سخن روز
یک سال پیش، خامنهای ذوقزده از تغییر دولت در آمریکا خواب پنبهدانهٔ بازگشت سیاست مماشات و رفع تحریمها را دید و دستپاچه روحانی را بهصحنه فرستاد تا ضمن ناسزاگویی به رئیسجمهور پیشین آمریکا او را «یک آدم کم سواد» معرفی کند که «برجام را خط خطی کرد» و با التماس از بایدن بخواهد «کاغذ خوب بیاورد و قشنگ امضا کند» تا تحریمهای خفهکننده، لغو شود! (۱۹ آذر۹۹).
اکنون یک سال و ۳هفته از آن روز میگذرد. نهتنها خبری از «کاغذ خوب و امضای قشنگ» در کار نیست، بلکه ۱۰ماه از مذاکرات وین میگذرد و ۸دور گفتگوها تا این لحظه هیچ نتیجهیی نداشته و تحریمها افزوده هم شده است.
امروز ۹دی، در میانهٔ دور هشتم مذاکرات، طرفها پس از ۴روز مذاکره بهپایتختها بازگشتند و هنوز روشن نیست تصمیم رژیم آخوندی در این مذاکرات، چیست!
باقری، رئیس تیم مذاکرهکنندهٔ رژیم میگوید اگر هم توافق بشود، اول آمریکا باید تحریمها را لغو کند، «سپس ما بعد از راستیآزمایی اقدامات هستهیی خود را» طبق برجام انجام میدهیم! اما روشن نمیکند کدام تحریمها لغو شود؟ «همهٔ تحریمها» یا تنها «تحریمهای برجامی؟!»؛ دو مقولهای که سراپا با یکدیگر متفاوت هستند.
از آن سو آمریکا هم بیاعتنا بهاین حرف باقری با وزرای خارجهٔ ۳کشور اروپایی تماس میگیرد و در این گفتگو «۴وزیر نگرانیهای مشترک خود را دربارهٔ برنامهٔ هستهیی رژیم ایران... ابراز» میکنند (سایت وزارتخارجهٔ آمریکا).
همزمان تماس بایدن و پوتین (۹دی) خبرساز میشود؛ بهویژه اینکه «این گفتگوها... موضوعاتی از جمله گفتگوهای جاری» دربارهٔ مذاکرات هستهیی با رژیم «ایران را هم در بر میگیرد» (بیانیهٔ جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید)؛ و یک مقام آمریکایی و یک مقام روسی از فضای مثبت میان دو طرف صحبت میکنند و از «هماهنگی بسیار نزدیک در وین» میگویند که نشانهٔ خطرناکی برای رژیم است. همزمان اولیانوف، نمایندهٔ روسیه در مذاکرات زیراب این خواستهٔ آخوندها را میزند که آمریکا تضمین دهد دیگر هیچ دولتی در کاخسفید از برجام خارج نخواهد شد، و میگوید بایدن «بهجای دولتهای دیگر نمیتواند تعهد بدهد!». در چنین وضعیتی رسانههای بینالمللی خبر میدهند که «با تزلزل مذاکرات برای احیای برجام به احتمال زیاد سال۲۰۲۲ شاهد نابودی رسمی برجام خواهیم بود» (واشنگتن پست).
این مختصات مذاکرات وین در میانهٔ دور هشتم و پس از ۱۰ماه رفت و آمدها بهوین و چانهزنیها در سطوح مختلف است. مختصاتی که سرانجامی سراپا مبهم و نامعلوم را نشان میدهد. ابهامی که ریشهٔ آن در سردرگمی خامنهای و رژیمش است. سردرگمی ناشی از در گلماندگی بهخاطر انتخاب میان دو مسیر تسلیم و زهرخوری با پیآمد «تنزل بیپایان» و باز شدن داربستهای پوسیدهٔ نظام ولایت از هم؛ و یا چپ کردن نهایی میز مذاکرات و رویارویی با جامعهٔ جهانی با پیآمد ارجاع پرونده هستهیی نظام بهشورای امنیت، تشدید تحریمها، افزایش فشارهای خردکننده و تضعیف بیش از پیش نظام هم در صحنهٔ داخلی و هم در صحنهٔ بینالمللی.
خامنهای هر کدام از دو راه را انتخاب کند، نظامش را در تعادلقوا در برابر جبهه مردم و مقاومت ایران، هر چه ضعیفتر و شکنندهتر خواهد کرد؛ اما مجبور است که یکی را انتخاب کند، چرا که فرصت برای این انتخاب مرگبار، تنها «هفتهها» است، نه «ماهها»!