طی روزهای اخیر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان از طریق عوامل و باند های دست نشانده خود در عراق دست به راه اندازی مجدد سریال «تجمع خانواده های اعضاء» مجاهدین خلق ایران در مقابل درب کمپ لیبرتی زده است. برگزاری صدباره چنین تجمعات سازمان داده شده از سوی وزارت بدنام اطلاعات آخوندی تحت نام «خانواده» به مانند سنوات قبلی زمینه سازی برای کشتار در زندان لیبرتی است.
با نگاهی به داده ها طی حملات تروریستی گذشته، چه در اشرف یا در کمپ لیبرتی، به یقین باید گفت،استفاده ولی فقیه از چنین افرادی تحت نام خانواده، همان سیاست سرکوب و قتل عام است. برسیاق چنین سناریویی رژیم آخوندی به همراه نیروی تروریستی قدس و شعبات مربوطه در عراق با براه انداختن زمینه های سیاسی از طریق تجمع در مقابل درب زندان لیبرتی و یا با راه انداختن کمپین های مختلف مقاله نویسی، ردیه نویسی، مصاحبه و پخش اخبار جعلی و قلابی زمینه را می نماید.
حرف دیکتاتور و سناریوی گشتاپوی آخوندی نیز در تمامی همه این موارد یکی است، و آن اینکه «مجاهدین و رهبران آنها» مقصر کشتارند. به ظاهر با ریختن اشک تمساح، دلش برای «ساکنان لیبرتی» می سوزد! اما بواقع هدفی جز ریختن خون ساکنان بیدافع در زندان «دول متحد» ساخته لیبرتی را در سر ندارد. واقعیت دیگر در این داستان مملو از پلشتی نیاز خامنه ای، این قاتل جوانان و مردم ایران برای «صحنه سازی مشمئز کننده» و به تبع آن کشتار، ترور و موشک باران مجدد علیه ساکنان کمپ لیبرتی می باشد.
لذا با نگاهی به تمامی جنایات انجام شده هم در اشرف و هم در کمپ لیبرتی بخوبی دست خط سیاست نیروی ترویستی قدس را با برگزاری سیرکی بنام «خانواده» همراه با بلندگوهای صوتی می بینیم. دو هفته قبل از موشک باران لیبرتی در 7 آبان 1394، که طی آن 24 تن از مجاهدین قهرمان به شهادت رسیدند، گشتاپوی آخوندی با آوردن بلند گو و کشاندن این افراد به درب لیبرتی زمینه های روحی و روانی را برای انجام این حمله جنایتکارانه آماده کرده بود. در آن زمان مقاومت ایران در اطلاعیه هایی نسبت به بروز کشتاری دیگر از سوی نیروی تروریستی قدس هشدار داده و اعلام کرده بود که تمامی این اقدامات زمینه سازی برای حمام خون و برای کشتار فرزندان ما در لیبرتی است.
در اینجا جا دارد تا به نامه ی اخیر بیش از 400 تن از خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق ساکنان زندان لیبرتی خطاب به دبیرکل ملل متحد اشاره نمائیم. در این نامه خانواده های واقعی ساکنان ضمن هشدار به ملل متحد و ایالات متحده بعنوان طرف های مسئول و بلاواسطه از جمله تاکید کرده اند: «پس از انتقال فرزندانمان ازاشرف به لیبرتی، قراربود لیبرتی یک کمپ ترانزیت باشد و در عرض چند ماه آنها از عراق به کشورهای دیگر منتقل شوند، اما واقعیت این است که سه سال و نیم از آن تاریخ می گذرد ولی فرزندان ما همچنان در لیبرتی و تحت شدیدترین فشارها هستند. انتقال آنها به خارج از عراق عملی نشده و در عین حال دولت عراق این کمپ را به صورت یک زندان برای آنها در آورده است».
این درحالی است که وزارت اطلاعات رژیم آخوندها به طور مستمر گروههای از عوامل خود را به اسم خانواده روانه عراق و لیبرتی میکند. آنها هیچ مشکلی برای دریافت ویزا ندارند، وزارت اطلاعات رژیم ایران همه هزینه های سفر واقامت آنها در عراق را تامین میکند و مأموریتشان شکنجه روانی فرزندان ماست». (همبستگی ملی 3 آذر 1394)
خطاب ما خانواده ها در وهله نخست به سازمان ملل متحد و دولت ایلات متحده است که به این وضعیت و فاجعه انسانی عطف به مسئولیت ها، عطف به امضآء ها و تعهدات خود گردن بگذارید وبه آن خاتمه بدهید. بهای سکوت و بی عملی شما به موازات نقض تعهدات و قراردادهای فی مابین با ساکنان کمپ را فرزندان ما در 7 کشتار گذشته با خون خود پرداخت کرده اند.
اکنون قریب 6 سال است که این کمپ و ساکنان بیدفاع آن تحت شرایط وخیم و محاصره های ضد انسانی دارویی، پزشکی و غذایی قرارگرفته اند. بیش از 6 سال است که هیج ناظر بیطرف و یا وکلای حقوقی امکان دیدار با موکلین خود را نیافته اند. تاکنون 27 نفر از ساکنان بدلیل همین محاصره های ظالمانه جان خود را از دست داده و 141 تن نیز بر اثر حملات تروریستی نیروی تروریستی قدس به شهادت رسیده اند. همچنین یک هفته قبل از موشک باران (29 اکتبر) 26 نماینده کنگره آمریکا و 32 شخصیت برجسته سیاسی و نظامی آمریکایی ونیز 70 نماینده پارلمان فرانسه نسبت به وقوع کشتاری دیگراز سوی دیکتاتری خامنه ای در لیبرتی به دولت آمریکا، ملل متحد و اتحادیه اروپا هشدار داده بودند. متاسفانه ابواب جمع سیاست مخرب مماشات با دیکتاتوری مذهبی خامنه ای عامدانه به این هشدارها توجه نکردند و با ادامه سیاست سکوت و بی عملی خود، دستان رژیم و ایادی آن در عراق را برای کشتار دیگری علیه ساکنان کمپ لیبرتی باز گذاشتند. همچنین صحنه های دردآور قتل عام 52 تن از ساکنان اشرف که در آن فرزندان ما با دست های بسته و زدن تیرخلاص بر سر و صورت به شهادت رسیدند، هنوز در اذهان ما باقی است. در آن دوران نیز مقاومت ایران و خانواده های ساکنان نسبت به وقوع جنایتی دیگر به مجامع بین الملی، به سازمان ملل متحد و دولت ایالات متحده هشدار داده بودند.
آقای اوباما، آقای بان کی مون به این کشتار، این ظلم و ناعدالتی پایان دهید و دستان خون آلود رژیم آخوندی و نیروی تروریستی آن در عراق را قطع کنید و کمپ لیرتی را بعنوان یک کمپ پناهندگی اعلام نمائید.
ما شما را مخطاب قرارمی دهیم و شما را مسئول نخست ادامه این بحران انسانی می دانیم. زیرا بقول تام ریچ: «وقتی آنها تسلیحات خود را بهدرخواست آمریکا تحویل دادند، یک ژنرال ارتش آمریکا به همة آنها نامهیی داد که حامل قولی برای تأمین امنیت و سلامت آنها بود؛ زیرا آمریکا آنها را «افراد حفاظتشده» تحت کنوانسیونهای ژنوبه رسمیت شناخت. پس از قرارداد موقعیت نیروها با دولت مالکی، دولت عراق گفت که انتقال مسئولیت از آمریکا را میپذیرد و امنیت و سلامت ساکنان را تأمین و از آنها حفاظت خواهد کرد». ( تلویزیون سی اسپن)
همچنین روی سخن ما خانواده ها به جامعه بین الملل، انسان های آزاده، خانواده های شرافتمند، ایرانیان و تمامی یاران امان در داخل و خارج از کشور است. هشدار های مقاومت ایران را به جد آویزه گوش ها نمائیم. تمامی این هشدار ها برآمده از واقعیات تلخ و برآمده از نکاتی است که تاکنون در هفت کشتار پیشین تجربه کرده ایم. ما از دیکتاتور خون ریزی سخن می گوئیم که برای کشتار، برای شکنجه، ترور، قتل و موشک باران هیچ مرزی را نمی شناسد. خفاشان و شب پرستانی که اکنون در دورن پسا زهرخوران، تمامی کارت های استراتژیک خود را یکی پس از دیگری از دست داده اند و در عمق بحران های داخلی و بین المللی کلیت نظام اشان به شقه و شکاف هرچه عمیق تر راه برده است. مجموعه این بحران ها و بن بست های لاعلاج است که ولی فقیه را برآن داشته تا دیوانه وار توطئه کند، بحران سازی نماید وبا بستن قرارداد های تجاری و اقتصادی و دادن «باج» به ابواب جمع سیاست مماشات، خون فرزندان ما را در زندان ها و سیاهچال ها و یا در اشرف و لیبرتی بریزد.
حرف دیکتاتور و سناریوی گشتاپوی آخوندی نیز در تمامی همه این موارد یکی است، و آن اینکه «مجاهدین و رهبران آنها» مقصر کشتارند. به ظاهر با ریختن اشک تمساح، دلش برای «ساکنان لیبرتی» می سوزد! اما بواقع هدفی جز ریختن خون ساکنان بیدافع در زندان «دول متحد» ساخته لیبرتی را در سر ندارد. واقعیت دیگر در این داستان مملو از پلشتی نیاز خامنه ای، این قاتل جوانان و مردم ایران برای «صحنه سازی مشمئز کننده» و به تبع آن کشتار، ترور و موشک باران مجدد علیه ساکنان کمپ لیبرتی می باشد.
لذا با نگاهی به تمامی جنایات انجام شده هم در اشرف و هم در کمپ لیبرتی بخوبی دست خط سیاست نیروی ترویستی قدس را با برگزاری سیرکی بنام «خانواده» همراه با بلندگوهای صوتی می بینیم. دو هفته قبل از موشک باران لیبرتی در 7 آبان 1394، که طی آن 24 تن از مجاهدین قهرمان به شهادت رسیدند، گشتاپوی آخوندی با آوردن بلند گو و کشاندن این افراد به درب لیبرتی زمینه های روحی و روانی را برای انجام این حمله جنایتکارانه آماده کرده بود. در آن زمان مقاومت ایران در اطلاعیه هایی نسبت به بروز کشتاری دیگر از سوی نیروی تروریستی قدس هشدار داده و اعلام کرده بود که تمامی این اقدامات زمینه سازی برای حمام خون و برای کشتار فرزندان ما در لیبرتی است.
در اینجا جا دارد تا به نامه ی اخیر بیش از 400 تن از خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق ساکنان زندان لیبرتی خطاب به دبیرکل ملل متحد اشاره نمائیم. در این نامه خانواده های واقعی ساکنان ضمن هشدار به ملل متحد و ایالات متحده بعنوان طرف های مسئول و بلاواسطه از جمله تاکید کرده اند: «پس از انتقال فرزندانمان ازاشرف به لیبرتی، قراربود لیبرتی یک کمپ ترانزیت باشد و در عرض چند ماه آنها از عراق به کشورهای دیگر منتقل شوند، اما واقعیت این است که سه سال و نیم از آن تاریخ می گذرد ولی فرزندان ما همچنان در لیبرتی و تحت شدیدترین فشارها هستند. انتقال آنها به خارج از عراق عملی نشده و در عین حال دولت عراق این کمپ را به صورت یک زندان برای آنها در آورده است».
این درحالی است که وزارت اطلاعات رژیم آخوندها به طور مستمر گروههای از عوامل خود را به اسم خانواده روانه عراق و لیبرتی میکند. آنها هیچ مشکلی برای دریافت ویزا ندارند، وزارت اطلاعات رژیم ایران همه هزینه های سفر واقامت آنها در عراق را تامین میکند و مأموریتشان شکنجه روانی فرزندان ماست». (همبستگی ملی 3 آذر 1394)
خطاب ما خانواده ها در وهله نخست به سازمان ملل متحد و دولت ایلات متحده است که به این وضعیت و فاجعه انسانی عطف به مسئولیت ها، عطف به امضآء ها و تعهدات خود گردن بگذارید وبه آن خاتمه بدهید. بهای سکوت و بی عملی شما به موازات نقض تعهدات و قراردادهای فی مابین با ساکنان کمپ را فرزندان ما در 7 کشتار گذشته با خون خود پرداخت کرده اند.
اکنون قریب 6 سال است که این کمپ و ساکنان بیدفاع آن تحت شرایط وخیم و محاصره های ضد انسانی دارویی، پزشکی و غذایی قرارگرفته اند. بیش از 6 سال است که هیج ناظر بیطرف و یا وکلای حقوقی امکان دیدار با موکلین خود را نیافته اند. تاکنون 27 نفر از ساکنان بدلیل همین محاصره های ظالمانه جان خود را از دست داده و 141 تن نیز بر اثر حملات تروریستی نیروی تروریستی قدس به شهادت رسیده اند. همچنین یک هفته قبل از موشک باران (29 اکتبر) 26 نماینده کنگره آمریکا و 32 شخصیت برجسته سیاسی و نظامی آمریکایی ونیز 70 نماینده پارلمان فرانسه نسبت به وقوع کشتاری دیگراز سوی دیکتاتری خامنه ای در لیبرتی به دولت آمریکا، ملل متحد و اتحادیه اروپا هشدار داده بودند. متاسفانه ابواب جمع سیاست مخرب مماشات با دیکتاتوری مذهبی خامنه ای عامدانه به این هشدارها توجه نکردند و با ادامه سیاست سکوت و بی عملی خود، دستان رژیم و ایادی آن در عراق را برای کشتار دیگری علیه ساکنان کمپ لیبرتی باز گذاشتند. همچنین صحنه های دردآور قتل عام 52 تن از ساکنان اشرف که در آن فرزندان ما با دست های بسته و زدن تیرخلاص بر سر و صورت به شهادت رسیدند، هنوز در اذهان ما باقی است. در آن دوران نیز مقاومت ایران و خانواده های ساکنان نسبت به وقوع جنایتی دیگر به مجامع بین الملی، به سازمان ملل متحد و دولت ایالات متحده هشدار داده بودند.
آقای اوباما، آقای بان کی مون به این کشتار، این ظلم و ناعدالتی پایان دهید و دستان خون آلود رژیم آخوندی و نیروی تروریستی آن در عراق را قطع کنید و کمپ لیرتی را بعنوان یک کمپ پناهندگی اعلام نمائید.
ما شما را مخطاب قرارمی دهیم و شما را مسئول نخست ادامه این بحران انسانی می دانیم. زیرا بقول تام ریچ: «وقتی آنها تسلیحات خود را بهدرخواست آمریکا تحویل دادند، یک ژنرال ارتش آمریکا به همة آنها نامهیی داد که حامل قولی برای تأمین امنیت و سلامت آنها بود؛ زیرا آمریکا آنها را «افراد حفاظتشده» تحت کنوانسیونهای ژنوبه رسمیت شناخت. پس از قرارداد موقعیت نیروها با دولت مالکی، دولت عراق گفت که انتقال مسئولیت از آمریکا را میپذیرد و امنیت و سلامت ساکنان را تأمین و از آنها حفاظت خواهد کرد». ( تلویزیون سی اسپن)
همچنین روی سخن ما خانواده ها به جامعه بین الملل، انسان های آزاده، خانواده های شرافتمند، ایرانیان و تمامی یاران امان در داخل و خارج از کشور است. هشدار های مقاومت ایران را به جد آویزه گوش ها نمائیم. تمامی این هشدار ها برآمده از واقعیات تلخ و برآمده از نکاتی است که تاکنون در هفت کشتار پیشین تجربه کرده ایم. ما از دیکتاتور خون ریزی سخن می گوئیم که برای کشتار، برای شکنجه، ترور، قتل و موشک باران هیچ مرزی را نمی شناسد. خفاشان و شب پرستانی که اکنون در دورن پسا زهرخوران، تمامی کارت های استراتژیک خود را یکی پس از دیگری از دست داده اند و در عمق بحران های داخلی و بین المللی کلیت نظام اشان به شقه و شکاف هرچه عمیق تر راه برده است. مجموعه این بحران ها و بن بست های لاعلاج است که ولی فقیه را برآن داشته تا دیوانه وار توطئه کند، بحران سازی نماید وبا بستن قرارداد های تجاری و اقتصادی و دادن «باج» به ابواب جمع سیاست مماشات، خون فرزندان ما را در زندان ها و سیاهچال ها و یا در اشرف و لیبرتی بریزد.