روز پنجشنبه گذشته (28آبان) کمیته سوم مجمع عمومی مللمتحد دو قطعنامه عليه رژيم ايران صادر کرد. اولی درباره نقض حقوقبشر در ايران توسط دیکتاتوری ضدبشری آخوندها بود که در واقع 62مین محکومیت رژیم ايران توسط سازمان ملل بود. قطعنامه دیگر،
قطعنامه محکومیت نقض حقوقبشر در سوریه بود که آورنده این قطعنامه عربستان بود و در آن، اخراج متجاوزان اشغالگر شامل نیروی تروریستی قدس، سپاه پاسداران و حزبالشیطان از این کشور، درخواست شده است.
روزنامه وطن امروز (30آبان) نوشت: «روز پنجشنبه ۲۸ آبان روز سازمان ملل علیه ایران بود!» تازه این روزنامه قطعنامه فرانسه در شورای امنیت را که روز جمعه به اتفاق آرا تصویب شد، به روی خودش نیاورده است؛ چرا که این قطعنامه که خواستار یک بسیج جهانی علیه تروریسم در سوریه شده، در عمق بهشدت به زیان رژیم ايران است چنانچه خود رژیم این روند را با تحولات سیاسی بعد از 11سپتامبر و متوسل شدن آمریکا به سازمان ملل برای گرفتن مجوز حمله به عراق مقایسه میکند.
این همزمانی بیسابقه و صدور سه قطعنامه طی دو روز توسط مجمع عمومی و شورای امنیت مللمتحد علیه رژیم چه معنایی دارد، آیا بایستی آن را اتفاقی محسوب کرد، یا گویای جهتگیری خاصی از جانب جامعه بینالمللی علیه رژیم است؟
این همزمانی طبعاً برنامهریزی شده نبوده، اما در عینحال قانونمند است و معنی و پیام سیاسی خود را دارد. با توجه به همین معنی است که فریاد وحشت رژیم در رسانهها یا از زبان مهرههایش به آسمان بلند شده است؛ چرا که بر خلاف تصور رژیم و بهخصوص بر خلاف تبلیغات باند رفسنجانی روحانی که گویا بعد از توافق هستهیی و زهرخوران دیگر باب «تعامل» جامعه بینالمللی و باب رحمت آمریکا و غرب، به روی رژیم باز خواهد شد؛ این قطعنامهها آب سردی بود بر روی این خوشخیالان و به آنها فهماند که این خبرها نیست. این بیتوقعی در واکنشهای سردمداران رژیم کاملاً پیداست. محمد جواد ظریف وزیر خارجه روحانی در واکنش به دو قطعنامه مجمع عمومی علیه رژیم، آن را طنز تاریخی نامید. یکی از رسانههای باند خامنهای (رجا نیوز 30/8) در این باره نوشت: «چه طنزی از این بزرگتر که با وجود همه امتیازات اعطایی، مسئولان دولت یازدهم منتظر تغییر نگرش جهان نشسته بودند، با دو قطعنامه ضدایرانی روبهرو شدند؟!».
این موضوع توجه ناظران و رسانههای خبری خارجی را هم جلب کرده است. خبرنگار شبکه الجزیره در گزارش مستقم خود از سازمان ملل گفت: «پیام قطعنامه حقوقبشر ایران این است که توافق اتمی، تعادل را در میان محافل بینالمللی و منطقهیی تغییر نداده است» (الجزیره۲۹/۸/۹۴).
علاوه بر پیام کلی این سه قطعنامه، هر کدام نیز معنا و پیام ویژه خود را دارند. مثلاً قطعنامه 62مین محکومیت رژیم بهخاطر نقض حقوقبشر، یک سیلی اساسی بر بناگوش روحانی است که امیدوار بود با نمایش اعتدال و ژستهای تعامل، افکار عمومی دنیا که توسط مجمع عمومی مللمتحد نمایندگی میشود، از دو برابر شدن اعدامها طی مدتی که او روی کارآمده، چشمپوشی کند؛ اما معلوم شد که جامعه جهانی فریب این قبیل ژستها را نخورده و معلوم شد که روحانی حتی بهاندازه آخوند محمد خاتمی رئیسجمهور خانهنشین رژیم هم برای نظام فایده و کارکرد نداشته است، زیرا خاتمی حداقل توانست یک سال رژیم را از محکومیت بینالمللی در ببرد، بیجهت نیست که یکی از نشریات باند خامنهای، خطاب به روحانی نوشته بود دیگر از دور دوم خبری نیست.
قطعنامه دوم ظاهراً در مورد نقض حقوقبشر رژیم بشار اسد است، اما بیش و پیش از آن علیه دیکتاتوری آخوندی است، این را از واکنشهای رژیم میتوان دریافت. روزنامه وطن امروز (30/8) متعلق به باند ولیفقیه طی مقالهیی، با اشاره به این قطعنامه مینویسد: «… مگر مسئولان وزارت امور خارجه در اجلاس سوریه شرکت نکردند؟ … پس چرا آمریکا بهصورت تمامعیار از قطعنامه سعودیها علیه ایران در شورای حقوقبشر حمایت کرد؟ آیا بستن با کدخدا فقط برای محدود کردن برنامه هستهیی ایران بود؟ آیا لبخندهای آقای ظریف تنها تا امضای برجام از جانب غربیها خریدار داشت؟».
«فاجعه دیپلوماسی!»
بیجهت نیست که خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس (30آبان) دو قطعنامه محکومیت رژیم در مجمع عمومی مللمتحد را «فاجعه دیپلماسی» خوانده و در یک گزارش تحلیلی با عنوان چرا کلید «دیپلماسی لبخند» این قفل را نگشود؟ نوشت: «حقیقتاً کنار قرار دادن این دو خبر هیچ عنوانی جز «فاجعه دیپلوماسی» را به ذهن متبادر نمیکند».
اکنون اگر قطعنامههای کمیته سوم مجمع عمومی را در کنار قطعنامه فرانسه در شورای امنیت بگذاریم، عمق فاجعه که البته از زمینه دیپلوماسی فراتر میرود، بیشتر روشن میشود و همانگونه که روزنامه جوان ارگان سپاه پاسداران (30/8) با تأکید بر اینکه «فرانسه جنگ داعش را از طریق سازمان ملل پیش میبرد» فضای سیاسی بینالمللی در حال حاضر را مشابه فضای پس از 11سپتامبر دانسته و نوشته است: «حملات 13نوامبر دستاویزی به رهبران سیاسی و رسانههای غربی داده تا آنکه موج جدیدی از دخالتهای نظامی خود را رقم بزنند. موج نخست بعد از 11سپتامبر در سال 2001 بود که در آن زمان، آلمان و فرانسه بیشتر سعی به حاشیهنشینی داشتند تا همراهی با آمریکا و بریتانیا اما به نظر میرسد که حالا همه شرکای غربی دور هم جمع شدهاند و تنها منتظر مجوزی از شورای امنیت سازمان ملل برای دور جدیدی از مداخلهجویی نظامی خود هستند».
دیکتاتوری تروریستی آخوندها خود را اولین آماج این تهاجم میداند. پاسدار محمدعلی عزیز جعفری سرکرده سپاه پاسداران طی یک سخنرانی برای بسیجیها با وحشت گفته است: «در حادثه پاریس و ناامنیهای اروپا ما شاهدیم که تهدیدات علیه ایران فراتر هم رفته است و مطمئنیم که هدف اصلی آنها ایران و انقلاب اسلامی است» (خبرگزاری تسنیم نیروی تروریستی قدس ـ ۲۹/۸/۹۴)