ زندگی شان می چرخد. واقعا جای خوشحالی و غرور زیاد است که مقاومت سرفراز ایران دارای هوادارانی ست که با شور و هلهله و اشتیاق در گردهمایی بزرگ و بی نظیر هر ساله در پاریس شرکت می کنند و روان حاکمان جبار را به شدت می آزارند و زخمگین می کنند.
ما باید از خود بپرسیم که مقاومت ایران که بس از سدها و مانع ها عبور کرده و همچنان راسخ تر از پیش، رژیم سفاک را در عرصه جهانی تعقیب و رسوا می کند؛ از چه نیرو و انرژی برخوردار است که توانسته از این چنین اعتبار و درخشندگی برخوردار شود ؟ اگر عشق به وطن و مردم خود نباشد، هیچ ایدئولوژی نمی تواند به تنهایی تأمین کننده چنین موقعیتی شود. مگر دیگران ایدئولوژی نداشتند که سال هاست زمینگیر شده اند و فقط دهانشان کار می کند، مگر رهبر و رهبران نداشتند ؟ مقاومت پرافتخار ایران از همه این امتیازات برخوردارند که نه تنها آب نمی روند که رو به اعتلا و اعتبار هم هستند.
حضور برای ابراز نفرت و مخالفت با حاکمیت ولایت فقیه و حمایت از مقاومت ایران، یک ادای دِین و وظیفه ملی و بشری ست.
پس پیش بسوی گردهمایی عظیم ملی و بین المللی مقاومت ایران در اول ماه ژوئیه در پاریس.