۱۴۰۰ آذر ۲۵, پنجشنبه

سلسله خیزش‌های مردمی و جیغ بنفش استبداد


                         خیزش مردم اصفهان

به‌دلیل بلوغ شرایط عینی، خیزش‌های مردمی یکی پس از دیگری از راه می‌رسند. بازهٔ زمانی این خیزش‌ها کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود. گویی گسل‌های گوناگون جامعهٔ ایران دارند با شتابی دم‌افزون و تصاعدی شروع به حرکت می‌کنند؛ گسل‌هایی که هر کدام لرزه‌ها و پس‌لرزه‌های خود را به‌دنبال دارند.

وقاحت ارگان اختصاصی خامنه‌ای

کیهان، ارگان اختصاصی خامنه‌ای و سرکوبگران او به‌ناچار به این خیزش‌ها اعتراف کرده است:

«این‌که معلمان، بازنشستگان، کارگران، کشاورزان و گروه‌های اجتماعی مشابه، با مشکلات اقتصادی دست به گریبانند، بر کسی پوشیده نیست. عیبی هم ندارد، بلکه به‌جا و مبتنی بر حق هم هست که دغدغه‌ها و مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند» (کیهان. ۲۴آذر۱۴۰۰).

یعنی اعتراف کرده که با این خیزش‌ها کاری نمی‌شود کرد ولی در ادامه خواهان آن شده که پس از رسیدن صدای معترضان به گوش سردمداران حکومتی، اجازه داده شود که «در حد مقدورات»! به این مطالبات پرداخته شود. منظورش این است که مانند نمونهٔ اصفهان مسئولان نظام بگویند، صدای شما را شنیدیم ولی کاری نمی‌شود کرد.

کیهان خامنه‌ای مرزهای بیشتری از وقاحت را در نوردیده و با طعنه و کنایه به زحمتکشان به‌ستوه آمده از این رژیم آنها را به داشتن «رویکرد جزیره‌یی و صرفاً صنفی» محکوم کرده و خواسته است که از «منافع و مصالح کلان ملی» غافل نباشند!

«منافع و مصالح کلان ملی»! اسم مستعار خامنه‌ای و کیان نظام ولایت فقیه است. هیچ رژیمی در تاریخ معاصر ایران به اندازه آخوندهای وطن‌فروش، به مصالح ملی مردم ایران خیانت نکرده است. آنها چیزی به نام «ملی» را به‌رسمیت نمی‌شناسند. چنین واژه‌یی در قاموس آنها جایی ندارد.

این روزنامه معترضان را تهدید می‌کند و می‌گوید مطالبات آنها باعث می‌شود «تولید نقدینگی و تورم جدید می‌شود و دود آنها به چشم همه می‌رود»! یعنی تقصیر کسری بودجه و چاپ بی‌رویهٔ پول را بر گردن آنها می‌اندازد.

خلق موقعیت انقلابی

در نوردیدن مرزهای وقاحت به اینجا محدود نمی‌شود. حرف اصلی کیهان‌نویسان گماشتهٔ خامنه‌ای این است که تجمع نکنید و امنیت سیاه استبدادساخته را به چالش نکشید!

«آیا تنها راه طرح مطالبات و مشکلات، تجمعات بی‌در و پیکر خیابانی است که هیچ‌کس مسئولیت راه‌اندازی و اتفاقات متن و حاشیه آن را به‌عهده نمی‌گیرد، یا روش‌های مدنی‌تر، مفید‌تر و کم‌هزینه‌تر هم وجود دارد؟ مسئولیت انحراف این تجمعات و موج‌سواری دشمنان کلیت ملت ایران با کیست؟ آیا هزینه‌های هنگفت این موج سواری، جز از جیب ملت ایران پرداخت می‌شود؟» (همان منبع)

اینجاست که درد بی‌درمان رژیم برملا می‌شود. آن نیز چیزی نیست جز گره خوردن و در هم تافتگی شرایط عینی با شرط ذهنی و خلق موقعیت انقلابی که لازمهٔ قیام و براندازی است. قلم به‌مزدان خامنه‌ای چاره‌یی جز اعتراف به آمادگی شرایط عینی در جامعه ندارند ولی خواهان آن هستند که از پیوند این شرایط با کانون‌های شورشی و پیشتازان مجاهد خلق جلوگیری کنند. وقتی این پیوند صورت می‌گیرد، حرکت هر گسل اجتماعی می‌تواند گسل اصلی یعنی تعارض مردم با نظام ولایت فقیه را فعال کند و مانند قیام آبان۹۸ ارکان حاکمیت را به‌لرزه درآورد.

استراتژی کارآمد

«روش‌های مدنی، مفیدتر و کم‌هزینه‌تر»! نوعی تعارف است. این رژیم در اساس با هیچ تجمعی ولو با نقطه عزیمت صنفی سر سازگاری ندارد. همان‌طور که خودشان می‌نویسند، استفاده از خیابان به‌عنوان راه‌کار طرح اعتراضات، کار را به شورش و ورود مجاهدین می‌کشاند. این برای استبداد سرکوبگر دینی بسیار پرهزینه و توأم با خطرهای فراوان است. منظور از «جیب ملت ایران» ـ که در ادبیات وارونهٔ حکومتی مورد سوءاستفاده قرار گرفته ـ همان «جیب ولی‌فقیه» است.

پیوند شرایط عینی با شرط ذهنی و خلق موقعیت انقلابی از دل آن، مبرم‌ترین وظیفهٔ کانون‌های شورشی و جوانان قیا‌م‌آفرین است. اگر رژیم از ترس مرگ به تب راضی شده و خواهان «روش‌های مدنی، مفیدتر و کم‌هزینه‌تر»! است، به‌دلیل جوشش قیام و اکتیویته‌یی است که عملیات کانون‌های شورشی در جامعه ایجاد کرده است. سایر اشکال مانند آنچه کیهان‌نویس به آن توصیه می‌کند ترهات لو رفته پادوهای دیکتاتور است.

استراتژی کانون‌های شورشی و آتش پاسخ آتش، تنها راه به زانو درآوردن استبداد سرکش دینی است. نباید به آن امان داد. شورشهای پی‌درپی و سلسله‌ای از خیزش‌ها را باید ادامه داد. امروز شرایط ایران بیش‌از‌پیش برای براندازی نظام ولایت فقیه آماده است. پاسداران فرهنگی رژیم با زبان وارونه به این آمادگی رسید می‌دهن