۱۳۹۴ آبان ۱۵, جمعه

فرزند خانواده عظيمي در جستجوي آينده اي جديد براي كشور خود

 
۱۱/۸/۹۴:« شقايق گفت : موافقت نامه اتمي رژيم را براي افزايش فشار براپوزيسيون و افزايش دخالت در كشورهاي منطقه تشويق كرده « اگر در ايران باشي  وخانواده ات در معرض فشارهاي رواني  و جسمي قرار گيرند و در حاليكه ناظر اعمال رژيم حاكم هستي ، بزرگ ميشوي ، نمي تواني براساس اين پيشينه سركوبگرانه راجع به اعمال اين رژيم فكر كني. از زماني كه يك دختر بچه بودم اين احساس را داشتم كه  همه زير فشار هستند. حتي وقتي با تلفن صحبت ميكردم احساس ميكردم كه يك نفر آن طرف خط دارد با شنود ، مكالمه مرا كنترل ميكند»
شقايق  فرزند خانواده معروف عظيمي به اين ترتيب پروسه خودش براي دست يابي  به آينده جديد براي كشورش  را خلاصه ميكند. سفري كه از ايران شروع شده و با عبور از كمپ ليبرتي در عراق كه حدود 3000 عضو اپوزيسيون  در آن مستقر ميباشند و همين چند روز قبل مورد حمله موشكي قرار گرفت  و  بالاخره به اروپا ختم شد. شقايق سعي ميكند همانند بسياري از اعضاي اپوزيسيون ايران كه به خارج كشور فرار كرده اند خطر اقدامات رژيم ايران در داخل و در كشورهاي منطقه را به همه نشان بدهد. شقايق  دريك مصاحبه به زبان انگليسي از طريق اسكايپ با الشرق الاوسط ميگويد “بعد از گذشت 3ماه از  امضاي قرار داد اتمي با كشورهاي بزرگ فشار را براپوزيسيون ايران افزايش داده. “وي «از چشم فروبستن جامعه جهاني برروي  اقدامات سركوبگرانه درداخل ايران وسراسر منطقه » اظهار تعجب كرده ميگويد بعد ازاينكه در پايان سفر خودش به فنلاند رفته ودر آنجا مستقر شده ميگويد «خيلي عجيب است­كه توافق اتمي حاوي هيچيك از شروط مربوط به دمكراسي  وحقوق بشر واحترام به كشورهاي منطقه را در برندارد بلكه  بعكس مي بينيم مسئولين غربي دستهايشان را در دست قاتلان  ملت ايران وملت هاي منطقه در سوريه ويمن وعراق گذاشته اند.»
اطلاعيه هاي صادره توسط شوراي ملي مقاومت ايران  كه  در مركز آن سازمان اپوزيسيون مجاهدين خلق ايران قرار دارد ميگويند كه رژيم آخوندي در تهران زندانيان سياسي گذشته را مجددا بازداشت كرده است  وعلاوه بر آن اعضاي جديد اپوزيسون را هم بازداشت كرده است . صدور حكم اعدام  واجراي احكام اعدام را گسترش داده  در ميان كسانيكه مجددا بازداشت شده اند پدر ومادر شقايق قرار دارند. شقايق  در حاليكه به عكس والدين خودش  اشاره ميكند، ميگويد : « آنها بازداشت شدند اين پدرم  محمود عظيمي است كه 64 سال دارد و اين هم مادرم فاطمه ضيائي 58 سال دارد آنها در روز 11اكتبر 2015 بازداشت شدند»
والدين شقايق هر دو  از مبارزان سياسي معروف هستند كه بين 18 تا 19 سال عمرشان را در زندانهاي تهران گذرانده اند. مادرش بدليل مشكلات جسمي  به گرفتگي شريانها مبتلا است  وقادر به راه رفتن نيست. وي مجددا در سال 1388 به  دليل ديدار با 2فرزند مبارزش كه  در عراق بودند و عضو مجاهدين خلق هستند به  مدت دو سال  در زندان بوداما والدين  شقايق مجددا طبق اطلاعيه شوراي ملي مقاومت ايران  در چارچوب دستگيري و تعقيب گسترده خانواده  هاي مجاهدين  خلق بازداشت شدند. درميان بازداشت شدگان  فاطمه مثني و عليرضا شريعت پناهي كه هردو از زندانيان سياسي سابق هستند همزمان با ديدار مسئولين غربي از ايران  كه بدنبال گشايش  در زمينه هاي همكاري اقتصادي با اين كشور هستند ، بازداشت شدند. رژيم ايران متهم است كه آشوبهاي خاورميانه را پشتيباني ميكند.
....چند روز قبل كمپ ليبرتي مورد حمله موشكي قرار گرفت كه به قتل حدود 20 نفر از اعضاي اپوزيسيون ايران قرارگرفت ...
شقايق گفت :« زمانيكه  او يك عضو اپوزيسيون ايران  بود نمي توانست به هرمكان كه مي خواهد برود خانواده اش نمي توانست هيچ كاري پيدا كند و از كسي كمكي بگيرد. پاسداران رژيم به تو ميگفتند  اگر اين كار را بكني ما تو را بازداشت ميكنيم و به خانه ات حمله ميكنيم  اين كشوري است كه نميتوان در آن زندگي كرد»
...اعضاي اپوزيسيون كه به عراق پناهنده شدند در كمپ«  اشرف »  شمال شرقي پايتخت مستقر بودند. اما بعد از سقوط نظام صدام  اين كمپ در معرض  وتير رس خطر شبه نظاميان طرفدر رژيم تهران قرار گرفتند. ...بعد از خروج نيروهاي امريكائي  آنها به كمپ ليبرتي منتقل شدند. آنگاه آنها در معرض موشك باران قرار گرفتند وحفره هايي به عمق بيش از 2 متر  در نتيجه موشك باران ايجاد شد. و بنگالها در آتش سوخت . شقايق  كه تجربه زندگي در اشرف وسپس كمپ ليبرتي را دارد ميگويد : « هنگامي كه 18 ساله شدم يعني به اندازه كافي بزرگ شده بودم كه بتوانم بدبختي هاي حاكم برمردم ايران را بشناسم ، به اين فكر ميكردم كه  بهترين راه حل براي تغيير اين وضعيت چه بايد بكنم . بنابراين تصميم گرفتم براي يافتن  راه حل جديد براي حاكميتي مناسب در كشورم به كمپ اشرف بروم تا حاكميت جديدي را كه توان حل اين مشكلات را داشته باشد پيدا كنم.»  وي گفت :« در كمپ اشرف شاهد حمله نيروهاي عراقي در فروردين 1390 بودم آنجا من دختر عمويم نسترن عظيمي از دست دادم . برايم سخت بود او را در حاليكه مورد هجوم وضرب وجرح توسط نيروهاي عراقي  مهاجم به اشرف قرار ميگيرد ببينم.»
عمر فاميلش نسترن در آن وقت تنها 23 سال بود. او از كارهاي فني خوشش مي آمد و فيلمبرداري را دوست داشت و عملا بعنوان فيلمبردار تلويزيون در سيماي آزادي كانال ماهواره اي اپوزيسيون كه از خارج پخش مي شود كار مي كرد. او همچنين كاريكاتوريست بود و تخصص كامپيوتر در دانشگاه تهران داشت... اما شقايق از خانواده سياسي عظيمي شناخته شده در منطقه اكباتان تهران است. او در باره خودش مي گويد: «عاشق رياضيات و فيزيك بودم اما مشكل در اينجا بود كه مانعي وجود داشت كه ترا از اين اميد خودت بازمي داشت. (سئوال مي كردم) آيا در ايران به زندگي ادامه بدهم تا شاهد كشتار بيشتر مردم باشم؟ احساس كردم كه براي من آينده اي در زير چتر اين رژيم بعنوان يك دختر و يك زن وجود ندارد». شقايق اضافه كرد: «تصميم گرفتم از همه چيزم بگذرم تا آزادي را براي ميهنم بياورم. كودكان هم سن و سال من در خانواده هاي ديگر هميشه مي پرسند چرا اين رژيم پيوسته اينهمه قيد وبند وضع مي كند؟ اين وضعيت روز به روز بدتر مي شود». او توضيح مي دهد «بعد از اينكه آمريكاييها وارد عراق شدند به ما صفت ”غير نظاميان تحت اشغال “ دادند ، ما افراد حفاظت شده بوديم والبته با خطراتي مواجه بوديم. مسائل بلحاظ درمان و وضعيت عمومي خوب بود. اما پس از سال 2009 يعني بعد از اينكه حفاظت تغيير كرده و مسئوليت آن به دولت عراق واگذار شد همه چيز خراب شد».  شقايق ساكت مي شود تا آن روزهاي سخت را به ياد بياورد و سپس ادامه مي دهد «كمپ [در6و7مرداد] مورد حمله قرار گرفت و 11 نفر از دوستانم كشته شدند. در حمله 19 فروردين 90 دختر عمويم نيز كشته شد. در اينجا تصوير عزيزترين دوستم يعني فائزه را كه تنها 19 سال داشت، دارم كه همراه با 36 تن از همرزمان ديگرم كشته شدند. اين حمله مرگ آور بود. ما از محاصره رنج مي برديم. نيروهاي وابسته به رژيم ايران آمدند تا شكنجه صوتي بدهند.. نزديك به 300 بلندگو كه در اطراف كمپ نصب كرده بودند شب و روز فرياد مي زدند بطوريكه نمي توانستي استراحت كني و يا كار و يا غذا بخوري. آنها دشنام مي دادند و فرياد مي زدند». شقايق مي گويد «اين افرادي كه از بلندگوها داد وبيداد مي كردند افراد اطلاعات رژيم ايران بودند و مدعي بودند كه خانواده هاي اپوزيسيون ايران موجود در كمپ هستند. اما اين درست نبود. خيلي ساده چون مي تواني بپرسي چرا مادرم من دستگير شد اگر كه رژيم اجازه مي دهد به خانواده هاي ساكنين كمپ كه از ايران براي ديدن آنها بيايند و آنها را از طريق بلندگو و با اين شيوه شنيع صدا كنند». وي اضافه كرد «مادرم دو سال در زندان بود چونكه به ديدن من و خواهرم به كمپ آمده بود. افراد ديگري به صرف اينكه به ديدن ما آمده بودند اعدام شدند. مثل محمد علي حاج آقايي و جعفر كاظمي و علي صارمي. آنها خانواده هاي سياسي زيادي را دستگير كردند كه اينكار تا امروز ادامه دارد».
در آغاز سال 2012 يك طرح عراقي براي انتقال اپوزيسيون ايران از كمپ اشرف به كمپ ليبرتي كه محلي براي كمپهاي آمريكايي در نزديك بغداد بود، شروع شد. شقايق مي گويد «در آن زمان اين خبر به ما رسيد. ما بين دو چيز بايد انتخاب مي كرديم.. يا ماندن در اشرف و رويارويي با كشتار و يا انتقال به كمپ ليبرتي كه هيچ امكانات زندگي نداشت. نمي خواهم از خود پروسه انتقال صحبت كنم چونكه وسايل ما را دزديدند و همه چيز را بازرسي كردند و اموال ما را گرفتند . اين يك داستان دراز دارد».
نتيجه اينكه شقايق همراه به 3000 نفر از اپوزيسيون مجاهدين خلق به كمپ ليبرتي رسيدند. و در اينجا بود كه شوكه شدند. وي مي گويد كه مساحت اين كمپ تقريبا نيم كيلومتر مربع بود. نه برقي وجود داشت و نه آبي. تنها ژنراتور آنجا هم سوختي نداشت. روزهاي اول آب جيره بندي بود كه به نوبت دريافت مي كرديم. يعني روزهاي دوشنبه و پنجشنبه يعني كه هر دو روز يكبار. در حالي كه حرارت به 50 درجه سانتيگراد رسيده بود. ورود دارو براي بيماران ممنوع بود و محاصره وجود داشت. ما در بنگال زندگي مي كرديم و همه در عذاب بودند. طبق گواهي شقايق حمله موشكي چند روز پيش كمپ ليبرتي اولين حمله نبود. چرا كه چندين حمله غافلگيرانه از همان ابتدا بعنوان عامل فشاري عليه ساكنان كمپ وجود داشته است كه عاملان رژيم ايران در عراق تلاش داشته اند كه اپوزيسيون را مجبور به انتقال به كشور ثالث كنند. او مي گويد «عليه ما حملات موشكي و خمپاره اي مي شد. هر بار از سنگر خارج مي شدي تا ببيني چه كسي  كشته شده و يا چه كسي هنوز در درون بنگالها زنده است چونكه بعد از اينكه عوامل رژيم ايران ديوارهاي بتني را كه مي توانست ما را در برابر گلوله ها حفاظت كند دزديده بودند ، هيچ حفاظتي وجود نداشت.  1700 تي وال را توسط لودر بار زدند و به اماكن دور دست منتقل كردند».
وقتي كه توافق هسته اي بين (رژيم) ايران و كشورهاي بزرگ امضا شد احساسم يك احساس بيش از سرخوردگي داشت. او مي گويد «سرخورده نمي تواند بيانگر احساس من باشد. تعجب مي كردم كه چگونه غرب فكر مي كند كه (رئيس جمهور) حسن روحاني مي تواند يك اصلاح طلب ! باشد». وي خاطر نشان كرد كه رژيم تهران «طي تنها دو سال اخير 2000 نفر را اعدام كرده است. امروز توافق هسته اي، رژيم را به سركوب داخلي بيشتر و دخالت در سوريه و عراق و يمن تشويق مي كند. اين در حالي است كه كشورهاي بزرگ چشمانشان را روي اين جنايات مي بندند».
دولت عراق مطابق با اظهارات يك مسئول از وزارت خارجه مي گويد كه حتي الامكان حفاظت را براي پناهندگان ايران در كمپ ليبرتي تأمين مي كند اين در حالي است كه نمي داند كه چه كسي اين موشكها را به كمپ شليك كرده است. وي گفت كه مسئله پناهندگان ايراني «بايستي از طريق سازمان ملل بويژه در شرايط امنيتي كه كشور با آن روبروست حل و فصل شود». ....
شقايق معتقد است كه وضعيت اپوزيسيون و قيامهاي خشم آلود مردم اين روزها در مقايسه با قبل در داخل بيشتر و بيشتر مي شود. او مي گويد «در مقايسه با وضعيت قبلي با امروز مي توان گفت كه مخالفت روز به روز بيشتر مي شود... مردم از كمبود آب و گراني مواد غذايي و سوخت رنج مي كشند. دانش آموزاني هستند كه به مدرسه نمي روند چونكه خانواده هايشان پولي براي مخارج آنها ندارند». و همچون هم سن وسالهايش از نسل جديد، شقايق ازسايتهاي اجتماعي فيسبوك و تويتر با دوستانش در ارتباط است تا براي تغيير وضعيت در ايران تلاش كنند. او مي گويد «من دوستان بسياري دارم كه با آنها از طريق شبكه اجتماعي در تماس هستم. ما با هم گفتگو مي كنيم و در باره آينده بهتر براي كشور بجاي رژيم كنوني كه از اسلام براي ترور ديگران چه در داخل و يا خارج از كشور سوء استفاده مي كند، تبادل افكار مي كنيم ».