۱۳۹۶ خرداد ۲۹, دوشنبه

خروجی نمایش انتخابات بن‌بست، زهر شقه و شکافهای بیشتر است














محمدعلی توحیدی

(گفتگو با محمدعلی توحیدی)

سؤال: خامنه‌ای در صحبتهای این هفته‌اش، یک رو در رویی خاصی با روحانی داشت. در مقابل او که چند دقیقه پیش از خامنه‌ای سخنرانی کرد، حرفهای روحانی را به خودش برگرداند و باعث خنده و مسخره حضار شد. این صحنه را بشنویم، بعد من سؤالم را مطرح می‌کنم.
خامنه‌ای: «آقای رئیس‌جمهور هم در صحبتهایشان به‌طور مفصل پرداختند به مسأله اقتصاد و کارهایی که باید انجام بگیرد. البته ایشان مواردی را ذکر کردند که باید این کارها و آن کارها بشود. مخاطب این کارها کی است؟ خود ایشان!».
آقای توحیدی! چرا خامنه‌ای اینطور با روحانی تقابل می‌کند؟ به نظر می‌رسد مثل شرایط انتخابات و تبلیغات انتخاباتی‌شان است. آیا ادامه‌ این بحران و اینطور رو در رو شدن با روحانی، به نفع خامنه‌ای است؟ 
محمدعلی توحیدی: حتماً منفعت خاصی دارد که این کار را می‌کند. سرتاسر این سخنرانی که در 22خرداد بود، خط‌ و نشان کشیدن و تهاجم و تعرض به روحانی بود. به نظر من منظورش این است که تا قبل از تنفیذ ـ که در ماه مرداد خواهد بود ـ حداکثر فشار را بگذارد تا از روحانی در ترکیب کابینه و معاملات و منافعی که باندهای سپاه و خامنه‌ای دنبال می‌کنند، امتیازات مهم را بگیرد. چرا که تا زمان تنفیذ، به نوعی یک ریش‌گرویی از روحانی دارد.
این از شعبده‌های انتخاباتی آخوندها است که رئیس جمهورش در عمل، یک کارپرداز است. از طرفی هم قبل از انتخابات، زیر تیغ رد صلاحیت بود. بعد از انتخابات هم تا زمان تنفیذ، ریشش گرو ولی‌فقیه است که هرچه می‌خواهد در این فاصله به او تحمیل بکند.
در این تقابل یا رو در رویی که شما به آن اشاره کردید ـ اگر ‌چه چندان نتیجه خوبی ندارد ـ معلوم است که وضع رژیم چگونه می‌باشد؛ ولی خامنه‌ای این منفعت خاص را دارد و این کار را می‌کند. به عبارتی بعد از این‌که مرحله مرداد و تنفیذ هم بگذرد، این دعوا در درون رژیم ادامه دارد و تمامی نخواهد داشت.
در همین سخنرانی هم جدای از دعوای لفظی که گفت خودت باید انجام بدهی، حتی سر مسائل سیاسی مثل برجام هم دوباره پیچید جلو روحانی که بله من خط قرمز دادم، خط قرمز مکتوب هم دادم، باید رعایت شود. اینها را هم گذاشت جلوی روحانی.

سؤال: در همین رابطه، وقتی خامنه‌ای روی خط‌های سرخ‌شان تأکید می‌کند، مگر می‌خواهد سیاستش را بر سر برجام عوض کند؟ یا پیامی برای آمریکا دارد؟ 
محمدعلی توحیدی: فکر نمی‌کنم، نه. تمام صحبتی که خامنه‌ای دارد و مسأله‌یی که می‌خواهد حل کند، روی صحبتش با روحانی و با دولت و باند رقیب است. آمریکایی‌ها این حرفها را تحویل نمی‌گیرند. حتی خیلی وقتها دولت اوباما هم می‌گفت ما به‌عمل اینها نگاه می‌کنیم و به حرفهای خامنه‌ای اعتنا نمی‌کنیم. مقصود، همین فشار و امتیازگیری از روحانی قبل از ماجرای تنفیذ است.
خامنه‌ای هر تیغی را می‌کشد. حتی اشاراتی داشت و یادآوری و تهدید کرد که تو ـ روحانی ـ هم مثل رئیس‌جمهور معزول رژیم در سال 60 نشوی. 88 را هم یادآوری کرد. یعنی روحانی را برد بر لبه‌یی که هر چقدر می‌تواند به او تحمیل بکند و قبل از تنفیذ، نسق بگیرد.

سؤال: آیا ارزیابی شما این است که ممکن است تا سرفصل تنفیذ، دبه در بیاورد و دنبال عزل و حذف روحانی برود؟ 
محمدعلی توحیدی: نخیر؛ به این دلیل که خامنه‌ای در این نقطه، چنین توانی ندارد. یعنی در تعادل درونی، در این نقطه نیست. این ادبیات و این بحثهای تند و شدید، البته در درون رژیم وجود دارد. خامنه‌ای در سخنرانی سر قبر خمینی هم مفصل دهه 60 و تهدیدهای مجاهدین و شعار «نه جلاد ـ نه شیاد» را مطرح کرد. رژیم با چنین لرزه‌ها و تکانهایی مواجه است. من فکر نمی‌کنم خامنه‌ای چنین توان و ظرفیتی در دستگاه داشته باشد. هر دو طرف در منگنه هستند.
منظور خامنه‌ای این است که جلو بقیه سرکرده‌های نظام ـ که همه هم بودند ـ جلو جمع و جلو دوربین، بیشترین فشار را به روحانی بیاورد. حرفش هم این است که این پاسداران، این بسیجیها، این مهره‌های ویژه باند خامنه‌ای و نهادهای تحت کنترل ولی‌فقیه کنار نروند و باشند. تقریبأ تصریح کرد که شما نمی‌توانید اینها را کنار بزنید. گفت که ممکن است خارجی‌ها بخواهند یا عده‌یی بگویند اینها نباشند، ولی شما نمی‌توانید اینها را کنار بزنید.
دعوا سر لحاف ملا است؛ سر مقامات و مواضع کلیدی و سر غارت و چپاول در دولت و کل حاکمیت.

سؤال: خوب است حرفهای خامنه‌ای را در همین مواردی که شما در مورد سپاه و عوامل خودش اشاره کردید، بشنویم؛ بعد من سؤال بعدی را مطرح می‌کنم.
تلویزیون رژیم، خامنه‌ای: «این که بگویند شرط این کار این است که سپاه چنین نباشد یا بسیج دخالت نکند، در فلان مسأله منطقه‌یی شرکت نکنند، این معنی‌اش این است که عوامل اقتدار خودتان را بایستی وارد میدان و صحنه نکنید. ما باید به عکس عمل کنیم. وقتی طرف مقابل با وقاحت می‌آید روی یک چیز می‌ایستد، ما هر چه که در این زمینه کوتاه بیاییم، حمل بر ضعف خواهد شد؛ حمل بر این خواهد شد که ما ناچاریم، ناگزیریم. احساس ناچاری در ما، دشمن را تشجیع می‌کند که بر فشارهای ناحق خودش بیفزاید».
با توجه به این‌که گفتید خامنه‌ای فشارهایی را در سیاست داخلی و خارجی می‌آورد، به نظر شما آیا او می‌تواند همین موضوع را که مطرح کرد، به روحانی تحمیل کند؟ 
محمدعلی توحیدی: این تناقض حل شدنی نیست. مشکل این است که با وجود فشاری که خامنه‌ای می‌آورد، از آن طرف هم روحانی مهره گوش به فرمانی است و مجبور است به این فشارها تن بدهد. در همین صحبتی که شنیدیم، خامنه‌ای چند بار بر موقعیت ناچاری تأکید می‌کند. می‌گوید وقتی آنها فشار می‌آورند، اگر ما احساس ناچاری و ناگزیری کنیم، آنها بیشتر جلو می‌آیند. این وضعیت ناچاری در دستگاه وجود دارد و خامنه‌ای بی‌دلیل چنین حرفی را جلو تمام سران دستگاهش نمی‌گوید. ناچاری که می‌گوییم، به نوعی عملی هم نیست. یعنی خامنه‌ای نمی‌تواند این خط را پیش ببرد. البته دستگاه در همین وضعیت فساد باقی می‌ماند.
آن اوایل که می‌خواستند مذاکرات برجام را شروع کنند، جواد ظریف گفت کوتاه‌آمدنهایی که ما در قضیه برجام داریم، اگر نظام ما تخلیة استراتژیک نشده بود و در ته خط و لب پرتگاه نبودیم، اینطور مذاکره‌یی خیانت بود. یعنی اجبار داریم و ناگزیر این کار را می‌کنیم.
ناگزیریِ دیگرِ خامنه‌ای چیست؟ خامنه‌ای می‌گوید که پاسداران باشند. یعنی یک قرارگاه خاتم هست که چندهزار شرکت و دستگاه برای معامله و زد و بند و قراردادهای نفتی دارد. این قراردادها را جلوتر از هر مشتری داخلی و خارجی، به این قرارگاه اختصاص می‌دهد تا سودش را ببرد. دیگری هم ستاد اجرایی فرمان امام که قسمتی دارد به نام «برکات» که طرف حساب معاملات کلان نفتی است. خامنه‌ای می‌گوید اینها باید باشند، چون اینها عوامل اقتدارند. اینها را روحانی هم می‌گوید باشند.
معاملات بانکی رژیم با شروط بین‌المللیِ معاملات بانکی مواجه است. همین ماه ژوئن، ارگان کنترل سیستم بانکی بین‌المللی باید نظر بدهد. اگر راستی‌آزمایی رژیم و خارج کردن اینطور دستگاههای فاسد که با آنها کار تروریستی می‌کنند را تأیید نکند ـ از جمله همین قرارگاه خاتم و برخی بانکهای داخل دولت روحانی که مشمول تحریم شده‌اند ـ نمی‌تواند هیچ معامله بانکی بکند.
بنابراین وضعیت ناچاری برای روحانی هم همین است که شما می‌گویید. یعنی خامنه‌ای اصرار می‌کند که اینها باشند. یعنی یک وضعیتی دارد که نمی‌تواند از برجام دست بردارد و این مواردی که گفتیم را کنار بگذارد.
در مسأله منطقه هم می‌گوید بسیجی‌ها و ارگانهای اقتدار ما باشند؛ یعنی قاسم سلیمانی و معاونی که در دستگاه ظریف داشتند و الآن مشاور رئیس مجلس شده است. می‌گوید اینها همه باشند. با بودن اینها، سیاست خامنه‌ای در زمینه برجام و سیاست خارجی پیش نمی‌رود. در نتیجه یک واقعیتی هست که واضح‌ترین نمودش همین احساس ناچاری و وضعیت ناگزیری و اجباری است که در هر دو طرف عیان می‌باشد. البته قیمت این را مردم ایران می‌دهند؛ به‌خاطر استمرار وضعیت فساد و فلجی که در این حاکمیت می‌باشد.

سؤال: با این تأکید، این وضعیت در عمل چطور و به چه سمتی حل می‌شود؟ 
محمدعلی توحیدی:‌ سمت و سوی حل واقعی ندارد؛ یعنی خامنه‌ای نمی‌تواند به یک طرف ببرد. روحانی که برای این مسأله راه‌حل نیست. واقعاً راهی ندارد که اصلاح کند. بن‌بست خامنه‌ای این است که می‌گوید اگر تو بخواهی این مسیر را بروی، ما لب پرتگاه هستیم.
از نظر من این وضعیت، ادامه بحران است؛ بحران نمایش انتخابات و واقعیت شقه‌یی که در دستگاه باقی مانده، می‌ماند و ادامه دارد. اینها را در چند محور می‌شود خلاصه کرد:
ـ یکی این‌که دعوای درونی، تبدیل به یک دعوای مستقل شده است؛ یعنی مستقل از دعوای سیاست‌ها. نشانه‌اش همین است که ولی‌فقیه و رئیس جمهورش، جلو دوربین و جلو جمع، حتی بگو مگوی لفظی می‌کنند.
ـ دوم این‌که در محتوای این سیاست‌ها، بالاخره مسأله منطقه را می‌خواهند چه کار کنند؟ روحانی بعد از انتخابات گفت اگر مقام معظم موافقت کنند، ما می‌توانیم برویم برجامهای دیگر و کارهای دیگر هم بکنیم. الآن خامنه‌ای جوابش را می‌دهد که نباید این کارها را بکنی.
ـ سوم این‌که راه‌حلهای اینها در وضعیت بن‌بست است. مثلاً در همه عالم بر اساس انتخاباتی که می‌شود، واگذاری سیاست صورت می‌گیرد و آن حزبی که برنده شده، کار را دست می‌گیرد. ولی در دستگاه آخوندها که این کار را نمی‌شود کرد. خامنه‌ای بعد از انتخابات، بر سر مقامات، خط‌ و نشان کشیدن دارد. یعنی نمی‌تواند تن بدهد به شرایطی که نتیجه انتخاباتشان بوده است. در نتیجه، بحران انتخابات و بحران کشاکش درون رژیم ادامه دارد.

سؤال: در نهایت به کجا کشیده می‌شود؟ هم روحانی، هم خامنه‌ای دنبال بقای رژیمشان هستند. آیا به همین دلیل، خامنه‌ای با روحانی کنار نمی‌آید؟ 
محمدعلی توحیدی: نخیر، نمی‌تواند کنار بیاید. چرا؟ دقیقاً برای بقای دستگاه. تمام استدلالها و سخنرانیهای خامنه‌ای همین است که اگر آنچه را که شما پیشنهاد می‌کنید ما برویم، کل دستگاه از بین می‌رود. خودش یک‌بار در همین سخنرانیهای یکی دو هفته قبلش گفت «تغییر رفتار، یعنی تغییر نظام». آیا از این واضح‌تر بگوید؟ یک‌بار هم گفت ما هیچ برون‌رفتی در ارتباط با آمریکا نداریم و مسائلمان لاینحل است و قابل حل شدن نیست. می‌گوید نمی‌شود این راه را رفت.
در واقع اگر بخواهیم جوابی به این سؤال بدهیم، باید تأکید کنیم: این‌که خامنه‌ای در بن‌بست است یا این‌که خامنه‌ای در نمایش مهندسی انتخابات شکست خورده، به این معنی نیست که راه‌حل روحانی یا مسیر روحانی پیروز شده و می‌تواند چیزی را در عمل پیش ببرد. روحانی انتخابات را برده، اما در عمل می‌خواهد چه بکند؟ ـ حتی در صحنه سیاسی داخل رژیم ـ . این آن واقعیت سیاسیِ می‌باشد که در ایران اتفاق افتاده است.
در همین سخنرانیِ مورد بحث ما، خامنه‌ای در شروع حرفش می‌گوید ما در انتخابات پیروز شدیم؛ اما وارد صحبت با هم که می‌شوند، شروع به دعوا کردن می‌کنند. روحانی که قبل از خامنه‌ای صحبت کرد، گفت الآن دیگر بگومگوها تمام شده است و باید با همدلی و توافق کار کنیم. اما در همان صحنه، جلو چشم همه به هم پریدند.
رژیم سعی می‌کند بگوید صحنه اینطوری نیست و ما انتخابات برگزار کردیم. مماشاتگران و لابی‌های رژیم در خارج کشور و حاشیه نشینان رژیم هم تبلیغاتشان به گونه‌یی است که انگار یک وضعیت طبیعیِ انتخاباتی و چرخش قدرت و این چیزها در جریان است! 
واقعیت این است که این انتخابات، بحران را در دستگاه خامنه‌ای بیشتر از همیشه نهادینه کرده است. چرا که در مهندسی انتخابات، شکست خورد. بحران ادامه دارد و راه‌حلی در درون این دستگاه وجود ندارد. حالا خروجی‌اش چیست؟ زهر شقه، شکافهای بیشتر در این دستگاه و برآمد نیروهای اجتماعی که واقعاً دنبال راه‌حل هستند.
رژیمی‌ها دنبال راه‌حل نیستند. اینها هر کدام بر سر مراکز چپاول و قدرت با هم دعوا می‌کنند. حالا در کشاکش و شکافهای بین اینها، اگر راه‌حلی هم باشد، در بیرون دستگاه، در مردم و در مقاومت است که کل این دستگاه را براندازند و مسیر آینده را باز کنند. واقعاً نماد بن‌بست در این رژیم این چند روزه بسیار واضح است و به نظر من باز هم بیشتر از این واضح‌ خواهد شد.