اعتراض دهها هزار نفره مردم اصفهان
معروف است که دیکتاتورها اعترافات دیرهنگام میکنند. یعنی وقتی کار از کار گذشته اعترافاتی میکنند که تا پیش از آن مخالفان را برای بیان همان واقعیتها، با داغ و درفش و زندان نفره داغ میکردند، اما حالا خودشان فکر میکنند با بیان همان واقعیتها میتوانند زمان بخرند و اعتماد مردم را جلب کنند. یکی از این اعترافات تاریخی مربوط به آخرین دیکتاتوری سلطنتی در کشورمان بود که وقتی دید کاری از حکومت نظامی و ساواکش بر نمیآید در ماههای پایانی حکومتش به صحنه آمد و برای جلب اعتماد مردم گفت: «مردم صدای انقلاب شما را شنیدم». در عمل معلوم شد که خیلی دیر شنیده و دیگر تنها فرصت فرار برایش مانده بود. برخی دیکتاتورها هم حرفهای مردم را از زبان مهرههایشان میزنند تا خود را همسو با مردم نشان دهند، ولی آیا مردمی که تجربهٔ ترفندهای دیکتاتوری مدفون را از سر گذراندهاند، به دام فریب و دجالیت آخوندها میافتند؟
این روزها، بهخصوص پس از قیام مردم اصفهان، و همبستگی سراسری مردم، مادران قیام و فرهنگیان آزاده با آنها که با بستن یک چشم خود به جنایت هدف قرار دادن چشم مردم و کور کردن آنها اعتراض خود را نشان دادند، مقامات ریز و درشت نظام هر یک به صحنه آمده و گوشهیی از چپاولهایی را که سالهاست مردم گفتهاند، تأیید میکنند.
پاسدار قالیباف، رئیس مجلس ارتجاع روز ۱۰آذر۱۴۰۰ گفت: «وقتی که ما کسری بودجه داریم بپذیریم که ما داریم دست در جیب مردم میکنیم و بودجه جاری دولت و هزینه دولت را از جیب فقرا در میآوریم... واقعیتی ست که وقتی ما حقوق را اضافه میکنیم و این اضافه حقوق از مسیر فعالیت کار انجام نمیشه بانکها با این یعنی دولت کسری بودجهاش را میآورد بانکها خلق پول میکنند هر دوی اینها یعنی دست توی جیب مردم میکنند» (تلویزیون شبکه یک رژیم ۱۰آذر ۱۴۰۰).
پاسدار قالیباف همچنین اذعان کرد که رژیم ۴۰ تا۵۰ میلیون نفری که مایحتاج زندگیشان را برای کسب درآمد فروخته و در بورس ریختهاند، در برابر غولهای خصولتی و حکومتی تنها گذاشته و اموال آنها را به یغما برده است. اما بسیاری از محافل و کارگزاران نظام فصل اینگونه فاشگوییها را به سرآمده ارزیابی کرده و در مورد انفجار اجتماعی قریبالوقوع به نظام هشدار میدهند.
مردمسالاری روزنامهٔ باند مغلوب در روز۱۱آذر زیر عنوان «دلیل بحرانها و گسستها در جامعه امروز ما چیست؟» نوشته است: «دهههای متمادیست که جامعه نخبگانی از گُسستهایی که خود تبدیل به گسلهای وحشتناکی شدهاند سخن گفتهاند. تمام این بحرانها میتوانند در یک وضعیت تراکمی، خود فاجعه ای دهشتناک را به همراه آورد».
ابتکار یک روزنامه دیگر باند مغلوب در روز ۱۱آذر «واگرایی» مردمی از نظام آخوندی را بهمثابه یک «فرابحران» اجتماعی ارزیابی کرده و همین واقعیت را تیتر سرمقالهاش قرار داده و نوشته است: «بخشهایی از ارکان حاکمیت نفوذ خود را در بخشهای اثرگذار اجتماعی از دست دادهاند».
این روزنامه حکومتی در ادامه به طرد مانورهای ظاهرسازانهٔ نظام توسط مردم، و از کار افتادن حسگرهای باند حاکم که بنبست سرکوب نظام را درک نکردهاند و به فضای انفجاری جامعه علیه نظام اشاره کرده و نوشته است: «با توجه به این موضوع که جامعه ایران در حال حاضر از جهات مختلف چالشها و اَبَرچالشهایی جدی و خطرخیز را تجربه میکند، نگرانیها از فردای این جامعه بیش از گذشته مینماید».
نگرانی مورد اشاره این روزنامهٔ باند مغلوب سربرآو
ردن جنبشهای مطالبهخواه مردمی است که از آن تحت عنوان: «ظهور و بروز دوباره مدعاهای قومی ـ قبیلهای، منازعات مذهبی و دعواهای تاریخمند حیدری ـ نعمتی» یاد میکند و با اشاره به چسبیدن خامنهای به تثبیت نظام خود نوشته است: «درست در زمانهای که وضعیت چنین خطیر و خطرناک است، نهاد قدرت نیز این جامعه را بهحال خود رها کرده و درصدد انجام اقداماتی با رویکردهای منطبق بر استراتژیهای رأس قدرت است».
وضعیت بحران رژیم آنچنان بارز است که برخی از کارگزاران حکومتی با اشاره به فاشگوییهای امثال پاسدار قالیباف که گفته بود «بپذیریم که دست در جیب مردم میکنیم» به آنها گوشزد کردهاند بپذیرید یا نپذیرید، دوران نظام به سرآمده است.
به نوشتهٔ روزنامه حکومتی مردمسالاری در ۱۱آذر: «تمام این بحرانها میتوانند در یک وضعیت تراکمی، خود فاجعهیی دهشتناک را» برای نظام به همراه آورند.