۱۳۹۶ خرداد ۲۵, پنجشنبه

پیشروی جنبش دادخواهی و واکنشهای رژیم

این روزها رسانه‌های حکومتی اعتراف می‌کنند که موضوع اعدامهای دهه 60 نه تنها در جامعه بلکه در درون رژیم هم به یک موضوع جدی تبدیل شده است. این رسانه‌ها می‌نویسند این موضوع آتو دست دشمنان نظام داده تا از واقعه اعدامها به‌عنوان سابقه سیاه و لکه ننگ حقوق‌بشری یاد کنند و با تخریب امام در نهایت اصل و ریشه ایدئولوژی جمهوری اسلامی را هدف قرار دهند. به‌واقع‌ چه چیزی باعث شده که رژیم ولایت‌فقیه اینگونه نگران باشد؟

واقعیت اول این است که نگرانی اصلی نه در این رسانه و آن رسانه حکومتی است بلکه نگرانی اصلی از جانب خود خامنه‌ای است. آنچه در رسانه‌ها می‌آید پژواک و بازتاب نگرانی و وحشت ولی‌فقیه است. او بهتر از همه رژیمش، درک می‌کند که چه تهدیدی متوجه نظام است.
خامنه‌ای روز 14خرداد و سر قبر خمینی دجال گفت دهه 60، یعنی دهه اعدامهای جمعی و قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی، دهه مظلومی است. جای جلاد و شهید عوض نشود.
گویی در صندلی متهم نشسته است و می‌گوید ما جلاد نیستیم. ما ظلم نکردیم ما خودمان مظلوم بودیم. آنهم در مورد دورانی که نه در داخل بلکه در سطح بین‌المللی هم به دهه اعدامهای خودسرانه و قتل‌عام شناخته شده و توسط بسیاری ارگانهای حقوق‌بشری به ثبت رسیده است.
کلمه «جلاد» هم به تصادف بر زبان خامنه‌ای جاری نشد؛ این واژه‌یی است که مقاومت ایران در کارزار تحریم انتخابات قلابی، با شعار «نه جلاد، نه شیاد، رأی من سرنگونی است» آن را سراسری کرد. با همین شعار که برآمده از جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان بود، مهندسی خامنه‌ای برای نمایش انتخابات را به هم ریخت و کاندیدای او آخوند رئیسی جلاد قتل‌عام به کارت سوخته‌یی تبدیل شد. و در عمل روشن شد که این جنبش پتانسیل و ظرفیت شقه کردن رژیم را در خودش داشت و زهر شقه را به کام خامنه‌ای ریخت. لازم به توضیح است که جنبش دادخواهی خون شهیدان و قربانیان این رژیم ضدبشری از زمان پرواز رهبر مقاومت به پاریس شروع شد. طی بیش از سه دهه در این رابطه صدها کنفرانس و سخنرانی و نامه و گزارش و افشاگری وجود داشت که بسیاری از آنها در ارگانهای بین‌المللی به ثبت رسید. تا این‌که این جنبش در تابستان 95 با فراخوان مریم رجوی وارد مرحله جدیدی شد. انتشار فایل آقای منتظری در اواخر مرداد 95 در بستری که ایجاد شده بود تلاطمی در رژیم آخوند ایجاد کرد و جنبش دادخواهی را بیش از پیش در جامعه گسترش داد، جنبشی که در کارزار تحریم انتخابات، با شعار نه جلاد نه شیاد باعث شد تا خامنه‌ای این‌طور واکنش نشان بدهد.
جالب توجه این‌که که خامنه‌ای در سخنرانی خود در قبر خمینی جوانان را مخاطب اصلی خود قرار داد و گفت: «... ذهن جوانها آماج تحریف کنندگان است، امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما می‌خواهند کار کنند، نگذارند نسل جوان گسترده این کشور با بسیاری از حقایق آشنا بشوند».
این اعتراف به‌ شکست تلاشهای رژیم برای بی‌خبر نگه‌داشتن جوانان از واقعیت نبرد مجاهدین با ولایت قتل‌عام بر سر آزادی است. این بیانگر توانمندی و قدرت این مقاومت است که همه شیطان‌سازیها و تبلیغات شبانه روزی رژیم را در هم پیچیده است.
حقیقت جنبش دادخواهی آن‌چنان در جامعه ریشه دوانده بود که خامنه‌ای به‌رغم خواستش دیگر نمی‌توانست سکوت کند و ناگزیر بود وارد این صحنه شود. جنبشی که حتی در درون رژیم هم وارد شده بود. روحانی در جریان نمایش انتخابات و چند روز مانده به برگزاری آن، حس کرد که اگر روی این موج نفرت عمومی سوار شود اوضاع و نتیجه نمایش فرق می‌کند. کما این‌که در همدان گفت:‌ مردم کسانی را که 38سال کاری جز اعدام و زندان نداشتند نمی‌خواهند.
آخوند طاهری، نماینده سابق مجلس رژیم گفت: در انتخابات اخیر یکی از تخریبها علیه رئیسی این بود که می‌گفتند ایشان قاتل است اما نمی‌گفتند قاتل چه کسی. (خبرگزاری حکومتی فارس 15 خرداد 96)
روز 19خرداد 96 تقریباً در همه شهرها در همه جمعه بازارها بحث بحث مجاهدین بود.
آخوند احمد میرعمادی در نمایش جمعه خرم‌آباد به مزدوران رژیم خاطرنشان کرد: «ما نباید اجازه دهیم مجاهدین امروز وارد کشورمان شوند... اما اکنون بعد از 30سال عده‌یی به‌دنبال تطهیر آنها هستند». (سایت حکومتی مرور نیوز 19خرداد)
آخوند ایمانی در نمایش جمعه شیراز: «‌اگر سال 67مجاهدین سرکوب نشده بودند شما در این بیست سال هر روز این گرفتاریها را داشتید. خمینی می‌دانست چه می‌کند». (تسنیم 19خرداد)
در دماوند آخوند دماوندی با اشاره به پایداری مجاهدین به جنایت رژیم اذعان کرد و گفت: «مجاهدین در دهه 60 شمشیر را از رو بسته بودند و آشوب در کشور به وجود آمده بود، آیا نباید این دشمنان که آگاهانه و عامدانه سر جنگ با ایران را داشتند ترور می‌شدند؟». (سایت حکومتی سپیدار آنلاین، 19خرداد)
این وضعیت محدود به امام جمعه‌های خامنه‌ای نبود بلکه مهره‌های اطلاعاتی تا پاسداران هم در همین کر سوز و گداز وارد شده بودند.
هاشمی‌نژاد دژخیم و شکنجه‌گر زندان مشهد و مهره اطلاعات منفور رژیم گفت: «سوال اگر ما این موضوع رو از دستور کار خارج کنیم، دشمنی که در صحنه هست داره نیرو جذب میکنه از داخل از خارج ایرانیها رو به یه شکلی با هزار ترفند در داخل خودش جذب میکنه، این نسل چه جوری آگاهی داشته باشه که بتونه تو دام اینها نیافته». (سایت حکومتی صابر 12اردیبهشت 96)
پاسدار حاجی بابا یک سرکرده سپاه پاسداران گفت: «در شرایط کنونی اگر لحظه‌ای غافل شویم، عملیات مرصاد تکرار خواهد شد آگاهی مهمترین شاخصه‌ای است که باید نسبت به آن اقدام کرد».
این حرفها و مواضع که مشتی از خروار است بیانگر تعادل قوای جدیدی میان رژیم با مردم و مقاومت مردم ایران است. تعادلی که با توجه به موفقیت هجرت بزرگ سازمان مجاهدین خلق کاملاً علیه رژیم شکل گرفته است.

در چنین شرایطی برپا داشتن هرچه بلندتر پرچم دادخواهی خون شهیدان رژیم ضد‌مردمی را بیش از پیش به سرازیر سقوطش سوق می‌دهد.