هفته گذشته همزمان با دادگاه دژخیم قتلعام ۶۷حمید نوری در سوئد و دادگاه دیگری در آنتورپ بلژیک برای بررسی درخواست استیناف ۳ مزدور همدست دیپلمات تروریست رژیم اسدالله اسدی برگزار شد که هرکدام از وجهی جنایات رژیم را بازگو میکردند.
جنایاتی که از روز اول روی کار آمدن آخوندها بر دو پایهٔ صدور تروریسم در خارج از مرزها و سرکوب در داخل سوار بود و بار دیگر صحنه رویارویی تاریخی مجاهدین و رژیم آخوندی را بهخوبی نمایان کرد.طبق حکم دادگاه بدوی آنتورپ بهتاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۱، سه تروریست رژیم یعنی امیر سعدونی، مهرداد عارفانی و نسیمه نعامی، به جرم اقدام به قتل تروریستی و عضویت و فعالیت در یک سازمان تروریستی توسط قضائیه بلژیک، هرکدام به ترتیب به ۱۵، ۱۷ و ۱۸ سال زندان محکوم شده بودند. اما این ۳ تروریست بمب بهدست مدعی شدند که بمبی که در روز ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸ در شهر لوکزامبورگ از اسدالله اسدی دریافت کردند، «قدرت کافی» برای انفجار «مؤثر» را نداشته و آنها هرگز قصد کشتن نداشتند و فقط میخواستند هرجومرج ایجاد کنند. بدینوسیله آنها تلاش میکنند یکی از اتهامات خود را به چالش بکشند و جرم خود را کم کنند. اما شواهد حاضر در پرونده چیز دیگری را نشان میدهد و این را اثبات میکند که آنها به اقدامات خود کاملاً اشراف داشتهاند.
اسناد پرونده
در اولین گزارش پلیس درصحنه آمده است که انفجار بمب، ربات سرویس خنثیسازی مواد منفجره بلژیک DOVO را کاملاً منهدم کرد و یک مأمور پلیس که در صد متری حاضر بود آسیب دید و آثار انفجار در زمین در عکسهای گزارش پلیس قابلرؤیت است.
همچنین گزارش DOVO نتیجهگیری کرده است که مواد منفجره یک بمب IED، (بمب دستساز تقویتشده) بوده است که کاملاً حرفهای سرهمبندی شده بود. این بمب شامل ۴ باتری و دو فرستنده بود و طراحی آن بهطوری بود که به گفته پلیس ماکزیمم راندمان را بگیرد و هیچ آثاری باقی نگذارد.
بخشی از گزارش سرویس خنثی سازی مواد منفجره بلژیک که بمب را «بسیار حرفهای» و با هدف «تخریب ماکزیموم و از بین بردن آثار جرم» توصیف میکنداین انفجار در نقطهای میتوانست به حد نهایی خود برسد که چاشنی انفجاری موجود در مواد TATP فعال شود. که تنها با فعال کردن کنترل از راه دور امکانپذیر بود. در این صورت باتریها چاشنی انفجاری را گرم میکردند و انفجار پس از ۳ ثانیه صورت میگرفت. امری که در انفجاری که حین خنثیسازی بمب به وجود آمده صورت نگرفت. بهعبارتدیگر انفجار درصحنه ناقص بوده است و درصورتیکه این زوج طبق دستورالعمل اسدالله اسدی در محل ویآیپی در سالن ویلپنت که شلوغترین و حساسترین نقطه سالن بود از ۳۰۰ متر فاصله بمب را منفجر میکردند هم تلفات بمب و هم تلفاتی ناشی از هرجومرج ایجادشده قابلتصور نیست و بدون شک یک حمام خون به وجود میآورد. سالن ویلپنت ۳۰۴ متر طول دارد. این به این معنی است که امیر سعدونی یا نسیمه نعامی میتوانستند از ته سالن این بمب را در نزدیکترین نقطه به وی آی پی کنترل کرده و منفجر کنند.
عکسهایی از بمب جاسازی شده در کیف آرایش نسیمه نعامی
شایانذکر است که اسدی به آنها تأکید کرده بود که به خاطر اینکه خودشان آسیب نبینند حتماً فاصله ۳۰۰ متر را حفظ کنند و ۳ ثانیه دکمه فعالکننده کنترل را نگهدارند تا فعال شود و بمب را هر چه نزدیکتر به مریم رجوی قرار دهند.
همچنین به درخواست خود نسیمه نعامی یک آزمون پلیگراف (دروغسنج) از او گرفته شده است. دستگاه پلیگراف در هر ۳ بار که از او سؤال میشود آیا میدانسته این مواد منفجره است نتیجه گرفته که نسیمه نعامی دروغ میگوید.
گزارش پلیس بلژیک – تست دروغ سنج نسیمه نعامی و علائم دروغ در پاسخ بهسوال «آیا در جریان بودی که بسته یک بمب بوده است؟»
کوچک نمایی جنایتی که در آخرین لحظات قبل از وقوع آن جلوگیری شده است، تنها این پیام را به افراد شبکه اسدی که این ۳ متهم تنها نوک کوه یخ آن در اروپا بودند، میدهد که پس میتواند بخشی از یک عملیات تروریستی در قلب اروپا و تهدیدی برای شهروندان آن و جامعه ایرانیان بود اما تبرئه شد و جنایت را کوچک نمایی کرد.
زیرا تنها در یک دفترچه اسدی ۲۸۹ آدرس و اسامی مزدبگیرانش در سراسر اروپا ثبت شده است که مبالغی بین ۲ تا ۵ هزار یورو ماهیانه یا سرفصلی از وی دریافت میکردند. بهراستی این شبکه چه شده؟ و چرا تاکنون افشا نشده؟ رابطه این شبکه با دیگر مزدوران رژیم و شبکه خبرنگاران دوست رژیم در اروپا چه بوده و مأموریت فعلی آن چیست؟
آمادهسازی عملیات
رژیم آخوندی که بقای خود را در فنای مجاهدین میبیند سالیان سال روی این ۳ مزدور سرمایهگذاری کرده بود. آنها سالیان در ازای پول، اطلاعات شبکه هواداران مجاهدین به وزارت اطلاعات میدادند و قصد نفوذ باهدف ضربه زدن به مجاهدین را داشتند. اسدی زوج نعامی و سعدونی را ۳ ماه قبل از گردهمایی کهکشان در قطار بینشهری سالزبورگ و وین توجیه کرده بود و به آنها گفته بود که باید آماده «کاری بزرگ» باشند. کاری که او برای هماهنگیهای آن به تهران باید سفر میکرد تا چراغ سبز نهایی را از شورای عالی امنیت رژیم بگیرد.
سپس ساعاتی پس از اجرای قرار تحویل دهی بمب با نعامی و سعدونی در روز ۲۸ژوئن ۲۰۱۸ در پیتزاهات لوکزامبورگ، اسدی یک ساعت در مرز بلژیک و لوکزامبورگ توقف میکند و با نعامی و سعدونی پیامهای اساماس ردوبدل میکند. تا مطمئن شود آنها به خانه خودشان رسیده و بمب را وصل و باتریها را شارژ کردهاند.
در روز عملیات یک مامور دیگر اطلاعات بهنام «نگار» به سعدونی تأکید دارد که هیچکس همسفر آنها نباشد و سعدونی هیچ مسئولیت دیگری از جانب مجاهدین نپذیرد تا «عملیات خوب پیش رود» و «حتماً تلاش کنند بمب را به داخل ببرند.»
اما وقتی از سعدونی و نعامی خبری نشد، اسدی از عارفانی که درصحنه حضور داشت پرسوجو میکند. زیرا بگفته دادستان بلژیک عارفانی قرار بوده درصحنه عملیات نقش «چشم و گوش» اسدی را بر عهده داشته باشد.
در گزارش پلیس آلمان همچنین آمده است که اسدی در روز عملیات بارها صفحه خبرگزاری فارس را چک میکند و کلماتی مانند «گردهمایی مجاهدین» را جستجو میکند و وقتی متوجه میشود که طرح شکستخورده و خبری از زوج تروریست نیست یک طرح بازگشت «سریع و هدفدار» را به اتریش برنامهریزی میکند اما گیر میافتد.
آنچه مأموران پلیس آلمان و بلژیک را هنگام دستگیری اسدی بسیار متعجب کرده، این بود که چطور یک «دیپلمات کارکشته» این میزان اسناد جرم را آنهم مکتوب در ماشین خودش نگهداری میکرده؟
پاسخ این است که رژیم سالها قدمبهقدم این عملیات را طراحی و برنامهریزی کرده بود و هرگز تصور نمیکرد که در آخرین لحظه نقشهاش بر باد رود. در این طرح تمام سرمایهگذاری رژیم بر روی نفوذیهایی بود که سالها آنها را بهعنوان سلولهای خفته برای چنین روزی تربیت و آموزش داده بود. و از آنها اطلاعات محل خواب، ساعت کار، تعداد کادرهای مجاهدین در پایگاهها، تعداد نفرات شرکتکننده در مراسمها و مشخصات مسئولین مجاهدین را میخواست.
شبکه خبرنگاران دوست در خدمت تروریسم رژیم
با یک جستجوی کوتاه در اینترنت میتوان دید شبکه «خبرنگاران دوست» رژیم بین تاریخ ۳۰ ژوئن و ۵ ژوئیه ۲۰۱۸ سلسلهای از مقالات را علیه گردهمایی بزرگ مقاومت مینویسند. اما هیچ اشارهای به طرح بمبگذاری نمیکنند. از این مقالات این نتیجه را میتوان گرفت که عملیات ویلپنت یک طرح چندوجهی بوده است. طرحی که رژیم درصدد بود تا آن را به گردن خود مجاهدین بیندازد و اولین موضعگیری ظریف پس از اعلام خبر عملیات خنثیشده که این عملیات را یک عملیات «فریب» خوانده بود هم گواهی بر همین حقیقت است. از یکسو رژیم میخواست تنها هماورد خود مجاهدین را بهصورت فیزیکی از صحنه بردارد و باهدف قرار دادن رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران مریم رجوی، برای چند سال اپوزیسیون خود را از صحنه حذف کند و سپس با کوبیدن بر «طرح فریب» با استفاده از «۳مزدور نفوذی» به سفارش امام ملعونشان خمینی اینطور وانمود کند که «خودشان خودشان را میکشند اما لاکن بر گردن ما میاندازند.»
توئیت ماله کش نظام جواد ظریف یک روز پس از دستگیری دیپلمات بمب بدست اسدیاسناد تاریخی دادگاه آنتورپ همچنین نشان میدهد که طبق تحقیقات امنیت بلژیک (VSSE) رژیم از پوش خبرنگاری برای جاسوسی استفاده میکند تا به همان اطلاعاتی که عارفانی و سعدونی و نعامی سالها بابت دریافت پول به رژیم میدادند تحت نام «سؤالات خبرنگاری و بیطرفانه» برسند.
بخشی از گزارش امنیت بلژیک درباره فعالیتهای رژیم علیه مجاهدین که به شیوههای جذب مامور از جانب رژیم ایران اشاره میکند: تهدید خانوادهها در ایران، همکاری در اذا پول، تقویت فردیت آنها، شانتاژ، دادن امکان سفر بهایران، درگیر شدن و کمک در مسائل حقوقی افراد مورد نظر برای جذب، سوء استفاده از مشکلات افراد مورد نظر جذب با پلیس و قضاییه
در این امر فقط کافی است که ۴۲ سوالی که از جانب خانم بهاصطلاح خبرنگار لوییزا هومریش از آقای جواد دبیران معاون نمایندگی شورا ملی مقاومت در برلین طرح شده نگاهی بیندازیم. این خانم بسیار علاقهمند است که دربیاورد مجاهدین چه ساعتی میخوابند و بیدار میشوند، چند نفر در پایگاهشان حضور دارند، چه افرادی آنجا حضور دارند و چرا مجاهدین دونفره تردد میکنند و…؟
این در شرایطی است که از روز اول مجاهدین خلق ایران هدف اول تروریسم رژیم بوده است و به گفته محمدجواد ظریف سفارتهای رژیم ساختارش امنیتی چیده میشود. و این سؤالات تنها در خدمت جاسوسی و تروریسم رژیم قرار خواهد گرفت.
صورت مسأله و نتیجهگیری
اما صورت مسأله یکی بیش نیست. زمین در حال لغزیدن در زیر پای خامنهای ولیفقیه درمانده رژیم است. سلسله قیامهای مردم قهرمان ایران از قیام دی ۹۶ و آبان ۹۸ تا سراوان و خوزستان و اصفهان امان خامنهای و نظامش را بریده است. برای گریز از بحران سرنگونی تنها یکراه برای خامنهای وجود دارد. نابودی مجاهدین. ازآنجاییکه مانند اشرف و لیبرتی دست خامنهای برای موشکپرانی بسته است، تمام سرمایهگذاری او و وزارت اطلاعاتش روی دو مسأله است: تروریسم و شیطان سازی علیه مجاهدین اشرف ۳ تا شاید آبی برای رژیمش گرم شود. اما هر چه بیشتر تلاش میکند، مجاهدین در تعادل قوا بالاتر رفته و رژیم و مزدورانش رسواتر میشوند و دیگر کارتی برای بازی کردن نخواهند داشت.
سیاوش راجی زاده – اشرف ۳
آذر ۱۴۰۰