۱۴۰۰ آذر ۲۶, جمعه

محمد محدثین: تردیدی نیست اگر اسناد و مدارک سازمان مجاهدین و شهادتهای شاکیان و شاهدان این سازمان نبود دژخیم حمید نوری از محکومیت می گریخت

 

افشای طرح و توطئه وزارت اطلاعات برای دربردن دژخیم قتل عام حمید نوری منحرف کردن جنبش دادخواهی و سفیدسازی مزدور نفوذی – گزیده برنامه ارتباط مستقیم-۲۱ آذر ۱۴۰۰

محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت در برنامه ارتباط مستقیم در ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۰: تردیدی نیست که اگر اسناد و مدارک سازمان مجاهدین و شهادتهای شاکیان و شاهدان این سازمان نبود دژخیم حمید نوری از محکومیت می گریخت

دژخیم و وکیلش برای تبرئه خود بارها به مزدور نفوذی استناد میکنند. از جمله دژخیم در پاسخ به ۹ سوال وکیلش تصریح میکند که ایرج مصداقی در کتابهایش هیچ کجا ننوشته است عباسی اسامی را برای رفتن به نزد هیات مرگ صدا میکرده و نه کسی را نزد هیات مرگ می برده و یا اطلاعات شفاهی و کتبی در مورد زندانیها به هیات مرگ داده است

دژخیم در پاسخ به سوالات وکیلش همچنین تاکید کرد که عباسی اسامی کسی را برای اعدام نخوانده، زندانی ها را برای بردن به محل اعدام به صف نکرده و آنها را برای رفتن به محل اعدام اسکورت نکرده و در اعدامها شرکت نکرده است

وکیل دژخیم می افزاید، «البته ایرج در کتابش نوشته که زندانیان انتخاب می شدند برای اعدامها و توی این راهروی مرگ بودند، ولی اسامی دیگری نوشته که این کارها را می کردند» (یعنی که من نبودم!)

اما مجاهدین ادله اثباتی مبنی بر مجرمیت دژخیم حمید عباسی را از ۲۳ سال قبل ارائه کرده و بدون شکاف بر نقش حمید نوری در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ تاکید کرده و میکنند

کتاب «قتل عام زندانیان سیاسی»از انتشارات سازمان مجاهدین در سال ۱۳۷۸ می نویسد: «روز ۱۲ مرداد، حوالی ساعت ۱۱… پاسدار حمید عباسی، لیستی ۱۰- ۱۵ نفره از بچه ها را خواند و به پاسدار دیگری گفت آنها را به محل اعدامها ببرد. عباسی مرتب لیست را می خواند و بچه ها را به صف می کرد و می فرستادشان به راهرو مرگ»

مجاهدین در همان کتاب ۲۲ سال پیش نوشته اند : «روز ۱۸ مرداد هیات مرگ یک لحظه آرام نداشت. سرعت کار چند برابر شده بود. صدای پاسدار عباسی یک لحظه قطع نمی شد. اسامی بچه ها را می خواند و تکرار می کرد: «بروند بند، بروند بند، بدو که باید بروی بند، بند، بند…» و ما دیگر می دانستیم که معنای «بند» همان اعدام است.»

نمونه دیگر گواهی مجاهد خلق محمود رویایی سیمای مقاومت در مرداد ۱۳۷۷ است که گفت :«چهارشنبه دوازدهم مرداد عباسی حدود ۱۰ تا ۱۵ تا کارت دستش است یکی‌یکی اسم بچه‌ها را می‌خواند. اسامی را صدا می‌کرد و افراد بلند می‌شدند و به سمت ادامه راهرو یعنی اون تونلی که بعدها به نام تونل مرگ معروف شد هدایت می‌شدند.»

نمونه دیگر مجاهد خلق حسین فارسی در کتاب یک کهکشان ستاره در سال ۱۳۸۷ نوشت :« ۸ مرداد ناصریان تعدادی برگه در دست داشت. هر اسمی که می خواند، برگه را زیر برگه های دیگر می گذاشت. اسامی که تمام شد حدود ۱۰۰ نفر یا بیشتر درصف بودند، ناصریان با صدای بلند به حمید عباسی گفت: اینها را به بندشان ببر! صف به طرف انتهای راهرو حرکت کرد و من با حسرت به آنها نگاه میکردم، ساعت را نگاه کردم ۹شب بود.»

وکیل دژخیم برای رد کردن شهادتهای مجاهدین نیز به اراجیف مزدور نفوذی استناد میکند. او به اصغر مهدیزاده که شهادت داد صحنه حلق آویز شدن زندانیان مجاهد و نقش حمید نوری را از نزدیک دیده است، گفت: «ما کتابهای ایرج مصداقی رو هم نگاه کردیم و تو کتابش تمشک های ناآرام بطور بسیار قوی این داستان را زیر علامت سوال برده و گفته که این داستان اصلا یک فانتزیه واسه خودش ساخته و پرداخته »

حسین فارسی شهادت داد یک زندانی مارکسیست بنام رضا در گوهردشت – علاوه بر رضا شمیرانی، که شهادت داد یک زندانی دیگر هوادار مجاهدین در اوین – مثل اصغر مهدیزاده در گوهردشت،  صحنه اعدامها را از نزدیک دیده است

در بردن دژخیم حمید نوری جزیی از استراتژی اطلاعات آخوندها بود. پیش از آن، مزدور نفوذی موظف بود با فحاشی و براه انداختن یک جنگ روانی علیه مجاهدین از وارد شدن آنها به پرونده «چند وجهی» جلوگیری کند تا خط وزارت به خوبی پیش برود

دژخیم حمید نوری و وکیلش بارها مدعی شده اند که مجاهدین بخاطر فحاشی ها و تهدیدهای ایرج مصداقی وارد پرونده شده اند و از اول نمیخواستند وارد شوند و به همین دلیل شهادتهایشان اعتبار ندارد.

در یک کلام دژخیم و مزدور و همدستانش دست به یکی کرده اند تا به خیال خود هر سند و شاهدی دال بر شرکت حمید عباسی در کشتار۱۳۶۷ یا معاونت جدی او در کشتار را بی اعتبار کنند

اما مجاهدین، از همان اول با تمام قوا روی دو مؤلفه حرکت کردند. از یک سو شرکت فعال شاهدان و شاکیان مجاهد برای اینکه اجازه ندهند دژخیم از مجازات در برود و از سوی دیگر افشای طرح وزارت اطلاعات و مزدور نفوذی با تأکید بر اینکه لازمه اجرای عدالت خلع ید از ایادی رژیم در پرونده است

طرح وزارت اطلاعات این بود که از طریق مزدور نفوذی و همدستانش جنبش دادخواهی و حماسه شهیدان سربدار قتل عام را مصادره و لوث کند. اطلاعات آخوندها بطور مشخص سه هدف را دنبال میکرد

اول اینکه از این شهیدان سرفراز هویت زدایی کند، دوم مفهوم سرموضع را مخدوش کند و مدعی شود که آن شهیدان نمیدانستند که اعدام در پیش است و الا بر هویت مجاهدی خود تاکید نمیکردند و سوم اینکه ابعاد قتل عام را تا جایی که می توانند محدود کنند. اما با ورود شاهدان و شاکیان عضو و هوادار مجاهدین، این توطئه در هم شکسته شد.

راستی آرمان و سازمان مجاهدان سرموضع  که ۹۰درصد شهیدان قتل عام را تشکیل میدادند، چه بود و با درود به چه کسی سربدار شدند؟  خط رژیم کتمان کردن همین حقایق است

برنامه ارتباط مستقیم ۲۱ آذر ۱۴۰۰

محمد محدثین –مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران: در هر دو کیس درهردوموضوع در هر دو جنایت، جنایت بزرگ قتل عام سی هزار زندانی سیاسی و از اینجا جنایت بزرگی که در ویلپنت میخواستند بکنند هردوی اینها درواقع تمامیت رژیم آخوندی درمقابل تمامیت مقاومت ایران و سازمان مجاهدین قرار میگیره.

 در اونجا میخواد مجاهدین رو همانطور که خمینی در فرمان در حکم قتل عامش نوشته میگه هر کسی به مجاهدین وفاداره باید از بین برود هرکسی وفادار به مجاهدین؛ هر مجاهد سرموضع باید اعدام بشه؛ هر کس بر سر نفاق هست باید اعدام بشه این حکم خیلی صریح در واقع اون کاری که توی ویلپنت میخواستند بکنند به نوعی ادامه اجرای همون فتواست؛ همون فتواست؛ رویارویی تمام.

 کما اینکه درهردو دادگاه در دادگاه دژخیم حمید نوری بصورتی؛ دردادگاه بلژیک به صورت دیگه؛ این رویارویی تو خود این دادگاه هم دیده میشه رویارویی رژیم با همه امکانات و توان و ابزارهایی که دراختیار داره از پول از وکیل از مزدور از نفوذی به صحنه می آره که در واقع بتونه مقابله کنه با مجاهدین از اونطرف این از این؛ از یکطرف دیگر در هردوی این کیس ها عناصر نفوذی؛ عناصری که سلولهای خفته به صور مختلف عمل میکنند.

دراینجا سلول خفته ای هست سعدونی و نعامی دردادگاه بلژیک یا سلول خفته دیگه ای هست به اسم مهرداد عارفانی که سالیان سال روی این مزدور سرمایه گذاری کرده رژیم؛ سالیان سال خودش رو نشون نداده سالیان سال پول بهش می داده؛ سالیان سال تربیتش میکرده؛ برای امروز برای روز ۹ تیر ۱۳۹۷ این پدیده خودش را بعنوان آتئیست؛ بی خدا؛ سکولار نمی دونم ضد خدا؛ فیلسوف؛ شاعر؛ نویسنده همه چیزی واقعا معرفی میکرده که هویت واقعیش که یک تروریسته یک مزدوره نفوذی وزارت اطلاعات هست پنهان کنه.

 کما اینکه در اون یکی کیس هم نفوذیهایی که نفوذی که رژیم روش سرمایه گذاریهای طولانی مدت کرده همین مزدور نفوذی که در اون یکی دادگاه مطرح هست و از اول درواقع طرح ویژه ای که حالا برسیم راجع بهش صحبت میکنیم اونهم در واقع مثل همین یکی نفوذی ای که سالیان سال رژیم روش سرمایه گذاری کرده از زندان از سال ۱۳۶۰؛ سال ۱۳۶۰ روز ۲۹ دی ۱۳۶۰ دستگیر میشه روز ۱۹بهمن یعنی ۲۰روز بعد کمتر از ۳هفته بعد از شهادت اشرف و موسی شخص لاجوردی؛ دقت کنید؛ شخص لاجوردی قصاب اوین این مزدور نفوذی را می‌بره تنهایی سر اجساد پیکرهای پاک موسی و اشرف؛ این هیچ معنی جز اینکه این جزئی از دستگاهه؛ درارتباط با دستگاهه؛ مورد اعتماد دستگاهه وجود نداره. نمونه منحصر به فرده. روز ۲۹بهمن؛ ۲۹ دی دستگیر میشه روز۱۰-۱۲ بهمن تو گشت ها تو خیابونای تهرانه گشتهای دادستانی که داستانش رو سال ۶۰ همه‌مون؛ همه که نه اونها که سنشون به اندازه منو و توئه یادشونه؛ سرمایه گذاری روی یک همچین پدیده ای این سرمایه گذاری وقتی شروع می کنه به سوختن شروع میکنه به فاش شدن طرح داره برای سفید سازیش.

طرحی که رژیم داشت از اول که اگر فرصت بشه بهش می رسیم تو این طرح رژیم که؛ از یک طرف رژیم میخواست با یک صحنه آرایی با یک صحنه سازی مزدوری رو سفید کنه؛ دژخیمی رو در ببره، قتل عام و دادخواهی رو هم مخدوش و ملکوک بکنه درعین حال به سه تا هدف مهم هم در امر دادخواهی و درامر قتل عام برسه یکی اینکه میخواست نشون بده که هویت زدایی بکنه از قتل عام چون قتل عام رو نمی تونه منکر بشه رژیم؛ رژیم نمی تونه بگه قتل عامی نبوده؛ نمی تونه بگه اعدامهای گسترده ای در زندانها درسال ۶۷ نبوده. حالا که نمی تونه این کار رو بکنه پس سه تا کار دیگه میخواد بکنه وزارت اطلاعات و مزدورانش؛ وزارت اطلاعات و مزدور نفوذی.

یک- میخواد بگه که این قتل عام هویت شهیدان و قربانیان این قتل عام روهویت زدایی کنه هویت اینها رو منکر بشه؛ مجاهدین سر موضع رو چیه؟ اهمیتش را بیاره پایین؛ تحت الشعاع قراربده.

دو- میخواد بگه اینایی که اعدام شدن اینایی که درسال ۶۷ اعدام شدن قصدشون مقاومت کردن نبوده این نبوده که رو کلمه مجاهدین وایستادن؛ این نبوده که به آرمانشون وفاداربودن؛ این نبوده که سرموضع بودن؛ نمی دونستند که دارن اعدام میکنند والا چیه؛ اینا می رفتن انزجار نامه می نوشتن اینا میگفتن منافق.

سوم- میخواد ابعاد قتل عام رو محدود کنه میخواد بگه بابا اینطوریها هم نبوده؛ انقدر هم نبوده؛ سی هزار تا نبوده؛ ۲۰ هزارتا هم نبوده ده هزار تا هم نبوده؛ یک دو سه هزارتا بوده. میخواد ابعاد رو محدود بکنه؛ جرم رو کم بکنه؛ این با این سه تا هدف از روز اول با این سه تا هدف؛ این سه تا هدف رو رژیم ووزارت اطلاعات و مزدوراش پیش می بردن و برای این طرح و برنامه داشتن که اگه فرصت بشه من بیشتر خواهم کرد طرح و برنامه مشخصی از روز اول داشتند که چگونه این رو اجرا کنند.

 منجمله بخشی از این طرح و برنامه این بود که مجاهدین وارد این پرونده نشن؛ داستان مفصلی که تو این روزها تو دادگاه گفته شد؛ خوب با این دستگاه دراین سه ماه؛ چهارماه گذشته؛ این طرح رژیم اینا همه چیه باطل شد؛ اینا همه خنثی شد. اولا دادگاه علاوه برشهادت های مجاهدین و هوادارانشون در دادگاه که همین ابعاد رو باز همین سه نکته ای رو که گفتم بازکردن هویت مجاهدی، پایداری و مقاومت مجاهدین سر موضع وابعاد قتل عام با انتقال دادگاه به آلبانی صورت مسئله اصلا فرق کرد همانطور که قاضی رئیس دادگاه گفت؛ گفت استماع مجاهدین افرادی که در آلبانی هستند برای این؛ برای اثبات ادعا؛ اثبات ادعا؛ از این کلمه استفاده کرد؛ اثبات ادعا یعنی اینکه؛ اثبات اینکه حمید نوری در این جنایت دست داشته و باید طبق قانون محاکمه بشه و محکوم بشه؛ برای اثبات ادعا استماع افرادی که تو آلبانی هستند؛ ضروریه و بعد حضوری هم استماع بشه نه از طریق اینترنت واز طریق ویدئو کنفرانس کمااینکه تو استرالیا و تو کانادا با بعضی ها این کارا رو کردن یعنی نشون داد که طرف حساب اصلا قتل عام و موضوع سوژه قتل عام مجاهدینن کما اینکه بازم تو همین دادگاه بارها وقتی سر اسم مجاهدین دعوا میشه این دژخیمه می گه من نمی تونم بگم اسم مجاهدین؛ قاضی بهش میگه آقا موضوع محاکمه مجاهدین هستند؛ سوژه دعوا مجاهدین هستن بارها این موضوع رو قاضی تو این مدت یا دادستان ویا قاضی گفتن .

مضافا براینکه شهادت های محتوای شهادت ها که اینم خودش یک بحثه بالاستقلالی هست که فرصت بشه باید خدمت هموطنانمون گزارش بدیم؛ محتوای شهادت ها ومدارک و اسناد مجاهدین اون چیزی بود که محکومیت این دژخیم رو ناگزیر میکنه. اگر مجاهدین نبودن؛ اگر شاهدان هوادار و عضو سازمان مجاهدین نبودن این ۲۳-۲۴؛ ۲۲ نفری که تاکنون شهادت دادن ۱۷-۱۸ تا شون بعنوان شاکی ۴ تاشون بعنوان شاهد شاکیان و شاهدان مجاهدین که شهادت دادن اگه این شهادت ها نبود قطعا محکومیت؛ محکومیت حمید نوری اصلا قطعی نبود احتمال اینکه درش ببرن بتونه درش ببره رژیم؛ فوق العاده زیاد بود اون طرح خبیثانه ای که رژیم داشت که هم قتل عام رو لوث کنه هم شهیدان رو لوث کنه هم دادخواهی رو لوث کنه وهم اینکه مزدور خودش رو سفید سازی کنه اینرو خنثی کردند.

حسین فارسی:‌ برادرمون، اصغر مهدیزاده که خود دژخیم چقدر اصرار داشت که از این استفاده بکنه. اصغر مهدیزاده جدی ترین شاهدیه که اثبات میکنه این مستقیم عامل قتل بوده. این جدی ترین و مهم ترین شهادته توی این پرونده. ماها دیدیم که اسم خونده و برده ولی اصغر دیده که این دست داشته توی دار زدن، توی قتل دست داشته.

خوب چه جوری ردش بکنن. هیچی ندارن الا اینکه بیان بگن که ایرج مصداقی گفته که این فانتزیه یعنی آویزون شدن به لاطائلات مزدور نفوذی برای اینکه این دژخیم رو درببرن.

وکیل حمید نوری دژخیم: این داستانی که تو اینجا تعریف کردی، نوشته شده، ذکر شده تو یکی از کتابهای مجاهدین. تقریبا اینجوری بگم کلمه به کلمه دقیق و ما کتابهای ایرج مصداقی را هم نگاه کردیم و تو کتابش که به فارسی میشه تمشک های بیقرار یا ناآرام یه کدومش حالا بیقراره یا نا آرام .تو پروتکل الحاقی ۳ صفحه ۷۱ تا ۷۷ . اینو میگم واسه هیات دادگاه که بتونه نگاه کنه و اون بطور بسیار قوی این داستان را زیر علامت سوال برده. گفته که این داستان اصلا یک فانتزیه واسه خودش یکی ساخته و پرداخته، کاملا همه اش.

اصغر مهدیزاده: هر حرفی که پاسدارا و رژیم میزنه، ایرج مصداقی هم میزنه.

مترجم: چی نفهمیدم؟ هر حرفی که.

اصغر:‌ هر فحش و توهینی که رژیم به ما و سازمان ما میکنه، ایرج مصداقی هم همون کار را میکنه

حسین فارسی:‌ یعنی اگر سرجمع بکنید شما حرفهایی که این تو کتابش زده و بهش استناد میشه اگر واقعا بخواد پایه و مبنا قرار بگیره، اینو در میبره بطور واقعی. خود این دژخیم وقتی که هی میگه که این پایه است و این اصله و اصله کاری اینه و بعنوان مرجع میخواد اینو جا بندازه بخاطره اینه که هر چی که تو اون کتاب اومده و مورد استناد قرار گرفته، این در میبره این رو.

حتی اینکه مثلا هویتش هم این گفته باشه که این حمید نوریه. ولی چیزهایی که این گفته تو این کتاب دال بر مجرمیت این نیست شیرینی پخش کردن و خودکار کشیدن روی شوفاژ و بعد هم اون داستان مجتبی اخگر کابل زدن به مجتبی اخگر که البته اونجا دروغ هم گفته این اصلا دال بر مجرمیت این نیست نمیتوانند بااینها محکومش بکنند که آخه. ولی از اون ور اون مستنداتی که ما ارائّه کردیم به دادگاه تماما دال بر مجرمیت دژخیم حمید نوری هستش.

محمد محدثین: من یک توضیح کوچکی راجع به این نکته ای که الان حسین گفت بگم. در واقع بحث سر اینه در این دادگاه مثل هر مرجع قضایی دیگه اون اطلاعاتی که قبل از دستگیری داده شده قبل ازدستگیری این دژخیم داده شده آنها اعتبار حقوقی بیشتری داره. این داستانی که الان توضیح داد حسین در همین آخرین روزی که این دژخیم بازپرسی میشد یا بازجویی میشد در دادگاه هفته قبل وکیلش ازش پرسید که تو کتابهای این مزدور را خواندی ؟گفت : آره. گفت: دقیق خوندی؟ آره بعد هفت هشت ده تا سؤال ازش کرد. آیا تو این کتاب گفته که حمید نوری زندانیها را به صف میکرده برای اعدام؟ گفت:‌ نه آیا تو این کتاب گفته که اسامی را میخونده؟ گفت :‌نه اسامی را میخونده برای به صف کردن؟ آیا گفته که این دژخیم حمید نوری زندانیها را میبرده مقابل هیئت مرگ؟ هفت هشت ده تا سؤال دراین اعداد. سؤالهایی که همش اگر جوابش مثبت باشه یک اقدام مجرمانه از جنس معاونت در کشتاره. در کتابهای از قبل نوشته شده این دعاوی از قبل این مزدور، هیچ اشاره ای به این فقره ها یی که به این عناصری درمورد دژخیم که اینها جنایتهای محرز ،چیزهایی که به لحاظ حقوقی تویه دادگاه غربی قابل استناد و محکمه پسند باشه نیست همه اینها را خود دژخیم میگه نه. یعنی دژخیم برای بی گناهی خودش استناد میکنه به کتاب مزدور دژخیم و مزدور پشت همدیگر را میخارانند. کوری عصا کش کوری دگر. اینو اینجا جا میندازه بعد اون میخواد بگه هرچیزی هم هرکسی حرف زده از روی این حرف زده پس بنابر این پایه نداره

محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل عام ۶۷ در سوئد پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰-۲ دسامبر ۲۰۲۱

وکیل حمید نوری دژخیم :حمید از این به بعد از الان سؤآلهایی که میپرسم جواب کوتاه میخوام بدهی.

آیا ایرج تو کتابهاش جایی نوشته که این عباسی اون بوده که آمده اسامی راصدا میزده که بعد میبردند جلوی هیئت؟ نه. آیا نوشته که این شخص زندانیها را میبرده به پیش کمیته؟

دژخیم حمید نوری: نه

وکیل دژخیم: اسامی آنها را میخونده که میخواستند ببرند پیش هیئت؟ نه. برده داخل اتاق پیش کمیته؟ هیئت؟ نه. اطلاعات شفاهی یا کتبی به هیئت داده در مورد زندانیها؟ نه. اسامی کسایی که باید میبرده شدن واسه اعدام را خونده؟

دژخیم: نه.

وکیل دژخیم: دستور داده باشه به زندانیها به صف بایستند که ببرندشان به محل اعدام؟ نه. اسکورت کنه همراهشان ببره زندانیها را به اونجا؟ دژخیم -نه.

وکیل دژخیم شرکت بکنه در خود اعدام ها ؟

دژخیم: نه.

وکیل دژخیم: البته نمیدانم که ایرج تو کتابش نوشته که زندانیها انتخاب میشدند برای اعدام ها وتوی این راهروی مرگ بودند. این جوری نوشته. ولی اسامی دیگه ای نوشته خلاصه که اینکارها را میکردند.درسته؟

دژخیم: بله

محمد محدثین: بله قابل توجهه. نه تا سؤال اگر درست شمرده باشم نه تا یا ده تا سؤال هرگونه دخالت مجرمانه ای را این وکیل دژخیم سؤال میکنه و همه اینها را میگه نه و توکتاب اون مزدور هم نیست واقعا اینها یعنی مجددا من چک کردم نیست درست میگه. این دژخیم اینجا را راست میگه وآخرش آببندی میکنه میگه البته مزدور گفته که همچین اتفاقاتی افتاده ولی اسامی دیگه را گفته مسؤل یعنی نه تنها نگفته این نبوده نه تنها اسم این را به عنوان عامل نبرده بلکه اسم یک افراد دیگه را آورده چون شما اینجا یک قتلی واقع شده یک وقت شما میگی من نبودم خب به درجاتی تبرئه میشی ولی باز هم ممکنه زیر علامت سؤال بری یکی میاد میگه نه این نبوده ولی اون بوده یک مسؤل دیگه معرفی میکنه پس بنابراین دیگه قطعا دژخیم حمید نوری نیست یکی دیگه است یعنی کاملا آببندی میکنه وکیل دژخیم در دیالوگ با خود دژخیم که آقا بر اساس مزدور نفوذی که میخواد ادعا کنه که این عامل اصلی در این پرونده است پس این چیه؟ بی گناهه. حالا متقابلا حالا همین هایی که الان شما توضیح دادید یا حسین توضیح داد که سازمان مجاهدین و زندانیان مجاهد منجمله خود حسین برادرمان محمود رویایی یا کتاب سازمان مجاهدین که اینها کتاب سازمان مجاهدین مال ۲۰ سال پیشه. یا مصاحبه ای که محمود رویایی با سیمای آزادی که با سیمای مقاومت کرده در سال ۱۳۷۷ (۲۳ سال پیش)

که در همه این ها که من میگم چیزهایی که در پرونده هست این جزء استنادات پرونده میتونه باشه چیزهایی که ما تو پرونده مجاهدین تو پرونده اضافه کردند. این تصریح میکنه تو این نوار تواین مصاحبه محمود رویایی تصریح میکنه که حمید عباسی کسی بود که زندانیها را به صف میکرد میفرستاد اتاق سالن مرگ در نتیجه صحنه الان به لحاظ اینجا همان جاییه که اشاره کردم که اگر مجاهدین نبودند محکوم شدن این دژخیم بشدت زیر علامت سؤال بود اینجا خیلی خوب واضح میشه جدی ترین فاکت مبنی جدی ترین شهادت مبنی بر مشارکت این دو قتل عام را که شهادتی هست که برادرمان مجاهد خلق اصغر مهدیزاده داده آنرا تحت عنوان فانتزی زیرآبش را میزنه چون این فاکت فاکته حالا جالب این هست که این فاکت این شهادت به این هم منحصر نمیشه.

خود حسین الان نگفت خود حسین هم در کتابش اشاره میکنه که یک نفر دیگه از زندانیان مارکسیست همین صحنه براش ایجاد شده و حسین از اون نقل میکنه و هردورا بردند سالن مرگ. کما اینکه رضا شمیرانی در شهادتش همین دو سه روز پیش در دادگاه گفتش که از یک فرددیگه در اوین از یک زندانی هوادار مجاهدین در اوین نقل کرد که اون را هم در اوین بردند در چنین صحنه ای در سالن مرگ در اوین پس بنا بر این استدلالات وفاکتها و منابعی که مجاهدین ارائه کردند نه فقط به عنوان شهادت بعد از دستگیری این دژخیم حمید نوری بلکه از سالهاپیش ارائه کردند جای شکافی باقی نمیگذاره که حمید نوری این هست همین فرده همین فرد هم این جنایتها را کرده پس بنابراین چیه؟ مشارکت در کشتار و معاونت درکشتار داشته. به لحاظ ترم های حقوقی هیچ شکافی باقی نمیگذاره. اون میخواد با استناد اینکه کلمه قشنگی بکار برده گفتی الان شما ریسمان نجات ریسمان نجات واقعا و این طرحی که از روز اول بوده این از روز اول بوده که رژیم وارد این ماجرا شده گفت خب این را می‌فرستیم این را می‌گیرند منافعمون را میبریم بعد هم با همین بامبولها آزادش میکنیم یعنی یک استراتژی این جا هست از روز اول این استراتژی خیلی الان که بخصوص زمان میگذره آدم نگاه میکنه خیلی خوب روشن میشه دژخیم حمید نوری طبق همان طرح و همان نواری که پخش شد روشنه که اصلا آمدنش حداقل بخشی از رژیم بخشهایی از رژیم جناحهایی از رژیم وزارت اطلاعات درجریان هست.

پس بنابراین یک طرحه، یک توطئه است از اول. برای این طرح خیلی حلقات از قبل چیده شده تاکتیک دیگه اینکه با همین فحاشی و همین چیز که الان داشت میگفت با فحاشی و هرزه درایی و لجن پراکنی علیه مجاهدین مانع شرکت مجاهدین بشه. این دژخیم ۱۸ آبان دستگیر شده از روز ۱۸ آبان یا از روز ۱۹ آبان ۹۸، مزدور نفوذی شروع میکنه به فحاشی علیه مجاهدین و علیه رهبریشون از روز اول. میگه این دستگیری درواقع دوتا مخاطب داره یکی خامنه ای یکی مجاهدین و مسعود رجوی.

این هدف یه چیزی بیشتر نیست هدف اینه که نذاره با یک مانع روانی برای ممانعت از شرکت ایجاد کنه. .. علاوه بر اون راه برای آزادی دژخیم فراهم میشه در غیر این صورت همین استفاده ای که داره همین دژخیم ازش میکنه دژخیم میگه نگاه کن این شما را مجبورکرده به شرکت کردن با این فحاشی ها پس بنابراین شرکتتون اعتبار نداره شاهدی که در واقع به لحاظ حقوقی کسی که با تهدید شاهد شده باشه یا شاکی شده باشه شهادتش اعتبار نداره میخواد این استفاده رو ازش بکنه وقتی خطشون نگرفت توطئه شون که مجاهدین شرکت نکنند.

این مسیری هست که تو این مدت ما در موردش حرکت کردیم از یک طرف افشای طرح رژیم با شروعش هم با همین نوار مقیسه‌ای؛ افشاگری ۱۶۰۰ زندانی سیاسی سابق ۱۵۰۰ تا زندانی سیاسی سابق از زمان رژیم و صد و صد و چند نفر از زندانیان سیاسی زمان شاه منجلمه خود من، بیانیه ای رو صادر کردند تاکید کردند که چیه این مزدور نفوذی باید در کنار دژخیم محاکمه بشه طرح رژیمه گزارش و یا کتاب تحقیقی بسیار ارزشمند کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت در مورد این مزدور نفوذی که بخش زیادیش به زبان خودشه. خوب همچین موجود خبیثی همچین موجودی که ۴۰ سال داره در خدمت وزارت اطلاعات است نفوذی بوده البته وقتی دید حنایش رنگی نداره ماهیت خودش رو برملا کرد ۴۰ سال نفوذی گری خوب الان میخواد جنبش دادخواهی رو منحرف کنه ما با روی این دو مؤلفه یکی مؤلفه افشای طرح وزارت اطلاعات و رژیم و یکی تقویت پرونده.

از روز اول هم این کار را کردیم اون روز داشت یکی از همین شاهدها گفت گفت از کجا مطلع شدی گفت من از اخبار شنیدم به نصرالله مرندی زنگ زدم همون روز اول نصرالله به من گفت من رفتم شکایت کردم این از روز اول ما هم با تمام قوا تا اونجایی که میتونستیم هم از یک طرف افشاگری از یک طرف تقویت پرونده دژخیم که نذاریم دژخیم آزاد بشه نذاریم دژخیم از مجازات در بره این اگه بخوام در یک کلام بگیم استراتژی مجاهدین چی بوده روی این دو مؤلفه افشاگری بر ملا کردن طرح وزارت اطلاعات از یک طرف؛ از یک طرف تقویت پرونده که خوب به درجات زیادی تا اینجا موفق شده البته برای همه خواهران و برادرانی که در جریان هستند جنگ ادامه داره در نیمه راه این جنگ هستیم و از همه میخواهیم که ما را در ادامه این جنگ یاری کنند.

محمد محدثین: تردیدی نیست اگر اسناد و مدارک سازمان مجاهدین و شهادتهای شاکیان و شاهدان این سازمان نبود دژخیم حمید نوری از محکومیت می گریخت