نقشه ایران
تعدادی ازروزنامههای حکومتی روز۱۱آذر۱۴۰۰موضوع شکستها وبحرانهای مختلفی که گریبانگیر نظام است را مطرح کرده و بنبست رژیم در زمینههای مختلف بهویژه در قبال مردم را مورد بررسی قرار دادهاند.
روزنامه حکومتی ابتکار ۱۱ آذر ۱۴۰۰ رویگردانی مردم و شکاف آنها با نظام را به «واگرایی» تعبیر کرده و آنرا به «مثابه یک فرا بحران» نامیده است.
مقالهنویس ابتکار ضمن اشاره به این واقعیت که حاکمیت نفوذ خود را در میان مردم و حتی بسیاری از عوامل خود که آنها را «بخشهای اثرگذار اجتماعی» نامیده از «دست داده»، اذعان کرده که رابطه مردم با نظام به حدی به وخامت گراییده است، که در جریان خیمهشببازی انتخابات ریاستجمهوری در خرداد ماه سردمداران رژیم «به همین دلیل» و «بهصورتی آگاهانه پروا و هراسی از کاهش محسوس و چشمگیر سطح مشارکت انتخاباتی جامعه نداشتند. گویی برخی از قسمتهای نهاد قدرت به این جمعبندی رسیده که باید پایههای مشروعیتش را در جایی فارغ از مقبولیت عمومی طلب کند» و «با توجه به این موضوع که جامعه ایران در حال حاضر از جهات مختلف چالشها و اَبرچالشهایی جدی و خطرخیز را تجربه میکند، نگرانیها از فردای این جامعه بیش از گذشته مینماید».
روشن است که نفرت مردم نسبت به نظام فراتر و عمیقتر از این است که این جملات شسته رفته بتواند بیانگر واقعیت آن باشد.
البته نویسنده مقاله خوب میداند که رابطه مردم با حاکمیت به درجهای بحرانی شده که برای سردمداران رژیم امکان غلبه بر آن وجود ندارد، و به همین دلیل «نگران ابر چالشهای جدی و خطر خیز» است.
همچنین او خوب میداند که «واگرایی» مردم از نظام بسیار شدیدتر از آن است که در جملات بالا به آن اشاره کرده است.
اما چه کند که در محذوریت قرار دارد، و مصلحت نمیداند واقعیت را آنچنان که هست بازگو کند، لذا مجبور است با جملات شسته، رفته منظورش را به آنانی که میخواهد برساند.
با این وجود درجای دیگری ناگزیر به اذعان شده که جامعه دچار «فرا بحران» است و «امکان هرنوع چاره جویی» برای آن هم وجود ندارد.
روزنامه حکومتی جهان صنعت به سردمداران رژیم این واقعیت را یادآور شده که «در حال حاضر بهدلیل فشارهای اقتصادی که روی دوش مردم است، با خشم نهفتهیی روبهرو هستیم که هر روز به هر نحوی بروز میکند... انباشت بحرانها در جامعه به یک ابر بحران تبدیل شده است که راه فراری هم از آن وجود ندارد» (جهان صنعت ۱۱ آذر ۱۴۰۰).
روزنامه اعتماد ریشهٔ همه مشکلات و بحرانهای گریبانگیر مردم را در «مطلقه بودن ولایت و تقدم رهبری بر قانون و امثال آن» دانسته، و هشدار داده وضعیت به گونهیی پیش میرود که حتی «میزان ریزش اجتماعی و رجعت نخبگان از این نظریه افزون و افزون تر خواهد شد» (اعتماد ۱۱ آذر ۱۴۰۰).
این هشدار مقالهنویس اعتماد عطف به این موضوع است که تتمه نیروهای نان خور رژیم هم که تاکنون از بابت شرکت در سرکوب و غارت مردم و همنوایی با «ولایت امر» به نان و نوایی رسیدهاند در حال ریزش هستند.
لذا بخشی از «مقاله واگرایی بهمثابه یک فرابحران اجتماعی» را که در رد ولایت مطلقه فقیه است، به ریزش تتمه نیروها و نانخورهای نظام اختصاص داده و شرایط وخیم و بحرانی را به «مقام عظمای ولایت» گوشزد کرده است...
واقعیت این است که موارد ذکر شده در بالا بر این امر دلالت دارد که خشم و نفرت مردم از رژیم به بالاترین حد خود رسیده و به ابرچالشی فراتر از سایر چالشهای گریبانگیر رژیم تبدیل شده است.
گسل و ابر چالش وحشتناکی که حاکمیت بر مردم تحمیل کرده بهنحوی که این بحرانها برای مردم دیگر هیچ ظرفیتی باقی نگذاشته تا شرایط دهشتناک بر زندگی خود را تحمل کنند و در حالی که طاقتشان طاق شده، خشم آنها نسبت بهرژیم بیشتر از هر زمانی شده است.
این بهمعنای شکافی عمیق بین مردم و حاکمیت است که نتیجه بحرانهایی است که به اذعان مقالهنویس مردمسالاری «میتوانند در یک وضعیت تراکمی، خود فاجعهیی دهشتناک را به همراه آورد و نتیجه نهایی آن که مسیر سقوط را آنچنان شتابان طی خواهیم کرد که تصورش هم شاید برایمان سخت و دلهرهآور باشد... شکافی که نشاندهنده آن است که هیچ فهم و درک مشترکی میان دو سوی میدان دولت و ملت در حال حاضر به چشم نمیخورد. عدم این درک متقابل ما را محکوم به شکست خود خواسته خواهد کرد» (مردمسالاری ۱۱آذر ۱۴۰۰).
بحرانهایی که نتیجه آن گسلها و ابرچالشهایی است که در نهایت به قیام مردم و سرنگونی نظام منجر میشود، امری که پیش از این یک مهره حکومتی از آن به وحشت افتاده و آنرا «تراژدی دوران» نام نهاد.
وضعیتی که باعث شده دیگر مانند گذشته سرکوب و ارعاب مردم هم چارهساز نباشد. آنچنانکه در اصفهان شاهد بودیم، مردم بهویژه جوانان شورشی با اشراف به این امر که سر و بدن و حتی چشمهایشان آماج گلولههای نیروهای سرکوب میشود، باز هم در مقابل یورش آنها سینه سپر میکنند و بهرغم اینکه صدها نفر از آنها مضروب، مصدوم و مجروح شدند، از حرکت باز نایستاده و برای روز جمعه ۱۲آذر ۱۴۰۰ فراخوان برای یک تجمع و اعتراض بزرگ دادهاند.